خاندان عدل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حاج سیدحسین شام غازانی ملقب به
عدلالملک از سادات حسینی
تبریز و در عصر خود از اعیان فاضل به حساب میآمد، فرزند بزرگ او
حاج میرزا مسعودخان پس از فوت پدر ملقب به
لقب عدلالملک گردید. وی از متشخصین تبریز بود و مدتی
روزنامه ناصری را منتشر مینمود.
چندین نفر از فرزندان این
خانواده توانستهاند، به قلههای موفقیتهای سیاسی و علمی دست یازند. در این نوشتار به معرفی چند تن از این افراد پرداخته خواهد شد.
مصطفی عدل معروف به
منصورالسلطنه، فرزند
حاج ابراهیم خلیل در ۱۲۶۱ (ه. ش) در تبریز تولد یافت. پدرش از سرشناسان و بزرگان تبریز بود که به
شغل قضاوت اشتغال داشت.
مصطفی عدل تحصیلات ابتدایی و مقدماتی خود را در تبریز و زیر نظر معلمین خصوصی به پایان رسانید و به علت
استعداد و هوش ذاتی در مدت کوتاهی توانست
زبان فارسی و
ادبیات عرب را فرا گیرد. سپس در سن شانزده سالگی عازم
مصر شد و دوره متوسطه را در آنجا گذرانید و از ادیبان عربیدان ایران محسوب میگردد.
مصطفی عدل بعد از آن در
پاریس و در رشته حقوق مدرک
لیسانس گرفت.
در سال ۱۲۸۲ (ه. ش) به
ایران بازگشت و در وزارت امور خارجه
استخدام شد و اولین مأموریت او نایب دومی سفارت ایران در مصر بود. که وی در ضمن انجام این مأموریت به عنوان
طلبه وارد
دانشگاه الازهر مصر شد و به فراگیری
حقوق اسلامی پرداخت.
بعد با سمت نایب دوم مأمور تفلیس گردید
و چندی در آنجا انجام وظیفه کرد تا سرانجام به
تهران احضار شد و معاونت
دارالترجمه وزارت امور خارجه را به او سپردند.
وی مدتی به عنوان کفیل وزارت امور خارجه دولت
محمود جم فعالیت نمود.
در ۱۲۸۶ (ه. ش) به
وزارت عدلیه انتقال یافت و سمت قضایی گرفت و کتابی تحت عنوان حقوق اساسی نوشت و به استادی مدرسه علوم سیاسی برگزیده شد.
منصورالسلطنه در جریان لغو
کاپیتولاسیون در دولت
صصمامالسلطنه، یکی از اعضای هیئتی بود که برای بررسی و تنظیم قوانین جدید انتخاب شدند.
عدل در وزارت عدلیه مراحل ترقی را پیمود و به معاونت آن وزارتخانه رسید.
در کودتای ۱۲۹۹ (ه. ش) در
کابینه صد روزه سید ضیاءالدین طباطبایی به کفالت وزارت عدلیه منصوب شد.
در این هنگام سید ضیاء قصد داشت، تعداد زیادی از بازداشتشدگان جریان کودتا را در سیستم قضایی وی به
اعدام محکوم نماید.
در این سمت قوانین مهمی مانند قانون ثبت
اسناد و قانون مرور زمان را تهیه و به تصویب رسانیده، مورد اجرا قرارداد؛
ولی پس از سقوط کابینه سید ضیاءالدین، مدتی بیکار ماند. بعد از مدتی به عنوان کفیل وزارت عدلیه در دولت
میرزا حسنخان مستوفی معرفی و مشغول به کار گشت.
مدتی به تدریس در مدرسه عالی حقوق پرداخت. در تشکیلات نوین عدلیه که در سال ۱۳۰۶ علیاکبر داور بنیاد نهاد، عدل به خدمات قضایی
دعوت شد و با رتبه ۹ قضایی مدیر کل تهیه قوانین و احصائیه شد و در تهیه و تصویب قوانین مهمی که در آن
تاریخ ضرورت کامل داشت، تلاش بسیار نمود و قریب ۸ سال در این سمت باقی و برقرار بود.
در سال ۱۳۱۳ (ه. ش) دولت
عراق درباره اختلافات مرزی و شط العرب به جامعه ملل شکایت کرد و هیئتی به ریاست
باقر کاظمی وزیر امور خارجه برای
دفاع از حقوق ایران به سازمان ملل رفت. سید
مصطفیخان عدل مدیر کل قوانین
وزارت دادگستری از اعضای برجسته این کمیسیون بود.
در سال ۱۳۱۴ (ه. ش) از
وزارت عدلیه به وزارت امور خارجه انتقال یافت و سمت وزیر مختاری
ایران در
ژنو و نمایندگی دائمی در جامعه ملل به او
تفویض شد و در همین سمت ریاست صدمین دوره اجلاسیه شورای جامعه ملل را عهدهدار گردید. در ۱۳۱۶ به
ایران بازگشت و به سمت معاونت وزارت امور خارجه منصوب و چندی نیز عهدهدار کفایت آن وزارتخانه شد. در ۱۳۱۷ (ه. ش) به وزیر مختاری ایران در
ایتالیا تعیین گردید و تا مهرماه ۱۳۲۰ (ه. ش) (۱۹۴۱م) در آن سمت انجام وظیفه میکرد.
پس از اشغال ایران از طرف قوای
متفقین و قطع رابطه سیاسی ایران و ایتالیا به تهران احضار شد
و از طرف دکتر
عیسی صدیق وزیر فرهنگ وقت، به جای علیاکبر دهخدا که به علت تحقیق و تدوین لغتنامه از حضور در دانشکده معذور بود، به ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد برقرار گردید.
وی دکتر
عبدالله معظمی را به معاونت خویش به جای دکتر
علی شایگان که به علت تندخوییها همگان را از خود ناراضی نموده بود، برگزید.
در اسفند سال ۱۳۲۰ (ه. ش) در آخرین ترمیم کابینه
ذکاءالملک فروغی به وزارت فرهنگ معرفی شد؛ ولی این وزارت مصادف شد با استعفای
فروغی و کابینه سقوط نمود.
جانشین فروغی،
علی سهیلی بود که در
کابینه خود، عدل را در
وزارت فرهنگ تثبیت کرد.
در نخستوزیری دوم علی سهیلی در سال ۱۳۲۲، عدل وزیر
مشاور کابینه شد.
در سال بعد همان سمت را در کابینه
محمد ساعد مراغه عهدهدار گردید.
در آذر ۱۳۲۳ در کابینه
مرتضی قلی بیات (سهامالسلطان) به سمت وزیر دادگستری تعیین، و به
مجلس شورای ملی معرفی شد.
در کابینه اول
ابراهیم حکیمی و کابینه
محسن صدر، وزیر مشاور گردید.
در ۱۳۲۴ با سمت ریاست هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس
سانفرانسیسکو شرکت نموده، نطق مفصل و بلیغی به
زبان فرانسه در مورد تخلیه ایران و پرداخت خسارات ناشی از
جنگ ایراد نمود و بعد در مجمع عمومی
سازمان ملل متحد در
نیویورک حضور به هم رسانیده، درباره حقانیت ایران و حفظ
استقلال و تمامیت ارضی کشور تلاش بسیار نمود و از جانب ایران منشور ملل متحد را امضا نمود.
در
سال ۱۳۲۶ (ه. ش) در کابینه
احمد قوام، وزیر دادگستری شد.
در سال ۱۳۲۷ (۱۹۴۸م) در نخستوزیری عبدالحسین هژیر و محمد ساعد مراغهای، سمت وزارت مشاور داشت.
در سال ۱۳۲۸ پس از تأسیس
مجلس سنا در ایران از طرف شاه به سناتوری
آذربایجان انتخاب شد. که در همین دوره نمایندگی بود که فوت نموده و به جای ایشان علی هیئت منصوب شد.
او در مجموع دو بار وزیر فرهنگ، دو نوبت وزیر
دادگستری و هفت بار وزیر مشاور در کابینههای ایران بوده است. مصطفی عدل علاوه بر استادی و ریاست دانشکده حقوق، یکی از
علما و حقوقدانان ایران بود و در تمام کمیسیونهایی که برای تهیه قوانین تشکیل میشد، عضویت داشت. پس از تصویب قانون مدنی ایران، وی شرحی از قانون مزبور تهیه و انتشار داد که به عنوان
حقوق مدنی به چاپ رسید. این
کتاب علاوه بر تدریس در دانشگاه مورد استفاده
قضات دادگستری نیز واقع میشد و قریب نیم قرن کتاب مزبور از بهترین منابع حقوق مدنی ایران بود و به دفعات تجدید چاپ شده است.
عدل در جوانی به دامادی
میرزا رضاقلیخان هدایت (نیرالملک) درآمد.
نیرالملک نیز از بزرگان
علم و ادب بود و علاوه بر وزارت معارف چندی ریاست دیوان عالی تمیز را داشت.
از عدل هنگام مرگش یک پسر و چهار دختر باقی ماند.
ناصر ذوالفقاری، دکتر
محسن مظاهر، دکتر
طاهر ضیایی دامادهای او بودند.
مصطفی عدل
منصورالسلطنه در ۲۱ تیرماه سال ۱۳۲۹ (ه. ش) به علت بیماری
سرطان درگذشت.
مرحوم
مصطفی عدل مورد توجه و علاقه شدید مردم
آذربایجان قرار داشت. به نحوی که در جریان بحران
دموکراسی ایران (۱۳۲۰-۱۳۲۲) که جمعیت آذربایجانیها مقیم تهران در کار سیاست نفوذ زیادی داشتند، عدل مورد حمایت آنها بود و بدین وسیله در اغلب کابینهها حضور داشت، زمانی وی را به عنوان کاندیدای نخست وزیری معرفی کردند که با مخالفت خود وی مواجه شدند.
احمدحسین عدل متولد سال ۱۲۷۷ (ه. ش) در تبریز است. پدرش مسعود عدلالملک و پدربزرگش
حاج سیدحسین شام غازانی از اعیان و مالکین آذربایجان بود. پس از انجام تحصیلات مقدماتی در مدارس
تبریز، برای ادامه تحصیل عازم
فرانسه شد.
تحصیلات متوسطه خود را در
پاریس طی کرد و وارد دانشکده کشاورزی شده، درجه
لیسانس گرفت. مدتی در فرانسه به
شغل دبیری اشتغال داشت تا اینکه در سال ۱۳۰۲ و در بازگشت به کشور، وارد وزارت فواید عامه و
تجارت شد و به تأسیس مدرسه
کشاورزی پرداخت و مدیر و استاد و رئیس مدرسه کشاورزی کرج شد.
این مدرسه بعداً تبدیل به دانشکده کشاورزی شد.
در ۱۳۰۹ (ه. ش) که وزارت فواید عامه به سه اداره کل
تقسیم شد، یکی از ادارات، اداره کل کشاورزی بود که احمدحسین عدل به معاونت آن اداره انتخاب شد.
در سال ۱۳۱۶ شمسی به کفالت همان اداره تعیین گردید.
دو سال در سمت کفالت باقی بود تا اینکه از کار دولتی کناره گرفت و به
شغل تجارت پرداخت.
در اسفند ۱۳۲۰ در کابینه علی سهیلی به وزارت کشاورزی که بیش از چند ماه از تأسیس آن نمیگذشت، تعیین گردید
و در کابینه بعدی که ریاست آن را
احمد قوام داشت، همچنان وزیر کشاورزی بود.
در ۱۳۲۴ در دولت
ابراهیم حکیمی، وزیر کشاورزی شد
و در کابینههای احمد قوام در ۱۳۲۶ در دو مورد، وزیر کشاورزی بود.
احمدحسین، در سالهای ۱۳۲۶ و ۱۳۲۸ به ریاست
شورای عالی برنامه هفت ساله منصوب شد.
در سال ۱۳۳۰ به ریاست شورای عالی سازمان برنامه بود.
در ۱۳۳۲ در کابینه سپهبد زاهدی به وزارت کشاورزی منصوب گردید و تا پایان دولت مزبور که یک سال و نیم طول کشید، مقام وزارت داشت.
در این دوره وزارت احمدحسین، وی لایحه عمران روستاها و تعاون روستائیان را تقدیم مجلس نمود.
وی عضو باشگاه فراماسونری همایون تهران بود.
وی در اصفهان
مدیریت کارخانه بافندگی و
ریسندگی ریسباف را عهدهدار گردید. پس از مدتی، ریاست کارخانه ریسندگی و بافندگی زایندهرود را به عهده گرفت و در این سمت ریاست سندیکای صنایع
اصفهان نیز به او واگذار شد.
در ۱۳۴۱ هنگامی که با اتومبیل خود از اصفهان عازم تهران بود، در جاده
قم به تهران با کامیون تصادف نمود، خود و فرزندنش کشته شدند.
عدل یکی از بنیانگذاران کشاورزی جدید ایران است. گذشته از تأسیس دانشکده کشاورزی کرج، سالهای طولانی در آن دانشکده تدریس میکرد و مقالات تحقیقی زیادی در جراید درباره کشاورزی انتشار داد.
پروفسور یحیی عدل،
جراج و
پزشک معروف، فرزند
میرزا یوسفخان قائم مقام آذربایجانی یکی از پسران
حاج سید حسین شام غازانی، متولد ۱۲۸۷ (ه. ش) است. در نوجوانی همراه برادر بزرگترش غلامرضا عدل به فرانسه اعزام شدند، غلامرضا موفق به اخذ دکترا در رشتة کشاورزی شد
و یحیی در رشته فلسفه و ریاضی دیپلم گرفت.
پرفسور خود درباره تحصیل در فرانسه چنین میگوید: «در
پاریس دوره متوسطه را به پایان رسانیدیم و چون در ایران فرانسه خوانده بودیم، برای ادامه درس جز دو سه ماه اولیه مشکلی نداشتیم. در سال آخر تحصیلات متوسطه یا باید ریاضیات میخواندیم یا فلسفه. من رشته
ریاضی را تمام کردم و قصد داشتم مهندسی بخوانم؛ چون ریاضیاتم قوی بود. دو سه ماهی آن را شروع کرده بودم که دکتر
حبیب عدل عمویم، مرا تشویق کرد که پزشک شوم، چون معتقد بود هر که مهندسی بخواند، باید کارمند دولت شود و نمیتواند مستقل کار کند».
به همین علت به دانشکده پزشکی پاریس وارد گردید و پس از هشت سال تحصیل موفق اخذ مدرک
دکترا و تخصص در جراحی عمومی شد.
در سال ۱۳۱۸ در مسابقه دانشیاری شرکت جُست و به اخذ
دیپلم اگرگاسیون در
جراحی عمومی و میزراه موفق و به عضویت مجمع
کالبدشناسی پاریس پذیرفته شد.
پس از چند سال کار و
تجربه در فرانسه و اخذ درجه پروفسوری به ایران آمد
و در دانشکده پزشکی
استخدام شد و استادی کرسی جراحی عمومی و ریاست بخش جراحی بیمارستان
ابن سینا به او واگذار شد. عدل در کار جراحی،
طبابت و جسارت را توأم نمود و همهروزه دست به
عمل جراحی میزد. در آن تاریخ جراح تحصیلکرده در ایران کم بود و همین امر باعث شد که او روزانه چند عمل جراحی انجام دهد. در مدتی کوتاه، اسم وی بر سر زبانها افتاد، در چند بیمارستان به طبابت پرداخته، علاوه بر آن مطب خصوصی دائر نمود و تدریجاً نام وی سر زبانها افتاد و به عنوان اولین جراح ایران معروف شد.
وی یکی از پزشکانی بود که هر روزه از دکتر
حسین فاطمی بعد از جریان ترورش و به درخواست خود فاطمی بازدید میکرد و او را معاینه مینمود.
در راهنمای دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۷ (ه. ش)، از پروفسور عدل در سمتِ عضو هیئت امنای
دانشگاه تهران و نیز در جایی دیگر در ردیف استادان گروه جراحی دانشکدة پزشکی، یاد شده است.
و در خرداد ماه سال ۱۳۵۳ (ه. ش) به عنوان نایب رئیس نظام پزشکی کشور انتخاب گردید.
همین اشتهار موجب شد تا با مقامات بالا حسن روابط پیدا کند. گذشته از یک جراح معروف، یک شخصیت سیاسی شد؛ به طوری که بعد از کنارهگیری با کنار گذاشتن
امیراسدالله علم، دبیرکل حزب مردم گردید.
غیر از استادی و جراحی و تربیت جراحان زبردست کشور، به عللی به سیاست نیز علاقه نشان داد و به سناتوری رسید.
مجموعاً چهار دوره سناتور بود و ۱۶ سال بر این کرسی تکیه زد.
از وی چندین اثر علمی در قالب
کتاب و مقاله به جای مانده است.
او دوست و همبازی
قمارشاه و پدر زن پسر علیرضا پهلوی (علی پاتریک) برادر تنی شاه بوده است که البته دختر وی که
افلیج نیز بوده است، در جریان تیراندازی توسط مأموران ساواک کشته شد.
رژیم، علت حمله ساواک به برادرزاده شاه و خانوادهاش را اعلام نکرد؛ اما بعدا مشخص شد که
علی پاتریک دارای افکار انقلابی و تمایلات چپی بوده، علیه
سلطنت عموی خود مبارزه زیرزمینی داشته است.
وی جز برای بازی و قمار رفت و آمد زیادی در دربار نداشته است و در سناتوری نیز معمولا آلت دست شاه بود.
و به خاطر همین خصوصیتش در مواقع حساس از وی به عنوان یکی از کاندیداهای نخست وزیری نیز نام برده شده است.
سرانجام پرفسور
یحیی عدل که در محافل پزشکی از وی با عنوان پدر جراحی نوین
ایران نام برده میشد، در بهمن ماه سال ۱۳۸۱ (ه. ش) در تهران
چشم از
جهان فرو بست.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان عدل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۰۴.