• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

چشم زخم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چشم زخم، به معنای آسیبی است که از چشم بد به کسی برسد.
[۱] فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۹۰.
در این مدخل از جمله «لیزلقونک بابصارهم» و... استفاده شده است.






۱.۱ - حقانیت چشم زخم

امکان وقوع چشم زخم و حقانیت تأثیرات آن در قرآن کریم آمده است.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة وما اغنی عنکم من الله من شیء ان الحکم الا لله علیه توکلت وعلیه فلیتوکل المتوکلون (و گفت اى پسران من (همه) از يك دروازه (به شهر ) در نياييد بلكه از دروازه ‌هاى مختلف وارد شويد و من (با اين سفارش) چيزى از (قضاى) خدا را از شما دور نمى‌ توانم داشت فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكل‌ كنندگان بايد بر او توكل كنند.)
« ترس یعقوب بطورى که دیگران هم گفته اند، از این بوده که مردم ایشان را که برادران از یک پدرند در حال اجتماع ببینند و چشم بزنند، و یا بر آنان حسد برده (و براى خاموش ‌ ساختن آتش جسد خود، وسیله از بین بردن آنان را فراهم سازند) و یا از ایشان حساب ببرند و براى شکستن اتفاقشان توطئه بچینند، یا بقتلشان برسانند و یا بلاى دیگرى بر سرشان بیاورند.»
وان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصـرهم لما سمعوا الذکر ویقولون انه لمجنون (و آنان كه كافر شدند چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند و مى ‌گفتند او واقعا ديوانه‌ اى است.)
«بسيارى از مردم معتقدند: در بعضى از چشم‌ها، اثر مخصوصى است كه، وقتى از روى اعجاب به چيزى بنگرند، ممكن است آن را از بين ببرد، يا درهم بشكند، و اگر انسان است، بيمار يا ديوانه كند.
اين مسأله، از نظر عقلى امر محالى نيست، چه اين كه بسيارى از دانشمندان امروز معتقدند: در بعضى از چشم‌ها، نيروى مغناطيسى خاصى نهفته شده، كه كارائى زيادى دارد، حتى با تمرين و ممارست مى‌توان آن را پرورش داد، خواب مغناطيسى از طريق همين نيروى مغناطيسى چشم‌ها است.
در دنيائى كه «اشعه ليزر »- كه شعاعى است نامرئى- مى‌تواند كارى كند كه از هيچ سلاح مخربى ساخته نيست، پذيرش وجود نيروئى در بعضى از چشم‌ها كه از طريق امواج مخصوص، در طرف مقابل اثر بگذارد، چيز عجيبى نخواهد بود.
بسيارى نقل مى‌كنند: با چشم خود افرادى را ديده‌اند كه داراى اين نيروى مرموز چشم بوده‌اند، و افراد يا حيوانات يا اشيائى را از طريق چشم زدن از كار انداخته‌اند.
لذا، نه تنها نبايد اصرارى در انكار اين امور داشت، بايد امكان وجود آن را از نظر عقل و علم پذيرفت.
در روايات اسلامى نيز، تعبيرات مختلفى ديده مى‌شود، كه وجود چنين امرى را اجمالًا تأئيد مى‌كند.»

۱.۲ - چشم زخم به فرزندان یعقوب



۱.۲.۱ - نگرانی

حضرت یعقوب علیه‌السّلام از چشم زخم مصریان، نسبت به فرزندان خویش، بیمناک بوذپد.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة...
. از ابن عباس نقل شده که یعقوب علیه‌السّلام برای آنان از چشم زخم ترسید.

۱.۲.۲ - مهربانی

مهربانی یعقوب علیه السلام، عامل تدبیر آن حضرت برای حفظ سلامت فرزندان، از چشم زخم مردم مصر ، با امر آنان به ورود به آن از درهای متعدد بود.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة...
« علّت ديگرى كه براى اين دستور يعقوب ذكر شده اين است كه ممكن بود وارد شدن دسته‌جمعى آنها به يك دروازه مصر و حركت گروهى آنان با قيافه‌هاى جذّاب و اندام درشت، حسد حسودان را برانگيزد و همين حسادت باعث شود كه درباره آنها نزد دستگاه حكومت سعايت كنند و آنان را به‌عنوان جمعيّتى بيگانه كه قصد خرابكارى دارند مورد سوءِ ظن قرار دهند. ازاين‌رو پدر به آنها دستور داد كه از دروازه‌هاى مختلف وارد شوند تا جلب توجّه نكنند...»

۱.۲.۳ - اعتراف

اعتراف یعقوب علیه‌السّلام مبنی بر اینکه در صورت تعلق اراده الهی به فرزندانش، قادر نیست از چشم زخم به آنان جلوگیری کند.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة وما اغنی عنکم من الله من شیء..(و گفت اى پسران من (همه) از يك دروازه (به شهر ) در نياييد بلكه از دروازه ‌هاى مختلف وارد شويد و...)
«سپس به اطلاق کلام خود رجوع نموده از آنجایى که ظهور در این داشت که وارد شدن از درهاى متعدد سبب اصیل و مستقلى است براى دفع بلا ، - و هیچ موثرى در وجود بجز خداى سبحان در حقیقت نیست - لذا کلام خود را به قیدى که صلاحیت آنرا دارد مقید نموده چنین خطاب کرد: ((و ما اغنى عنکم من اللّه من شى ء - من با این سفارشم بهیچ وجه نمى توانم شما را از دستگیرى خدا بى نیاز کنم ))، آنگاه همین معنا را تعلیل نموده به اینکه ((ان الحکم الا للّه )) یعنى من با این سفارشم حاجتى را که شما به خداوند سبحان دارید برنمى آورم ، و نمى گویم که این سفارش سبب مستقلى است که شما را از نزول بلا نگاهداشته و توسل به آن موجب سلامت و عافیت شما مى شود، زیرا اینگونه اسباب ، کسى را از خدا بى نیاز نمى سازد، و بدون حکم و اراده خدا اثر و حکمى ندارد، پس بطور مطلق حکم جز براى خداى سبحان نیست ، و این اسباب ، اسباب ظاهرى هستند که اگر خدا اراده کند صاحب اثر مى شوند.»

۱.۳ - چشم زخم به محمد



۱.۳.۱ - کافران

کافران، در تلاش برای چشم زخم زدن به پیامبر صلی الله علیه وآله بودند.
وان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصـرهم لما سمعوا الذکر ویقولون انه لمجنون (و آنان كه كافر شدند چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند و مى ‌گفتند او واقعا ديوانه‌ اى است.)
«زلق» به معنای لغزیدن و «لیزلقونک بابصارهم» یعنی تا تو را با چشمانشان آزار برسانند، پس تو را از مقامی که خدا برایت قرار داده بلغزانند.
«آيه فوق، كه پايان سوره «قلم» را تشكيل مى‌دهد، در حقيقت ، تعقيب چيزى است كه در آغاز اين سوره درباره نسبت جنون از ناحيه دشمنان به پيامبر صلى الله عليه و آله آمده...در تفسير اين آيه نظرات گوناگونى داده‌اند:
۱- بسيارى از مفسران گفته‌اند: منظور اين است: دشمنان به هنگامى كه آيات با عظمت قرآن را از تو مى‌شنوند، به قدرى خشمگين و ناراحت مى‌شوند، و با عداوت به تو نگاه مى‌كنند كه، گوئى مى‌خواهند تو را با چشم‌هاى خود بر زمين افكنند و نابود كنند!
و در توضيح اين معنى، جمعى افزوده‌اند: آنها مى‌خواهند از طريق چشم زدن- كه بسيارى از مردم به آن عقيده دارند و مى‌گويند: در بعضى از چشم‌ها، اثر مرموزى نهفته است، كه با يك نگاه مخصوص ممكن است طرف را بيمار يا هلاك كند- تو را از بين ببرند.
۲- بعضى ديگر گفته‌اند: اين كنايه از نگاه‌هاى بسيار غضب‌آلود است، مثل اين كه مى‌گوئيم: فلان كس آن چنان بد به من نگاه كرد كه، گوئى مى‌خواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد!
۳- تفسير ديگرى براى اين آيه به نظر مى‌رسد، كه شايد از تفسيرهاى بالا نزديك‌تر باشد و آن اين كه: قرآن مى‌خواهد تضاد عجيبى را كه در ميان گفته‌هاى دشمنان اسلام وجود داشت با اين بيان ظاهر سازد و آن اين كه:
آنها وقتى آيات قرآن را مى‌شنوند، آن قدر مجذوب مى‌شوند و در برابر آن در شگفتى فرو مى‌روند كه، مى‌خواهند تو را چشم بزنند (زيرا چشم زدن معمولًا در برابر امورى است كه، بسيار اعجاب‌انگيز مى‌باشد) اما در عين حال، مى‌گويند:
تو ديوانه‌اى، و اين راستى شگفت‌آور است، ديوانه و پريشان گوئى كجا؟ و اين آيات اعجاب‌انگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟.»

۱.۳.۲ - تلاش دیگران

برخی افراد در تلاش بودند تا به پیامبر صلی الله علیه وآله به وسیله چشم زخم آسیب برسانند.
قل اعوذ برب الفلق• ... ومن شر حاسد اذا حسد (گو پناه مى‌برم به پروردگار سپيده دم •و از شر (هر) حسود آنگاه كه حسد ورزد.)
«بعضى از مفسرین گفته اند: این آیه شامل چشم زدن اشخاص شور چشم نیز مى شود، چون چشم زدن هم ناشى از نوعى حسد درونى مى گردد، شخص حسود وقتى چیزى را ببیند که در نظرش بسیار شگفت آور و بسیار زیبا باشد حسدش تحریک شده ، با همان نگاه ، زهر خود را مى ریزد.»





۲.۱ - توکل

توکل بر خدا، عاملی برای مصونیت از چشم زخم است.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة وما اغنی عنکم من الله من شیء ان الحکم الا لله علیه توکلت وعلیه فلیتوکل المتوکلون..(و گفت اى پسران من (همه) از يك دروازه (به شهر ) در نياييد بلكه از دروازه ‌هاى مختلف وارد شويد و من (با اين سفارش) چيزى از (قضاى) خدا را از شما دور نمى‌ توانم داشت فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكل‌ كنندگان بايد بر او توكل كنند.)
«یعقوب (علیه السّلام ) بهمین جهت دنبال گفتار خود اضافه کرد که : ((علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون )) یعنى در عین اینکه دستورتان دادم که به منظور دفع بلایى که از آن بر شما مى ترسم متوسل به آن شوید، در عین حال توکلم به خداست ، چه در این سبب و چه در سایر اسبابى که من در امورم اتخاذ مى کنم .
و این مسیرى است که هر عاقل رشیدى باید سیره خود قرار دهد، زیرا اگر انسان دچار گمراهى نباشد مى بیند و احساس مى کند که نه خودش ‌ مستقلا مى تواند امور خود را اداره کند، و نه اسباب عادى که در اختیار اوست مى توانند مستقلا او را به مقصدش برسانند، بلکه باید در همه امورش به وکیلى ملتجى شود که اصلاح امورش به دست اوست ، و او است که به بهترین وجهى امورش را تدبیر مى کند، و آن وکیل همان خداى قاهرى است که هیچ چیز بر او قاهر نیست ، و خداى غالبى است که هیچ چیز بر او غالب نیست ، هر چه بخواهد مى کند و هر حکمى که اراده کند انفاذ مى نماید.»

۲.۲ - یاری خداوند

تنها خداوند، قادر بر جلوگیری از چشم زخم می باشد.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة وما اغنی عنکم من الله من شیء ان الحکم الا لله علیه توکلت وعلیه فلیتوکل المتوکلون....


۲.۳ - ظاهر نشدن

ظاهر نشدن در برابر شور چشمان، راهی برای در امان ماندن از چشم زخم است.
وقال یـبنی لا تدخلوا من باب وحد وادخلوا من ابوب متفرقة...
«بى‌گمان پايتخت مصر در آن روز، مانند هر شهر ديگر، ديوار و برج و بارو داشت و دروازه‌هاى متعدّد، امّا اينكه چرا يعقوب سفارش كرد فرزندانش از يك دروازه وارد نشوند بلكه به گروه‌هايى تقسيم شوند و هر گروهى از يك دروازه وارد شود، دليل آن در آيه فوق ذكر نشده است.
بعضى از مفسّران گفته‌اند: علّت چنين دستورى اين بود كه برادران يوسف ، هم از جمال كافى بهره‌مند بودند (گرچه يوسف نبودند ولى برادر او بودند) و هم قامت‌هاى رشيد داشتند، و يعقوب نگران بود كه جمعيّت يازده‌نفرى كه قيافه‌هايشان نشان مى‌داد از يك كشور ديگر به مصر آمده‌اند، توجّه مردم را به خود جلب كنند، او نمى‌خواست از اين راه چشم‌زخمى به آنها برسد.»

۲.۴ - استعاذه

پناه بردن به ربوبیت خدا و جاری ساختن استعاذه بر زبان، از راههای مصونیت از چشم زخم می باشد.
قل اعوذ برب الفلق• ومن شر حاسد اذا حسد (گو پناه مى‌برم به پروردگار سپيده دم •و از شر (هر) حسود آنگاه كه حسد ورزد.)
«مصدر ((عوذ)) که کلمه ((اعوذ)) متکلم وحده از مضارع آن است ، به معناى حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر از راه پناه بردن به کسى است که مى تواند آن شر را دفع کند، و کلمه ((فلق )) - به فتحه اول و سکون دوم - به معناى شکافتن و جدا کردن است ، و این کلمه در صورتى که با دو فتحه باشد صفت مشبهه اى به معناى مفعول خواهد بود، نظیر ((قصص )) به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است )، که به معناى مقصوص یعنى حکایت شده ، و یا نقل شده است ، و غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و فلق یعنى آن لحظه اى که نور گریبان ظلمت را مى شکافد و سر بر مى آورد.
و بنا بر این ، معناى آیه چنین مى شود: بگو من پناه مى برم به پروردگار صبح ، پروردگارى که آن را فلق مى کند و مى شکافد، و مناسب این تعبیر با مساله پناه بردن از شر، که خود ساتر خیر و مانع آن است ، بر کسى پوشیده نیست .
ولى بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه ((فلق )) هر چیزى است که از کتم عدم به وسیله خلقت سر بر آورد، براى اینکه خلقت و ایجاد در حقیقت شکافتن عدم ، و بیرون آوردن موجود به عالم وجود است ، در نتیجه رب فلق مساوى با رب مخلوق است .»


۱. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۲۹۰.
۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۲۹۸.    
۴. قلم/سوره۶۸، آیه۵۱.    
۵. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۴، ص۴۳۱-۴۳۲.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۷. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۵۶، ص۴۲۸.    
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۹. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۳۲.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۱۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۲۹۸.    
۱۲. قلم/سوره۶۸، آیه۵۱.    
۱۳. لسان العرب، ابن منظور، ج۱۰، ص۱۴۵.    
۱۴. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۴، ص۴۲۹-۴۳۰.    
۱۵. فلق/سوره۱۱۳، آیه۱.    
۱۶. فلق/سوره۱۱۳، آیه۵.    
۱۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۶۸۲.    
۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۱۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۱، ص۲۹۸-۲۹۹.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۲۱. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۵، ص۴۲۹.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۷.    
۲۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۰، ص۳۱.    
۲۴. فلق/سوره۱۱۳، آیه۱.    
۲۵. فلق/سوره۱۱۳، آیه۵.    
۲۶. تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۴۹۳.    
۲۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۶۸۰.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «چشم زخم».    



جعبه ابزار