• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کبائر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: گناه کبیره.

کَبائِر (به فتح کاف و کسر همزه) از واژگان قرآن کریم، جمع کبیره، به معنای گناهان کبیره و در مقابل گناهان صغیره است.



کَبائِر: جمع کبیره، به معنای گناهان کبیره و در مقابل گناهان صغیره است.


۱- (اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً) (اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‌شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‌پوشانيم و مى‌بخشيم؛ و شما را در جايگاه با ارزشى وارد مى‌كنيم).
۲- (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ‌ کَبائِرَ الْاِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ اِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ‌) (همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى‌ورزند، و هنگامى كه خشمگین شوند عفو مى‌كنند).
۳- (الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ‌ کَبائِرَ الْاِثْمِ وَ الْفَواحِشَ اِلَّا اللَّمَمَ اِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ اَعْلَمُ بِکُمْ اِذْ اَنْشَاَکُمْ مِنَ الْاَرْضِ وَ اِذْ اَنْتُمْ اَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ اُمَّهاتِکُمْ فَلا تُزَکُّوا اَنْفُسَکُمْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی‌) (همان كسانى كه از گناهان کبیره و اعمال زشت دورى مى‌كنند، جز گناهان صغیره كه گاه آلوده آن مى‌شوند)؛ و بدان كه آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد و در آن موقع كه به صورت جنين‌هايى در شكم مادرانتان بوديد؛ پس خودستايى نكنيد، او پرهيزگاران را بهتر مى‌شناسد).
۴- (وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً اِلَّا اَحْصاها...) نامه اعمال آنها در آن جا گذارده مى‌شود، پس گنهكاران را مى‌بينى در حالى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند؛ و مى‌گويند: «اى واى بر ما! اين چه نامه‌اى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو گذار نمى‌كند مگر اين‌كه آن را احصا كرده است؟!).
۵- (وَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ. وَ کُلُّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ) (و هر كارى را انجام دادند در نامه‌هاى اعمالشان ثبت است، و هر كار كوچك و بزرگى نوشته شده است).
درباره هر پنج آیه صحبت خواهیم کرد و هر یک را بررسی خواهیم نمود.
بزرگان و ارباب تفسیر از سه آیه اولی استفاده کرده‌اند که گناهان منقسم به صغائر و کبائراند و استناد به «کبائر» نشان می‌دهد که صغائر هم داریم و در آیه اول به قرینه مقابله «سیّئات» را صغائر دانسته‌اند و مورد عفوّ، البته در صورت اجتناب از کبائر. ظاهرا نمی‌شود انکار کرد که‌ «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» در آیه اول و «الْاِثْمِ» در آیه دوم و سوم اعمّ از کبائر است و کبائر قسمتی از آن می‌باشد.
آیه اول که در سوره نساء است؛ در آیات قبلی، خوردن مال یتیم، ندادن اموال به سفهاء، گناه درباره تقسیم ارث، زنا، لواط (ظاهرا)، منع زنان از ازدواج به جهت ارث بردن از آنان، انکار مهریّه زن، تزویج نامادری‌ها، حرمت تزویج محارم، اکل مال به باطل ذکر شده، سپس آمده: (اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ...).
از طرف دیگر فواحش از کبائر خارج نیستند بلکه قطع نظر از کبیره بودن بسیار شنیع نیز هستند و به عبارت دیگر ذکر خاصّ بعد از عامّ است. و اللّه اعلم.
و آن چنانکه در «فحش» گذشت در قرآن به زنا و لواط و تزویج نامادری بالخصوص اطلاق شده است () و در کافی باب اللمم از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل‌ شده: «الْفَوَاحِشُ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ».
آیه چهارم در صغیره و کبیره بودن گناه صریح است، زیرا مجرمین از آنچه در کتاب است ترسانند و می‌گویند این چه کتابی است؛ علی هذا صغیره و کبیره گناهند. در آیه پنجم صغیر و کبیر شامل همه اعمال است اعم از نیک و بد. در آیه اول مراد از سیئات یا صغائراند و یا آثار معاصی و در صورت اجتناب از کبائر ظاهرا آنها مورد عفواند، مشروط بر اینکه مورد اصرار واقع نشوند و گرنه اصرار بر صغیره آن را در ردیف کبائر قرار خواهد داد: (وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی‌ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ‌) ( و اصرار بر گناه، نمى‌ورزند، در حالى كه آگاهند).
در کافی باب الاصرار علی الذّنب از اباعبداللّه (علیه‌السّلام) نقل شده: «لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْاِصْرَارِ وَ لَا کَبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ».
و راجع به‌ «اِلَّا اللَّمَمَ» در آیه سوم، عن‌قریب بحث خواهد شد.

۲.۱ - اشکال‌

اگر گویند: متعلّق اجتناب در سه آیه اولی کبائراند و در صورت انقسام گناه بر صغیره و کبیره باید گفت: فقط کبائر در اسلام واجب الاجتناب‌اند، نه صغائر!! لذا بهتر است بگوئیم‌ «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ‌» در آیه اول وصف کبائر و در آیه دوم و سوم «الاثم» بیان کبائر است؛ علی هذا همه گناهان کبائر و اثم و منهیّ عنه‌اند و آمدن لفظ کبائر دلالت دارد بر اینکه در اسلام صغائر نداریم.
گوئیم: صریح آیه چهارم دال بر وجود صغیره و کبیره است و تقسیم گناهان بر صغیره و کبیره حتمی است و در سه آیه اولی نمی‌شود کبائر را شامل همه گناهان دانست با آنکه آیه چهارم آنها را صریحا تقسیم کرده است، لذا تقریبا یقینی است که‌ «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» و «الْاِثْمِ» اعمّ، و کبائر قسمتی از آن‌دو است.
امّا اینکه فقط کبائر مورد اجتنابند نه صغائر، باید دانست: صغائر در صورت اصرار داخل در کبائراند و نیز کلمه‌ «تُنْهَوْنَ عَنْهُ» و «الْاِثْمِ» در آیات فوق و ایضا آیات دیگر و روایات بالضرورة دلالت دارند بر اینکه مطلق گناهان اعمّ از صغائر و کبائر واجب الاجتناب‌اند، النهایه در آیات سه گانه گذشته به کبائر به نحو خاصّی توجّه شده است و مورد اجتناب واقع گشته‌اند.


اگر مراد از لمم گناهان صغیره باشد چنانکه در صحاح صغائر الذنوب گفته و راغب تعبیر از صغیره دانسته، در این‌صورت می‌شود گفت، نظیر «السیئات» در آیه اول است.
ولی بنا بر تفسیر اهل بیت (علیهم‌السّلام) که آن را گناه گاهگاهی فرموده‌اند شامل صغائر و کبائر است، زیرا گناهی که انسان گاهگاه مرتکب می‌شود ممکن است صغیره یا کبیره باشد، جمله‌ (اِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ...) (و بدان كه آمرزش پروردگار تو گسترده است؛).
تفسیر اهل بیت (علیهم‌السّلام) مطابق واقع و لغت است در این‌صورت مضمون آیه سوم مطلب دیگری است.

۳.۱ - روایات لمم‌

در کافی باب اللمم از امام (علیه‌السّلام) نقل کرده: لمم گناه بعد از گناه است که عبد به آن نزدیک و مرتکب می‌شود: «قَالَ: الْهَنَةُ بَعْدَ الْهَنَةِ اَیِ الذَّنْبُ بَعْدَ الذَّنْبِ یُلِمُّ بِهِ الْعَبْدُ».
و در روایت دیگر فرموده طبع و عادت بنده گناه کردن نیست ولی گاهی به آن مرتکب می‌شود: «قَالَ: اللَّمَّامُ الْعَبْدُ الَّذِی یُلِمُّ بِالذَّنْبِ بَعْدَ الذَّنْبِ لَیْسَ مِنْ سَلِیقَتِهِ اَیْ مِنْ طَبِیعَتِهِ».
و در روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده: «وَ اللَّمَمُ: الرَّجُلُ یُلِمُّ بِالذَّنْبِ فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ».
علی هذا استثناء در «اِلَّا اللَّمَمَ» متصل است و به قول صحاح و راغب منقطع خواهد بود.


از ابن عباس نقل شده گناهان همه کبیره‌اند و هر آنچه خدا از آن نهی کرده کبیره می‌باشد. طبرسی (رحمه‌الله) بعد از نقل این سخن فرموده: اصحاب ما (امامیّه) نیز بر این قولند و فرموده‌اند: «المعاصی کلّها کبیرة»، زیرا همه قبیح‌اند، لیکن بعضی نسبت به بعضی بزرگتراند ولی فی نفسه گناه صغیره نداریم.
در مستمسک عروه ذیل مسئله عدالت امام جماعت، از شیخ مفید، قاضی، شیخ طوسی و علّامه حلّی نقل شده که فرموده‌اند: «کلّ معصیة کبیرة»؛ و صغیره و کبیره بودن بالنسبة است.
اقوال دیگری نیز در این باره هست که احتیاج به نقل آنها نیست مگر قول ذیل:
و آن اینکه: صغیره و کبیره بودن نسبت به فاعل است، مثلا اگر عالِم گناهی کند، کبیره است و اگر همان گناه را جاهل بکند، کبیره نیست؛ علی هذا باید با مکان و زمان نیز فرق کند، مثل گناه در رمضان و غیر آن و یا گناه در حرم مکّه و غیر آن.
به نظر نگارنده: این دو قول فی حدّ نفسه صحیح‌اند ولی قرآن و روایات ناظر به این دو قول نیست، بلکه ظهورشان در آنست که بعضی از گناهان به ذاته کبیره‌اند و بعضی صغیره، و گرنه حساب صغائر و کبائر از بین خواهد رفت، مثلا معنی‌ (اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ) این می‌شود: اگر از کبائر نهی شده که با قیاس به همدیگر کبیره‌اند، اجتناب کنید... و این مفهوم درستی نخواهد داشت و شما هر صغیره را که در نظر بگیرید، نسبت به کوچکتر از آن کبیره خواهد بود، یا روز قیامت گناهکار بگوید: این چه کتابی است که هیچ صغیره را که نسبت به سائر گناهان صغیره است و... ترک نکرده؛ به عبارت دیگر برای کبائر و صغائر مفهوم مشخصّی نخواهیم داشت.
ظاهر آنست (و اللّه العالم) گناهان مثل اشیاء مختلف الحقیقة و فی حدّ نفسه هستند مثلا می‌گوئیم: این شتر است، این اسب، این گاو، این گوسفند، این گربه و این موش؛ هکذا گناهان: این قتل است، این اکل مال یتیم و این اوقات تلخی به زن و فرزند و نظیر آن.
علی هذا باید دید کدام گناهان در شرع کبیره خوانده شده‌اند و با استقصاء و دانستن آنها بدانیم که غیر آنها صغیره‌اند، به شرط آنکه در صغیره اصرار نداشته باشیم.
اگر گویند: قرآن مجید مقداری از گناهان را در اثناء آیات و سور یاد کرده و آن‌وقت در بعض آیات دیگر فرموده: (اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ‌-... الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ‌ کَبائِرَ الْاِثْمِ‌) از کجا بدانیم که کبیره و صغیره کدام است؟ گوئیم: لا اقلّ باید قبول کرد که مسلمانان پس از شنیدن لفظ کبائر مامور بودند از صاحب شرع بپرسند و بدانند کبائر کدام‌اند.


در روایات برای تعیین کبائر دو طریق داریم: یکی، عنوان کلّی و مشخّص؛ دیگری، تعداد فرد فرد کبائر.
اول: عنوان کلی همان است که فرموده‌اند: کبیره آنست که خدا به مرتکب آن وعده آتش داده است.
در کافی باب الکبائر از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده: «قَالَ: الْکَبَائِرُ الَّتِی اَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا النَّارَ».
در وسائل باب وجوب اجتناب الکبائر از ثواب الاعمال از ابی‌الحسن (علیه‌السّلام) نقل شده: «مَنِ اجْتَنَبَ‌ الْکَبَائِرَ مَا اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ اِنْ کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ اللَّهُ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ».
و از عقاب الاعمال از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده: «قَالَ: سَاَلْتُ اَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنِ‌ الْکَبَائِرِ فَقَالَ: کُلُّ مَا اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ».
این کلام کاملا روشن است زیرا تا گناه کبیره نباشد خدا ظاهرا راجع به آن با آتش تهدید نمی‌کند.


چند گناه در قرآن ذکر شده که نسبت به آنها وعده آتش داده شده است:
۱- قتل نفس: (وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها) (و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است).
۲- خوردن مال یتیم: (اِنَّ الَّذِینَ یَاْکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامی‌ ظُلْماً اِنَّما یَاْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً...) (كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى‌خورند، در حقيقت، تنها آتش مى‌خورند).
۳- اکل ربا: (فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی‌ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ اَمْرُهُ اِلَی اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَاُولئِکَ اَصْحابُ‌ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‌) (و اگر كسى اندرزى از جانب پروردگارش به او رسد، و از رباخواری خوددارى كند، سودهاى پيشين و قبل از تحريم از آن اوست؛ و كار او به عفو خدا واگذار مى‌شود؛ امّا كسانى كه به ربا خوارى بازگردند اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.)
۴- شرک و آن اکبر کبائر است‌: (اِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَاْواهُ النَّارُ) (زيرا هر كس همتايى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده؛ و جايگاه او دوزخ است).
۵- فرار از جنگ (با شرایط): (وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ اِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ اَوْ مُتَحَیِّزاً اِلی‌ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَاْواهُ جَهَنَّمُ...) (و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جايگاه او جهنّم است).
۶- زنا: (وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ اَثاماً. یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً) (و زنا نمى كنند؛ و هر كس چنين كند، مجازات سختى خواهد ديد! عذاب او در روز قیامت مضاعف مى‌گردد، و هميشه با خوارى در آن خواهد ماند)
۷- نسبت زنا به زنان عفیف‌: (اِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ‌) (كسانى كه زنان پاكدامن و بى‌خبر از هرگونه آلودگى و مؤمن را متهم مى‌سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی دور شدند و عذاب سختى براى آنهاست).
اینها برای نمونه ذکر شد گناهان دیگری نیز در قرآن هست که مورد وعده عذابند.


دوم: راجع به تعداد فرد فرد گناهان کبیره روایات زیادی داریم، از آن جمله هفت گناه در ردیف اول شمرده شده به قرار ذیل:
۱- قتل نفس.
۲- عقوق والدین.
۳- خوردن ربا.
۴- بادیه نشین شدن بعد از مهاجرت به دیار اسلام؛ (این گویا بدان علت است که مستلزم ترک دین و دوری از علم و کمال است).
۵- نسبت زنا به زن پاکدامن.
۶- خوردن مال یتیم.
۷- فرار از جنگ اسلامی.
در روایت دیگر به جای عقوق والدین آمده: «وَ کُلُّ مَا اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ».
در روایت عبد العظیم حسنی از امام جواد از پدرش از امام صادق (علیهم‌السّلام) در جواب عمرو بن عبید گناهان ذیل با ذکر ماخذ آنها از قرآن و سنت نقل شده است:
شرک به خدا، یاس از رحمت خدا، ایمنی از مکر خدا، عقوق والدین، قتل نفس، نسبت زنا به زن پاک، اکل مال یتیم، فرار از جنگ، خوردن‌ ربا، سحر، زنا، سوگند دروغ، خیانت، منع زکوة، شهادت زور، کتمان شهادت، شراب‌خوری، ترک صلوة، نقض عهد، قطع رحم. اینها مجموعا بیست گناه‌اند.
در وسائل باب فوق الذکر از عیون الاخبار صدوق نقل شده که حضرت رضا (علیه‌السّلام) در نامه‌ای که به مامون عباسی نوشت، از جمله گناهان زیر را یاد فرموده است: اکل میته، خون، گوشت خوک، گوشت حیوانی که به هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، سحت (حرام)، قمار، کم کردن ترازو و پیمانه، لواط، یاری ستمکاران، اعتماد به ستمگران، ندادن حقوق مردم با امکان، دروغ، خودپسندی، اسراف، تبذیر، سبک شمردن حجّ، جنگ با اولیاء اللّه، اشتغال به لهو و لعب، اصرار بر ذنوب.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۷۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۹۶.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۴۶۶.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۳۱.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۳.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۲۳.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۱۲.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۶۱.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۱۹.    
۱۰. شوری/سوره۴۲، آیه۳۷.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۷.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۶۳.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۹۲.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۵۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۵۳.    
۱۶. نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۷.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۴۲.    
۱۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۷.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۱.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۰۷.    
۲۲. کهف/سوره۱۸، آیه۴۹.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۹.    
۲۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۲۴.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۵۱.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۳۳.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۷۶-۷۷.    
۲۸. قمر/سوره۵۴، آیه۵۲-۵۳.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۱.    
۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۸۸.    
۳۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۴۵.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۹۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۵۱.    
۳۴. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۵.    
۳۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۵.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۷.    
۳۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۱.    
۳۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۴، ص۲۹.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۴۰.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۶۰.    
۴۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۳، ص۷۰۷-۷۰۸.    
۴۲. نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۷.    
۴۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۴۲.    
۴۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۷.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۱.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۴۰۷.    
۴۸. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۴-۲۴۵.    
۴۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۶-۲۴۷.    
۵۰. شیخ کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۴۵.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۶۱.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۱۹.    
۵۳. حکیم، سیدمحسن، مستمسک عروه الوثقی، ج۷، ص۳۳۳.    
۵۴. شیخ کلینی، الکافی، ج۳، ص۶۸۳.    
۵۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۱۶-۳۱۷.    
۵۶. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۳۳.    
۵۷. نساء/سوره۴، آیه۹۳.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص.۹۳    
۵۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۴۰.    
۶۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۹.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۴۲.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۳۰۰.    
۶۳. نساء/سوره۴، آیه۱۰.    
۶۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۷۸.    
۶۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۰۳.    
۶۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۴، ص۳۲۱.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۴۱.    
۶۹. بقره/سوره۲، آیه۲۷۵.    
۷۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۵.    
۷۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۱۷.    
۷۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۴۰.    
۷۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۷۰.    
۷۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۸۲.    
۷۵. مائده/سوره۵، آیه۷۲.    
۷۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۲۰.    
۷۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۶۹.    
۷۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۶، ص۱۰۰.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۵۲.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۱۳۱.    
۸۱. انفال/سوره۸، آیه۱۶.    
۸۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۸.    
۸۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۷.    
۸۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۶.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۸۱۳.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۸۳.    
۸۷. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۹.    
۸۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۶.    
۸۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۴۱.    
۹۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۳۴.    
۹۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۰-۲۸۱.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۲۴-۲۲۵.    
۹۳. نور/سوره۲۴، آیه۲۳.    
۹۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۵۲.    
۹۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۹۴.    
۹۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۳۴.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۱۱.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۱۱۸.    
۹۹. شیخ کلینی، الکافی، ج۳، ص۶۸۵.    
۱۰۰. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۲۲.    
۱۰۱. شیخ کلینی، الکافی، ج۳، ص۷۰۲.    
۱۰۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۱۸.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۶۲.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۲۰.    
۱۰۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۲۹.    
۱۰۶. شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۳۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "کبر"، ج۶، ص۷۴.    






جعبه ابزار