تاریخنگاری یعقوبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این نوشتار نگارنده کوشیده است تا با مطالعه و تامل در این اثر مهم و منابع مرتبط با آن، در حد وسع، مبحث مذکور را مورد بررسی قرار دهد. مجموعه یافتهها تحت سه موضوع و عنوان و به شرح زیر به نگارش درآمده اند: الف: بررسی شرح حال و آثار: ضمن بیان زندگینامه، آثار مورخ با تاکید بر
تاریخ یعقوبی و
البلدان معرفی گردیدهاند؛ ب: روش
تاریخنگاری: روشهای به کار گرفته شده توسط مورخ به بحث گذاشته شده اند؛ ج:
جهانبینی و
معرفتشناسی حاکم بر
تاریخنگاری: به انگیزهها و نیات مورخ در نگارش
تاریخ و
تاریخنویسی اشاره شده است.
ابن واضح یعقوبی را به واقع میتوان از مورخان بزرگ
مسلمان و
شیعی مذهب در قرن سوم هجری قلمداد کرد. یکی از یادگارهای گرانسنگ مورخ مذکور، کتابی
تاریخی موسوم به
تاریخ یعقوبی است. شناخت و
معرفت بر روش و درون مایه
تاریخنگاری یعقوبی بر محققان و علاقهمندان به
علم تاریخنگاری به لحاظ عظمت و جایگاه او در این علم ضروری به نظر میرسد؛ موضوع و مبحثی که در معرفی یعقوبی و آثارش توجه چندان به آن مبذول نگردیده و یا به گونهای گذرا و بسیار مجمل بدان اشاره رفته است. در این مقاله سعی شده است تا در حد بضاعت و ادراک، باغور در این اثر مهم و منابع مرتبط با آن، این مبحث گرچه به اختصار مورد بررسی قرار گیرد.
احمد بن ابییعقوب بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح، از مورخان و جغرافیدانان بزرگ اسلامی در عصر دوم
عباسی است. او ایرانیتبار و از مردم
اصفهان بود. در اینکه اجدادش چه زمانی جلای زادگاه کرده و به
عراق عزیمت نمودهاند، به درستی مشخص نیست. یعقوبی در بغداد پا به عرصه وجود نهاد و اگرچه
تاریخ میلادش نامعلوم، اما منابع
تاریخ وفات او را سال ۲۸۴ ه. ق گزارش کردهاند. یعقوبی
مسلمان و پیرو
مذهب شیعه امامیه بود.
طبق گزارشهای
تاریخی، تالیفات یعقوبی عبارتند از: ۱.
اخبار الامم السالفه؛ ۲.
الاسماء؛ ۳.
ملک الروم؛ ۴.
مشاکلة الناس لزمانهم؛ ۵.
جغرافیای امپراتوری بیزانس؛ ۶.
تاریخ فتوحات افریقا؛ ۷.
البلدان؛ ۸.
التاریخ (
تاریخ یعقوبی). اما در گذر سالیان و ایام، به استثنای دو اثر البلدان و
التاریخ (
تاریخ یعقوبی) دیگر آثار او از میان رفتهاند.
یعقوبی کتاب جغرافیایی البلدان را از طریق جهانگردی، تحقیق از سیاحان و استفاده از تالیفات دیگران به نگارش درآورده است. او در تحریر این اثر، به موضوعات آماری، اوضاع جغرافیایی و میزان مالیات نیز توجه کرده است. البلدان معرف جایگاه مهم یعقوبی در علم جغرافیاست، تا آنجا که برخی او را معلم جغرافیای مسلمانان دانستهاند.
مهمترین اثر به جای مانده از یعقوبی کتاب
التاریخ، موسوم به
تاریخ یعقوبی است. این کتاب در دو مجلد درنیمه دوم قرن سوم ه. ق، به نگارش درآمده؛ جلد اول مربوط به
تاریخ قبل از
اسلام و دربردارنده محتوا و مباحثی همانند
تاریخ یهود،
حضرت عیسی (علیهالسّلام) و
حواریون، فرمانروایان
سوریه،
آشور،
بابل، هندوها، یونانیها، رومیها و ایرانیهاست؛ در مجلد دوم به رخدادها و حوادث
تاریخ اسلام تا نیمه دوم قرن سوم ه. ق (۲۵۸ - ۲۵۹ ه. ق) و خلافت
معتمد خلیفه عباسی پرداخته شده است.
ت.
هوتسما، شرقشناس مشهور هلندی، متن عربی
تاریخ یعقوبی را در سال ۱۸۸۳ م/۱۳۰۱ ه. ق در دو مجلد منتشر کرد. اثر مزبور دگر بار در سال ۱۹۶۰ م/۱۳۷۹ ه. ق در
لبنان (بیروت) چاپ و انتشار یافت. در
ایران، مرحوم
محمد ابراهیم آیتی در سال ۱۳۴۳ خورشیدی
تاریخ یعقوبی را به فارسی برگرداند و انتشارات علمی و فرهنگی در
تهران به نشر آن مبادرت ورزید.
یعقوبی به
تاریخ، نگرش عمومی و جهانی دارد. بر همین مبنا،
تاریخ یعقوبی به «
تاریخ نامه عمومی» نیز موسوم شده است. مباحث مرتبط با
تاریخ امتهای گذشته پیش از اسلام در دیگر آثار
تاریخی، این گونه گزارش نشدهاند.
برخی صاحبنظران اثر مزبور را دائرة المعارف بزرگ قرن سوم ه. ق به شمار آوردهاند.
با نگرش و غور در
تاریخ یعقوبی، روش
تاریخنگاری حاکم بر آن را به شرح ذیل میتوان مورد بررسی، مطالعه و تقسیم بندی قرار داد.
تاریخنگاران مسلمان آثار خود را در قالب سه روش روایی، ترکیبی و تحلیلی ارائه کردهاند. یعقوبی در نگارش
تاریخ، روش ترکیبی اتخاذ کرده است. او در این ارتباط، میگوید: «نظر نداشتم تا به تنهایی کتابی را تصنیف کنم و خود را در کاری که دیگران بر ما پیشی گرفتهاند به زحمت اندازم، لیکن ما به جامعترین گفتارها و روایتها پرداختیم.»
یعقوبی در این روش، به جای ذکر روایتهای مختلف و سندهای آنها، یک واقعه را از راه مقایسه، ترکیب و ایجاد سازگاری میان روایتهای گوناگون به نگارش درآورده است. این روش اکنون توجه بسیاری از مورخان روزگار ما را به خود معطوف کرده است.
مؤلف کتاب
تاریخ در ترازو درباره روش ترکیبی در
تاریخنگاری معاصر مینویسد: «در
تاریخ ترکیبی، مورخ میکوشد کل گذشته را با تمام جریانهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سایر جنبههای آن احیا کند. اگر در گذشته، تدوین این گونه
تاریخ رؤیای مورخ بوده است، امروز تا حد زیادی امکان تحقق دارد.»
در یک تقسیمبندی کلی، آثار مورخان متقدم
تاریخ اسلام را میتوان به سال شماری، دودمانی، طبقاتی، تبارشناختی، حدیثی و خبری تقسیم کرد. از میان این اقسام، یعقوبی بر مبنای روش سال شماری و تقسیمبندی موضوعی به
تاریخنویسی مبادرت نمود.
او حتی در این روش، شخصیتهای مذهبی و سیاسی قابل بحث را در زیر مجموعه سال شماری البته با عطف به تاثیر، کارکرد و حضور آنان در
تاریخ مورد بررسی قرار داد.
احتیاط و
وسواس در نقل مطالب از بیان دیگران، توجه به
وثاقت و ماهیت
راویان و گزینش
روایت جامع و
موثق از میان
روایات ضد و نقیض از موارد قابل توجه در
تاریخنگاری یعقوبی است. او آثار و منابع مورد استفاده خود را در
تاریخنویسی بهویژه در زمینه و مقطع پیش از اسلام به نقد کشیده و برخی اطلاعات و اخبار واصله را «اسطوره» و غیرقابل اعتماد دانسته است.
به عبارت دیگر، یعقوبی در ارائه مطالب و تحریر حوادث
تاریخی، فوقالعاده محتاط است. او میکوشد تا پیش از نگارش هر حادثهای بر اسناد و منابع مورد استفاده اشراف کامل پیدا کند و آنها را مورد نقادی،
تجزیه و تحلیل قرار دهد. کیفیت توجه و منابع کاربردی او سنخیت و وجه اشتراک ملموسی با منابع در دسترس
طبری و دیگرانی که از او پیروی کردهاند، ندارد. یکی از عوامل مهمی که اثر
تاریخی یعقوبی را مورد اعتماد علمای فن
تاریخنویسی و
تاریخنگاران قرار داده، همین سیاق میباشد. اینگونه نگاه و نگرش در تبیین رخدادها پس از یعقوبی توسط
مسعودی دنبال گردید.
ذکر روایات و بیان مطالب پیرامون وقایع و حوادثی که پیروان
مذهب تسنن در آثار
تاریخی خود به آن اشاره ننموده و یا
غفلت ورزیدهاند، از دیگر اقدامات مهم یعقوبی است. البته منظور عدمطرح حوادث و رخدادهایی است که در تقویت
مذهب و مرام شیعی مؤثر بوده و یا بیان آنها برای جماعت سنی مذهب ناخوشایند جلوه میکرده است. برای مثال، «یعقوبی
حدیث غدیر خم و
حدیث ثقلین و تفسیر آن به
کتاب خدا و
عترت را
روایت کرده، و نیز نزول
آیه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا"
را در روز نصب
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در غدیر خم
تصریح کرده است.»
شجاعت و گریز از
ترس و
تملق در
تاریخ یعقوبی، بهویژه در معرفی فرمانروایان
بنیعباس، مبرهن و آشکار است. او حتی پیرامون شخصیت و عملکرد خلفای هم عصر خود، از طرح حقایق
اباء نکرد و شجاعانه مطالبی مطرح ساخت که با بیان و گزارش مورخان دیگر تفاوت فاحش دارد.
یعقوبی بر خلاف
طبری و دیگر مورخان مسلمان، به
تاریخ یونان،
هند و
چین توجه خاص مبذول نمود. او از دستاوردهای فکری، علمی و معرفتشناسی یونانیان گزارشی مفصل ارائه کرد. این شیوه نگرش توسط مورخان بعدی کمابیش مورد
تقلید قرار گرفت.
یعقوبی در نگارش
تاریخ ادیان و ملل دیگر، اسناد متقن و مدارک مسلمانان را کافی نمیدانست. برای مثال، در پژوهش و نگارش
تاریخ مسیحیت و یهود، ابتدا به اناجیل اربعه و آثار یهود مراجعه نمود. روئیال معتقد است: «درستترین و صحیحترین اطلاعات مربوط به
تاریخ مسیحی، یهودی و رومی را نزد یعقوبی میتوان یافت.»
توجه و عنایت یعقوبی به موضوعات مهم مذکور، بهویژه در بخش دوم
تاریخ یعقوبی، به خوبی نمایان است. او در طرح بحث، به روایات وارده و سخنان پیشوایان شیعی بیشتر استناد جسته است. یعقوبی به نقش مهم
ائمه اثنی عشری در پیشبرد
خرد، اندیشه و
فرهنگ اشاره نموده است و به آن
اعتقاد و توجهی خاص دارد. در این اثر، فصلی جدا به گفتارهای حکیمانه و عترت آموز شخصیتهای
تاریخ اسلام، به ویژه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام علی (علیهالسّلام) اختصاص یافته است.
یعقوبی صادقانه اعتراف مینماید که در حد بضاعت علمی و دست رسی به اسناد موجود، به ترسیم و تبیین رخدادهای
تاریخی پرداخته و سخن آخر را نگفته است. او در این ارتباط، به جملهای از امام علی (علیهالسّلام) استناد مینماید که فرمود: «علم بیش از آن است که جمعآوری شود. پس از هر علمی قسمتهای برجسته آن را فرا گیرید.»
همچنین در مقدمه کتاب البلدان مینویسد: «پس هر کس از اخبار سرزمینی که ما ذکر کردهایم بر چیزی وقوف یابد که ما در ضمن کتاب نیاوردهایم، ما را قصد احاطه به آن نبوده است.»
استناد به آیات قرآن کریم، بهویژه در نگارش
تاریخ انبیا و نیز گاه در متن دیگر مباحث و موضوعات مطرح شده از نکات قابل توجه در
تاریخنگاری یعقوبی است.
بیان پیوسته ماههای سریانی در کنار ماههای هجری قمری، بهویژه در بخش دوم ، جلد دوم کتاب حایز اهمیت است. ذکر ماههای غیراسلامی و رایج در ممالک غیرمسلمان دلیلی بارز بر جهاننگری و جهان شمولی تفکر مورخ مذکور میباشد.
استناد به
شعر در تبیین و ترسیم رخدادها و حوادث از زبان افراد و شعرا در لابه لای مباحث
تاریخ یعقوبی به خوبی به چشم میخورد.
یعقوبی در نگارش اثر
تاریخی خود، از اسناد و منابع فراوانی سود برده است. او میکوشد تا منابع مورد استفاده خود را در مقدمه اثر (برای نمونه، بخش دوم کتاب) معرفی نماید،
گرچه مورخ در درون متن و محتوای مباحث، بجز بیان نقل و قولهای مستقیم از زبان افراد، به منبعی اشاره ندارد. در این باره، خود چنین توضیح میدهد: «این کتاب خود را بر اساس آنچه بزرگان، دانایان، راویان پیشین و علمای سیر و اخبار و تواریخ روایت کردهاند نوشته ایم.»
متاسفانه مقدمه جلد اول کتاب مفقود گردیده و بر اساس آن نمیتوان قضاوت روشن تری در باب منابع مورد استفاده مورخ عرضه کرد. در زمینه نگارش
تاریخ ملل غیر مسلمان و حوادث سیاسی، مذهبی و علمی مرتبط با آنها همانگونه که قبلا اشاره شد از اسناد خود آنها سود جسته است.
با مطالعه و تدبر در
تاریخ یعقوبی، معرفتشناسی و درون مایه
تاریخنگاری مورخ مذکور را میتوان به شرح ذیل مورد بررسی قرار داد:
یعقوبی موحدی مسلمان و دارای اعتقاد و
جهانبینی اسلامی است. از اینرو، نگرش توحیدی و اسلامی او به
تاریخ و
تاریخنگاری مبرهن و آشکار میباشد. او در مقدمه بخش دوم کتاب، بحث را این چنین آغاز میکند: «ستایش خدای توفیق دهنده را، ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است. درود خدا بر سرور ما، خاتم پیامبران و بر خاندانش که مردمی پاک و پاکیزهاند.»
در متن مباحث و نوشتار، توجه به آیات قرآنی، سخنان نبی اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت علی (علیهالسّلام) و سایر بزرگان و پیشوایان مکتب اسلام در انجام مناسک، دستورات دینی و دوری از نواهی و منکرات در راستای فلاح و رستگاری به وضوح مشهود است.
گرایش شیعی و پیروی از مکتب تشیع (شیعه امامیه) از موضوعاتی است که در اثر مورخ نمیتوان آن را نادیده انگاشت. او در نگارش
تاریخ خود، به زندگی ائمه شیعی، حوادث مرتبط با مکتب تشیع و گزینش روایاتی منقول از رهبران شیعه دقت خاص مبذول داشته است - البته در طرح مباحث، هرگز غلو مشهود نیست. به گفته اشپولر، «یعقوبی با وجود شیعی بودن، بی طرفانه و با علاقهای خاص
تاریخ خود را به رشته تحریر درآورده است.»
گسترش آگاهیهای
تاریخی و تلاش در رفع ابهامات از موضوعاتی است که یعقوبی در
تاریخنگاری خود به آن رویکردی خاص دارد. تدبر در مقدمه بخش دوم
تاریخ یعقوبی به خوبی این ادعا را اثبات مینماید. او به دلیل اهمیت این اقدام، به جملات و سخنان متعددی از بزرگان استناد میجوید. برای نمونه، به نقل از یک حکیم میگوید: «دانشجویی من به
طمع رسیدن به کران دانش و دست یافتن بر آن نیست، بلکه به آرزوی چیزی است که ندانستن آن نارواست و خردمند را خلاف آن شایسته نیست.»
کسب و نیل به اجر معنوی و اخروی به عنوان یکی از نیات و اهداف
تاریخنویسی، از موضوعاتی است که در درون مایه
تاریخنویسی بیشترین مورخان مسلمان میتوان بدان دست یافت. بدون تردید، یعقوبی از این قاعده هرگز مستثنا نیست. او در این ارتباط مینویسد: «کسی که دانش را بر خواهشی یا ترسی یا افتخاری یا شهوتی دنبال کند، بهره اش از آن بهاندازه همان ترس خواهد بود.»
سایت پایگاه اطلاعرسانی حوزه، برگرفته از مقاله «سیری در روش و درونمایه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۷.