گنبد و بارگاه حضرت رضا اصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
درباره سابقه تاریخی
حرم مطهر، مورخان و نویسندگان اقوال بسیار نقل کردهاند، برخی از تاریخ نویسان بر این عقیدهاند که بقعه مبارکه
حضرت رضا علیهالسّلام پس از وقایع و حوادث مهم
خراسان که در طول قرنها به وجود آمد، در معرض تحولاتی قرار گرفت و به واسطه تاخت و تاز اقوام مختلف و لشکرکشیها به
سرزمین خراسان، مانند تهاجمهای سبکتکین و غزهای ترکمان و مغولها بارها به کلی ویران و سپس بازسازی گردید.
نویسندگان دیگر بر این نظرند که خرابیهای وارده از تهاجمها به گونهای نبوده است که بنای
بقعه را به کلی ویران کند، بلکه برخی حملات، خرابیهایی در قسمت فوقانی ایجاد کردهاند و به قسمت تحتانی دیوارها آسیبی نرسیده است، پایههای بقعه همان بنای اولیه است که ابتدا شالوده اصلی آن را با گل چینه ساختهاند و به دفعات قسمتهایی از دیوارهای آن مرمت شده و تزیین یافته است.
قراین و شواهد نشان می دهد که نظر اخیر بیشتر مقرون به صحت است و نظریه تخریب کامل بقعه منوره دور از واقعیت است، چه اولا در ادوار مختلف گروهی از مورخان و جغرافیدانان و جهانگردان، شخصا مرقد مبارک امام علیه السلام را از نزدیک دیده و توصیف کردهاند.
ثانیا، آثار و سبکهای گوناگون و فنون معماری و کاشی کاری قرون مختلف مانند آثار معماری
غزنویان و
سلاجقه و عهد تیموریان در حرم موجود است و در آخر عبارات مکتوب بر کاشیهای نفیس و ممتاز بعضا نام بانی و تاریخهای ۵۱۲، ۶۱۲ و ۷۶۱ هجری نوشته شده است.
ثالثا، اگر بقعه منوره بکلی ویران شده بود، با توجه به این که اثری از گور هارون برجای نمی ماند، بانیان و ارادتمندان به امام علیهالسّلام که پس از آن، اقدام به احداث مجدد بنا نمودند، میتوانستند از نظر معماری در ساختن مجدد دیوارها به گونهای عمل کنند که
قبر مطهر امام علیهالسّلام در وسط بنای جدید واقع شود. در صورتی که وضع فعلی بقعه منوره چنین نیست و همان گونه است که
مامون برای قبر پدرش در سال ۱۹۳ ه. ق در نظر گرفت و ده
سال بعد که حضرت به شهادت رسید پیکر مقدس او را در داخل بقعه در قسمت بالاسر هارون به خاک سپردند، در نتیجه خاکسپاری پیکر مطهر حضرت، تنگنایی در محل بقعه و بالای سر مبارک به وجود آمد که تا این اواخر باقی بود و در توسعه اخیر نسبتا وسعت یافت. بنابراین، سوابق و ادله قاطع و قراین موجود در بنا نشان میدهد که حرم و بقعه مبارکه از قدیمترین بناهای مشهدالرضا است ولی البته گنبد مطهر در طول زمان بر اثر حوادث طبیعی و تهاجمهای وحشیانه ویرانیهای مکرر دیده است.
به دنبال ترمیم و تزیین اساسی بقعه در عهد دیلمیان، به دستور سبکتکین (۳۸۷ـ۳۶۶) پادشاه غزنوی در قرن چهارم سقف و قسمتی از دیوار بقعه ویران شد و مردمان از زیارت حضرت منع شدند. اما
شیعیان مخفیانه به زیارت قبر امام علیهالسّلام ادامه دادند، در حالی که تا مدتها همچنان بقعه نیمه ویران باقی بود. تا این که سلطنت به
سلطان محمود غزنوی رسید. میگویند او شبی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و یا به روایتی
حضرت علی بن ابی طالب علیهالسّلام را در خواب دید که او را مخاطب قرار داده و اشاره به آن گنبد ویران میکند و میفرماید تا کی چنین خواهد بود؟ گفتهاند سلطان محمود صبح روز بعد معماری را به حضور طلبید و به
طوس فرستاد. بنا به نوشته تاریخ بیهقی در سال ۴۰۰ ه. ق ابوبکر شهمرد بنای بقعه را بار دیگر بر روی بازمانده دیوارهای گلین با آجر میسازد و منارهای هم بر آن اضافه میکند که این بنا هسته اصلی حرم مطهر را تشکیل میدهد.
در این دوره اولین سنگ مزار امام علیهالسّلام که متعلق به سال ۵۱۶ ه. ق است به ابعاد ۶• ۳۰• ۴۰ سانتی متر بر روی قبر مطهر نصب شد که کتیبه آن چنین است:
«امر بعمارة المشهد الرضوی علی بن موسی علیه السلام. العبد المذنب الفقیر الی رحمته ابوالقاسم احمدبن علی بن احمد العلوی الحسینی تقبل الله منه» این قطعه سنگ امروز در میان دیگر آثار تاریخی در موزه
آستان قدس رضوی موجود است.
مهمترین واقعه این دوره حمله غزهای ترکمان به حرم مطهر رضوی بود. در سال ۵۴۸ ه. ق ترکان غز به
مشهد و ناحیه طوس حمله کردند و همه شهر را به
آتش کشیدند و بسیاری از مردم از جمله علما و بزرگان را کشتند. در این جریان به بنای حرم لطمه وارد شد که چند سال بعد شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی حاکم مرو در عهد سلطان سنجر (۵۵۷ـ۵۱۱ ه. ق) به مرمت آن همت گماشت.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد که مغولان در سال ۶۱۸ ه. ق ابتدا به طوس حمله آوردند، شهر را غارت کردند و مردم را به قتل رسانیدند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. اگر چه بعضی منابع از خرابی بارگاه مقدس رضوی به دست مغولان سخن گفتهاند ولی باز مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی الحدید مینویسد با وجودی که مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالا به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. نیز عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم مطهر به دست مغولان ذکری به میان نیاورده است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان نامه بخارا که حمله مغولان را به طوس و مشهد نگاشته است، دلالت میکند که حرم مطهر را خراب نکردهاند، زیرا نوشتههای سال ۶۱۲ که قبل از حمله
مغولان بوده هنوز پابرجاست.
در دوره
ایلخانان فرسودگیها و احیانا خرابیها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوی جبران گردید.
در
قرن نهم هجری (سال ۸۲۱ ه. ق) به دنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، به همت
همسر وی
گوهرشادآغا نخستین
مسجد جامع شهر با نام وی در سمت قبله حرم که صحن جنوبی آستانه مبارکه را تشکیل میدهد به اتمام رسید. در دوران تیموری، صحن تیموری (عتیق) و اساس ایوان طلا توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا به وجود آمد که بعدها در دوره شاه عباس اول صفوی توسعه یافت و ایوان مزبور توسط
نادرشاه مطلا گردید.
در دوره
صفویه بر عظمت و شکوه حرم مطهر افزوده شد و مناره نزدیک گنبد که در عهد غزنویان به دستور ابن معتز حاکم
نیشابور برپا گردیده بود به امر شاه طهماسب مرمت و طلاکاری شد و در سال ۹۳۲ ه. ق خشتهای نفیس کاشی روی گنبد به خشتهای طلا تبدیل شد.
در سال ۹۹۷ ه. ق یعنی دومین سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در
محاصره عبدالله خان ازبک قرار گرفت، چون از جانب مردم به سوی او تیری شلیک شد غضبناک گردید و دستور به قتل عام مردم مشهد داد به طوری که در روضه منوره حضرت رضا خون جاری گردید.
سال بعد
عبدالمؤمن خان ازبک با لشکریانش به مشهد حمله کرد، مردم و به خصوص سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی که در مشهد بودند به آستانه مبارکه پناهنده شدند. در حالی که اینان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دین محمد سلطان به اتفاق عدهای از جنجگویان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام نمودند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضب شان جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمیشد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون میکشیدند و با کمال قساوت به شهادت میرسانیدند. چنان که میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» را که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر مبارک به
تلاوت قرآن مجید مشغول بود، دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پاره پاره کردند. در این موقع
زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتل عام وحشیانه اقوام و خویشان خود بودند.
سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع
طلا و
نقره و شمعدانها و نیز میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه آستانه مبارکه را به
غارت بردند و زنان و کودکان را که اسیر شده بودند به ماوراءالنهر فرستادند. عبدالمؤمن خان سرانجام به سختترین وجهی به دست اتباع خود به قتل رسید.
در پی این خرابی در سال ۱۰۱۰ ه. ق که
شاه عباس پیاده به
زیارت آمد مجددا دستور ترمیم گنبد را داد و آن را طلاکاری کرد. به دنبال این اقدامات تحولات دیگری در قلمرو حرم مطهر صورت گرفته از جمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اطاقها، غرفهها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن ایجاد رواق
توحیدخانه و نیز گنبد الله وردی خان. شاه عباس با توجه خاص به آستانه حضرت رضاعلیه السلام، دستور داد تا هر کس به زیارت آن حضرت توفیق یابد میتواند عنوان «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت.
در این دوره به ویژه در زمان نادرشاه افشار ایوان طلای صحن عتیق (انقلاب) و مناره بالای آن و بنای مناره ایوان شمالی طلاکاری و تذهیب شد و سقاخانه اسماعیل طلایی صحن عتیق احداث گردید. اما چندی بعد به وسیله نوادگانش به این ساحت مقدس اهانتهایی شد که اینک ذکر میشود.
در سال ۱۱۸۳ ه. ق شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا فرزند نادرشاه افشار در
خراسان حکومت میکرد. احمد شاه درانی به مشهد حمله کرد و نصرالله میرزا پسر شاهرخ که ولیعهد بود با او مقابلهای مردانه کرد و وی را شکست داد و او را وادار به
صلح نمود. این امر موجب غرور وی شد که خیال جهانگیری را در سر پرورانید.
در سال ۱۱۹۰ ه. ق که خزانه پدرش خالی شده و برای پرداخت حقوق سپاهیانش درمانده شده بود به تحریک برخی از فرومایگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوی را از قندیلها و درها جدا کرد، مقداری را به فروش رسانید و مقداری از طلاها و نقرهها را سکه زد و صرف پرداخت حقوق و تهیه
سپاه نمود.
نادرمیرزا برادر نصرالله میرزا نیز که پس از خلع وی توسط پدرش رضاقلی میرزا، ولیعهد شده بود دست تعدی و تجاوز به اموال موقوفه و غیرموقوفه گشود و حتی خشتهای طلای روی گنبد مطهر را کند و به نام خود سکه زد و جواهرات حرم را به فروش رسانید. حتی سرطوق مکلل را که بالای گنبد نصب بود کند و نیز قالی زربافت را که هفت هزار تومان ارزش داشت سوزانید.
نصایح مرحوم
آیةالله میرزا مهدی مجتهد تولیت وقت آستان قدس نیز مانع اعمال ناشایست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض کردند و سکههای ضرب شده را که در بازار بود جمع آوری مینمودند و به میرزا مهدی مجتهد جد سادات شهیدی مشهد برمی گرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر میرزا نیز که این شورش را از ناحیه میرزا مهدی میدانست وی را در سال ۱۲۱۸ ه. ش به شهادت رسانید و مرحوم میرزا مهدی مجتهد به «شهید رابع» معروف شد.
تعمیرها و تغییرهایی که در طول دوران حکومت
قاجار در آستانه مقدسه به انجام رسید عبارتند از: بنای صحن آزادی (نو) در سمت مشرق حرم به امر فتحعلی شاه و به مباشرت فرزندش علینقی میرزا و معماری حاج آقاجان صاحب بازارچه معروف در مشهد، ساخته شد. بنای دارالسعاده توسط الله یارخان آصف الدوله به سال ۱۲۵۱ ه. ق احداث شد و ترکیب رواق دارالضیافه در سال ۱۳۲۰ ه. ق انجام یافت. متاسفانه حرم مطهر در این دوره دوبار مورد بی حرمتی و اهانت متجاوزان قرار گرفت:
محمد حسن خان سالار فرزند الله یارخان آصف الدوله در سال ۱۲۶۳ ه. ق یعنی یک
سال قبل از پایان پادشاهی محمدشاه قاجار از آشوب هرات و هرج و مرج دربار استفاده کرد و در خراسان علم مخالفت برافراشت و در اندک زمانی قلعه کلات را متصرف شد. او نزدیک به دو سال در
خراسان به استقلال حکومت کرد. در سال بعد به فرمان وی تمامی قندیلها، چراغها و اثاثیه زرین حرم
حضرت رضا علیهالسّلام را ذوب کردند و به نام وی سکه زدند. همچنین او طلا و جواهرات در مرصع و جواهرنشانی که فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۳۳ ه. ق به شکرانه استیلا بر خراسان تقدیم آستان قدس نموده بود غارت کرد. اما پس از رفع فتنه در سال ۱۲۶۸ ه. ق حسام السلطنه عموی ناصرالدین شاه مجددا سطح در مزبور را از طلای ضخیم پوشانید و آن را با دانههای
یاقوت و
زمرد و لعل زینت بخشید و در جای اولیه اش نصب نمود.
در پی این غارتگریها و بی حرمتیها نسبت به بارگاه مقدس، سالار در سال ۱۲۶۶ ه. ق به دست حسام السلطنه مغلوب گردید و به حرم مطهر پناهنده شد. در این موقع میرزا عسکری
امام جمعه مشهد از خاندان میرزا مهدی شهید و علما و متولیان بارگاه مقدس رضوی به نزد سالار آمدند، و ضمن ملامت او به خاطر جسارت هایش به آستانه مقدسه او را از روضه منور طرد کردند. در نتیجه وی تنها ماند و به دستور حسام السلطنه او را از بست خارج کردند و سپس با برادرش محمد علی خان و پسرش اصلان خان به سزای اعمال شنیع شان به هلاکت رسانیدند.
در
محرم سال ۱۳۳۰ ه. ق هنگام تولیت مرتضی قلی خان نایینی مردی به نام یوسف هراتی در شهر مشهد آهنگ مخالفت با
مشروطه ساز کرد و به تحریک بیگانگان جمعی از اراذل و اوباش را به دور خویش جمع کرد و آرامش شهر را بر هم زد.
در خطه خراسان مخصوصا مشهد عدهای سالدات (سرباز) روس با تجهیز کامل مستقر شدند و مرکز خود را ارگ دولتی قرار دادند. طبیعی است ورود سربازان روس به منظور پشتیبانی از کسانی بود که با مشروطه خواهان و حکومت مشروطه سر مخالفت داشتند. در همین هنگام دو نفر دیگر به نامهای سید محمد طالب الحق یزدی پسرعموی سید ضیاءالدین نخست وزیر کودتای رضاخان و نایب علی اکبر نیز با یوسف هراتی همداستان شدند و در گوشه و کنار شهر آشکارا بر ضد مشروطه طلبان
تبلیغ میکردند. کار به جایی رسید که رهگذران نیز در کوچه و بازار از تعرض کسان این اشخاص درامان نماندند. یوسف هراتی خود را سردار مینامید و هزرگی و بی بند و باری را به حد اعلا رسانید. طالب الحق نیز همه روزه به منبر میرفت و نوید و هشدار میداد که محمدعلی شاه به
ایران آمده و در گرگان میباشد و ما احمد شاه پسر او را قبول نداریم، سربازان روسی که هدفشان مداخله مستقیم در امور شهر بود و اساسا به همین نیت به اشرار پر و بال داده بودند زد و خورد بین سربازان دولتی و اشرار را دستاویز قرار دادند و به نام حفظ اتباع روسیه در مقابل تجارتخانه یکی از اهالی بادکوبه که تبعه روس بود یک عده سالدات روس مستقر کردند. کسبه و اصناف که چنین دیدند بازارها را بستند و دست از کار کشیدند. روز شبنه دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ ه. ق مطابق با دهم فروردین ۱۲۹۰ ه. ش اعلامیهای از طرف کنسولگری روس صادر شد، که اگر اشرار و متجاسرین تا دو ساعت به غروب مانده از صحن و حرم خارج نشوند و کسبه بازار به سر کارهای خود برنگردند ناگزیر به کمک قوای مسلح و گلولههای توپ مردم را متفرق خواهند ساخت.
چیزی نگذشت که سربازان مسلح جلو
مسجد جامع و کاروانسرای بانک صف آرایی کردند و از آن طرف هم اشرار و آشوب طلبان روی پشت بام مسجد و بالای گلدستهها با تفنگ جمع شدند و خود طالب الحق که سردسته آنها بود مقابل حرم مطهر مستقر گردید. سربازان روس و توپچیهای آنان نیز از چند نقطه آماده شلیک شدند. ضرب الاجل به پایان رسید و به یکباره از چند جانب صدای غرش توپ ها بلند شد و گلولههای آتشین به طرف گنبد مطهر و صحن امام هشتم علیهالسّلام پرتاب گردید؛ هدف آنها به ظاهر امر متفرق کردن اوباش و در واقع انهدام قبه مبارک و نهب و غارت اموال نفیس حرم مطهر بود.
عدهای با مسلسل و توپهای سبک پیشروی کردند و حرم مطهر و ضریح حضرت را به گلوله بستند. صدای غرش توپ و شلیک نظامیان روس در همه جای شهر طنین انداز شد و در منازل شهر غوغایی برپا گردید. اصابت گلولههای توپ بر گنبد آسیب زیاد وارد کرد، در ۱۸ محل گلولههای توپ که مانند کله قند بود، گنبد مطهر را سوراخ کرد و به داخل گنبد افتاد و خرابیها به بار آورد. پس از دو ساعت بمباران نمودن، به هنگام غروب نظامیان سواره و پیاده روس با حال تهاجم وارد صحن مقدس شدند، زوار و مردم به داخل حرم مطهر پناهنده شدند و درهای حرم را بستند. عده ای از نظامیان روس به پشت بام حرم رفته از پنجره های گنبد و رواقها به داخل حرم شلیک میکردند. عدهای از آنان وارد دارالسیاده شده از شبکه های پنجره نقره به داخل حرم شلیک میکردند و نیز دسته دیگر از شبکه های پنجره فولاد صحن عتیق (انقلاب) حرم مطهر را تیرباران کردند. در صحن و حرم مطهر تعداد زیادی کشته و زخمی شدند. مرتضی قلیخان متولی باشی آستان قدس رضوی
بیرق سفیدی بر سر چوب بلند کرد و از قوای روس امان خواست. فرمانده روسی که چنین دید دستور آتش بس صادر کرد. سپس متولی باشی و خدام حرم و مردم نیز به جمع آوری کشتگان و زخمیها پرداختند. مدت چهار روز این مکان مقدس در تصرف روسها بود و مقدار زیادی اشیاء نفیس و قیمتی به یغما رفت. یوسف خان هراتی و طالب الحق به دست حامیان خود یعنی سالداتهای روس کشته شدند و به کیفر اعمال خود رسیدند.
به دنبال این ویرانگریها سلطان حسین میرزا نیرالدوله به استانداری خراسان تعیین شد و در سال ۱۳۳۱ ه. ق به مرمت خرابیها پرداخت هزینه تعمیر گنبد مطهر به
پول رایج آن زمان که قران نقره بود، سی هزار تومان برآورد شد که بیست هزار تومان آن را نیرالدوله و ده هزار تومان مرحوم حاج میرزا محمدعلی قائم مقام التولیه رضوی پرداخت نمودند. اکنون جای چند گلوله در ایوان طلای صحن عتیق دیده میشود. استاد
ملک الشعرای بهار به مناسبت این واقعه اشعاری تحت عنوان «توپ روس» سروده که در دیوان او آمده است.
در سال ۱۳۰۷ ه. ش در شبکه پیرامون فلکه حرم مطهر تغییرات اساسی به عمل آمد و فلکه دور حرم به شعاع ۱۸۰ متر از نوک گنبد و به پهنای ۳۰ متر احداث گردید که بعدا ساختمان های
موزه و کتابخانه و تالار تشریفات نیز به این مجموعه اضافه شد، اما چندی نگذشت که به دستور رضاخان پهلوی در مجموعه بارگاه مقدس رضوی حادثه موهن و اسفناک «مسجد گوهرشاد» به وجود آمد.
علت اصلی وقوع حادثه
مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ ه. ش آن بود که رضاخان تصمیم حمله به فرهنگ و سنن ملی از طریق تغییر لباس را داشت و نیز
کشف حجاب بانوان را هم زمزمه میکرد. در این موقع روحانیان مشهد زبان به اعتراض گشودند و مردم را به جمع شدن و تظاهرات تشویق میکردند که خطبای معروف شهر مانند شیخ مهدی واعظ خراسان، شیخ عباسعلی محقق و
شیخ محمدتقی بهلول در مسجد گوهرشاد و صحنهای مطهر به
منبر میرفتد.
بخصوص شیخ بهلول قهرمان معرکه، که سخنرانیهای طولانی و پرحرارت انجام میداد. صبح روز
جمعه ۲۰ تیرماه ۱۳۱۴ برابر با دهم ربیع الثانی ۱۳۵۴ ه. ق قزاقان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا در صحن جدید به روی مردم تیراندازی کردند که در نتیجه عدهای کشته و زخمی شدند پس از این هجوم مردم اطراف مشهد با داس و چهارشاخ و بیل و... به سوی بارگاه مقدس رضوی سرازیر شدند و در صحنها و مسجد گوهرشاد اجتماع نمودند. روحانیان به ویژه شیخ بهلول نیز به سخنرانیهای اعتراض آمیز خویش ادامه میدادند. روز شنبه ۲۱ تیرماه که بارگاه رضوی بخصوص مسجد گوهرشاد همچنان در التهاب بود، پاکروان استاندار خراسان، سرهنگ نوایی رئیس شهربانی و سرلشکر مطبوعی فرمانده لشکر به بهانه حفاظت از بانکها دستور میدهند نظامیان بارگاه رضوی و مسجد گوهرشاد را محاصره کنند. در این موقع اسدی نایب التولیه وقت آقایان مجتهدان را به بهانه این که رضاشاه جواب تلگراف آنان را داده است به کشیکخانه و دارالتولیه حرم رضوی دعوت کرد. پاسی از نیمه شب گذشته صدای غرش مسلسلهای قزاقان بلند شد و دژخیمان رژیم پهلوی به روی مردم تیراندازی کردند. صدای «وامحمدا» و «واعلیا» بلند شد، گفتهاند در این واقعه بین دو تا پنج هزار تن به
شهادت رسیدند و حدود ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدند. سپس کشته شدگان و حتی نیمه جانها را شبانه با کامیون از محل خارج کردند و در گودال خشت مالها و باغ خونی دسته جمعی دفن نمودند. سپس به شستشوی مسجد پرداختند. روز۲۳ تیرماه اثر چندانی از قتل و غارت باقی نماند.
در روز۲۹ آبان ماه ۱۳۵۷ ه. ش مطابق نوزدهم ذیحجه ۱۳۹۸ ه. ق در جریان
انقلاب اسلامی به زعامت
امام راحل قدس سره حادثهای دلخراش در حرم مطهر رضوی پیش آمد. آن روزها همواره ماموران
ساواک در بین مردم و زوار مراقب و گزارشگر اوضاع بودند. مردم اینان را شناسایی کردند و در محاصره خود قرار دادند. نتیجه این محاصره به زد و خورد و دستگیری عوامل رژیم انجامید، ولی یک نفر از آنان، مجهز به سلاح کمری فرار کرد و ماجرا را گزارش داد. ماموران مسلح به صحن وارد شدند تا دستگیر شدگان را از دست مردم نجات دهند، مردم به مقابله با آنان پرداختند. چند نفر از مبارزان که مورد تعقیب ماموران قرار داشتند به داخل حرم فرار کردند، و ماموران ضمن تعقیب آنها به تیراندازی پرداختند که چند گلوله به توحیدخانه مبارکه اصابت کرد. سپس از طرف کفشداری گنبد اللهوردیخان تیراندازی شروع شد، به طوری که چند نقطه از در و دیوارهای حرم بر اثر اصابت گلوله آسیب دید. در اثر پرتاب گاز اشک آور در داخل حرم عدهای از زوار متوحش و بی هوش شدند و حتی یک نفر از زوار از ناحیه پا مجروح گردید.
با ازدحام زایران و فریاد اعتراض مردم، ماموران فرار کردند. اندکی بعد استاندار خراسان به وحشت افتاد و از طریق رادیوی
مشهد معذرت خواهی کرد. این رویداد در میان مردم مشهد بازتابی گسترده یافت.
روز ۵ آذرماه ۱۳۵۷ ه. ش به مناسبت هفتمین روز حادثه از جانب علمای مشهد اعلام عزا و تعطیل عمومی شد و در مشهد و سراسر کشور راهپیماییهای بزرگ به راه افتاد، مردم در راهپیمایی خود شعار میدادند:
روز همه
شیعیان ، شام غریبان شد قبر امام هشتم گلوله باران شد
این عصر را میتوان «عصر طلایی آستان قدس رضوی» نامید. زیرا فعالیتهای چشمگیری که در این دوره بیست ساله انجام گرفته، چندین برابر ۱۲۰۰ ساله ادوار گذشته میباشد.
در دهه اول محرم الحرام سال ۱۴۱۵ ه. ق (۱۳۷۳ ه. ش) تعطیلات سه روزه جمعه،
تاسوعا و
عاشورا فرصتی برای تجمع زایران حضرت رضاعلیه السلام فراهم آورد. از سپیده دم روز دوشنبه (عاشورا) مصادف با ۳۰ خرداد عزاداران حسینی در حال نوحه خوانی و سینه زنی و زنجیرزنی و نیز شعارهای مذهبی جهت برپایی مراسم عزاداری و گرامیداشت سالروز شهادت
حضرت حسین بن علی علیه السلام و یاران باوفایش به سوی حرم مطهر روان بودند.
دسته های مختلف با حالتهای گوناگون به نوبت مشرف می شدند و با ابراز همدردی با سایر عزاداران و زیارت حریم پاک رضوی بازمی گشتند. این مراسم و سیل عزاداران همچنان ادامه داشت و صحنهای ششگانه و بستهای چهارگانه و نیز حرم مطهر مملو از جمعیت بود.
در گرماگرم عزاداری و اوج جوش و خروش و غوغای ظهر روز عاشورا، در ساعت ۱۴ و۲۶ دقیقه بعدازظهر ناگهان بمبی قوی که مخفیانه و از قبل در کنار ستون بالاسر مبارک نزدیک ضریح مقدس جاسازی شده بود منفجر شد. بر اثر این صدای مهیب شیشههای حرم فروریخت، چراغها خاموش شد، مردم، به شدت روی هم ریختند و صدای واالها، وامحمدا، واعلیا، واحسینا در میان غوغایی عجیب و بی سابقه بلند شد. در اثر این انفجار هولناک و خونین، ۲۷ نفر از زایران امام هشتم علیهالسّلام به درجه رفیع
شهادت رسیدند و حدود ۲۹۰ نفر مجروح شدند. این ولوله و هیاهو تا هنگام شستشوی حرم مطهر از خون شهدا و مجروحان و انتقال شهدا به سردخانه و مجروحان به بیمارستانها در تمام شهر ادامه یافت و مردم به عاملان این عمل ننگین و ضدانسانی لعنت میفرستادند. بدین جهت از سوی دولت جمهوری اسلامی در
خراسان سه روز، و در کشور یک روز عزای عمومی اعلام شد.