• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کلم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




کَلِم (به فتح کاف و کسر لام) از واژگان قرآن کریم و کلم به معنای تاثیری‌ است که با چشم یا گوش درک شود کلام با گوش و کلم (زخم) با چشم درک می‌شود. از مشتقات این کلمه در قرآن مجید شامل؛ تَکلیم ( به فتح تاء و سکون کاف) و تَکَلُّم ( به فتح تاء و کاف) هر دو به معنی سخن گفتن است. کَلِمه (به فتح کاف و کسر لام) به چند معنا آمده؛ لفظ و سخن، عیسی (علیه‌السلام) و وعده است. کَلَمات (به فتح کاف و لام) به دو معنی آمده؛ جمع کلمه و الفاظ و موجودات است. کلام (به فتح کاف) به معنی مطلق و دستور است. کَلِم چهار بار در قرآن آمده است.



کَلِم: راغب می‌گوید: کلم تاثیری‌ است که با چشم یا گوش درک شود کلام با گوش و کلم (زخم) با چشم درک می‌شود «کلّمته» یعنی به او زخمی زدم که اثرش ظاهر شد.
در مجمع فرموده: کلم به معنی زخم است و معنای اصلی آن تاثیر می‌باشد کلم (زخم) اثری است دلالت بر زخمزن دارد و کلام اثری است دلالت بر معنی دارد. ظاهرا کلام راغب نیز به کلام مجمع راجع است.
در شرح جامی گوید: علّت این تسمیه آن است که کلمه و کلام در نفوس و اذهان اثر می‌کند مانند زخم‌ها که در اجسام اثر می‌کند. پس منطوق انسان را از آن جهت کلمه و کلام گویند که در اذهان اثر می‌گذارند به واسطه دلالت بر معانی خود است.


این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:

۲.۱ - کلم

کَلِم جمع کلمه است و کلمه شامل اسم، فعل و حرف است و به کمتر از سه کلمه اطلاق نمی‌شود.
(اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ‌ الطَّیِّبُ‌) (سخنان پاكيزه به سوى او صعود مى‌كند.)
(مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ) (بعضى از یهود، سخنان را از موردش، تحريف مى‌كنند.)
(يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ) ( آنها كلمات الهى را از موردش تحريف مى‌كنند.)
(يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ) ( آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مى‌كنند.)

۲.۲ - تکلیم و تکلم

تکلیم و تکلّم هر دو به معنی سخن گفتن است و در اولی مفعول منظور است به خلاف دومی مثل‌ (وَ کَلَّمَ‌ اللَّهُ مُوسی‌ تَکْلِیماً) «خدا با موسی به طور مخصوصی سخن گفت.»
و مثل‌: (لا یَتَکَلَّمُونَ‌ اِلَّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ‌) «سخن نمی‌گویند مگر آن که خدا اذنش داده است.»

۲.۳ - کلمه

کلمه در قرآن به چند معنی آمده است:
۱- لفظ و سخن: (یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ) (به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه در غياب پیامبر، سخنان كفر آميز نگفته‌اند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند.) که مراد کلام کفر آمیز است‌.
(کَبُرَتْ‌ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ اَفْواهِهِمْ اِنْ یَقُولُونَ اِلَّا کَذِباً) (سخن بزرگى از دهانشان خارج مى‌شود! آنها فقط دروغ مى‌گويند.)
۲- عیسی (علیه‌السّلام‌): (اِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ‌ اَلْقاها اِلی‌ مَرْیَمَ‌) (مسيح- عيسى بن مريم- فقط فرستاده خدا، و كلمه و مخلوق اوست؛ كه او را به مريم القا نمود.)
(اِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ‌ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ‌) (خداوند تو را به كلمه‌اى وجود با عظمتى‌ از سوى خود بشارت مى‌دهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است.) ظاهرا عیسی (علیه‌السّلام) از آن جهت کلمه خوانده شده که وجودش اثر به خصوصی بود از جانب خدا، گر چه مخلوق همه کلمات اللّه‌ اند ولی این عنایت در اثر بی‌پدر بودن در عیسی (علیه‌السّلام) بیشتر است. بعضی گفته‌اند: علت این تسمیه آن است که آن حضرت در اثر کلمه‌ «کُنْ» از جانب خدا «فَیَکُونُ» شده است ولی کلمه‌ «کُنْ» در باره همه است‌.
(اِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‌ءٍ اِذا اَرَدْناهُ اَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‌) (وقتى چيزى را اراده مى‌كنيم، سخن ما اين است كه مى‌گوييم: «موجود باش!» بى‌درنگ موجود مى‌شود.) درباره آدم آمده‌ (خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‌) ( او را از خاک آفريد، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» و بى درنگ موجود شد.) ولی به آدم کلمه اطلاق نشده است. اقوال دیگری نیز در این باره هست که باید در کتب دیگر دید در المنار چهار وجه و در مجمع وجوهی نقل شده است.
معنی آیه اول: مسیح عیسی بن مریم فقط پیامبر خدا و اثر خداست که به وجود مریم‌ انداخته و در وجود او قرار داده است. آیه دوم: ‌ای مریم خدا به تو مژده می‌دهد اثری و فرزندی که از جانب خدا به تو داده می‌شود نام مبارکش عیسی و پسر مریم است.
در آیه‌ (اَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی‌ مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ‌) (خدا تو را به يحيى بشارت مى‌دهد؛ (كسى) كه كلمه خدا مسيح‌ را تصديق مى‌كند.)
مجموع مفسّران گفته‌اند مراد از «کلمة» عیسی است یعنی‌ ای زکریّا خدا به تو مژده می‌دهد یحیی را که تصدیق کننده کلمه‌ای از جانب خداست در این صورت یحیی از مبشّران عیسی (علیه‌السّلام) بوده است، فقط ابو عبیده قائل است که مراد از «کلمة» کتاب یا وحی است.
۳- وعده: (وَ ما کانَ النَّاسُ اِلَّا اُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ‌) (در آغاز همه مردم جز امّت واحدى نبودند؛ سپس اختلاف كردند؛ و اگر وعده قطعى پروردگارت درباره عدم مجازات سريع آنان از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‌شد.)
مراد از «کلمة» در اینجا چنان که گفته‌اند وعده است و مراد از وعده چنان که در المیزان آمده‌ است (وَ لَکُمْ فِی الْاَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ اِلی‌ حِینٍ‌) (و براى شما در زمين، تا مدّت معيّنى محل اقامت و وسيله بهره‌بردارى خواهد بود.)
که خدا به هنگام هبوط آدم این وعده و این مهلت را داده است و گرنه لازم بود که در اختلاف امّت اهل باطل از بین بروند در المنار گفته مراد از کلمه آیه ۹۳ سوره یونس است که فرموده: (اِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ‌) (پروردگار تو روز قيامت، در آن چه اختلاف مى‌كردند، ميان آنها داورى مى‌كند.) که خدا قضاوت در اختلاف را به روز قیامت موکول فرموده است.
در آیات: انعام آیه ۱۱۵ اعراف آیه ۱۳۷ یونس آیه ۳۳ هود آیه ۱۱۰ و سایر آیات نیز کلمه به معنی وعده است. در نهایت بعضی در وعده عذاب و بعضی در وعده رحمت و بعضی در وعده مهلت است. مثل‌(اَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ‌ کَلِمَةُ الْعَذابِ...) (آيا تو مى‌توانى كسى را كه فرمان عذاب درباره او قطعى شده رهايى بخشى.) که صریح در وعده عذاب است.
در آیه‌ (وَ لَوْ لا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ‌) (اگر وعده قطعى الهى و اجل معينى براى آنها نبود، در ميانشان داورى مى‌شد.) ظاهرا مراد وعده تاخیر عذاب است.
(وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ‌) (او كلمه توحيد را كلمه پاينده‌اى در نسل‌هاى بعد از خود قرار داد، شايد به سوى خدا بازگردند.) در ما قبل این آیه قول ابراهیم (علیه‌السّلام) ذکر شده که به بت‌پرستان فرمود: (اِنَّنِی بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ‌) (من از آن چه شما مى‌پرستيد بيزارم.) ظاهر آن است که «هاء» در «جعلها» راجع به برائت است و برائت از بت‌ها عبارت اخرای توحید می‌باشد یعنی: خدا برائت از شرک را در فرزندان ابراهیم همیشگی فرمود تا آنها به توحید برگردند.
(فَاَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلی‌ رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْزَمَهُمْ‌ کَلِمَةَ التَّقْوی‌ وَ کانُوا اَحَقَّ بِها وَ اَهْلَها...) (خداوند آرامش و سکینه خود را بر پیامبرش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هركس شايسته‌تر و اهل آن بودند.) جمهور مفسّران آن را کلمه توحید و بعضی سکینه گفته‌اند، المیزان بعید نمی‌داند روح ایمان باشد که به تقوی امر می‌کند.
بعید نیست که بگوییم «التقوی» بیان کلمه است و اطلاق کلمه بر آن بدین لحاظ است که تقوی اثری است در قلب یعنی: خدا آرامش خویش را بر رسول و مؤمنان نازل فرمود و تقوی را ملازم آنها کرد آنها به تقوی لایق و اهل آن بودند.

۲.۴ - کلمات

کلمات نیز مانند کلمه در قرآن کریم مصادقی دارد:
۱- جمع کلمه و الفاظ: (فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ‌ کَلِماتٍ‌ فَتابَ عَلَیْهِ اِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ‌) (سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت؛ و با آنها توبه كرد. و خداوند توبه او را پذيرفت؛ زيرا او توبه‌پذير و مهربان است.) کلماتی که آدم و زنش از خدا اخذ کرده و خدا را با آن‌ها خواندند و خدا توبه‌شان را قبول کرد ظاهرا همان است که در آیه آمده‌ (قالا رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ‌) (گفتند: «پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم؛ و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، به يقين از زيانكاران خواهيم بود.»)
عیاشی چهار حدیث در این باره‌ نقل کرده در دو حدیث کلمات نظیر آیه اعراف است و چهارم از علی (علیه‌السّلام) است که فرمود: کلماتی که آدم از خدا اخذ کرد گفت: «یَا رَبِّ اَسْاَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» خدا فرمود: محمد را از کجا دانستی؟ گفت: او را آن‌گاه که در جنّت بودم در سراپرده اعظم تو نوشته دیدم.
در مجمع نقل شده: آدم دید در عرش اسمائی معظّم و مکرّم نوشته شده است از آن نام‌ها پرسید گفته شد: اینها نام‌های کسانی است که بهترین خلق در نزد خدا هستند، نام‌ها عبارت بودند از: محمد، علی،فاطمه، حسن و حسین، آدم با آن‌ها به خدا متوسّل شد تا خدا توبه او را پذیرفت.
ناگفته نماند: مانعی نیست که آدم نام‌های مقدس پنج تن (علیهم‌السّلام) را با کلمات آیه فوق به زبان آورده باشد.
۲- موجودات: (قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ‌ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ‌ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً) (بگو: «اگر دريا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دريا پايان مى‌گيرد. پيش از آن‌كه كلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن دريا را كمک آن قرار دهيم.») آیه زیر از این آیه روشن‌تر است‌.
(وَ لَوْ اَنَّ ما فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ‌ کَلِماتُ‌ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌) (و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى‌شود ولى كلمات خدا پايان نمى‌گيرد؛ خداوند توانا و حکیم است.) آنچه به نظر می‌آید این است که مراد از «کلمات» در هر دو آیه موجودات و مخلوقات خداست، هر فرد فرد موجود اثری از خداست، مرکّب بودن دریا برای نوشتن شمارش آنها اشاره است به این که بشر از تعداد و شمارش مخلوقات خداوند عاجز است چنان که از شمارش نعمت‌های خدا، (وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) (و اگر نعمت‌هاى خدا را بشماريد، هرگز نمى‌توانيد آنها را احصا كنيد.) ولی بی‌نهایت بودن مخلوقات را نمی‌رساند، شاید اطلاق کلمه به مخلوق از آن جهت باشد که مخلوقات دلالت بر وجود خدا دارند مثل دلالتی که کلمه بر معنایش دارد.
قطع نظر از موجودات منظومه شمسی برای نمونه کافی است بدانیم که کهکشان ما همان راه شیری در آسمان محتوی صد میلیارد ستاره است و در میدان نفوذ تلسکوب پنج‌ متری چند میلیارد کهکشان مجزّا وجود دارد و در فاصله ۸۵ میلیون سال نوری کهکشان‌های دیگری کشف کرده‌اند که هر یک دارای میلیاردها ستاره‌ هستند آن وقت ملاحظه فرمایید مخلوقات خدا چه قدر و تا کجا هستند (سبحان من خلق العالم) و حتی اگر ذرّات آب دریا با خود آن نوشته شود به خودش هم کفایت نخواهد کرد کجا مانده به موجودات دیگر. از اینجا است که‌ (لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ‌ رَبِّی) (پيش از آن‌كه كلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن دريا را كمک آن قرار دهيم.)
(قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ‌ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ‌ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً) « بگو اگر برای شمردن مخلوقات پروردگارم دریا مرکّب بود هر آینه پیش از تمام شدن موجودات دریا تمام می‌شد و اگر دریای دیگری مانند آن را به کمک می‌آوردیم باز تمام می‌شد.»
(وَ لَوْ اَنَّ ما فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ‌ کَلِماتُ‌ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌) «اگر همه درختان روی زمین قلم بودند و دریا با هفت دریای دیگر مرکّب می‌بود (در شمارش مخلوقات خداوندی دریاها تمام می‌شدند ولی) مخلوقات خدا تمام نمی‌شد حقّا که خدا عزیز و حکیم است.» هفت دریا برای مثال است نه اینکه مثلا هشت دریا کفایت می‌کرد.
در مجمع ذیل آیه اول کلمات را آن چه خدا از کلام و حکمت‌ها در قدرت دارد. و در ذیل آیه دوم مقدورات و معلومات خداوند گرفته که با کلمات تعبیر آورده می‌شوند.
در المیزان آمده: خدا با دهان سخن نمی‌گوید قول خدا همان فعل خدا است، فعل خدا کلمه خوانده می‌شود که بر وجود خدا دلالت دارد. . و از این معلوم می‌شود هر چه به وجود می‌آید و هر واقعه‌ای که به وجود می‌پیوندد از این حیث که دالّ بر خداست کلمه خوانده می‌شود، در ذیل آیه دوم نظیر این سخن را گفته و علت تمام نشدن کلمات را غیر متناهی بودن آنها دانسته است. ولی چنان که گفتیم از آیات غیر متناهی بودن کلمات استفاده نمی‌شود مگر آنکه مراد از آنها مثل قول مجمع مقدورات خداوند باشد.
(وَ اِذِ ابْتَلی‌ اِبْراهِیمَ رَبُّهُ‌ بِکَلِماتٍ‌ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً...) (و ياد كنيد هنگامى كه پروردگار ابراهيم، او را با دستوراتى آزمود؛ و او به طور كامل از عهده آنها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم».)
راجع به این آیه در«عهد» مشروحا سخن گفته‌ایم، کلماتی که ابراهیم (علیه‌السّلام) با آنها امتحان شده در آنجا گفته‌ایم که ظاهرا قربانی اسماعیل، اسکان دادن خانواده‌اش در سرزمین خالی مکّه و نظیر آن‌هاست و علت اطلاق کلمات بر آن‌ها به نظر من آن است که دلالت بر ثبات و استقامت آن حضرت داشتند.
(وَ اُوذُوا حَتَّی اَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ‌ لِکَلِماتِ‌ اللَّهِ‌) (و در اين راه، آزار ديدند، تا هنگامى كه يارى ما به آنها رسيد. و هيچ چيز سنّت‌هاى خدا را تغيير نمى‌دهد.)
(لَهُمُ الْبُشْری‌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ‌ لِکَلِماتِ‌ اللَّهِ‌) (شادمانى حقيقى در زندگى دنیا و در آخرت تنها براى آنهاست؛ وعده‌هاى الهى تخلف‌ناپذير است.) ظاهرا مراد از کلمات در این گونه آیات وعده‌های خداست.

۲.۵ - کلام

کلام در استعمال قرآن مطلق سخن و دستور است‌.
(وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ‌ کَلامَ‌ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ‌) (با اين‌كه عدّه‌اى از آنان، سخنان خدا را مى‌شنيدند و پس از فهميدن، آن را تحريف مى‌كردند.)
(اِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَی النَّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی‌) می‌شود گفت: کلام در این آیه مصدر است یعنی «من تو را برگزیدم به دستورهای خودم و به سخن گفتنم با تو.»


کَلِم چهار بار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۴۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۲۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-حسینی، ج۶، ص۱۵۵.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، دار القلم، ص۷۲۲.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۴.    
۶. جامی، عبدالرحمن، شرح ملا جامی علی متن الکافیة فی النحو، ج۱، ص۱۶.    
۷. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۳۵.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۳.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۸.    
۱۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۲۳۵.    
۱۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۱۱.    
۱۳. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۸۶.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۴.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۷۹.    
۱۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۹۸.    
۱۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۷۱.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۰۹.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۲۴۱.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۳۹۲.    
۲۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۸.    
۲۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۴۷.    
۲۵. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۱۴.    
۲۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۴۰.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۵۵۶.    
۲۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۳۳۶.    
۳۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۳۹.    
۳۱. نساء/سوره۴، آیه۱۶۴.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۴۰.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۰۸.    
۳۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۲.    
۳۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۵۲.    
۳۶. نبأ/سوره۷۸، آیه۳۸.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۷۰.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۷۶.    
۳۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۴۸.    
۴۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۵۲.    
۴۱. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۹۹.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۳۴۰.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۹، ص۴۵۷.    
۴۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۹۱.    
۴۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۱۵۹.    
۴۷. کهف/سوره۱۸، آیه۵.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۹۴.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۲۳۹.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۳۲۹.    
۵۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۱۰.    
۵۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۹.    
۵۳. نساء/سوره۴، آیه۱۷۱.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۰۵.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۴۹.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۲۴۴.    
۵۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۴۷.    
۵۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۱۶۱.    
۵۹. آل عمران/سوره۳، آیه۴۵.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۵.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۰۱.    
۶۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۹۴.    
۶۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۷۲.    
۶۵. نحل/سوره۱۶، آیه۴۰.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۷۱.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۴۸.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۳۶۱.    
۶۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۵۷.    
۷۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۶۰.    
۷۱. آل عمران/سوره۳، آیه۵۹.    
۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۷.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۱۲.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۳۲.    
۷۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۱۰.    
۷۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۱۰۱.    
۷۷. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۳، ص۲۶۳.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۳۱۰.    
۷۹. آل عمران/سوره۳، آیه۳۹.    
۸۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۵.    
۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۷۵.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۷۶.    
۸۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۸۶.    
۸۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۵۶.    
۸۵. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۳، ص۲۴۴.    
۸۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۲۸۶.    
۸۷. یونس/سوره۱۰، آیه۱۹.    
۸۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۰.    
۸۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۳.    
۹۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۴۵.    
۹۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۷۰.    
۹۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۷۶.    
۹۳. بقره/سوره۲، آیه۳۶.    
۹۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۶.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۱.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۷.    
۹۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۳.    
۹۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۳۸.    
۹۹. یونس/سوره۱۰، آیه۹۳.    
۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۹.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۲۰.    
۱۰۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۷۶.    
۱۰۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۲۴.    
۱۰۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۵۳.    
۱۰۵. انعام/سوره۶، آیه۱۱۵.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۴۲.    
۱۰۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۲۸.    
۱۰۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۵۱.    
۱۰۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۱۴۳.    
۱۱۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۴۰.    
۱۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷.    
۱۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۶۶.    
۱۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۲۸.    
۱۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۲۹۳.    
۱۱۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۴۵.    
۱۱۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۳۳.    
۱۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۳۳.    
۱۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۲.    
۱۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۵۴.    
۱۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۷۶.    
۱۲۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۸۵.    
۱۲۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۹۲.    
۱۲۳. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۰.    
۱۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۳۴.    
۱۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۴۵.    
۱۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۸.    
۱۲۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۴۱.    
۱۲۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۳۵.    
۱۲۹. زمر/سوره۳۹، آیه۱۹.    
۱۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۶۰.    
۱۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۵۱.    
۱۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۸۱.    
۱۳۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۳۹۲.    
۱۳۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۶۱.    
۱۳۵. شوری/سوره۴۲، آیه۲۱.    
۱۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۸۵.    
۱۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۱.    
۱۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۸.    
۱۳۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۷.    
۱۴۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۲۶.    
۱۴۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۸.    
۱۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۹۱.    
۱۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۶.    
۱۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۴۳.    
۱۴۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۷۶.    
۱۴۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۰۸.    
۱۴۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۶.    
۱۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۹۱.    
۱۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۵.    
۱۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۴۱.    
۱۵۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۷۶.    
۱۵۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۰۸.    
۱۵۳. فتح/سوره۴۸، آیه۲۶.    
۱۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۱۴.    
۱۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۸۹.    
۱۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۴۳۲.    
۱۵۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۰.    
۱۵۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۷۰.    
۱۵۹. بقره/سوره۲، آیه۳۷.    
۱۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۶.    
۱۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۶۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۵.    
۱۶۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۴۰.    
۱۶۵. اعراف/سوره۷، آیه۲۳.    
۱۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۵۳.    
۱۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵.    
۱۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۱.    
۱۶۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۲۳۴.    
۱۷۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۷۳.    
۱۷۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۴۱.    
۱۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۷۵.    
۱۷۳. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۹.    
۱۷۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰۴.    
۱۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۰۴.    
۱۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۵۳.    
۱۷۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۹۵.    
۱۷۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۳۶.    
۱۷۹. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۱۸۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۱۳.    
۱۸۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲.    
۱۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۱۸۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۹۲.    
۱۸۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۴.    
۱۸۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۴.    
۱۸۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۶۰.    
۱۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۶۰.    
۱۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۸۵.    
۱۸۹. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۴۶.    
۱۹۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۳۸.    
۱۹۱. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۹.    
۱۹۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰۴.    
۱۹۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۰۴.    
۱۹۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۵۳.    
۱۹۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۹۵.    
۱۹۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۳۶.    
۱۹۷. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۹.    
۱۹۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۰۴.    
۱۹۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۵۵۳.    
۲۰۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۹۵.    
۲۰۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۳۶.    
۲۰۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۷.    
۲۰۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۲.    
۲۰۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۷.    
۲۰۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۹۲.    
۲۰۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۴.    
۲۰۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۳۹۵.    
۲۰۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۹۲.    
۲۰۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیرالمیزان، ج۱۳، ص۴۰۴.    
۲۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۲۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۹.    
۲۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۶۸.    
۲۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۴۰۶.    
۲۱۴. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۷۳.    
۲۱۵. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۲۴.    
۲۱۶. انعام/سوره۶، آیه۳۴.    
۲۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۳۱.    
۲۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۶۳.    
۲۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۸۶.    
۲۲۰. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۴.    
۲۲۱. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۷۱.    
۲۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۶۴.    
۲۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۱۶.    
۲۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۹۳.    
۲۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۱۳۶.    
۲۲۶. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۰۶.    
۲۲۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۳۲۴.    
۲۲۸. بقره/سوره۲، آیه۷۵.    
۲۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۱.    
۲۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۱۳.    
۲۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۲۱.    
۲۳۲. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۰.    
۲۳۳. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۲۴.    
۲۳۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    
۲۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۴۳.    
۲۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۱۳.    
۲۳۷. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۵۴.    
۲۳۸. طبرسی، فضل‌ بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۵۰.    
۲۳۹. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۰.    
۲۴۰. نساء/سوره۴، آیه۴۶.    
۲۴۱. مائده/سوره۵، آیه۱۳.    
۲۴۲. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «کلم»، ج۶، ص۱۴۰.    






جعبه ابزار