• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام موسی کاظم علیه‌السلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) (۱۲۸-۱۸۳ه.ق)، ملقب به کاظم، عبد صالح و باب الحوائج، امام هفتم از ائمه اثنی‌عشر (علیهم‌السّلام) و نهمین معصوم از چهارده معصوم (علیه‌السّلام) است.
آن حضرت بعد از شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) به امامت رسید و ۳۵ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. دوران امامت ایشان مصادف با چند تن از خلفای عباسی بود که توسط خلفا از مدینه به عراق آورده شد و چندین سال در زندان‌های آنها زندانی بود. دوران حیات آن حضرت همزمان با ظهور فرقه‌هایی چون اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه و معارضه آنان با امام کاظم (علیه‌السّلام) در مسئله امامت بود.
برای آن حضرت فرزندان بسیاری ذکر کرده‌اند که معروف‌ترین آنها امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) و حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) است.
از امام کاظم (علیه‌السّلام) معارف اسلام در توحید و نبوت و امامت و معاد، و احکام و آداب تربیتی ـ اخلاقی در قالب هزاران حدیث کوتاه و بلند، و شاگردان عالم عامل، و سیره عملی ارزشمند در میدان‌های مختلف، و نسلی پاک و با برکت به یادگار مانده است.
آن حضرت بعد از چندین بار زندان شدنی، آخرالامر به دستور هارون عباسی در زندان مسموم و به شهادت رسید و در مقابر قریش بغداد دفن گردید که امروز به حرم کاظمین در شهر کاظمین مشهور است.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی
۲ - همسران
۳ - فرزندان
       ۳.۱ - پسرها
       ۳.۲ - دخترها
۴ - برادران
       ۴.۱ - اسماعیل
       ۴.۲ - عبداللّه افطح
       ۴.۳ - اسحاق و محمد
۵ - شاگردان و اصحاب
       ۵.۱ - عبدالله بن حبیب بجلی
       ۵.۲ - علی بن ابراهیم
       ۵.۳ - ابن بزیع
       ۵.۴ - مؤمن طاق
       ۵.۵ - اصحاب دیگر
۶ - زمامداران معاصر
۷ - فضائل اخلاقى و عملى
       ۷.۱ - خصوصیات بارز
       ۷.۲ - منش
       ۷.۳ - دانش
       ۷.۴ - عبادت
       ۷.۵ - نیکی به مردم
       ۷.۶ - عفو و گذشت
۸ - امامت
       ۸.۱ - دوران امامت
       ۸.۲ - فعالیت‌ها
       ۸.۳ - محور فعالیت‌ها
       ۸.۴ - ادعای امامت برادر
       ۸.۵ - درایت امام
       ۸.۶ - کار اصلی امام
۹ - یادگارهای علمی و فکری
۱۰ - موضوعات مهم دوران امام
۱۱ - علت قیام نکردن
۱۲ - حبس امام در زمان مهدی
۱۳ - پیشنهاد اعطای فدک از طرف هارون
۱۴ - جواب امام به فخرفروشی هارون
۱۵ - علت حبس و شهادت
۱۶ - تاریخ شهادت
۱۷ - رویدادهای مهم عصر امام
۱۸ - عناوین مرتبط
۱۹ - پانویس
۲۰ - منبع


نام: موسی‌ بن جعفر.
کنیه: ابوابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضی، ابوعلی و ابواسماعیل.
القاب: کاظم (به جهت حلم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه)، صابر، صالح، امین و عبد صالح (به جهت کثرت زهد و عبادت).
[۱] مفید، محمد بن محمد، مصنّفات الشيخ المفيد، ج۱۱، ص۲۱۵.

نکته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت: هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری. برخی نیز سال ۱۲۹ را ذکر کردند.
محل تولد: ابواء (منطقه‌ای در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودی کنونی).
میلادش برای امام صادق (علیه‌السّلام) چنان شادی‌بخش بود که آن حضرت به‌همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود.
نسب پدری: امام جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام).
نام مادر: حُمَيْدَه مصفّاة. نام‌های دیگری نیز مانند حمیده بربریه و حمیده‌ اندلسیه نیز برای او نقل شده است. حمیده کنیزی از اهل بربر (مغرب) یا از اهل اندلس (اسپانیا) بوده است و نام پدر این بانو را صاعد بربری گفته‌اند. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق (علیه‌السّلام) زنان را در یادگیری مسائل و احکام دینی به ایشان ارجاع می‌داد. و درباره‌اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چرکی، مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانی نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن کرامتی که از خدای متعال برای من و حجت پس از من است.» برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده‌اند.
خصوصیات ظاهری: قد متوسط و رنگ سبزه سیر و محاسن انبوه داشت. نقش نگینش «حسبی اللّه» و به روایتی «الملک للّه وحده» بود.
مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، در شوال ۱۴۸ هجری تا رجب سال ۱۸۳ هجری، به مدت ۳۵ سال. آن حضرت در سن بیست سالگی به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری، در سن ۵۵ سالگی، به‌ وسیله زهری که در زندان سندی بن شاهک به دستور‌ هارون ‌الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است.


۱- فاطمه بنت علی.
۲- نجمه.
نجمه، مادر امام رضا (علیه‌السّلام) و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (علیه‌السّلام)، او را که کنیزی از اهالی مغرب بود، خرید و به منزل برد. نجمه در خانه امام صادق (علیه‌السّلام)، حمیده خاتون را بسیار احترام می‌کرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ‌گاه نزدش نمی‌نشست!
روزی حمیده در عالم رویا، رسول اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را دید که به او فرمودند: ای حمیده! نـجمه را به ازدواج فرزند خود موسی درآور زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روی زمین باشد. پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام کاظم (علیه‌السّلام) فرمود: پسرم!. نـجمه بانویی است که من هرگز بهتر از او را ندیده‌ام، زیرا در زیرکی و محاسن اخلاق، مانندی ندارد. من او را به تو می‌بخشم، تو نیز در حق او نیکی کن. ثـمـره ازدواج‌ امام مـوسی بن جعفر (علیه‌السّلام) و نجمه، نوری شد که در شکم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینی نمی‌کرد و چون به دنیا آمد، دست‌ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوی آسمان بلند کرد و لب‌های مبارکش را به حرکت درآورد: گویا با خدایش راز و نیاز می‌کرد. پس از تولد امام هشتم (علیه‌السّلام)، این بانو، ارزشی فراتر یافت.


بنا به گفته شیخ مفید در الارشاد امام موسی الکاظم (علیه‌السلام) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت که هجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) امام هشتم افضل ایشان بود.
از جمله فرزندان مشهور آن حضرت، احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند.
یکی از دختران آن حضرت، فاطمه معروف به معصومه (سلام‌الله‌علیها) است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است.
عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفته‌اند.

۳.۱ - پسرها

۱- محمد بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۲- حمزه بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۳- عبداللّه بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۴- اسحاق بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۵- عبیداللّه بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۶- زید بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۷- حسین بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۸- فضل بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۹- سلیمان بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۰- امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)؛ ۱۱- ابراهیم بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۲- عباس بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۳- قاسم بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۴- اسماعیل بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۵- جعفر بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۶-‌ هارون بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۷- حسن بن موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۸- احمد بن موسی (علیه‌السلام).

۳.۲ - دخترها

۱- خدیجه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۲- علیّه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۳- آمنه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۴- حسنه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۵- بریهه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۶- عائشه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۷- ‌ام سلمه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۸- میمونه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۹- ‌ام کلثوم بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۰- فاطمه کبری بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۱- فاطمه صغری بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۲- رقیّه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۳- حکیمه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۴- ‌ام ابیها بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۵- رقیّه صغری بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۶- کلثوم بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۷- ‌ام جعفر بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۸- لبابه بنت موسی (علیه‌السلام)؛ ۱۹- زینب بنت موسی (علیه‌السلام).
یکی از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه (علیهاالسلام) که برای دیدار برادرش امام رضا (علیه‌السّلام) عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیماری، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم‌اکنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعی است.


امام موسی کاظم (علیه‌السلام) چندین برادر داشت.

۴.۱ - اسماعیل

در زمان حیات امام صادق (علیه‌السلام) کسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد.
اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی کسانی مرگ او را باور نکردند و او را همچنان امام دانستند.
پس از وفات حضرت صادق (علیه‌السلام) عده‌ای از اینان چون از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام می‌دانند و سپس پسرش را و ... به تفصیلی که در کتب اسماعیلیه مذکور است.

۴.۲ - عبداللّه افطح

پس از وفات حضرت صادق (علیه‌السلام) بزرگترین فرزند ایشان عبداللّه نام داشت که بعضی او را عبداللّه افطح می‌دانند. این عبداللّه مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق (علیه‌السلام) را نداشت و به قول شیخ مفید در الارشاد متهم بود که در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود، ادعای امامت کرد و برخی نیز از او پیروی کردند. اما چون ضعف دعوی و دانش او را دیدند روی از او برتافتند و فقط عده قلیلی از او پیروی کردند که به فطحیه موسوم هستند.

۴.۳ - اسحاق و محمد

اسحاق برادر دیگر امام موسی کاظم (علیه‌السلام) به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود و امامت برادرش موسی کاظم (علیه‌السلام) را قبول داشت و از پدرش روایت می‌کرد که او تصریح بر امامت آن حضرت کرده است.
برادر دیگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردی سخی و شجاع و از زیدیه جارودیه بود و در زمان مامون در خراسان وفات یافت.


امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) بعد از رحلت پدر عالیقدرش اداره‌کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بود که از پدر به ارث برده بود. مکتبی که همواره در حال توسعه و گسترش، و در برگیرنده هزاران دانشجو و استاد و طالب علم بود.
با اینکه صدها نفر از محضر پر فیض آن حضرت تلمذ و کسب علم و دانش نموده‌اند و اخبار و احادیث و دریافت‌های خود را نقل کرده‌اند ولی در میان اصحاب حدیث، و راویان اخبار، هیجده نفر به صدق و امانت معروف گردیده‌اند که در صدق و راستگویی و اطمینان گفتاری جای آنان، گفتگو نیست و منقولات آنان مهر صحت و اعتبار را خورده است و به تعبیر اهل فن اصحاب اجماع هستند و همگان بر درستی روایات آنان اعتراف نموده‌اند که شش تن از آنان از یاران و شاگردان امام باقر (علیه‌السّلام) و شش نفر از یاران و شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) و شش تن دیگر از یاران و خواص شاگردان امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) بوده‌اند که عبارتند از: ۱- یونس بن عبدالرحمان. ۲- صفوان بن یحیی فروشنده شاپوری. ۳ محمد بن ابی‌عمیر. ۴- عبدالله بن مغیره. ۵- حسین بن محبوب سراد. ۶- احمد بن ابی‌نصر بزنطی.
علاوه بر اینها شاگردان بسیاری تربیت نموده‌اند. در شرح‌حال یونس بن عبدالرحمان نوشته‌اند که او سلمان عصر خود بوده است و سی رساله در زمینه‌های مختلف اسلامی نوشته است و روزگار خود را با تالیف کتاب می‌گذراند مگر آنکه مشغول نماز یا زیارت یا ملاقات برادران ایمانی خود بود.

۵.۱ - عبدالله بن حبیب بجلی

عبدالله بن حبیب بجلی، یکی دیگر از شاگردان و اصحاب امام هفتم و هشتم به شمار می‌آید که راویان حدیث و سیره‌نویسان بر وثاقت و مورد اعتماد بودن او اتفاق کلمه دارند، کشی در کتاب رجال خود گوید: او روزی به امام ابوالحسن عرض کرد آیا شما از من راضی و خشنود نیستید؟ امام فرمود: به خدا قسم! خداوند و رسول خدا نیز از شما راضی و خشنود هستند.

۵.۲ - علی بن ابراهیم

یکی دیگر از رجال‌نویسان و درایه‌شناسان اسلامی می‌گوید: عبدالله بن جندب را در عرفه مشاهده کردم که بهترین موقف عرفه‌ای بود که دیده بودم او دست‌های خود را به سوی آسمان برداشته بود و اشک چشمان او از صورت او غلتیده و به زمین می‌افتاد و دعا می‌کرد. پس از مراجعت از عرفه به او گفتم خوش به حال تو که بهترین حال را داشتی و در پاسخ گفت: به خدا جز به نفع برادران دینی دعای دیگری نداشتم چون پیشوایم امام موسی فرموده است هر فردی که پشت سر برادر مؤمن خود دعا کند از عرش الهی ندا داده می‌شود که در مقابل هر کدام از خواسته‌هایی که به نفع برادر دینی انجام داده‌ای چند برابر آن، در حق تو پذیرفته می‌شود. نمی‌دانم دعاهای من مستجاب گردیده است یا نه؟

۵.۳ - ابن بزیع

ابن بزیع، یکی دیگر از اعیان و رجال بزرگ شیعه و از شاگردان مبرز و از روایتگران احادیث اهل بیت می‌باشد. نامش محمد بن اسماعیل یکی از علاقمندان اهل بیت است که هم از امام هفتم و هم از پیشوای هشتم کسب فیض و علم نموده است و طبق امر امام، در تشکیلات و دستگاه بنی عباس هم شغل مهمی برگزیده و یکی از مشاورین خاص حکومت بود. امام رضا (علیه‌السّلام) به او فرمودند: در دستگاه‌های اداری ستمگران، کسانی از صلحا و نیکوکاران وجود دارند که خداوند متعال بلا و آفت را بوسیلهء آنان از اولیای خود بر می‌گرداند، و امور مسلمانان را با کمک آنان، اصلاح می‌کند، افراد با ایمان را از ضرر و گرفتاری نجات می‌بخشد. آنان پناه نیازمندان از اهل ایمان هستند.

۵.۴ - مؤمن طاق

محمد بن علی بن نعمان یکی از افاضل شاگردان مکتب تربیتی امام ششم و امام هفتم می‌باشد که در مباحثات اعتقادی و مناظرات کلامی، مهارت و تبحر خاصی داشت و این قبیل مباحث از طرف امام (علیه‌السّلام) به او محول می‌گردید. دفاعیات او از مقام ولایت اهل بیت فراوان صورت گرفته است و گفتگوهای متعددی با رؤسای ادیان و مذاهب انجام داده است که در همه پیروزی با او بوده است گویند روزی ابوحنیفه به او گفت: آیا راست است که تو معتقد به رجعت و بازگشت مجدد هست؟ گفت: آری. ابوحنیفه با مسخره و استهزاء گفت: پس پانصد دینار به من قرض بده و هنگام بازگشت مجددا من به تو پرداخت می‌نمایم. مؤمن طاق: عیب ندارد در صورتی که تو به من تعهد بسپاری که هنگام رجعت به صورت میمون یا دیگر مسخ شده‌ها بر نگردی بلکه به صورت انسان باشی تا بتوانم طلب خود را وصول نمایم ابوحنیفه شرمنده و عاجز از پاسخ شد.
او پس از رحلت امام صادق (علیه‌السّلام) با ابوحنیفه روبرو گردید، وی به صورت شماتت از مؤمن پرسید: امام تو هم از دست رفت. مؤمن پاسخ داد: آری! امام من رحلت نمود ولی امام و پیشوای تو تا وقت معلوم مهلت داده شده است (اشاره به شیطان است که قرآن می‌فرماید: من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم…).

۵.۵ - اصحاب دیگر

۱. علی بن یقطین؛
۲. ابوصلت بن صالح هروی؛
۳. اسماعیل بن مهران؛
۴. حمّاد بن عیسی؛
۵. عبدالرحمن بن حجّاج بجلی؛
۶. عبداللّه بن مغیره بجلی؛
۷. عبداللّه بن یحیی کاهلی؛
۸. مفضّل بن عمر کوفی؛
۹. هشام بن حکم؛
۱۰. یونس بن یعقوب.


۱. مروان بن محمد اموی – معروف به مروان حمار (۱۲۶ – ۱۳۲ ق.)؛
۲. ابوالعباس سفاح عباسی (۱۳۲ – ۱۳۶ ق.)؛
۳. منصور عباسی (۱۳۶ – ۱۵۸ ق.)؛
۴. مهدی عباسی (۱۵۸ – ۱۶۹ ق.)؛
۵‌. هادی عباسی (۱۶۹ – ۱۷۰ ق.)؛
۶‌. هارون الرشید (۱۷۰ – ۱۹۳ ق.).


امام كاظم (علیه‌السلام) همانند پدران در فضيلت‌هاى اخلاقى و عملى آموزگار و نمونه ديگران بود.

۷.۱ - خصوصیات بارز

حضرتش در علم و حلم و تواضع و مکارم اخلاق و کثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب‌المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بی‌کران خویش تربیت می‌فرمود.
شب‌ها بطور ناشناس در کوچه‌های مدینه می‌گشت و به مستمندان کمک می‌کرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در کیسه‌ها می‌گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می‌کرد.
کیسه‌های موسی بن جعفر در مدینه معروف بود و اگر به کسی یک صره (کیسه) می‌رسید بی‌نیاز می‌گشت. با این همه در اتاقی که نماز می‌گزارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.

۷.۲ - منش

منش و سلوک موسی بن جعفر (علیه‌السلام) همگان را متأثّر مى‌ساخت، چنان كه بنابر روايات، چون او را در زندان حبس كردند، زندان‌بانان را منقلب ساخت و بدو ایمان آوردند.

۷.۳ - دانش

درباره دانش امام کاظم (علیه‌السلام) روايت كرده‌اند كه از همان كودكى شگفتى مردم را بر مى‌انگيخت.
امام موسی الکاظم (علیه‌السلام) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابوحنیفه از او مسأله می‌پرسیدند و کسب علم می‌کردند.

۷.۴ - عبادت

حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) عابدترین و زاهدترین، فقیه‌ترین، سخی‌ترین و کریمترین مردم زمان خود بود، هرگاه دو سوم از شب می‌گذشت نمازهای نافله را به جا می‌آورد و تا سپیده صبح به نماز خواندن ادامه می‌داد و هنگامی که وقت نماز صبح فرا می‌رسید، بعد از نماز شروع به دعا می‌کرد و از ترس خدا آن‌چنان گریه می‌کرد که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته می‌شد و هرگاه قرآن می‌خواند مردم پیرامونش جمع می‌شدند و از صدای خوش او لذّت می‌بردند.
آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به عبد صالح شناخته می‌شد، و به خاطر تسلّط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید.
شیخ مفید درباره آن حضرت می‌گوید: او عابدترین و فقیه‌ترین و بخشنده‌ترین و بزرگ منش‌ترین مردم زمان خود بود، زیاد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت. این جمله را زیاد تکرار می‌کرد: «اللهم انی اسالک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب؛ خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آید راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار».
هیچکس مثل او حافظ قرآن نبود، با آواز خوشی قرآن می‌خواند، قرآن خواندنش حزن و‌ اندوه مطبوعی به دل می‌داد، شنوندگان از شنیدن قرآنش می‌گریستند، مردم مدینه به او لقب ” زین المجتهدین ” داده بودند.

۷.۵ - نیکی به مردم

از صفات والاى اخلاقى امام كاظم (علیه‌السلام)، احسان و نيكى به مردم بود. نيازمندان بدو حاجت مى‌بردند و نياز خويش را از او بر مى‌آوردند و باب‌ الحوائج‌اش مى‌دانستند. لقب مشهور امام (علیه‌السلام) «كاظم» است به معناى كسى كه هنگام خشم ، خويشتندارى مى‌كند و خشم خود را فرو مى‌برد و به آسانى از ديگران در مى‌گذرد.
امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) بسیار به سراغ فقرا می‌رفت. شب‌ها در ظرفی پول و آرد و خرما می‌ریخت و به وسایلی به فقرای مدینه می‌رساند، در حالی که آن‌ها نمی‌دانستند از ناحیه چه کسی است. مردم مدینه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند، شور و ولوله و غوغایی عجیب کردند. آن روزها فقرای مدینه دانستند چه کسی شب‌ها و روزها برای دلجویی به خانه آن‌ها می‌آمده است.

۷.۶ - عفو و گذشت

مردی از تبار عمر بن خطاب در مدینه بود که او را می‌آزرد و علی (علیه‌السّلام) را دشنام می‌داد. برخی از اطرافیان به حضرت گفتند: اجازه دهید تا او را بکشیم، ولی حضرت به شدّت از این کار نهی کرد و آنان را شدیداً سرزنش فرمود. روزی سراغ آن مرد را گرفت، گفتند: در اطراف مدینه، به کار زراعت مشغول است. حضرت سوار بر الاغ خود وارد مزرعه وی شد.
آن مرد فریاد برآورد: زراعت ما را خراب مکن، ولی امام به حرکت خود در مزرعه ادامه داد وقتی به او رسید، پیاده شد و نزد وی نشست و با او به شوخی پرداخت، آن‌گاه به او فرمود: چقدر در زراعت خود از این بابت زیان دیدی؟ گفت: صد دینار. فرمود: حال انتظار داری چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: من از غیب خبر ندارم. امام به او فرمود: پرسیدم چه مبلغ از آن عایدت شود؟ گفت: انتظار دارم دویست دینار عایدم شود. امام به او سیصد دینار داد و فرمود: زراعت تو هم سر جایش هست. آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسید و رفت. امام به مسجد رفت و در آنجا آن مرد را دید که نشسته است.
وقتی آن حضرت را دید، گفت: خداوند می‌داند که رسالتش را در کجا قرار دهد. یارانش گرد آمدند و به او گفتند: داستان از چه قرار است، تو که تا حال خلاف این را می‌گفتی. او نیز به دشنام آنها و به دعا برای امام موسی (علیه‌السّلام) پرداخت. امام (علیه‌السّلام) نیز به اطرافیان خود که قصد کشتن او را داشتند فرمود: آیا کاری که شما می‌خواستید بکنید بهتر بود یا کاری که من با این مبلغ کردم؟ و بسیاری از این‌گونه روایات، که به اخلاق والا و سخاوت و شکیبایی آن حضرت بر سختی‌ها و چشم‌پوشی ایشان از مال دنیا اشارت می‌کند، نشانگر کمال انسانی و نهایت عفو و گذشت آن حضرت است.


بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق (علیه‌السلام) (۱۴۸ ه.ق.) در بیست سالگی به امامت رسید و ۳۵ سال رهبری و ولایت شیعیان را بر عهده داشت.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حديث مشهور جابر انصاری با صراحت از امامت حضرت كاظم (علیه‌السلام) ياد كرده است و نيز امام صادق (علیه‌السلام) آشكارا او را امام پس از خود مى‌خواند. برترى امام كاظم (علیه‌السلام) بر مردمان روزگار خويش نيز دليلى ديگر بر امامت او است؛ چنان‌كه ابن حجر هیثمی از علماى سنّی‌مذهب درباره ايشان مى‌گويد: «موسى كاظم در علم و معرفت و كمال و فضل وارث پدر خويش بود. او از همه كس پارساتر و داناتر و بخشنده‌تر بود.»
جلالت قدر و علو شأن و مکارم اخلاق و دانش وسیع حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) به‌قدری بارز و روشن بود که اکثریت شیعه پس از وفات امام صادق (علیه‌السلام) به امامت او گرویدند و علاوه بر این بسیاری از شیوخ و خواص اصحاب حضرت صادق (علیه‌السلام) مانند مفضل بن عمر جعفی و معاذ بن کثیر و صفوان جمال و یعقوب سراج نص صریح امامت حضرت موسی الکاظم (علیه‌السلام) را از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند و بدین‌ترتیب امامت ایشان در نظر اکثریت شیعه مسجل گردید.

۸.۱ - دوران امامت

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاکمان عباسی به‌ نام‌های منصور دوانیقی، مهدی عباسی،‌ هادی عباسی و‌ هارون الرشید که حضرت نیز به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید، و اگرچه با حوادث سهمگین و خونینی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی (علیه‌السلام) روبرو گردید، ولی لحظه‌ای از وظیفه خطیر خود کوتاهی ننمود

۸.۲ - فعالیت‌ها

فعّاليّت‌هاى امام كاظم (علیه‌السلام) را بر دو دسته دانسته‌اند:
۱. فعّاليّت‌هاى علمى و فكرى و چاره‌جويى براى رويارويى با عقايد نادرست و بدعت‌ها و واپس‌گرايى‌ها.
امام (علیه‌السلام) شاگردانى پرورانيد تا به واسطه آنان آموزه‌هاى راستين دينى و شيعى را ميان مردم بگستراند. شاگردان به محضر امام بار مى‌يافتند و در مجلس ايشان مى‌نشستند و چون فتوا يا كلامى علمى مى‌شنيدند، مى‌نوشتند و ثبت مى‌كردند.
۲. فعّاليت ديگر امام (علیه‌السلام) هدايت و نظارت بر پايگاه‌هاى مردمى و هواخواهان خويش بود. امام (علیه‌السلام) از اين گذر مى‌كوشيد افزون بر حفظ رابطه خويش با شيعيان و هدايت آنان، موضع منفى خود در برابر حكومت را نيز بدانان منتقل كند و در همين مسير، همواره نارضايتى خويش از ارباب حكومت را آشكار مى‌ساخت و همكارى با آنان را حرام مى‌شمرد.
مناظره سرزنش‌آميز امام (علیه‌السلام) با هارون الرّشيد در مرقد مطهّر پيامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در پيش بزرگان و فرماندهان كشورى و لشكرى را مى‌توان از اين‌گونه فعّاليّت‌ها شمرد.

۸.۳ - محور فعالیت‌ها

محور فعالیت‌های امام امور زیر بود.
اول – تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات شفاهی و کتبی و...
دوم- پرورش انسان‌های مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.
سوم- مبارزه بی‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان‌های مختلف و تشریح مبانی حق.
چهارم- تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی‌سازی نقشه‌های مخرب و دین‌سوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان.
پنجم- سامان‌دهی شیعیان با شیوه‌های مختلف تربیتی، عملی، مناظره‌های سیاسی و...
امام (علیه‌السلام) در این مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم‌های فوق‌العاده‌ای همچون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و به‌کارگیری علم امامت امام کاظم (علیه‌السّلام) بهره برد.

۸.۴ - ادعای امامت برادر

از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگ‌تر حضرت، عبدالله افطح، بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه فطحیه به همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید.

۸.۵ - درایت امام

روش امام آنچنان دقیق و حساس بود که تلاش چشمگیر و جاسوسی‌های مداوم حاکمان عباسی برای به‌دست آوردن سرنخی از اقدامات امام (علیه‌السّلام) بی‌نتیجه بود، و امام همچنان در همه زمینه‌ها موفق و کارآمد به پیش می‌رفت و در اوج اقتدار معنوی و اجتماعی قرار داشت، به گونه‌ای که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ایشان بود.
سرانجام‌ هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به صحنه آمد و طی صحنه‌سازی در کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک جلالت ظاهری ولی در پرده‌ای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان‌ انداخت.‌ هارون چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود.

۸.۶ - کار اصلی امام

امام هفتم (علیه‌السلام) با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (علیهماالسلام) نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری نمود که جان خود را فدا ساخت.


از امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) دریای بیکرانی از معارف اسلام در توحید و نبوت و امامت و معاد، و احکام و آداب تربیتی ـ اخلاقی در قالب هزاران حدیث کوتاه و بلند، و شاگردان عالم عامل، و سیره عملی ارزشمند در میدان‌های مختلف، و نسلی پاک و با برکت به یادگار مانده است.
یادگارهای علمی و فکری امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) که در کتاب‌های حدیث، فقه، کلام و تفسیر ثبت گردیده است یکی از بهترین و غنی‌ترین میراث‌ها و ذخائر علمی و عملی است که اصول زندگی و روش‌های تربیتی و معارف را با استوارترین بیان‌ها، در اختیار پویندگان آن معارف، قرار داده و اسرار آفرینش را با عالی‌ترین بیانات خود، توضیح می‌دهد.


برخى از مهم‌ترين موضوعات يادكردنىِ روزگار امام كاظم (علیه‌السلام) عبارت‌اند از:
الف. برخاستن جنبش‌هاى انقلابى كه امام (علیه‌السلام) برخى از آنها را تأييد مى‌كرد؛ همانند جنبش شهيد فخ.
ب. سازماندهى نظام سرّى رابطان به دست امام (علیه‌السلام) كه وظيفه داشتند ارتباط ايشان را با شيعيان سامان دهند و فرمان‌هاى مقام امامت را بدانان برسانند.
[۱۳] عادل ادیب، زندگانی تحليلی پيشوايان ما ائمه دوازده‌گانه عليه‌السلام، ص۲۱۴.

ج. پيدايى برخى مسلک‌هاى انحرافى و اوجگيرى فعاليّت‌هاى عقيدتى و سياسى آنها.
برخى از اين مسلك‌ها ادّعاى تشيّع نيز سر مى‌دادند، ولى به هيچ روى مقبول امام (علیه‌السلام) نبودند. فرقه‌هاى ناووسیّه، اسماعیلیّه، مبارکیّه، سمطیّه و فطحیّه چنين بودند. پديد آمدن اين فرقه‌ها در قلمرو مكتب تشيّع شرايط حساسى را براى امام (علیه‌السلام) پديد آورد كه تا آن زمان بى‌سابقه بود. امام (علیه‌السلام) با تدبيرى خاص، توانست شيعيان را از اين چالش فكرى و عقيدتى برهاند و امامتِ مقبول آيين اسلام را براى آنان نمايان سازد.
د. سازش‌ناپذيرى امام كاظم (علیه‌السلام) در برابر حكومت و كژروى‌هاى ديگر جامعه اسلامى، مسئله‌اى را پيش آورد كه براى امامان پيشين پيش نيامده بود. امام (علیه‌السلام) براى مدّتى طولانى در زندان حبس شد.
حاكمان عبّاسى از وجود امام (علیه‌السلام) بيمناک بودند و هر از چند گاهى ايشان را به زندان مى‌انداختند. روزگار حبس امام (علیه‌السلام) در عهد هارون‌ الرّشيد طولانى‌تر بود و بارها به زندان رفت.


مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت کرد اما بر اثر خوابی که دید و نیز تحت تأثیر شخصیت امام از او عذرخواهی نمود و به مدینه‌اش بازگرداند.
گویند که مهدی از امام تعهد گرفت که بر او و فرزندانش خروج نکند.
این روایت نشان می‌دهد که امام کاظم (علیه‌السلام) خروج و قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمی‌دانسته است.


امام کاظم (علیه‌السلام) با آن‌که از جهت کثرت عبادت و زهد به «العبد الصالح» معروف بوده‌اند به قدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته‌اند که او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز می‌دانستند و همین امر موجب تشویش و اضطراب دستگاه خلافت گردیده و مهدی به حبس او فرمان داده است.


زمخشری در ربیع الابرار آورده است که هارون فرزند مهدی در یکی از ملاقات‌ها به امام پیشنهاد نمود فدک را تحویل بگیرد و حضرت نپذیرفت، وقتی اصرار زیاد کرد فرمود می‌پذیرم به شرط آنکه تمام آن ملک را با حدودی که تعیین می‌کنم به من واگذاری.
هارون گفت حدود آن چیست؟ امام فرمود یک حد آن به عدن است، حد دیگرش به سمرقند و حد سومش به افریقیه و حد چهارمش کناره دریا تا ارمینیه و خزر است.
هارون از شنیدن این سخن سخت برآشفت و گفت: پس برای ما چه چیز باقی می‌ماند؟ امام فرمود: می‌دانستم که اگر حدود فدک را تعیین کنم آن را به ما مسترد نخواهی کرد. (یعنی خلافت و اداره سراسر کشور اسلام حق من است) از آن روز هارون کمر به قتل موسی بن جعفر (علیهماالسلام) بست.


هارون در سفرش به مدینه هنگام زیارت قبر رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حضور سران قریش و رؤسای قبایل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابن عم، و این را از روی فخرفروشی به دیگران گفت.
امام کاظم (علیه‌السلام) حاضر بود و فرمود: السلام علیک یا رسول اللّه، السلام علیک یا ابت (یعنی سلام بر تو ای پدر من).
می‌گویند رنگ هارون دگرگون شد و خشم از چهره‌اش نمودار گردید.


درباره حبس امام موسی (علیه‌السلام) به دست هارون الرشید، شیخ مفید در الارشاد روایت می‌کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن برمک بوده است.
زیرا هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به نام جعفر بن محمد بن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد، جعفر بن محمد بن اشعث را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و برمکیان از مقام خود بیفتند.
جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قائل به امامت امام موسی (علیه‌السلام)، و یحیی این معنی را به هارون اعلام می‌داشت. سرانجام یحیی بن خالد، پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند.
می‌گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود و اگر ناچار می‌خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می‌دهند تا آنجا که ملکی را توانست به سی هزار دینار بخرد.
هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در کنار قبر حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت یا رسول اللّه از تو پوزش می‌خواهم که موسی بن جعفر را به زندان می‌افکنم زیرا او می‌خواهد امت تو را بر هم زند و خونشان را بریزد.
آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی آن عیسی بن جعفر بن منصور فرستادند. عیسی پس از مدتی نامه‌ای به هارون نوشت و گفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد و یا من او را آزاد خواهم کرد.
هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد.
چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد.
هارون عبّاسى، وجود امام كاظم (علیه‌السلام) را در زندان نيز تاب نياورد و فرمان داد ايشان را مسموم كنند.
آخرالامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد. بدين‌سان، امام (علیه‌السلام) به سال ۱۸۳ ه. در پنجاه و پنج سالگى در زندان بغداد به شهادت رسيد.
چون آن حضرت وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببینند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش (كاظمين عراق) دفن کردند.


تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ ه.ق. در ۵۵ سالگی گفته‌اند.


۱. شهادت امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، پدر ارجمند امام موسی کاظم (علیه‌السّلام)، به دست منصور دوانیقی، در سال ۱۴۸ هجری.
۲. پیدایش انشعاباتی در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق (علیه‌السّلام) و معارضه آنان با امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) در مسئله امامت.
۳. ادعای امامت و جانشینی امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
۴. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق (علیه‌السّلام) از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام‌ موسی کاظم (علیه‌السّلام).
۵. مرگ منصور دوانیقی، در سال ۱۵۸ هجری، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدی عباسی، فرزند منصور.
۶. احضار امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) به بغداد و زندانی نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدی عباسی.
۷. زندانی شدن امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) در بغداد، در دوران حکومت‌ هادی عباسی.
۸. مبارزات منفیِ امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) با دستگاه حکومتیِ‌ هارون‌ الرشید، در مناسبت‌های گوناگون.
۹. بدگویی و سعایت علی بن اسماعیل، برادرزاده امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) از آن حضرت، نزد‌ هارون الرشید با توطئه‌چینی یحیی برمکی، وزیر اعظم‌ هارون.
۱۰. دستگیری امام کاظم (علیه‌السّلام) در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسی بن جعفر در بصره، به دستور‌ هارون‌ الرشید، در سال ۱۷۹ هجری.
۱۱. انتقال امام (علیه‌السّلام) از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
۱۲. انتقال امام (علیه‌السّلام) از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیی برمکی.
۱۳. مراعات کردن حال امام (علیه‌السّلام) در زندان، توسط فضل بن یحیی و عکس‌العمل شدید‌ هارون به این قضیه.
۱۴. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیی، توسط‌ هارون، به خاطر مراعات حال امام (علیه‌السّلام) در زندان.
۱۵. انتقال امام (علیه‌السّلام) از زندان فضل بن یحیی به زندان سندی بن شاهک.
۱۶. مسموم کردن امام (علیه‌السّلام) با خرمای زهرآلود، توسط سندی بن شاهک در زندان.
۱۷. شهادت امام کاظم (علیه‌السّلام) به خاطر مسمومیت در زندان سندی بن شاهک، در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری.
۱۸. انتقال پیکر مطهر امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) به جِسر (پل) بغداد و فراخوانیِ مردم برای دیدن آن توسط ماموران‌ هارون‌ الرشید.
۱۹. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقی از تحقیر پیکر امام موسی کاظم (علیه‌السّلام)، توسط ماموران حکومتی، و دستور او به تجهیز و تکفین مناسب شان پیکر آن حضرت و به خاک‌سپاری در مقابر قریش بغداد.


امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام محمد باقر علیه السلامامام صادق علیه السلامامام رضا علیه السلامامام علی النقی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام مهدی علیه السلام


۱. مفید، محمد بن محمد، مصنّفات الشيخ المفيد، ج۱۱، ص۲۱۵.
۲. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج۳، ص۴۱۵.    .
۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۸.    
۴. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷.    
۵. مفید، محمد بن محمد، الارشاد،ج۲، ص۲۳۵.    
۶. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودّه، ج۳، ص۱۱۷.    
۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۰.    
۸. ابن حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصّواعق المحرقة، ج۲، ج۵۹۰.    
۹. محدث قمی، عباس، الانوار البهیّة، ص۱۸۶-۱۸۷    .
۱۰. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشّیعه، ج۱۲، ص۱۴۰.    
۱۱. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج۴، ص۳۲۰.    
۱۲. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطّالبیّین، ص۳۰۴.    
۱۳. عادل ادیب، زندگانی تحليلی پيشوايان ما ائمه دوازده‌گانه عليه‌السلام، ص۲۱۴.
۱۴. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّة، ج۳، ص۲۷.    



فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۱۱۲.    
• نرم‌افزار جامع‌الاحادیث، قسمت اهل‌بیت، امام کاظم.
سید تقی واردی، خاندان عصمت (علیهم‌السلام)، ص۱۷۵-۱۸۶.    



جعبه ابزار