بصیرت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بصیرت ، در
لغت به معنای عقیده قلبی، شناخت،
یقین ، زیرکی و
عبرت آمده است.
در
اصطلاح ، عبارت است از قوهای در
قلب شخص، که به نور قدسی منور بوده، به وسیله آن حقایق اشیا و امور را درک میکند، همان گونه که شخص، به وسیله چشم، صور و ظواهر اشیا را میبیند. برخی گفتهاند: بصیرت،
معرفت و
اعتقاد حاصل شده در قلب، نسبت به امور دینی و حقایق امور است.
در این مدخل، معنای اصطلاحی مورد نظر بوده و از واژههای «بصر»، «رای» و برخی از مشتقات آن و نیز عبارات مفید معنای آن استفاده شده است.
انذارپذیری، از نشانههای بیداردلی و بصیرت است.
«وما یستوی الاعمی والبصیر...»؛ و
نابینا و بینا هرگز برابر نیستند...
«وما یستوی الاحیاء ولاالاموت ان الله یسمع من یشاء وما انت بمسمع من فی القبور»؛ و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند!
خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند، و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانی!
«ان انت الا نذیر»؛ تو فقط انذارکنندهای، (اگر
ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفهات را انجام ده.)
بصیرت، باعث ره یافتن به
توحید و
قدرت خدا میباشد.
«قل من رب السمـوت والارض قل الله قل افاتخذتم من دونه اولیآء لایملکون لانفسهم نفعا ولا ضرا قل هل یستوی الاعمی والبصیرام هل تستوی الظـلمـت والنورام جعلوا لله شرکآء خلقوا کخلقه فتشـبه الخلق علیهم قل الله خــلق کل شیء وهو الوحد القهر»؛ بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و
زمین است؟» بگو: «اللّه!» (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانی) غیر از او برای خود برگزیدهاید که (حتّی) مالک
سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و
نور برابرند؟! آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند
خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا
خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز!»
«قل ارءیتم ان جعل الله علیکم النهار سرمدا الی یوم القیـمة من الـه غیر الله یاتیکم بلیل تسکنون فیه افلاتبصرون»؛ بگو: «به من
خبر دهید اگر
خداوند روز را تا
قیامت بر شما جاودان کند، کدام معبود غیر از خداست که شبی برای شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمیبینید؟!»
درخواست مجرمان در قیامت، برای رجوع به
دنیا ، از
آثار بصیرت و روشن بینی است.
«ولو تری اذ المجرمون ناکسوا رءوسهم عند ربهم ربنا ابصرنا وسمعنا فارجعنا نعمل صــلحا انا موقنون»؛ و اگر ببینی مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، میگویند: «پروردگارا! آنچه
وعده کرده بودی دیدیم و شنیدیم؛ ما را بازگردان تا کار شایستهای انجام دهیم؛ ما (به قیامت)
یقین داریم!»
عبرت آموزی، از
آثار بصیرت میباشد.
«قد کان لکم ءایة فی فئتین التقتا فئة تقـتل فی سبیل الله واخری کافرة یرونهم مثلیهم رای العین والله یؤید بنصره من یشاء ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصـر»؛ در دو گروهی که (در میدان
جنگ بدر ،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتی) برای شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد میکرد؛ و جمع دیگری که
کافر بود، (در راه
شیطان و
بت ،) در حالی که آنها (گروه
مؤمنان ) را با
چشم خود، دو برابر آنچه بودند، میدیدند. (و این خود عاملی برای
وحشت و شکست آنها شد.) و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یاری خود، تأیید میکند. در این، عبرتی است برای بینایان!
«مثل الفریقین کالاعمی والاصم والبصیر والسمیع هل یستویان مثلا افلاتذکرون»؛ حال این دو گروه (مؤمنان و
منکران )، حال «نابینا و کر» و «بینا و
شنوا » است؛ آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا
پند نمیگیرند؟!
«یقلب الله الیل والنهار ان فی ذلک لعبرة لاولی الابصـر»؛
خداوند شب و روز را دگرگون میسازد؛ در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت!
«وما یستوی الاعمی والبصیر والذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت ولاالمسیء قلیلا ما تتذکرون»؛ هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند؛ همچنین کسانی که
ایمان آورده، و
اعمال صالح انجام دادهاند با بدکاران یکسان نخواهند بود؛ امّا کمتر متذکّر میشوید!
«هو الذی اخرج الذین کفروا من اهل الکتـب من دیـرهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا وظنوا انهم مانعتهم حصونهم من الله فاتلـهم الله من حیث لم یحتسبوا وقذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهم وایدی المؤمنین فاعتبروا یـاولی الابصـر»؛ او کسی است که کافران
اهل کتاب را در نخستین برخورد (با
مسلمانان ) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمیکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دِژهای محکمشان آنها را از
عذاب الهی مانع میشود؛ امّا خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان
ترس و
وحشت افکند، بگونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند؛ پس
عبرت بگیرید ای صاحبان
چشم !
حصول منفعت برای نفس آدمی، از نتایج بصیرت و ژرف نگری او میباشد.
«قد جآءکم بصآئر من ربکم فمن ابصر فلنفسه...»؛ دلایل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ کسی که (به وسیله آن، حقّ را) ببیند، به سود خود اوست؛ و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش میباشد؛ و من نگاهبان شما نیستم (و شما را بر قبول
ایمان مجبور نمیکنم)
چشم، از ابزار شناخت و درک صحیح حقایق است.
«ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن والانس... ولهم اعین لایبصرون بها...»؛ به
یقین ، گروه بسیاری از
جن و
انس را برای
دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها (عقلها) یی دارند که با آن (
اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند؛ و چشمانی که با آن نمیبینند؛ و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات
هدایت ، باز هم گمراهند)!
«افرءیت من اتخذ الـهه هویه... وجعل علی بصره غشـوة فمن یهدیه من بعد الله افلاتذکرون»؛ آیا دیدی کسی را که
معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟!
«ولقد مکنهم فیما ان مکنکم فیه وجعلنا لهم سمعا وابصـرا وافـدة فما اغنی عنهم سمعهم ولا ابصـرهم ولا افـدتهم من شیء اذ کانوا یجحدون بـایـت الله...»؛ ما به آنها (قوم عاد) قدرتی دادیم که به شما ندادیم، و برای آنان
گوش و
چشم و
دل قرار دادیم؛ (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهایشان برای آنان هیچ سودی نداشت، چرا که
آیات خدا را انکار میکردند؛ و سرانجام آنچه را
استهزا میکردند بر آنها وارد شد!
قلب ، از ابزار بصیرت و درک حقایق است.
«ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها...»؛ به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها (عقلها) یی دارند که با آن (اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند؛ و چشمانی که با آن نمیبینند؛ و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!
«ولقد مکنهم فیما ان مکنکم فیه وجعلنا لهم سمعا وابصـرا وافـدة فما اغنی عنهم... ولا افـدتهم من شیء اذ کانوا یجحدون بـایـت الله...»؛ ما به آنها (
قوم عاد ) قدرتی دادیم که به شما ندادیم، و برای آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم؛ (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهایشان برای آنان هیچ سودی نداشت، چرا که
آیات خدا را انکار میکردند؛ و سرانجام آنچه را استهزا میکردند بر آنها وارد شد!
گوش، از
ابزار شناخت و درک صحیح حقایق است.
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن والانس... ولهم ءاذان لایسمعون بهآ...
ولقد مکنهم فیما ان مکنکم فیه وجعلنا لهم سمعا... فما اغنی عنهم سمعهم... من شیء اذ کانوا یجحدون بـایـت الله...
بدیهی بودن برتری بصیرت بر کوردلی است.
«... قل هل یستوی الاعمی والبصیر افلاتتفکرون»؛ بگو: «من نمیگویم خزاین
خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از
غیب آگاه نیستم! و به شما نمیگویم من فرشتهام؛ تنها از آنچه به من
وحی میشود پیروی میکنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمیاندیشید؟!»
«مثل الفریقین کالاعمی والاصم والبصیر والسمیع هل یستویان مثلا افلاتذکرون»؛ حال این دو گروه (مؤمنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است؛ آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا
پند نمیگیرند؟!
«.. قل هل یستوی الاعمی والبصیر...»؛ بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است؟» بگو: «اللّه!» (سپس) بگو: «آیا اولیا (و خدایانی) غیر از او برای خود برگزیدهاید که (حتّی) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آیا نابینا و بینا یکسانند؟! یا ظلمتها و نور برابرند؟! آیا آنها همتایانی برای خدا قرار دادند بخاطر اینکه آنان همانند خدا آفرینشی داشتند، و این آفرینشها بر آنها مشتبه شده است؟!» بگو: «خدا
خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز!»
«وما یستوی الاعمی والبصیر»؛ و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند
اهل بصیرت ،
عوامل بصیرت .
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بصیرت (قرآن)».