• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پکتیا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پَکْتیا، ولایتی در شرق افغانستان می‌باشد.



این ولایت با مساحت ۴۳۱‘۶ کم‌ ۲ و جمعیتی حدود ۹۰۰‘۵۲۹ تن، از شمال به ولایتِ ننگرهار، از غرب به ولایت لوگَر و غزنی، از جنوب به ولایت پکتیا و از شرق به ولایت خوست و مرزهای پاکستان محدود است. مرکز پکتیا، شهر تاریخی گردیز، و زرمت، سیدکرم، لجه منگل و چکمنی از مهم‌ترین شهرهای آن است.
[۱] دولت‌آبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، ج۱، ص۴۲-۴۵، قم، ۱۳۷۱ش.
[۲] نقشه راهنمای افغانستان، گیتاشناسی، تهران، شم‌ ۱۸۹.
[۳] The World Gazetteer، wwwworld-gazetteercom.


۱.۱ - آب و هوا

در گذشته پکتیا وسعت بیشتری داشت، اما این ولایت نخست به دو ولایت پکتیا و پکتیکا تقسیم شد و سپس با تأسیس ولایت خوست در نواحی شرقی پکتیا از وسعت آن کاسته شد. اراضی پکتیا عموماً کوهستانی و جنگلی است و جز ناحیه خوست و چمکنی که آب ‌و هوایی گرم و مرطوب دارد، دیگر مناطق آن دارای آب‌وهوایی سرد و کوهستانی است.
[۴] Dupree L، Afghanistan، ج۱، ص۱۹، New Jersey، ۱۹۷۳.
[۵] دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۶۵، ۱۳۲۸ش.


۱.۲ - کشاورزی

بیشتر نواحی پکتیا به سبب نامساعد بودن شرایط اقلیمی، برای کشاورزی چندان مساعد نیست و فقط در اطراف زرمت و اراضی پیرامون گردیز و برخی زمین‌های هموار، بیشتر آب زمین‌های کشاورزی پکتیا از کاریزها تأمین می‌شود. گندم، جو، بنشن، صیفی و سبزیجات از عمده‌ترین محصولات کشاورزی این ولایت است. در نواحی کوهستانی مهم‌ترین محصول کشاورزی سیب‌زمینی است.
[۶] دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۶۵، ۱۳۲۸ش.
[۷] Afghanistan، Paris، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷، ۱۹۷۰.



هرودت در سده ۵ق‌م، از سرزمینی به نام پاکتیکه نام برده است که قومی جنگاور در آن‌جا می‌زیسته‌اند و طرز زندگی آن‌ها به باختریان شباهت داشته است.
[۸] Herodotus، History، ج۲، ص۱۲۹، tr A D Godley، London، ۱۹۵۷.
یافته‌های باستان‌شناسی در میرزَکی واقع در نزدیکی گردیز نیز، پیشینه تاریخی پکتیا را به سده ۳ق‌م می‌رساند.
[۹] Iranica، ج۱، ص۵۳۲.
در ریگ‌ودا از قومی جنگجو به نام پکْتَ یاد شده است. گروهی از خاورشناسان نام پشتون را با پکت یکی می‌دانند. اما از دید زبان‌شناسی تبدیل پکت به پشتون در شاخه‌های زبان‌های هند و ایرانی پذیرفتنی نیست.
[۱۰] جعفری، علی‌اکبر، پشتو، ج۱، ص۱۰۸۱، سخن، تهران، ۱۳۴۵ش، دوره ۱۶، شم‌ ۱۱.


۲.۱ - هخامنشیان

در دوره هخامنشیان این سرزمین ضمیمه قلمرو آنان شد
[۱۱] پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۱، ص۶۳۰، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۲] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۴۰، قم، ۱۳۵۹ش.
و پس از سقوط امپراتوری هخامنشی به دست اسکندر از متصرفات وی به شمار آمد و با مرگ اسکندر در حیطه قلمرو جانشینان وی قرار گرفت.
[۱۳] پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۲، ص۷۸۰، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۱۴] Ghirshman R، Iran، ج۱، ص۱۴۵، London، ۱۹۷۸.


۲.۲ - باکتریایی‌ها و کوشانیان

یافت شدن بیش از ۱۱هزار سکه باکتریایی در میرزکی، بیانگر آن است که این سرزمین جزو قلمرو باکتریایی‌ها بوده است.
[۱۵] Iranica، ج۱، ص۵۳۲.

ظهور کوشانی‌ها در نواحی شمالی هندوکش و پیشروی آنان به نواحی جنوبی‌تر، در نهایت به سقوط دولت یونانی باختر در حدود سال‌های ۴۵-۲۰ق‌م انجامید. از این تاریخ به بعد پکتیا در قلمرو کوشانیان قرار گرفت.
[۱۶] تازه نورستانی، سمیع‌الله، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی نورستان، ج۱، ص۳۹، به کوشش عنایت‌الله نصرتی، کابل، ۱۳۶۷ش.

در دوره فرمانروایی کوشانیان، از نیمه‌های سده ۲م دودمان لویَک، بر پاره‌ای از نواحی شرقی افغانستان امروزی از جمله پکتیا، فرمانروایی داشتند
[۱۷] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۳۲، کابل، ۱۳۴۵ش.


۲.۳ - سده ۱ قمری

هیوئن تسیانگ زائر بودایی چینی که در سده ۱ق/۷م از سرزمین‌های غربی چین دیدن کرده است، از دو منطقه فالانا و آپوکان یاد کرده که ولایت امروزی پکتیا را نیز دربر می‌گرفته است.
[۱۸] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۴، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۱۹] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۷، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۲۰] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۶۷-۶۸، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۲۱] Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۲۶۲، ۱۹۷۳.
[۲۲] Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۲۶۵، ۱۹۷۳.
[۲۳] Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۳۱۹، ۱۹۷۳.
بنابر گزارش وی، در این نواحی مانند دیگر نواحی شمالی و شرقی افغانستان امروزی، کیش بودایی رواج داشته است.
[۲۴] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۵، کابل، ۱۳۴۵ش.


۲.۴ - سال ۲۴ قمری

در ۲۴ق/۶۴۵م یا به روایتی در ۲۵ ق، سپاهیان عرب به فرماندهی عبدالله بن عام بن کُریز کابل را به جنگ گشودند، اما به درستی روشن نیست که آیا مسلمانان در این زمان به نواحی شرقی‌تر نیز دست یافته بودند، یا نه.
[۲۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۴.
به هرحال، حاکمیت عرب‌ها در این ناحیه پایدار نبود. در ۵۰ق/۶۷۰م، کابل‌شاه مسلمانان را از کابل بیرون راند.

۲.۵ - سال ۱۶۴ قمری

از چگونگی ورود اسلام به سرزمینی که امروزه پکتیا خوانده می‌شود، آگاهی چندانی در دست نیست، بنابر اسناد موجود، نخستین حاکم لویکی این ناحیه که به دین اسلام درآمد، خانان یا خاقان نام داشته است. وی چون بر نواحی غزنه و گردیز حکومت یافت، در حدود سال ۱۶۴ق/۷۸۱م به اسلام گروید، اما پس از چندی باز به کیش پدران خود برگشت.
[۲۸] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۲-۴۳، کابل، ۱۳۴۵ش.
ولی پسر او محمد بن‌ خاقان که تا حدود سال ۲۰۰ق/۸۱۶م حکومت داشت، قطعاً به دین اسلام درآمده بود
[۲۹] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۳-۴۴، کابل، ۱۳۴۵ش.
ابومنصور افلح‌ پسر و جانشین محمد، هنگامی که به شاهی رسید، بتخانه لویک واقع در دروازه بامیان غزنه را ویران، و برجای آن مسجدی بنا کرد که به مسجد افلح لویک شهرت یافت.
[۳۰] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۴، کابل، ۱۳۴۵ش.


۲.۶ - سال ۲۵۶ قمری

در ۲۵۶ق/۸۷۰م،یعقوب لیث صفاری به نواحی شرقی خراسان تاخت و جنگی سخت میان او و ابو‌منصور افلح امیر گردیز درگرفت و سرانجام ابومنصور با دادن گروگان و تعهد به پرداخت ۱۰ هزار درم خراج سالیانه به امیر سیستان، با وی صلح کرد. پس از افلح، اخلاف و تا اواسط سده ۵ق بر حکومت گردیز باقی ماندند.
[۳۱] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۴-۴۷، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۳۲] گردیزی، عبدالحی، ‌زین ‌الاخبار، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۳۳] بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۱۱۱، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
نواحی دوردست و بعضاً صعب‌العبور پکتیا یکی از پناهگاه‌های خوارج در نواحی شرقی ایران به‌ شمار می‌رفت. این نواحی در دوره اقتدار خوارج سیستان زیر سلطه آنان بود.
[۳۴] تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
به گزارش نویسنده گمنام حدود العالم بیش‌تر اهالی گردیز بر مذهب خوارج بودند
[۳۵] حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، ج۱، ص۷۱، تهران، ۱۳۴۰ش.


۲.۷ - سال ۵۷۰ قمری

در ۵۷۰ق/۱۱۷۴م معزالدین محمد غوری، گردیز و نواحی شرقی آن را گشود.
[۳۶] منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
پس از درگذشت وی در ۶۰۲ق/۱۲۰۶م سلسله غوریان در نتیجه جنگ‌های داخلی از هم پاشید
[۳۷] بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۲۷۳، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
و سلطان محمد خوارزم‌شاه با استفاده از این موقعیت، متصرفات غوریان را تا نواحی گردیز و مرزهای هند ضمیمه قلمرو خود کرد،
[۳۸] منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، ج۱، ص۴۱۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.


۲.۸ - سال ۶۱۸ قمری

اما سلطه خوارزم‌شاهیان بر این نواحی دیری نپایید و سراسر خراسان به تصرف مغولان درآمد. در ۶۱۸ق/۱۲۲۱م سپاهیان چنگیزخان در تعقیب سلطان جلال‌الدین خوارزم‌شاه که قصد رفتن به نواحی شرقی سند را داشت، به گردیز رسیدند و نواحی پیرامون آن تا رودخانه سند را به تصرف درآوردند.
[۳۹] بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۲۷۳، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
[۴۰] نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینکبرنی، ج۱، ص۱۰۹، ترجمه کهن، به کوشش مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش.
[۴۱] اقبال آشتیانی، عباس، ج۱، ص۶۲، تاریخ مغول، تهران، ۱۳۶۴ش.

پس از استیلای مغولان، پکتیا مانند دیگر نواحی خراسان بزرگ توسط یک والی و یک فرمانده نظامی که از طرف خان بزرگ مغول تعیین می‌شد، اداره می‌گردید. این وضع تا زمان به قدرت رسیدن هلاکو در ایران و تأسیس حکومت ایلخانیان توسط وی ادامه داشت.
[۴۲] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۲۶، قم، ۱۳۵۹ش.
در دوره ایلخانیان، حکام خراسان بزرگ مطیع فرمانروایان این سلسله بودند.
[۴۳] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۲۹، قم، ۱۳۵۹ش.
پس از مرگ ابوسعید بهادر، آخرین ایلخان مغول تا روی کار آمدن تیمور، پکتیا به مثابه یک مرکز اداری کوچک توسط امرای محلی اداره می‌شد.
[۴۴] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۳۰، قم، ۱۳۵۹ش.


۲.۹ - سال ۸۰۰ قمری

در ۸۰۰ق/۱۳۹۸م، تیمور گورکانی به پکتیا رسید و از آن‌جا به نواحی شرقی‌تر تا حوالی رود سند لشکر کشید.
[۴۵] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۷۵، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۴۶] یزدی، شرف‌الدین علی، ظفرنامه، ج۲، ص۳۷-۴۱، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۶۶ش.


۲.۱۰ - تسلط دولت بابری

پس از اضمحلال دولت تیموری نواحی شرقی افغانستان کنونی از جمله پکتیا به تصرف دولت بابری هند درآمد.
[۴۷] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۸۱، قم، ۱۳۵۹ش.
محمد ظهیرالدین بابر از میان درباریان خود حکمرانی برای اداره این نواحی گسیل داشت، از آن جمله خواجه کلان را به حکومت غزنی و گردیز گماشت.
[۴۸] حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان در عصر گورکانی، ج۱، ص۲۸، کابل، ۱۳۲۰ش.
این نواحی تا چیره شدن نادر بر نواحی شرقی افغانستان در ۱۱۵۱ق/۱۷۳۸م تحت استیلای بابریان هند باقی ماند.
[۴۹] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۱، قم، ۱۳۵۹ش.


سلطه نادر بر این نواحی دیری نپایید. پس از مرگ نادر (۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م) احمدخان ابدالی، از فرماندهان نظامی نادرشاه که از جانب سران قبایل افغان حمایت می‌شد، در نزدیکی قندهار، تاج شاهی بر سر نهاد. او از خلأ قدرتی که بر اثر قتل نادر و ضعف دولت گورکانی هند به وجود آمده بود، استفاده کرد و به سرعت موضع خود را در نواحی شرقی متصرفات نادرشاه از جمله پکتیا استوار ساخت
[۵۰] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، قم، ۱۳۵۹ش.
[۵۱] گلستانه، ابوالحسن، مجمل ‌التواریخ، ج۱، ص۶۰، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۵۲] حسینی منشی، محمود، تاریخ احمدشاهی، ج۱، ص۵۵-۵۶، به کوشش دوست مرادسید مرادوف، مسکو، ۱۹۷۴م.
[۵۳] مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، احمد شاه درانی.


۲.۱۱ - سده ۱۳ و تسلط انگلیسی‌ها

از میانه‌های سده ۱۳ تا میانه‌های سده ۱۴ق انگلیسی‌ها در نواحی شرقی افغانستان امروزی نفوذ کردند و بر بیش‌تر آن نواحی از جمله پکتیا چیره شدند.
[۵۴] دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۵۴، ۱۳۲۸ش.

در جریان دومین جنگ افغانستان و انگلستان در ۱۲۹۵ق/۱۸۷۸م، نیروهای انگلیسی از راه پکتیا به سوی کابل پیشروی کردند. در جنگ سوم افغانستان و انگلستان نیروهای افغانی برای هجوم به دژ بریتانیا در «تَل» از همین راه گذشتند.
[۵۵] فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۱، ص۵۰۴-۵۰۵، قم، ۱۳۷۱ش.
[۵۶] Britannica، micropaedia، ج۷، ص۶۸۳، ۱۹۸۷.


۲.۱۲ - سال ۱۳۳۳۰ و سرکوب نهضت

در اواخر سال ۱۳۳۰ق/۱۹۱۲م نهضتی مردمی برضد ستمکاری‌های محمداکبرخان والی پکتیا برپا شد که تا اوایل سال ۱۳۳۱ق ادامه داشت. در همین اثنا جان‌دادخان از زمین‌داران بزرگ احمدزایی که در کابل اقامت داشت، از جانب دولت مرکزی برای سرکوب نهضت اهالی پکتیا به منطقه گسیل شد، ولی او با همدستی برادرزاده‌اش ولی محمدخان که با انگلیسی‌ها سروسری داشت، به این آشوب‌ها دامن زد. اما دولت مرکزی افغانستان با گردآوری نیرو به سرکوب این نهضت پرداخت.
[۵۷] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۷۱۱-۷۱۳، قم، ۱۳۵۹ش.


۲.۱۳ - پکتا تحت فرمان‌روایی افغانستان

سرزمین‌های پشتون‌نشین که در دوره حضور انگلیسی‌ها در هند مورد منازعه آنان با حکومت افغانستان بود، با به رسمیت شناخته شدن استقلال افغانستان از جانب دولت انگلستان در گفت‌وگوهای صلح راولپندی در ۱۳۳۷ق رسماً میان دو دولت تقسیم شد و با تعیین مرزهای افغانستان با هندِ انگلیس، مرزهای امروزی افغانستان شکل گرفت و پکتیا در شمار نواحی پشتون‌نشین تحت فرمانروایی دولت افغانستان قرار گرفت.
[۵۸] فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹، قم، ۱۳۷۱ش.
[۵۹] علی‌آبادی، علیرضا، افغانستان، ج۱، ص۱۴۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۶۰] غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۷۷۴-۷۷۵، قم، ۱۳۵۹ش.


۲.۱۴ - سال ۱۳۵۶ شمسی و کودتا

پس از آغاز جنگ‌های داخلی افغانستان، در پی کودتای کمونیستی ۱۳۵۶ش/۱۹۷۷م و ورود ارتش شوروی در ۱۳۵۸ش به افغانستان به منظور حمایت از دولت‌ مرکزی آن کشور، پکتیا به سبب مجاورت با مرزهای پاکستان برای تأمین جنگ‌افزار مجاهدین از اهمیت استراتژیک برخوردار گشت و از پایگاه‌های مهم مجاهدین افغانی به‌شمار می‌رفت.
[۶۱] بریگو، آندره و اولیویه روآ، جنگ افغانستان، ج۱، ص۸۱-۸۴، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، ۱۳۶۶ش.
[۶۲] بریگو، آندره و اولیویه روآ، جنگ افغانستان، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، ۱۳۶۶ش.
[۶۳] علی‌آبادی، علیرضا، افغانستان، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، تهران، ۱۳۷۲ش.



(۱) ابن‌اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابوالحسن، گلستانه، مجمل ‌التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۳) اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۴) بازورث، ک. ا.، سلسله‌های اسلامی، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۵) بریگو، آندره و اولیویه روآ، جنگ افغانستان، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، ۱۳۶۶ش.
(۶) بلاذری، احمد، فتوح‌ البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۷) پیرنیا، حسن، ایران باستان، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۸) تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
(۹) تازه نورستانی، سمیع‌الله، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی نورستان، به کوشش عنایت‌الله نصرتی، کابل، ۱۳۶۷ش.
(۱۰) جعفری، علی‌اکبر، پشتو، سخن، تهران، ۱۳۴۵ش، دوره ۱۶، شم‌ ۱۱.
(۱۱) حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، کابل، ۱۳۴۵ش.
(۱۲) حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان در عصر گورکانی، کابل، ۱۳۲۰ش.
(۱۳) حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۴) حسینی منشی، محمود، تاریخ احمدشاهی، به کوشش دوست مرادسید مرادوف، مسکو، ۱۹۷۴م.
(۱۵) دائرة المعارف آریانا، کابل، ۱۳۲۸ش.
(۱۶) دولت‌آبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، قم، ۱۳۷۱ش.
(۱۷) یزدی، شرف‌الدین علی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۱۸) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۱۹) علی‌آبادی، علیرضا، افغانستان، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۲۰) غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، قم، ۱۳۵۹ش.
(۲۱) فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم، ۱۳۷۱ش.
(۲۲) گردیزی، عبدالحی، ‌زین ‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۲۳) منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۴) نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینکبرنی، ترجمه کهن، به کوشش مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲۵) نقشه راهنمای افغانستان، گیتاشناسی، تهران، شم‌ ۱۸۹.
(۲۶) Afghanistan، Paris، ۱۹۷۰.
(۲۷) Bosworth، C. E.، The Tāhirids and Saffārids، The Cambridge History of Iran، vol. IV، ed R. N. Frye، Cambridge، ۱۹۷۵.
(۲۸) Britannica، micropaedia، ۱۹۸۷.
(۲۹) Dupree، L.، Afghanistan، New Jersey، ۱۹۷۳.
(۳۰) Ghirshman، R.، Iran، London، ۱۹۷۸.
(۳۱) Herodotus، History، tr. A. D. Godley، London، ۱۹۵۷.
(۳۲) Iranica.
(۳۳) Watters، Th.، On Yuan Chwang’s Travels in India، ۱۹۷۳.
(۳۴) The World Gazetteer، www.world-gazetteer.com.


۱. دولت‌آبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، ج۱، ص۴۲-۴۵، قم، ۱۳۷۱ش.
۲. نقشه راهنمای افغانستان، گیتاشناسی، تهران، شم‌ ۱۸۹.
۳. The World Gazetteer، wwwworld-gazetteercom.
۴. Dupree L، Afghanistan، ج۱، ص۱۹، New Jersey، ۱۹۷۳.
۵. دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۶۵، ۱۳۲۸ش.
۶. دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۶۵، ۱۳۲۸ش.
۷. Afghanistan، Paris، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷، ۱۹۷۰.
۸. Herodotus، History، ج۲، ص۱۲۹، tr A D Godley، London، ۱۹۵۷.
۹. Iranica، ج۱، ص۵۳۲.
۱۰. جعفری، علی‌اکبر، پشتو، ج۱، ص۱۰۸۱، سخن، تهران، ۱۳۴۵ش، دوره ۱۶، شم‌ ۱۱.
۱۱. پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۱، ص۶۳۰، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۲. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۴۰، قم، ۱۳۵۹ش.
۱۳. پیرنیا، حسن، ایران باستان، ج۲، ص۷۸۰، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۴. Ghirshman R، Iran، ج۱، ص۱۴۵، London، ۱۹۷۸.
۱۵. Iranica، ج۱، ص۵۳۲.
۱۶. تازه نورستانی، سمیع‌الله، ریشه‌های تاریخی و فرهنگی نورستان، ج۱، ص۳۹، به کوشش عنایت‌الله نصرتی، کابل، ۱۳۶۷ش.
۱۷. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۳۲، کابل، ۱۳۴۵ش.
۱۸. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۴، کابل، ۱۳۴۵ش.
۱۹. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۷، کابل، ۱۳۴۵ش.
۲۰. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۶۷-۶۸، کابل، ۱۳۴۵ش.
۲۱. Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۲۶۲، ۱۹۷۳.
۲۲. Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۲۶۵، ۱۹۷۳.
۲۳. Watters Th، On Yuan Chwang’s Travels in India، ج۲، ص۳۱۹، ۱۹۷۳.
۲۴. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۲۵، کابل، ۱۳۴۵ش.
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۴۴.
۲۶. ابن‌اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۸۶.    
۲۷. بلاذری، احمد، فتوح ‌البلدان، ج۱، ص۵۵۸-۵۵۹، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.    
۲۸. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۲-۴۳، کابل، ۱۳۴۵ش.
۲۹. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۳-۴۴، کابل، ۱۳۴۵ش.
۳۰. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۴، کابل، ۱۳۴۵ش.
۳۱. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۴۴-۴۷، کابل، ۱۳۴۵ش.
۳۲. گردیزی، عبدالحی، ‌زین ‌الاخبار، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
۳۳. بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۱۱۱، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
۳۴. تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، ۱۳۱۴ش.
۳۵. حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، ج۱، ص۷۱، تهران، ۱۳۴۰ش.
۳۶. منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۷. بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۲۷۳، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
۳۸. منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، ج۱، ص۴۱۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳۹. بازورث، ک ا، سلسله‌های اسلامی، ج۱، ص۲۷۳، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، ۱۳۴۹ش.
۴۰. نسوی، محمد، سیرت جلال‌الدین مینکبرنی، ج۱، ص۱۰۹، ترجمه کهن، به کوشش مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش.
۴۱. اقبال آشتیانی، عباس، ج۱، ص۶۲، تاریخ مغول، تهران، ۱۳۶۴ش.
۴۲. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۲۶، قم، ۱۳۵۹ش.
۴۳. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۲۹، قم، ۱۳۵۹ش.
۴۴. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۳۰، قم، ۱۳۵۹ش.
۴۵. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ج۱، ص۷۵، کابل، ۱۳۴۵ش.
۴۶. یزدی، شرف‌الدین علی، ظفرنامه، ج۲، ص۳۷-۴۱، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۶۶ش.
۴۷. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۲۸۱، قم، ۱۳۵۹ش.
۴۸. حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان در عصر گورکانی، ج۱، ص۲۸، کابل، ۱۳۲۰ش.
۴۹. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۱، قم، ۱۳۵۹ش.
۵۰. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، قم، ۱۳۵۹ش.
۵۱. گلستانه، ابوالحسن، مجمل ‌التواریخ، ج۱، ص۶۰، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش.
۵۲. حسینی منشی، محمود، تاریخ احمدشاهی، ج۱، ص۵۵-۵۶، به کوشش دوست مرادسید مرادوف، مسکو، ۱۹۷۴م.
۵۳. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، احمد شاه درانی.
۵۴. دائرة المعارف آریانا، کابل، ج۴، ص۳۴۵۴، ۱۳۲۸ش.
۵۵. فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۱، ص۵۰۴-۵۰۵، قم، ۱۳۷۱ش.
۵۶. Britannica، micropaedia، ج۷، ص۶۸۳، ۱۹۸۷.
۵۷. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۷۱۱-۷۱۳، قم، ۱۳۵۹ش.
۵۸. فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹، قم، ۱۳۷۱ش.
۵۹. علی‌آبادی، علیرضا، افغانستان، ج۱، ص۱۴۲، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶۰. غبار، غلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج۱، ص۷۷۴-۷۷۵، قم، ۱۳۵۹ش.
۶۱. بریگو، آندره و اولیویه روآ، جنگ افغانستان، ج۱، ص۸۱-۸۴، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، ۱۳۶۶ش.
۶۲. بریگو، آندره و اولیویه روآ، جنگ افغانستان، ج۱، ص۱۴۵، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، ۱۳۶۶ش.
۶۳. علی‌آبادی، علیرضا، افغانستان، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹، تهران، ۱۳۷۲ش.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پکتیا»، شماره۵۵۳۵.    



جعبه ابزار