چاه در ادبیات عامیانه ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معانی مختلف در باره
چاه در فرهنگ عامیانه و ادبیات ایرانیان آمده است و فرهنگنویسان، مضامین متفاوتی را از تركیبات، كنایات،
امثال و تعبیرات گوناگون در اینباره نوشته اند.
مضمونهای مختلف در باره چاه به طور کلی یا در باره چاههای خاص با بسامدی بالا هم در ادبیات مکتوب فارسی (دست کم از عصر
رودکی به بعد) و هم در فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی ایرانیان انعکاس یافته است و فرهنگنویسان، انبوهی از ترکیبات، کنایات، امثال و تعبیرات گوناگون را در اینباره ضبط کردهاند.
مضمونهای اصلی مربوط به چاه در ادبیات فارسی بیشتر در باره چاههایی خاص است که اشاره به آنها یا در زمینهای فراهم آمده از روایات مندرج در
تفاسیر و قصههای دینی اسلامی صورت گرفته یا ناظر به برخی رویدادهای تاریخی و باورها و
افسانههای تنیده بر حول آنهاست.
مشهورترین نمونههای این چاهها عبارتاند از:
چاه بابِل که گفتهاند
هاروت و
ماروت به امر پروردگار در آن به صورت واژگون زندانی شدهاند.
چاه بیژن در تورانزمین که
افراسیاب بیژن را در آن زندانی ساخت.
چاه دَجّال یا چاه
اصفهان که گفته میشود در آخر زمان
دجّال از آنجا خروج میکند.
چاه رستم که به کید برادرش،
شَغاد ، در آن افتاد.
چاه زمزم ؛ چاه مقنّع یا چاه نَخْشَب در
ترکستان ، که مقنّعِ خراسانی ماهِ معروف خود را از درون آن برمیآورد و به
آسمان میفرستاد.
چاه وَیل در
دوزخ.
[محمدجعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، ذیل همین واژهها.]
چاه در قصههای فارسی ــ مانند
قصههای دیگر زبانها ــ معمولاً عنصری مکانی همچون
سردابها ، مغارهها و نظایر آنهاست که بسته و محصور بودن آن همچون یک
زندان و به ویژه تاریک بودن آن به نوعی نمادی از مکانِ گذار، تصفیه، انزوا، بازسازی و کمالیابی یا اختفا و ظهور مجدد است.
داستان راز گفتن با چاه در
ادبیات فارسی ، به ویژه در باره دو شخصیت، اشتهار یافته است: یکی ندیم یا سرتراش مخصوص
اسکندر ذوالقرنین که راز دراز بودن گوشهای اسکندر را، به توصیه طبیبی، در چاهی فریاد میکند تا از رنج نگهداری رازی گران رهایی یابد.
دیگر، راز گفتن حضرت
علی علیهالسلام با چاه از دردهای نهان خود.
مضمون بیشتر این قصهها با باورهای عامیانه و گاه با باورهای عامیانه دینی مردم پیوند خورده است. از مضمونِ کهنِ فرو شدن قهرمان در بنِ چاه و انتظار برای برآمدنِ دوباره او در
ایران دوره اسلامی نیز نمونههایی در دست است. برخی عوام
سمرقند بر آن بودهاند که
قُثَمبن عباس ، پسر عموی
پیامبر هنوز زنده است و از چاهی که در مدفن او ــ مزارِ شاهِ زنده ــ واقع است مجدداً ظهور خواهد کرد.
هر چند که به گزارش منابع
تاریخی ، وی در جریان فتوحات
مسلمانان در عهد
معاویه در آن منطقه درگذشت.
برخی نویسندگان، به
شیعیان نسبت دادهاند که به اعتقاد آنها
امام زمان از چاه یا سردابی در
سامرا خارج میشود.
چاههایی نیز به نام امام زمان در نقاطی از ایران، از جمله در محوطه
مسجد جمکران و
مسجد بازارشاه در
کرمان و
مسجدجامع اردکان وجود دارد که مردم برای برآورده شدن حاجات خود عریضههایی مینگارند و در این چاهها میافکنند.
از دیگر چاههای منسوب به اولیا در ایران، چاه مرتضیعلی/
چاه مرتاض علی در شمالشرق شهر
شیراز است که عوامبرای حصول حاجات خود چهل شب
جمعه یا شنبه به زیارت آن میروند. بنای احداث شده بر سر این چاه نیز در ردیف
آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
چاههای بسیاری هم هستند که بیآنکه از لحاظ انتسابهای دینی و مذهبی مقدّس به شمار آیند نزد عوام حائز خواص فوق طبیعی پنداشته شده و برای شفاخواهی، برکتخواهی، باران خواهی، طلب فرزند یا حاجات دیگر مورد التجا قرار میگیرند.
ژرف و شگرف بودن برخی دیگر از چاهها نیز مایهای برای پدید آمدن پارهای باورهای عامیانه در باره آنها بوده است. علاوه بر مآخذ فارسی
سیاحان اروپایی نیز به طور اغراقآمیزی از چاههایی در ایران یاد کردهاند که هیچ کس از عمق و انتهای آنها اطلاع ندارد به گزارش پیترو دلاواله
مردم
سلطانیه عقیده داشتند آب چاه حفر شده در
مسجد این شهر، مستقیماً از
مکه از طریق راهی زیر زمینی به این شهر میرسد
ظاهراً این قبیل چاهها به مجراهای طبیعی زیرزمینی متصل بودهاند و طبعاً امکان دستیابی به انتهای بسیاری از آنها امکانپذیر نبوده است. این چاهها به ویژه به سبب استفادهای که از آنها برای
شکنجه ، ترساندن و حتی
اعدام مجرمان به عمل میآمد مورد توجه مردم بودهاند (برای گزارشهایی از فروافکندن محکومان به مرگ، بهویژه زنانِ بدکار، در چاههای بیبُن).
استفاده از برخی چاهها به عنوان زندان نیز نام آنها را در حافظه ادبی ایرانیان ثبت کرده است.
(۱۹) هانری رنه د آلمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران۱۳۷۸ ش.
(۲۰) ابوالمؤید بلخی، عجایب الدنیا، چاپ ل.پ. سمینووا، مسكو ۱۹۹۳.
(۲۱) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۲) محمدابراهیم باستانی پاریزی، در شهر نیسواران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۳) محمدابراهیم باستانی پاریزی، كلاه گوشه نوشین روانِمُغ، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۲۴) فخری بهاری، آثار ناشناخته ایران(چاه مرتضیعلی در شیراز)، هنر و مردم، ش ۱۴۳ (شهریور ۱۳۵۳).
(۲۵) پیشاوری، نگارستان عجائب و غرائب، تهران۱۳۴۱ ش.
(۲۶) جعفربن محمد جعفری، تاریخ یزد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۲۷) شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۲۸) محمدمهدی خرسان، فریه السرداب، الانتظار، سال ۱، ش ۱ (جمادیالاولی ۱۴۲۶).
(۲۹) خواندمیر.
(۳۰) علیاشرف درویشیان و رضا خندان، فرهنگ افسانههای مردم ایران، تهران ۱۳۷۸ ش .
(۳۱) پیترو دلاواله، سفرنامهی پیترو دلاواله، ترجمه محمود بهفروزی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۳۲) دولتشاه سمرقندی، تذكره الشعراء، چاپ ادوارد براون، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۳۳) علیاكبر دهخدا، امثال و حكم ، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۳۴) علیاكبر دهخدا، لغتنامه، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۳۵) راحه الارواح فی سرور المفراح ( بختیارنامه )، تحریر شمسالدین محمد دقایقی مروزی، چاپ ذبیحاللّه صفا، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ ش.
(۳۶) مصلحبن عبداللّه سعدی، بوستان سعدی(سعدینامه)، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۷) محمدبن عبدالجلیل سمرقندی، قندیه، در قندیه و سمریه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۳۸) مجدودبن آدم سنایی، دیوان، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۳۹) مجدودبن آدم سنایی، كتاب حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه»، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۲۹ ش.
(۴۰) سید یونسی، راز در چاه گفتن، نشریه دانشكده ادبیات دانشگاه تبریز، سال ۱۴، ش ۴ (زمستان ۱۳۴۱).
(۴۱) ابراهیم شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۲) جعفر شهریباف، طهران قدیم، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۴۳) محمود طباطبائی اردكانی، فرهنگ عامه اردكان، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۴۴) محمدبن محمود طوسی، عجایبنامه: عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۴۵) طوطینامه: جواهرالاسمار، تحریر عمادبن محمد ثغری، چاپ شمسالدین آلاحمد، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۴۶) محمدبن علی ظهیری سمرقندی، سندباذنامه، چاپ احمد آتش، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۷) محمدبن ابراهیم عطار، منطقالطیر، چاپ محمدجواد مشكور، تبریز ۱۳۳۷ ش.
(۴۸) علیبن جولوغ فرخی سیستانی، دیوان ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۳۵ ش.
(۴۹) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ برتلس و دیگران، مسكو ۱۹۶۳ـ۱۹۷۱.
(۵۰) زكریابن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبارالعباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۵۱)زكریابن محمد قزوینی، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات (تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۵۲) كلیله و دمنه، ترجمه كلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۵۳) مارگریت لوفلر ـ دلاشو، زبان رمزی قصههای پریوار ، ترجمه جلال ستاری، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۵۴) حسین مدرسی طباطبائی، میراث مكتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری ، دفتر ۱، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ ش.
(۵۵) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۵۶) جلالالدین محمدبن محمد مولوی، كتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیكلسون، تهران: انتشارات مولی(بیتا).
(۵۷) الیاسبن یوسف نظامی، كلیات خمسه حكیم نظامی گنجوی، مقدمه و شرححال از شبلی نعمانی، چاپ م. درویش، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۵۸) چارلز جیمز ویلز، ایران در یك قرن پیش: سفرنامه دكتر ویلز، ترجمه غلامحسین قراگوزلو، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۵۹) صادق هدایت، نیرنگستان، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۶۰) محمدجعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۶۱) یعقوبی، تاریخ .
(۶۲) Henri Masse, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires , Paris ۱۹۳۸;.
(۶۳) Hyacinth Louis Rabino, Les provinces caspiennes de la Perse: Le Guilan , Paris ۱۹۱۷;.
(۶۴) Percy Molesworth Sykes, Ten thousand miles in Persia or eight years in Iran , New York ۱۹۰۲
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «چاه در ادبیات عامیانه ایران».