• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

یبس (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





یبس: (يَبَسًا لَّا تَخَافُ)
یبس: بر وزن «قفس» به معنى «خشک» است.



به موردی از کاربرد یبس در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - یبس (آیه ۷۷ سوره طه)

(وَ لَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَ لَا تَخْشَى)
(ما به موسی وحی فرستاديم كه: «شبانه بندگانم را از مصر با خود حركت ده و براى آن‌ها راهى خشک در دریا بگشا؛ كه نه از تعقيب فرعونيان خواهى ترسيد و نه از غرق شدن در دريا به هراس مى‌افتى.»)

۱.۱.۱ - یبس در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: به قول بعضى‌ اين است كه عصا را به دريا بزند تا راهى خشک پديد آيد، هم چنان كه از آياتى ديگر كه در جاهاى ديگر قرآن راجع به شكافتن دريا آمده نيز همين معنا استفاده مى‌شود و كلمه طريقا مفعول به كلمه اضرب است، كه بر سبيل اتساع يعنى مجاز عقلى فرموده: بزن راه را و گر نه اصل آن بزن به دريا تا راه شود بوده است، اين بود كلام آن مفسر. ولى ممكن است بگوييم: مراد از زدن، بناء و اقامت باشد، هم چنان كه بناى خيمه و اقامت در آن را خيمه زدن مى‌گويند و يا تاسيس قاعده را ضرب قاعده مى‌خوانند.
و كلمه يبسا به طورى كه راغب گفته آن محلى را گويند كه قبلا آب در آن بوده و سپس خشک شده است‌ و كلمه درک - به دو فتحه- به معناى تبعه و اثر هر چيز است و اگر در جمله فغشی‌ها ما غشى غشيان را به ما ى موصوله مبهمه نسبت داده و نيز صله‌اش قرار داد، از باب مجسم ساختن هول و وحشت منظره است و كيفيت تمثيل آن از اين تعبير قرآنى بر كسى پوشيده نيست.

۱.۲ - یبس (آیه ۵۹ سوره انعام)

(وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ)
(كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز او، كسى آن‌ها را نمى‌داند. او آنچه را در خشكى و درياست مى‌داند؛ هيچ برگى از درختى نمى‌افتد، مگراين‌كه از آن آگاه است و هيچ دانه‌اى در تاريكی‌هاى زمین و هيچ تر و خشكى وجود ندارد، جز اين‌كه در كتابى آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.)

۱.۱.۱ - یبس در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: معطوف بر من ورقة مى‌باشند. و مراد از ظلمات زمين، درون تاريک آن است كه بذر گياهان در آن نشو و نما نموده و بعضى از آن‌ها نيز همانجا مى‌پوسند و هيچ دانه‌اى در درون تاريک زمين نيست و همچنين هيچ برگ تر و خشكى از درخت نمى‌ريزد مگر اينكه خداوند بدان آگاه است.

۱.۳ - یبس (آیه ۴۳ سوره يوسف)

(وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ)
(و در اين هنگام پادشاه گفت: «من درخواب ديدم هفت گاو چاق را كه هفت گاو لاغر آن‌ها را مى‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده؛ كه خشكيده‌ها بر سبزها پيچيدند و آن‌ها را از بين بردند. اى گروه اشراف! درباره خواب من نظر دهيد، اگر خواب را تعبير مى‌كنيد.»)

۱.۱.۱ - یبس در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: و سبعا اخر يابسات باشد. و اگر بپرسى آيا جايز است كه جمله‌ وَ أُخَرَ يابِساتٍ عطف شود بر جمله‌ (سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ) و در نتيجه جمله دوم محلا مجرور باشد؟ در جواب مى‌گوييم نه، زيرا لازمه جايز بودن چنين عطفى جايز نبودن آنست، توضيح اينكه عطف آن بر جمله‌ (سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ) اقتضاء مى‌كند كه آن نيز محكوم به حكم اين باشد، يعنى آن نيز مميز عدد سبع باشد و حال آنكه كلمه اخر اقتضاء مى‌كند كه سنبله‌هاى خشک غير آن هفت سنبله سبز باشد.
به بيان روشن‌تر اينكه اگر بخواهى اين معنا را افاده كنى كه نزد من هفت نفرند كه بعضى ايستاده و بعضى نشسته‌اند و بگويى: عندى سبعه رجال قيام، قعود، قیام و قعود را به صداى زير بخوانى حرف صحيحى زده‌اى و معناى كلامت اين است كه نزد من هفت نفر مرد در حال قيام و قعود هستند كه بعضى قائمند و بعضى نشسته، چون عدد هفت را با رجالى تميز آورده‌اى كه همه به صفت قيام و قعود متصفند.
ولى اگر بگويى: عندى سبعة رجال قيام و آخرين قعود- نزد منند هفت مرد ايستاده و ديگران نشسته‌اند، غرض خود را نرسانده‌اى. مؤلف: اين كلام هر چند مشتمل بر نكته لطيفى است و ليكن بيش از گمان به اينكه آن سنبله‌هاى خشک هم هفت عدد بوده‌اند را افاده نمى‌كند و خلاصه، كلام به حدى نيست كه بتوان به گردن آن گذاشت كه بطور قطع چنين دلالتى دارد.
و معناى آیه اين است كه پادشاه مصر به كرسى‌نشينان خود گفت من در خواب مى‌بينم كه هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مى‌خوردند و نيز هفت سنبله سبز و سنبله‌هايى خشک ديگر را مى‌بينم حال حكم اين رويا را برايم بيان كنيد اگر از تعبير خواب سررشته‌اى داريد.

۱.۳.۲ - یبس در تفسیر نمونه

و چنان‌كه راغب در مفردات مى‌گويد اين معنى در چيزى به كار مى‌رود كه رطوبت در آن بوده و سپس خشک شده است، مانند دريا كه به فرمان خدا براى عبور بنی اسرائیل، به راهى خشک تبديل گشت، با اين‌كه معمولا چنين است كه اگر آب رودخانه يا دريا كنار برود و به خشكى تبديل شود، باز اعماق آن تا مدت‌ها غيرقابل عبور است و اين، يكى از معجزات الهى است.
در آيه ۵۹ سوره انعام مى‌خوانيم
(...وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ يٰابِسٍ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ‌)
«هيچ تر و خشكى نيست مگر اين‌كه در كتاب آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.»
در اين آيه «يابس» (خشک) از ماده «يبس» به معنى «خشک شدن» گرفته شده و منظور از «تر» و «خشک» در اين آيه، معنى لغوى آن نيست، بلكه اين تعبير معمولا كنايه از عموميّت است.
در آيه ۴۳ سوره یوسف به واژه «يابسات» برمى‌خوريم كه آن جمع «يابسه» به معنى خشک است و «يابسه» مؤنث «يابس» است.
در آيه آمده است:
«ملک گفت: من در خواب ديدم كه هفت گاو لاغر به هفت گاو چاق حمله كردند و آن‌ها را مى‌خورند و نيز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشكيده را ديدم كه خشكيده‌ها بر گرد سبزها پيچيدند و آن‌ها را از ميان بردند»
وَ أُخَرَ يٰابِسٰاتٍ‌



۱. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۲. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۸۹.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۴، ص۱۲۶.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۷۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۱۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۵۶.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۸۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۵۳.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۸.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۱۳۴.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۱۸۳.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۲۹.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۱۹.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۸۱.    
۱۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴۰.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۲۵۴.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۱۸۶.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۲۲۹.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۶۴.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۵، ص۲۷۱.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۹، ص۴۲۲.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۳، ص۲۵۷.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «یبس»، ج۴، ص۷۵۶.    






جعبه ابزار