آقا علی حکیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حکیم الهی و
فیلسوف مؤسس، علی بن عبدالله، معروف به «آقا علی حکیم» در ذو
القعده سال ۱۲۳۴ قمری در
اصفهان ، در خانوادهای عالم به دنیا آمد.
ملا عبدالله مدرس زنوزی (۱۲۵۷ قمری) پدر آقا علی حکیم از مدرسان حکمت متعالیه در
تهران بود. او در منطقه ی «زنوز» از توابع شهرستان مرندبه دنیا آمد. بعد از تحصیل مقدمات، عازم
عتبات شد. در آن جا از محضر
سید علی طباطبایی (صاحب
ریاض ) استفاده برد. بعد از آن در
قم به درس میرزای قمی شتافت. سپس به
اصفهان رفت و در درس ملا علی نوری حاضر شد. بعد از چند سال تحصیل نزد ملا علی نوری به درخواست محمدحسن خان قاجار مروی (بانی مدرسه ی مروی) به تهران آمد و مدرس
مدرسه ی مروی تهران گردید.
او در آن روزگار، بزرگترین مدرس فلسفه در تهران بود. مکتب فلسفی تهران با محوریت او آغاز شد. وی آثاری چند از خود به یادگار گذاشته است. حاشیه بر اسفار،
حاشیه بر شواهد، حاشیه بر
اسرار الآیات ، حاشیه بر مبدا و
معاد ،
الانوارالجلیة فی کشف اسرار الحقائق العلویة در شرح حدیث حقیقت ـ که به امر فتحعلی شاه قاجاردر سال ۱۲۴۷قمری آن را نگاشت ـ لمعات الهیه، رساله ی خاقانیه و وجیزه سلطانیه، منتخب الخاقان فی کشف حقائق الایمان و العرفان که تلخیص کتاب قبلی است ـ معارف،
از آثار او است.
ملا حسین منجم برادر آقا علی از اساتید بزرگ ریاضیات و هیئت درعصر خود بود. از او دفتر تقویم به یادگار مانده است. او به همراه ملا حسن محلاتی و ملا محمد هاشم بن ملا محمدعلی کاشانی به استخراج
احکام و طبع تقویم در آن عصر مشغول بودندو با مهر آنان تقویم به چاپ میرسید.
آقاعلی سه ساله بود که پدرش ملا عبدالله از سوی ملاعلی نوری برای تدریس در مدرسه مروی به تهران فرستاده شد. در این سفر خاندان زنوزی او را همراهی میکردند.(غالب مباحث این نوشتار در زندگی نامه و آثار آقاعلی از مقدمه ی مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس تهرانی و رساله سرگذشت آقا علی حکیم که در همین مجموعه آمده است، گرفته شده است. از این رو از تکرار این منبع خودداری شده است)
آقاعلی مقدمات را نزد اساتید تهران آموخت و بعد از آن
شرح لمعه ، قوانین،
شوارق الالهام ، شرح اشارات، مبدا و معاد
ملاصدرا را از محضر پدر استفاده برد. بیست و سه ساله بود که پدر خود را از دست داد، اما مرگ پدر باعث نشد تا از تحصیل علوم نقلی و عقلی باز ماند.
او برای تحصیل علوم منقول به عتبات رفت. بعد از چندی به تهران بازگشت. بعد از آن به اصفهان رفت و در آنجا از محضر
سید رضی لاریجانی، میرزا حسن نوری، ملا محمد جعفر لنگرودی، حاج محمد ابراهیم نقشه فروش استفاده کرد. مدت اقامت او در این مدت در اصفهان سه سال بوده است.
آقاعلی بعد از آن از به قزوین رفت و در درس ملا آقا قزوینی (۱۲۸۵ قمری) ـ
که او را بحری مواج و بی کران در فلسفه میدانست ـ شرکت کرد. بعد از آن، آقاعلی به اصفهان بازگشت و در خدمت آقا میرزا حسن نوری به تحصیل فلسفه ادامه داد.
ایشان بعد پنج سال به تهران بازگشت و در درس میرزا حسن آشتیانی شرکت کرد و توانست به مدارج عالی در منقول و معقول برسد.
آقاعلی که جامع معقول و منقول شده بود، به تدریس در حوزه ی تهران مشغول شد. او مدت هفت سال در مدرسه ی قاسم خان (معروف به مدرسه ی مادر شاه) در ارک دارالخلافه مشغول به تدریس شد. بعد از چندی، مدرس رسمی مدرسه ی میرزا محمدخان قاجاری معروف به مدرسه ی سپهسالار گردید. او در این مدرسه تنها مدرس معقول نبود، بلکه مدرس منقول به شیوه ی
اجتهاد نیز بود. از همین جا، او به «آقا علی مدرس» شهرت یافت.
مدرس تهرانی چندی تدریس را به کنار گذاشت و به انزوا از خلق مشغول شد، اما
طلاب او را رها نکردند و برای استفاده از محضرش به خانه او تشریف بردند.
زمانی که آقاعلی در تهران مشغول به تدریس بود، سه بزرگ دیگر یعنی آقا محمدرضا قمشهای، میرزا ابوالحسن جلوه و میرزا حسین سبزواری نیز در تهران به تدریس میپرداختند. از این رو به این چهار مدرس بزرگ تهران، «حکمای اربعه» میگفتند. البته این چهار حکیم هر کدام در حوزه ی خاص متبحر بودند. آقا محمد رضا قمشه ای بیش ترعرفان نظری تدریس میکرد و میرزای جلوه به فلسفه ی مشاء علاقه مند بود. میرزا حسین سبزواری بیش تر به ریاضیات مشغول بود و آقاعلی مدرس به حکمت متعالیه مشهور بود. این اساتید هر کدام در زمینه ی خاص خود شاگردانی داشتند. بعضی از این اساتید شاگردان مشترک داشتهاند.(مقدمه مجموعه مصنفات حکیم مؤسس و رساله سرگذشت آقا علی حکیم.)
۱ ـ میرزا هاشم اشکوری (۱۳۳۵ قمری). او یکی از بزرگترین مدرسان
عرفان در حوزه ی تهران بوده است. او در عرفان شاگرد آقا محمدرضا قمشه ای و در حکمت متعالیه شاگرد آقا علی حکیم بود. تعلیقه بر مصباح الانس و تعلیقه بر نصوص و لطائف السبعاز آثار این عرفان پژوه بزرگ است.
۲ ـ میرزا علی اکبر حکمی یزدی (۱۳۴۵ قمری) ایشان استاد فلسفه ی
امام خمینی در قمبودند که در روزگار حاج
شیخ عبدالکریم حائری برای تدریس فلسفه از تهران به قم آمدند. امام در
فلسفه ابتدا از شاگردان او بود و بعد از آن به درس آقای شاه آبادی می روند. از ایشان حواشی بر فصوص و حاشیه بر
اسفار و
رساله معرفة النفس و معرفة الرببر جای مانده است.
مجموعه آثار این حکیم فرزانه، به کوشش دکتر دینانی به چاپ رسیده است.
۳ ـ شیخ غلامعلی شیرازی. ایشان در عرفان از شاگردان آقا محمدرضا قمشه ایو در حکمت متعالیه از شاگردان آقا علی مدرس بوده است. حاشیه بر اسفارو حاشیه بر فصوص از آثار او است.
۴ ـ میرزا محمد باقر اصطهباناتی (۱۳۲۶ قمری). او در تهران از شاگردان آقا علی حکیم بود و بعد از آن به عتبات رفت و در
نجف به تدریس فلسفه مشغول شد. شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و شیخ غلامرضا یزدی و آقا نجفی قوجانی از شاگردان او هستند. افکار آقا علی حکیم از طریق همین شخص به دست غروی اصفهانی رسید و او در کتبش اندیشههای آقا علی حکیم را مطرح کرده است.
۵ ـ میرزا حسن آشتیانی. او یکی از بزرگترین شاگردان شیخ انصاری بود که بعد از تکمیل تحصیلات در نجف به تهران بازگشت. در واقعه ی تحریم تنیاکو از سران این نهضت در تهران بود. ایشان نزد آقا علی حکیم در تهران معقول خواند چنان که آقاعلی نزد ایشان به خواندن منقول مشغول بود.
۶ ـ میرزا حسن کرمانشاهی (۱۳۳۶ قمری). او از شاگردان مدرس تهرانی است که ابتدا در مدرسه ی دانکی تهران تدریس میکرد. بعد از وفات استادش، تدریس در مدرسه ی سپهسالار بر عهده ی او گذاشته شد.
۷ ـ حاج آقا حسین قمی. او از مراجع بزرگ تقلید بود که در سال ۱۳۰۶ قمری به تهران رفت و نزد آقا علی فلسفه آموخت.
۸ ـ
آقا بزرگ تهرانی . در این که او شاگرد رسمی آقا علی باشد، شک وجود دارد، ولی او بارها خدمت آقا علی رسیده است.
۹ ـ شیخ علی نوری، معروف به
شیخ اشراق (حدود ۱۳۳۵ قمری). ایشان در سالهای ۱۳۰۶ قمری نزد آقاعلی، اسفارمی خوانده است.
ملا محمدعلی حکیم ایمانی خوانساری (حدود ۱۳۴۵ قمری). او در
خوانسار به دنیا آمد. مقدمات علوم دینی را در خوانسار فرا گرفت. در تهران، فلسفه را به مدت بیست سال از آقاعلی مدرس (زنوزی) و
فقه و
اصول را از میرزا حسن آشتیانی فرا گرفت. در اصفهان هم فقه و اصول را از سید محمد شهشهانی و میرزا حسن مدرس آموخت. آن گاه به خوانساربازگشت. در
تابستانی به اصفهان رفت و در مدرسه ی صدر به تدریس فلسفه پرداخت. به واسطه ی احاطه علمی او به مباحث عقلی طلاب زیادی در درس او شرکت کردند. این تدریس با بازگشت شیخ در
پاییز به خوانسارتعطیل شد. ملا محمدعلی انسانی
دائم الذکر و کثیر التهجد بود و همواره به
عبادت مشغول بود. بیان روان و حافظه قوی داشت. بیشتر علمای خوانسار در علوم عقلیه از شاگردان وی هستند و سرانجام ایشان در سال ۱۳۴۵ قمری در خوانساردرگذشت
و در گورستان شرقی خوانسار (واقع در خیابان ۱۳ محرم) دفن گردید.(به نقل از سایت.)
۱۱ـ میرزا لطف علی شیرازی، ملقب به «صدر الافاضل». او در تهران فلسفه را از آقا علی حکیم (زنوزی) و میرزا ابوالحسن جلوه آموخت. او در شعر به «دانش» تخلص میکرد. در رثاء استادش آقا علی حکیم و شیخ فضل الله نوری اشعاری سروده است.
مفتاح الخط الکوفی، مقدمةاصلاح المنطق،
ایضاح الادب از آثار او است.
۱۲ـ کلب علی بن عباس شرندی قزوینی (بعد از ۱۳۰۴ قمری) او در تهران از آقا علی حکیم معقول آموخت و در نجف از محضر
صاحب جواهر و
شیخ انصاری بهره برد. شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی، ملا نظر علی طالقانی، میرزا یحیی قزوینی، از دیگر اساتید او هستند.
حاشیه بر
شوارق الالهام ، تقریر بحثهای فقهی شیخ العراقین، قسطاس الاصول از جمله آثار او است.
۱۳ ـ میرزا طاهر تنکابنی
۱۴ ـ آخوند ملا محمد آملی (۱۳۳۶ قمری) پدر آقا شیخ محمدتقی آملی
۱۵ ـ میرزا جعفر آشتیانی، پدر آقا میرزا مهدی آشتیانی
۱۶ ـ میرزا محمدعلی اصفهانی (۱۳۲۲ قمری)
۱۷ ـ ملا نظرعلی طالقانی (۱۳۰۶ قمری) مؤلف کتاب
کاشف الاسرار ۱۸ ـ میرزا ابراهیم زنجانی
۱۹ ـ محمدعلی کرمانشاهی
۲۰ ـ میرزا ابوالفضل طالقانی معروف به عنقاء (۱۳۳۳ قمری)
۲۱ـ شیخ عبد النبی نوری (۱۳۴۴ قمری)
او که در سالهای ۱۲۷۱ تا ۱۲۹۱ قمری در ایران سفیر کبیر فرانسه و وزیر مختار فرانسه در ایران بوده است، در این سالها با آقا علی حکیم آشنا شد و در کتاب دین و فلسفه در آسیای مرکزی(ترجمه فارسی این کتاب «مذاهب و فلسفههای آسیای مرکزی» است)ـ که به فارسی نیز ترجمه شده است ـ از او یاد میکند. او اطلاعات مربوط به فصل تصوف و فلسفه کتاب خود را از آقاعلی گرفته است.
این شاگردان، کسانی هستند که بعد از آقاعلی، کرسی تدریس فلسفه در تهران را زنده نگه داشتند و هر کدام از بزرگترین مدرسان فلسفه محسوب میشوند.
کنت دوگوبینو به علت تسلط وی بر آرای فلاسفه، از او برای تدریس در دانشگاه سوربن فرانسه دعوت میکند. آقا علی ابتدا از پذیرش این دعوت خودداری کرد، اما بعد از آن به این دعوت پاسخ مثبت داد. بعضی از شاگردان آقاعلی مانند شیخ عبدالنبی نوری وقتی این خبر را شنیدند، برای انصراف استاد از این تصمیم به تکاپو افتادند و بالاخره موفق شدند او را از این تصمیم باز دارند.
اگر این سفر محقق میشد، چه بسا بیان زودتر با دستاوردهای فلاسفه ی اسلامی خصوص فلاسفه ی حکمت متعالیه، آشنا میشدند و بارها این ادعا را تکرار نمیکردند که «فلسفه ی اسلامی با ابن رشد خاتمه پیدا کرد و دستاورد فلاسفه ی اسلامی، همان فلسفه ی یونانی است.» ! از این طرف نیز در اثر ارتباط مستقیمی که آقا علی حکیم با فلسفه ی غرب پیدا میکرد، ایرانیان را بیش تر با فلسفه ی غرب آشنا میکرد و نقد و بررسی این فلسفه زودتر از اکنون به وسیله ی بزرگان انجام میشد.
آقاعلی مدرسدر فلسفه، تنها مقلد ملاصدرانبود، بلکه خود او در بعضی موارد نوآوریهایی نیز داشته است. نوآوریهای او به اندازهای است که به او «حکیم مؤسس» لقب دادهاند. دراین جا به چند نمونه از نوآوریها و ویژگیهای او اشاره میشود.
فلاسفه ی اسلامی به تبعیت از شریعت محمدی به
معاد جسمانی اقرار کردهاند.
ابن سینا هر چند نتوانست به خاطر ناآشنا بودن عقل با کیفیت معاد جسمانی، مبانی آن را اثبات کند اما؛ تابع محض شرع بود و اقرار کرد به این که با توجه به این که مخبر صادق از این معاد خبر داده است، من به آن
ایمان دارم. ملاصدرابا تاسیس مبانی حکمت متعالیه توانست معاد جسمانی را با بدن مثالی ثابت کند. آقا علی حکیم
معاد جسمانی به شیوه ی ملاصدرارا نمیپذیرد و به اثبات معاد جسمانی با قواعد حکمت متعالی با شیوه ی جدید میپردازد. بیان نظر این متفکران اسلامی به کتب مربوط ارجاع داده میشود.
مقایسه ی فلسفه ی اسلامی و غرب و مزایای هر کدام و کمبودهای هر کدام در میان متفکران اسلامی کم تر مطرح بوده است. از کسانی که به این مهم پرداخته است،
علامه طباطبایی است. شاید اولین فیلسوف که به مقایسه ی فلسفه ی اسلامی با فلسفه ی غرب (بعد از رنسانس) پرداخت، آقاعلی حکیم باشد. او در پایان کتاب بدایع به مقایسه ی این دو فلسفه پرداخته است.
ایشان با انظار فیلسوفان معاصر خود آشنا بود. او در تعلیقات بر اسفارو تعلیقات
ملاهادی سبزواری (۱۲۸۹ قمری)، ملا نظراحمد بن محمد ابراهیم اردکانی یزدی و آخوند ملا رضا تبریزی (۱۳۰۶ قمری) را نقل میکند و گاه آنها را تایید و گاه آنها را نقد میکند. این موضوع نشان میدهد که او با تقریرات مختلف از حکمت متعالیه و انظار جدید در این زمینه آشنا بوده است و آنها را به بحث میگذاشته است.
حمل هوهویت، اصالت وجود، اعتبارات ماهیت، وجود اعراض، صرفیت نفس، حرکت جوهری و موضوع آن، از دیگر مطالبی است که او به نوآوری در آنها رسیده است.
۱ ـ تعلیقه بر اسفار و حواشیسبزواری و اردکانی و تبریزی
۲ ـ تعلیقه بر کتاب الشواهد الربوبیة
۳ ـ تعلیقه بر حواشی ملاصدرا بر الهیات شفاء
۴ ـ تعلیقه بر حواشی ملاصدرا بر شرح حکمت الاشراق
۵ ـ تعلیقه بر کتاب لمعات الهیه
۶ ـ تعلیقه بر شرح هدایه اثیریه
۷ ـ تعلیقه بر حواشی شرح قوشچی
۸ ـ تعلیقه بر شرح اشارات و بعضی حواشی آن
۹ ـ شرح اثولوجیا یا اصول الحکم
۱۰ ـ ابواب حکمت میزانیه و اسامی هر یک از ابواب به زبان حکمای یونان
۱۱ ـ مقدمه بر شرح اسرار الآیات صدرا. که این کتاب، آخرین اثر او است که در ذوال قعده ۱۳۰۷ قمری نوشته است.
۱۲ ـ رسالة فی مباحث الحمل یا رسالة حملیه
۱۳ ـ رسالة فی الوجود الرابط
۱۴. رسالة فی احکام الوجود و الماهیة
۱۵ ـ رساله سرگذشت
۱۶ ـ رسالة تاریخ حکماء
۱۷ ـ رسالة فی التوحید
۱۸ ـ رسالة وحدت وجود صوفیه
۱۹ ـ رسالة حقیقت محمدیه
۲۰ ـ بدایع الحکم. این کتاب در جواب هفت مسئله از مشکلات فلسفه است که عماد الدوله بدیع الملکآنها را مطرح کرده است. این کتاب فارسی است و در پنجم ماه جمادی الاول ۱۳۰۷ قمری به اتمام رسیده است. ملا محمد صالح مازندرانی (معروف به علامه سمنانی) کتاب ودائع الحکم را در رد این کتاب به نگارش در آورده است.
۲۱ ـ سبیل الرشاد فی اثبات المعاد الجسمانی او این کتاب را از تعلیقاتش بر مباحث اسفارنوشته است.
۲۲ ـ التعلیقات الاصولیه که بعد از ۱۲۸۵ قمری نوشته است.
۲۳ ـ حواشی بر فصول الغرویه. این کتاب توسط شیخ محمود بن محمدرضا جهرمی در سال ۱۲۹۹ قمری جمع آوری شده است.
بیش تر این آثار به کوشش محسن کدیوردر مجموعهای به نام مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقاعلی مدرس تهرانی تصحیح و از سوی انتشارات اطلاعات به چاپ رسیده است.
آقاعلی شخصی کوتاه قامت و لاغر اندام بود.
رنگ صورتش مایل به سیاه بود و چشمانی نافذ و ذهنی فوق العاده قوی داشت.
آقاعلی از اخلاق بسیار والایی برخوردار بود به گونهای که غالب معاصران وی، او را به
اخلاق پسندیده اش ستودهاند. او بسیار متواضع و با وقار و مهذب و با صفا و متشرع و با
تقوا و عارفی بود که به نور الهی میدید.
فقیر و دوست و عارف پیشه و وارسته و بی تعین بود.
او بسیار بر عبادات و مستحبات اهمیت میداد. از این رو به او لقب «حکیم متشرع» دادهاند.
بیان انظار فیلسوفان معاصر، حکایت از این واقعیت میکند که ایشان هیچ گونه حسادتی نسبت به معاصران خود نداشته است. این روحیه، در تجلیلهایی که او از معاصران خود میکند، به خوبی نمایان است.
آقا علی حکیم در
استخاره بسیار ماهر بود و در این باره قضایای معروفی نقل مجالس بوده است. البته حکایتی در این باره به ما نرسیده است جز این که میگویند او در استخاره آن چنان نظر صائب داشته است که گمان میرفت اطلاع بر ضمائر دارد.
این ویژگی او ناشی از تقوا و صفای نفس او بوده است.
حاج محمد کریم خان کرمانی (۱۲۸۸ قمری) رییس گروهی از
شیخیه است. شیخیه، به دست شیخ احمد احسایی بنا شد و بعد از
مرگ او، سید کاظم رشتی جانشین او شد. بعد از سید کاظم، حاج محمد کریم خان کرمانیبه ریاست این گروه رسید. به اعتقاد او
انسان باید معتقد به «رکن رابع» باشد. به گفته ی او انسان باید علاوه بر اعتقاد به
خدا ،
رسول و
امام ، معتقد به رکن چهارم باشد. مراد از رکن چهارم هم خود او است. او در کرمان ساکن بود، اما در
جمادی الاولی سال ۱۲۷۵ قمری سفری به تهران داشته است. در این سفر
علما از او استقبالی نکردند و مناظرات زیادی با او انجام شد.
این مناظرات بنا به اقتضای مجلسی که بر پا شده بود گاهی از او سؤالات اعتقادی و گاهی روایتی و گاهی فلسفی بوده است.
یکی از مناظراتی که با حاج محمد کریم خان کرمانی انجام شد، مناظرهای است که آقاعلی با او انجام داد. این مناظره زمانی انجام شد که آقاعلی در مدرسه ی قاسم خان، مدرس بود. این مناظره بیش تر بر اساس مباحث فلسفی شکل گرفت و آقا محمد کرمانی که بر اساس اعتقادات خود اندیشههای فلسفی خود را داشت به طرح دیدگاههای خود پرداخت. طبق گزارشی که از این جلسه در دست است، پنج مسئله در آن مطرح شد. در این جلسه هر کدام از طرفین نظر خود را بیان میکرد و بر اساس آن مناظرات شکل میگرفت. در تمام این مسائل آقامحمد کرمانی نتوانست در مقابل دلایل محکم آقاعلی تاب بیاورد و در آن موارد جوابی نداشت که عرضه دارد. در نهایت آقامحمد کرمانی در مقام توصیف و تمجید از آقاعلی بر آمد و از ایرادات هیچ جوابی نگفتند. تفصیل این مناظره در مجموعه ی مصنفات آقا علی حکیم آمده است.
یکی از واقعههای مهم در آن زمان، کشف جنازه ی سالم و تازه ی مرحوم
شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ قمری) است. تفصیل واقعه به این صورت است که در آن سالها بر اثر باران شدید، سیل شدیدی به راه افتاد و
قبر شیخ صدوق در شهر ریبر اثر سیل از بین رفت.
جنازه شیخ که بر اثر خراب شدن گوشه قبر نمایان شده بود در کمال ناباوری سالم و تازه بود. خبر این حادثه در شهر پیچید و سه تن از علما برای تحقیق این امر به سراغ قبر شیخ رفتند. این سه تن عبارت بودند از آقا علی حکیم و
ملاعلی کنی و شیخ عباس نهاوندی. آن سه، قبر را مورد بررسی قرار دادند و صحت این خبر را تایید کردند. آقا بزرگ تهرانی که در آن زمان جوان بود، خبر این واقعه را نقل کرده است و میگوید: این واقعه در آن زمان معروف بود.
آقا علی حکیم از این واقعه برای مباحث معاد استفاده کرد و برای این که سندی معتبر برای آیندگان باشد، آن واقعه را در کتاب خود با نام
سبیل الرشاد فی اثبات المعادنقل کرد.
در آن میگوید: «من جسد شیخ صدوق را در
ری مشاهده کردم که پس از سالیان دراز، همچو انسانی زنده سالم و بی نقص باقی مانده بود.
» او این واقعه را به صورت مستقیم و بدون استناد به شنیدنی نقل کرد تا دیگران در آینده نتوانند این ادعا را مطرح کنند که این واقعه تنها خبر است و چه کسی آن را دیده است!
آقاعلی مدرس بعد از عمری تلاش در تدریس و تربیت شاگرد، سرانجام در سن ۷۳ سالگی در شب شنبه ۱۷
ذوالقعده سال ۱۳۰۷ قمری در تهران به رحمت حق شتافت. بدن مطهر این عالم بزرگ بعد از تشییع با شکوهی که انجام شد، در شهر ری در مرقد
شاه عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
میرزا لطف علی صدرالافاضل در ماده ی تاریخ
وفات او دو شعر سروده است که عبارت است از:
ارخت ملهوفا علی انتحابه
استاذنا آب الی مآبه
للعام ارخ حسیبا
قد فاز فوزا عظیما
از آقا علی حکیم یک فرزند پسر و دو فرزند دختر به یادگار ماند.
پسرایشان شرف الملک حاج آقا حسن حکیم زاده از طلاب علوم دینی بود. او در جریان مشروطه از فعالان بوده است و چند سالی را مجبور میشود در
استانبول باشد. بعد از به بار نشستن مشروطیت، او به عنوان یکی از اعضای دولت بود. وی در سال ۱۳۲۰ ش درگذشت و در
امامزاده عبدالله شهر ری دفن شد.
میرزا ابراهیم حکمی ابتهاج الحکماء (۱۳۳۲ قمری) یکی از دامادهای ایشان است که از شاگردان فلسفه ایشان بوده است.
میرزا نصرالله مستوفی سوادکوهی (۱۳۸۰ قمری) داماد دیگر او است. ایشان پدر میرزا نصرالله فلسفی است و میرزا نصرالله فلسفی نواده ی دختری آقا علی محسوب میشود.
میرزا نصرالله فلسفی مشاور فرهنگی
ایران در ایتالیا و از اساتید
دانشگاه تهران بوده است
آثاری زیادی از خود به جای گذشته است که از آن جمله میتوان به زندگانی شاه عباس اول، انقلاب کبیر روسیه، جغرافیای مفصل اقتصادی، ورتر که ترجمه ی زندگی نامه ی گوته فیلسوف شهیر آلمانی است، تاریخ روابط ایران و اروپادر عصر
صفویه ، تاریخ سلسله ی غزنویه، تاریخ عمومی در قرون معاصر، سلطنت قباد و ظهور مزدک که ترجمه ی کتابی از کریستن سناست، اشاره کرد.
سیده بیگم همسر آقاعلی هم بانوی فاضلی بوده است که کتبی چند
وقف کرده است و این کتب در کتابخانه مجلس نگهداری میشود.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«آقا علی حکیم».