کیفیت انتقام (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم در مورد کیفیت
انتقام های مختلف مطالبی بیان شده است که در ذیل به آن می پردازیم.
انتقام گرفتن
اصحاب اخدود از مؤمنان با سوزاندن آنان در گودالی از
آتش انجام شده بود: «قتل اصحـب الاخدود• گودالهایی پر از آتش شعله و.•و هم علی مایفعلون بالمؤمنین شهود• و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید» مرگ و
عذاب بر شکنجه گران صاحب
گودال (آتش) باد•و آنچه را نسبت به مؤ منان انجام میدادند (با خونسردی) تماشا میکردند!•هیچ ایرادی بر آنها (مؤ منان) نداشتند جز اینکه به خداوند
عزیز و حمید ایمان آورده بودند .
کلمه اخدود به معنای شکاف بزرگ
زمین است،
و اصحاب اخدود جباران ستمگری بودند که زمین را میشکافتند و آن را پر از
آتش نموده، مؤمنین را به
جرم اینکه ایمان دارند در آن میانداختند، و تا آخرین نفرشان را میسوزاندند، پس جمله «قتل...»
نفرین بر آنان است، نه اینکه خواسته باشد خبر دهد، و منظور از قتل،
لعنت و طرد از درگاه خدای تعالی است.
(کلمه)«نقموا» از ماده نقم (بر وزن قلم) به معنی
انکار و عیب گرفتن چیزی است یا به زبان و یا عملا از طریق
مجازات ، و انتقام نیز از همین ماده است.
می فرماید نفرتشان از مؤمنین فقط برای این بود که به خدا ایمان داشتند، و به خاطر همین داشتن ایمان، ایشان را سوزاندند.
انتقام گرفتن خدا از مجرمان با بستن آنها با غل در قیامت همراه خواهد بود: «فلاتحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام • و تری المجرمین یومـئذ مقرنین فی الاصفاد» و گمان مبر که خدا وعدهای را که به پیامبرانش داده تخلف کند، چرا که خداوند قادر و منتقم است• و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجیر میبینی (غل و زنجیری که دستها و گردنهایشان را بهم بسته) .
این جمله (فلاتحسبن الله... ) تفریع بر مطالب قبل است که مى فرمود: عذاب نکردن ستمکاران به خاطر تأخیر تا
قیامت است ، و وقتى چنین است دیگر خیال نکن که خدا از وعده اى که بر
نصرت فرستادگان خود داده خلف مى کند، اگر وعده نصرت داده
وفا مى کند و اگر وعده عذاب به متخلفین داده نیز وفا مى کند.و چطور ممکن است وفا نکند و حال آنکه او عزیز و داراى انتقام شدید است .
و لازمه
عزت مطلقه او نیز همین است که خلف
وعده نکند، چون خلف وعده یا بدین جهت است که نمى توانند وعده خود را وفا کند و یا بدین سبب است که رأیش برگشته و وضعى برایش پیش آمده که او را مجبور کرده بر خلاف حال قبلیش رفتار کند.
و خداوند،
عزیز على الاطلاق است و
عجز و ناتوانى در او تصور ندارد، و هیچ حالتى او را مقهور و مجبور به عمل بر خلاف حالت قبلى نمى کند چون واحد و
قهار است و کلمه «ذو انتقام» یکى از اسماى حسناى خداى تعالى است و در چند جاى قرآن خود را به آن
اسم نامیده است ، و در همه جا آن را در کنار اسم عزیز آورده است .
هر جا در
قرآن کریم و
سنت ، انتقام به خدا نسبت داده شده منظور از آن، انتقامى است که حقى از حقوق
دین الهى و
شریعت آسمانى (ضایع شده ) باشد و به عبارت دیگر انتقامهایى به خدا نسبت داده شده که حقى از حقوق مجتمع اسلامى (ضایع شده ) باشد، هر چند که در پاره اى موارد حق فرد را هم تامین کند، مانند مواردى که شریعت و
قانون دین، داد مظلوم را از ظالم مى ستاند که در این موارد، انتقام هم حق فرد است و هم حق
اجتماع .
پس کاملا روشن گردید که در این گونه موارد نباید
توهم کرد که مقصود خدا از انتقام، رضایت خاطر است، چون
ساحت او مقدس و مقامش عزیزتر از این است که از ناحیه
جرم مجرمین و
معصیت گنهکاران متضرر شود و از
اطاعت مطیعین منتفع گردد.
انتقام گرفتن فرعون از مؤمنان با قطع کردن دست و پای آنان و به دار آویختن ایشان همراه بوده است: «لاقطعن ایدیکم وارجلکم من خلـف ثم لاصلبنکم اجمعین• وما تنقم منآ الآ ان ءامنا بـایـت ربنا لما جآءتنا ربنآ افرغ علینا صبرا وتوفنا مسلمین»
سوگند میخورم که دستها و پاهای شما را به طور مخالف (دست راست با پای چپ یا دست چپ با پای راست) قطع میکنم سپس همگی شما را به دار میآویزم. تنها
ایراد تو، به ما این است که ما به آیات پروردگار خویش - هنگامی که برای ما آمد -
ایمان آوردهایم، بار الها! پیمانه صبر (و
استقامت ) را تا آخر بر ما بریز و ما را
مسلمان بمیران (و تا پایان عمر با
اخلاص و ایمان بدار).
انتقام گرفتن خدا از
قوم لوط با صیحهای مرگبار هنگام طلوع
آفتاب همراه بوده است: «قالوا انآ ارسلنآ الی قوم مجرمین• الا ءال لوط... • فاخذتهم الصیحة مشرقین• فانتقمنا منهم...» گفتند ما به سوی یک قوم گنهکار مأموریت پیدا کردهایم (تا آنها را هلاک کنیم)•مگر خاندان لوط ...• سرانجام بهنگام
طلوع آفتاب صیحه (مرگبار، بصورت
صاعقه یا
زمین لرزه ) آنها را فرو گرفت. ما از آنها انتقام گرفتیم... .
انتقام خدا از قوم لوط، با زیر و رو کردن شهر و بارش
سنگ بر آنان همراه بوده است: «قالوا انآ ارسلنآ الی قوم مجرمین• الا ءال لوط انا لمنجوهم اجمعین• فجعلنا عــلیها سافلها وامطرنا علیهم حجارة من سجیل• فانتقمنا منهم وانهما لبامام مبین» گفتند ما به سوی یک قوم گنهکار مأموریت پیدا کردهایم (تا آنها را هلاک کنیم)•مگر خاندان لوط که همگی آنها را نجات خواهیم داد. • سرانجام بهنگام طلوع آفتاب صیحه (مرگبار، بصورت صاعقه یا زمین لرزه) آنها را فرو گرفت.• ما از آنها انتقام گرفتیم و این دو (
قوم لوط و
اصحاب ایکه ) شهرهای ویران شده شان بر سر راه آشکار است!.
انتقام خدا از فرعونیان با غرق ساختن آنان در دریا همراه بوده است: «ولقد اخذنآ ءال فرعون... • فانتقمنا منهم فاغرقنـهم فی الیم...» و ما نزدیکان فرعون (و قوم او) را... گرفتار کردیم• سرانجام ما از آنها انتقام گرفتیم و آنها را در دریا
غرق کردیم... .
«ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم الیس لی ملک مصر وهـذه الانهـر تجری من تحتی افلاتبصرون• فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فـسقین• فلما ءاسفونا انتقمنا منهم فاغرقنـهم اجمعین» فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت
مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟! • او قوم خود را تحمیق کرد و از وی
اطاعت کردند• اما هنگامی که ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن، برگرفته از مقاله «کیفیت انتقام».