سید محمدسعید حبوبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمد سعید فرزند
سید محمود حبوبی، از طلایه داران
عرفان،
جهاد و
اجتهاد و یکی از ستارگان درخشان آسمان شعر و ادب در
جهان تشیع است. وی در ۱۴
جمادی الثانی سال (۱۲۶۶ هـ . ق) در شهر
نجف دیده به جهان گشود. او از خاندانی علوی تبار و اصالتاً حجازی بود که بعدها اجداد وی از منطقه
حجاز به
عراق آمده، در آن جا ساکن شده اند.
محمد سعید در آغاز جوانی، در اثر معاشرت با اطرافیان به
تجارت و بازرگانی روی آورد. وی همچنین در آن دوران اشعار نغز و بدیعی سروده و به عنوان یکی از شاعران معروف عرب مطرح گردید؛ اما علاقه شدید وی به کسب
علوم اسلامی، او را از تجار جدا کرد و در ردیف فضلای سخت کوش و با همت
حوزه علمیه نجف قرار داد.
او در تربیت،
اخلاق و ادب، نخست با علامه شهیر شیخ موسی شراره عاملی ارتباط برقرار کرده و تحت انفاس قدسی این نابغه نامور به
فضائل اخلاقی آراسته گردید و به رشد علمی و عقلی رسید و آن گاه به مجلس تربیتی استاد بزرگ اخلاق و
عرفان،
آخوند ملا حسینقلی همدانی راه یافت. وی مدتی طولانی از این
عارف برجسته بهره ها برده و ره توشه های سلوک اندوخته و در کمالات معنوی به درجات عالی نائل آمد. حبوبی در
فقه و
اصول در صف شاگردان علامه بزرگ،
شیخ محمدحسین کاظمی زانو زده و آنگاه به حلقه درس
شیخ محمد طه نجف پیوست و مورد توجه و علاقه شدید این
فقیه وارسته قرار گرفت.
او مدت ها به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت وبه عنوان یکی از فقیهان و مجتهدان حوزه علمیه نجف مطرح گردید. اندیشمندان نامدار
شیخ آقا بزرگ تهرانی می گوید: وی در تدریس از اسلوب خاصی پیروی می کرد که تقریبا به روش استادان ـ مثل
آخوند خراسانی که مجدد
علم اصول نام گرفته است ـ بیشتر شبیه بود. سید محمد سعید بعد از رحلت استادش شیخ طه نجف، مجلس درس پرباری داشت و استقبال خوبی از آن به عمل آمد و در این زمینه تأییدات و اشارات استادش تأثیر فراوان داشت.
حبوبی در ضمن تدریس و تحقیق به شئونات روحانی و دینی خود نیز توجه داشت. وی در صحن
حضرت امیر المومنان علی (علیه السلام)
نماز جماعت اقامه می کرد و عده بسیاری از
مومنان صالح و
تجار و
کسبه در
نماز وی حضور می یافتند.
استاد مطهری ضمن تجلیل از این عالم مجاهد می نویسد:
مرحوم سید سعید حبوبی شاعر و عارف و مجاهد بزرگ عراقی در انقلاب عراق نقش برجسته ای داشته است.
سیدمحمدسعید در شکل گیری نهضت جدید ادبی در عراق به همراه نه عالم
شیعه شرکت داشت. او اولین مجتهدی بود که در ۱۳۲۷ ق فتوایی مبنی بر تاسیس مدارس جدید در
بغداد جهت فراگیری زبانهای خارجی صادر نمود. در
شوال ۱۳۲۹ ق به عنوان اعتراض به لشکرکشی ایتالیا به لیبی تظاهرات پرشکوهی در شهرهای شیعهنشین عراق برگزار شد و هزاران نفر از مردم، هجوم استعمارگران ایتالیایی به طرابلس غرب (لیبی) را محکوم کردند و گروهی از مراجع و علمای برجسته عراق، از جمله سیدمحمدسعید حبوبی، بر ضد استعمارگران ایتالیایی
فتوای جهاد صادر کردند. در بخشی از این فتوا آمده بود: «هم اینک سپاهیان ایتالیا به طرابلس غرب که از بزرگترین و مهمترین سرزمینهای اسلامی است یورش برده، خانهها را ویران کرده و مردان و زنان و کودکان را به
قتل رساندهاند. شما (
مسلمانان) را چه شده که دعوت
اسلام را اجابت نمیکنید و فریاد مسلمانان را پاسخ نمیدهید؟ آیا نشستهاید تا
دشمن به
خانه خدا و حرم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
امامان (علیهالسّلام) حمله کند و
دین اسلام و دولت عثمانی از شرق تا غرب برچیند و شما مسلمانان، خوارتر از
قوم سبا گردید؟
پس شما را به
توحید و حفظ
رسالت پیامبر و
احکام دین و قواعد
شرع، سفارش میکنیم. بشتابید به سوی جهاد در
راه خدا و با یکدیگر متحد گردید و از
تفرقه دوری جویید و وحدت کلمه و بخشش
مال را پیشه خود سازید و هوشیارانه گام بردارید… تا اینکه فرصت
دفاع را به خاطر
غفلت و سهل انگاری از دست ندهید و از جهاد عقب نمانید.»
در ۱۳۳۲ ق/ اواخر اکتبر ۱۹۱۴ متفقین به دولت عثمانی اعلام جنگ دادند و اندکی پیش از آن، ناوگان انگلیس در اقیانوس هند به سمت خلیج فارس به حرکت درآمد. دولت عثمانی نیز در ۱۸
ذیحجه ۱۳۳۲ ق بر ضد متفقین اعلام جهاد داد و یک هفته بعد نیروهای انگلیسی، بندر فاو عراق را به اشغال خود درآوردند و
بصره نیز در معرض
تهدید و تصرف قرار گرفت. در نجف، کانون تجمع علما در خانه سیدمحمدسعید حبوبی بود و علمایی چون
شیخ عبدالکریم جزایری، شیخ جعفر راضی، سیدعبدالرزاق حلو و سیدمحمد یزدی (فرزند
آیتالله سیدکاظم یزدی ) در کنار او قرار گرفتند. گروهی از علما در مسجد هندی نجف اجتماع کرده و بر ضد تجاوز نیروهای انگلیسی به سرزمین عراق سخنرانی کردند و بر وجوب همراهی با حکومت عثمانی در بیرون راندن
کافران از سرزمینهای اسلامی تاکید نمودند. علمای شیعه عراق نیز به طور انفرادی و یا جمعی بر ضد این تجاوز فتوای جهاد صادر کردند. سید محمد سعید حبوبی و
سید مصطفی کاشانی هم فتوای جهاد مشترکی صادر نمودند. علما به این نیز قناعت نورزیدند و خود فرماندهی گردانهای مجاهدان داوطلب را بر عهده گرفتند.
مجاهدان به سه گروه تقسیم شدند و هر گروه مسئول حفاظت از یکی از مناطق نزدیک دشمن گردید تا در مرحله اول، پیشروی نیروهای انگلیسی را سد نمایند و در مرحله بعد، از سه منطقه به نیروهای دشمن هجوم برده و آنان را از فاو بیرون رانند.
حبوبی نقش تعیین کنندهای در برقراری جبهه مقاومت بر ضد انگلیس بر عهده داشت. او در ۲۶ ذیحجه ۱۳۳۲ ق از نجف به سوی شهر ناصریه حرکت کرد و در مسیر خود در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها، منبر میرفت و مردم را به جهاد با
جان و مال دعوت میکرد و خاطرات تاریخی از نبردهای صدر اسلام را یادآور میشد. به نوشته نفیسی «وی از هر شهری که میگذشت، موفق میشد صدها نفر مجاهد را بسیج کرده و سلاح و مهمات جمع آوری نماید».
وی در این راه از بذل اموال شخصی و خانوادگیش دریغ نورزید تا بدانجا که ناگزیر شد املاک شخصی خود را به
رهن بگذارد تا وجه حاصل از آن را صرف جهاد و مجاهدان کند. با این وجود وی از دریافت هدایای نقدی حکومت عثمانی و فرماندهی ارتش عثمانی برای کمک به جنبش جهادی خودداری کرد.
نیروهای تحت امر حبوبی، در جنوب غربی فرات، در مکانی موسوم به شعیبه، جبهه اول نبرد با اشغالگران انگلیسی را گشودند (
ربیع الثانی ۱۳۳۲ ق). مورخان، عده رزمندگان این جبهه را حداقل سیزده هزار نفر برشمردهاند. این نیروها در نزدیکی بصره با انگلیسیها به نبرد پرداختند.
آیتالله باقر حیدری و [[|آیتالله سید محسن حکیم]] در زمره مجاهدان این جبهه بودند. علاوه بر آن حبوبی از شیخ خیون، از رهبران عشایر شیعه عراق، دعوت کرد تا به جنبش جهاد بپیوندد و او نیز این دعوت را پاسخ گفت.
منطقه شعیبه در نه مایلی جنوب بصره قرار داشت این منطقه، محل استقرار نیروهای انگلیسی بود که در اطراف آن استحکامات دفاعی ایجاد کرده بودند. ارزیابی نادرست فرماندهی ارتش عثمانی در منطقه، علیرغم نظرات افسران آلمانی و رهبران مجاهدان، موجب شد تا انگلیسیها که طی سه روز نبرد وادار به عقب نشینی شده بودند، ماند فاتحان
جنگ ظاهر شوند، چرا که فرماندهی ارتش عثمانی بدون دلیل تصمیم به عقب نشینی گرفت و با این کار، نتیجه جنگ به سود دشمن تغییر یافت.
نتیجه نبرد شعیبه تاثیر ناگواری در روحیه مجاهدان و از جمله آیتالله حبوبی برجای نهاد و ارتحال نابهنگام او را موجب شد. او از رغم این شکست در ناصریه بیمار شد و چند روز بعد در ۳
شعبان ۱۳۳۳ ق درگذشت. پیکر او را به نجف اشرف منتقل کردند و در میان اندوه و شیون مردم شهر در روز ۵ شعبان در صحن غروی
دفن کردند.
از مهمترین شاگردان آیت الله حبوبی می توان به فقیه مجاهد سید محسن حکیم و ادیب فرزانه
سید عدنان علوی اشاره کرد.
۱.
شیخ محمد طه نجفی حکم آبادی تبریزی (۱۲۴۱ ـ ۱۳۲۳ هـ . ق)؛
۲.
آخوند ملا حسینقلی همدانی؛
۳.
میرزا حبیب الله رشتی؛
۴.
شیخ محمد حسین کاظمی؛
۵. شیخ محمد شرابیانی معروف به
فاضل شرابیانی؛
۶.
آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه؛
۷.
شیخ موسی شراره عاملی؛
۸.
شیخ عباس اعسم.
از سید محمد سعید حبوبی آثار زیر به یادگار مانده است:
۱. کتاب فقه؛
۲. کتاب اصول؛
۳. دیوان کبیر حبوبی؛
۴. مراسلات با شیخ محمد جزائری؛
۵. العراقیات؛ برخی از سروده های نغز حبوبی در این مجموعه گرد آمده است.
همچنین سید محمد حبوبی بر برخی ازآثار دیگران تقریظات ارزشمندی به صورت نظم یا نثر نوشته است که از بین آنان به چند اثر اشاره می کنیم:
۱.
العقد المفصل، تألیف
سید حیدر حلی.
۲.
المرحله المکیه، تألیف
محمد حسین کبه بغدادی.
۳.
تمرین الصبیان، از
سید عبدالکریم آل سید حیدر کاظمی
محمد سعید بن محمود که از خاندان آل حبوبی است و نسب وی به
امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد؛ از شاعران عراقی و اهل
نجف است که در شهر نجف زاده شد و در
حجاز و
نجد مدتی اقامت کرد. حبوبی در جوانی دیوان شعری تنظیم کرده؛ اما در نیمه دوم عمر خود به تحصیل و تدریس
فقه و
اصول روی آورده و در این زمینه کتابهایی نیز تألیف نمود. او از جمله عالمانی است که در آغاز جنگ جهانی اول برای مقابله با هجوم بریطانیا
فتوای جهاد صادر کرد.
شیخ آقا بزرگ تهرانی که از نزدیک با اخلاق و رفتار عالم مجاهد سید محمد سعید حبوبی آشنایی داشته است،در مورد ویژگی های اخلاقی و شخصیتی وی می گوید:
او در پارسایی و
تقوا از رتبه بالایی برخوردار بود، کمال نفس،
مکارم اخلاق، خوشرویی، خوش برخوردی،
سعه صدر، نرم خویی، سلامت باطن، پاکی ضمیر،
تواضع، بزرگواری و شرافت از صفات این فقیه مجاهد بود. هنگامی که وی به ریاست دینی و ظاهری رسید در احوال و رفتارش هیچ تفاوتی دیده نمی شد و همچنان با کمال نفس و رفتار پسندیده با دیگران عمل می کرد. البته این همه مکرمت اخلاقی و صفات پسندیده علامه حبوبی درا ثر تربیت در مکتب عرفانی و اخلاقی استاد اعظم و عارف اکبر ملا حسینقلی همدانی به دست آمده بود. او گاهی که با من صحبت می کرد از برخی قضایای استادش تعریف می کرد و اثر تربیت سریع و
تهذیب نفس افراد را در مکتب استادش توضیح می د اد و او تأثیر نفس، شیوه بیان و توفیق الاهی را از جمله عوامل تربیت شاگردان در مکتب آخوند ملا حسینقلی همدانی می دانست. مرحوم حبوبی از پارسایان بی نظیری بود که من درک کرده و با آنان همنشین شده ام.
عارف مجاهد سید محمد سعید حبوبی یکی از فقیهان بردبار و صبور بود تا آن جایی که مورد تقدیر و تشویق استاد بزرگ عرفان مرحوم
ملا حسینقلی همدانی قرار گرفت.
روزی آخوند ملا حسینقلی همدانی در وسط درس چند بار پشت سر هم این جمله را تکرار کرد:
آفرین سید محمد سعید، آفرین سید محمد سعید!
همه حاضران مجلس از شنیدن این سخن تعجب کرده و با بهت و حیرت به یکدیگر نگاه کردند که این چه سخنی است که استاد در وسط درس بدون زمینه بر زبان جاری کرد؟!
بعدا که از سید محمد سعید حبوبی سوال کردند که تو در آن روز کجا بودی و چه می کردی؟! او پاسخ داد:
آن ساعت من در قایق نشسته بودم و از
کوفه به
کربلا می آمدم. در قایق در کنار من مرد عربی خوابیده و سرش را بر شانه من گذاشته بود. او خرخر می کرد و آب دهانش به روی من می ریخت، ولی من دلم نیامد که او را بیدار کنم و آن وضعیت نفرت آور را تا مقصد تحمل کردم و آن مرد عرب را از خواب بیدار ننمودم.»
سخن آخوند علاوه بر این که حکایت از دید باطنی این ولی خدا دارد، حلم و بردباری آیت الله حبوبی را نیز مورد تشویق و تقدیر قرار داده است.
این مجاهد نستوه و ادیب توانا علاوه بر این که خود در عرصه شعرو ادب نبوغ سرشار و قدرت فوق العاده ای داشت در عین حال به شاعران اهل بیت (علیهم السلام) نیز از خود علاقه وافر نشان می داد. وی از همه بیشتر به
صفی الدین حلی (۶۷۷ ـ ۷۴۹ هـ . ق) از مداحان نامدار
اهل بیت علیهم السلام عشق می ورزید. از معروف ترین اشعار صفی الدین حلی در مورد
امیر المومنان (علیه السلام) این شعر اوست:
جمعت فی صفاتک الاضداد
فلهذا عزت لک الانداد
زاهد حاکم حلیم شجاع
ناسک فاتک فقیر جواد
شیم ما جمعن فی بشر قط
و لا حاز مثلهن العباد
خلق یخجل النسیم من اللطف
و بأس یذوب منه الجماد
آیت الله حبوبی با این که به کارهای مهم و ستودنی دست می زد؛ اما هیچ گاه دست نیاز به سوی بیگانگان دراز نمی کرد. خود باوری و اعتماد به نفس از صفت زیبنده و ستودنی این مرد خدا بود. او هنگامی که برای نبرد با عوامل انگلستان رفته بود، از سوی
حکومت عثمانی برایش ۵ هزار سکه طلا فرستادند که آن را در مخارج جهاد بر علیه دشمنان به مصرف رزمندگان
اسلام برساند. اما او با کمال عزت و اطمینان سکه های عثمانی را رد کرده و گفت: من به قدر کافی می توانم مخارج جنگ و
جهاد را تهیه کنم و نیازی به وجوهات اهدایی سلاطین عثمانی ندارم.
هنگامی که سید محمد سعید حبوبی در جبهه نبرد با متجاوزان انگلیسی،احساس کرد عثمانی ها و عده ای از عشایر از جبهه شعبیه عقب نشینی کرده اند و او را به همراه عده ای از یارانش تنها گذاشته اند از یکی از عالمان همراه خود، یعنی آیت الله سید محسن حکیم درخواست کرد تا خود را به ستاد فرماندهی رسانده و کسب تکلیف نماید. از آن جایی که آیت الله حکیم نهایت تلاش خود را انجام داد؛ ولی مرکبی برای اجرای دستور حبوبی پیدا نکرد. در آن لحظه حساس ـ که نداشتن اسب در آن صحنه پرآشوب مساوی بامرگ بود ـ آیت الله حبوبی اسب خود را به مرحوم حکیم تسلیم کرد و خود پیاده ماند و گفت:
اگر حکیم به سلامت مانده و به جبهه
مسلمانان یاری نماید سودمند تر خواهد بود تا این که من از هلاک رهایی یابم.
سید محمد سعید حبوبی بعد از عمری تلاش در اعتلای معارف اسلام و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) در میدان های
اجتهاد و
جهاد و
نیایش و
ستایش به درگاه حضرت پروردگار و با قلبی آکنده از عشق و معرفت الاهی در شب سوم
شعبان سال (۱۳۳۳ هـ . ق) در اثر ناراحتی های شدیدی که از تسلط دشمنان اسلام بر
ممالک اسلامی بر قلبش سایه افکنده بود هنگام برگشت از خط مقدم جبهه، در مرکز ناصریه عراق دعوت حق را لبیک گفت. پیکر مطهر آن عارف مجاهد به شهر
نجف منتقل شده و در صحن شریف علوی به خاک سپرده شد.
علامه شیخ جواد شبیبی نجفی در رحلت وی قصیده ای سروده که مطلع آن چنین است:
لواء الدین لف فلا جهاد
و باب العلم سدفلا اجتهاد
پرچم دین درهم پیچیده و جمع شد، دیگر جهاد نیست و باب علم بسته شده، دیگر اجتهادی نیست.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سید محمدسعید حبوبی»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۴/۱۲/۲۵. دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سید محمدسعید حبوبی».