شخصیت امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شخصیت امام حسین (علیهالسّلام) در میان
مسلیمن از جایگاه خاصی برخوردار است. در بین مسلمانان که در مسائل اعتقادی و فقهی اختلافاتی دارند اما در یک موضوع اتفاق و وحدت نظر است و آن برتری
اهل بیت (علیهمالسّلام) از بعد علمی و معنوی است. یعنی خاندان
رسولاللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که
امام حسین (علیهالسّلام) یکی از اعضای این جمع است امتیازاتی دارند که هیچ کس غیر از آنان به این ویژگیها آراسته نیستند.
در این مقاله نگاهی داریم به
امام حسین (علیهالسّلام) در
قرآن و
حدیث نبوی: بنابراین در این قسمت با استناد به قرآن و حدیث بخشی از این امتیازات را مرور میکنیم:
بخشی از امتیازات امام حسین (علیهالسّلام) جنبه ملکوتی و الهی دارد:
«فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ اَبْنَآءَنَا وَاَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَاَنفُسَنَا وَاَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَـذِبِینَ؛
پس هر که در این
[
باره
]
پس از دانشی که تو را
[
حاصل
]
آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس
مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
«اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان
[
پیامبر
]
بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
امام حسین (علیهالسّلام) از
ذویالقربی:
«قُل لاَّ اَسْـَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْرًا اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛
بگو: «به ازای آن
[
رسالت
]
پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.»
در
سوره انسان درباره اهلبیت که غذای خود را به
یتیم و
مسکین و
اسیر انفاق نمودند، در وصف آن حضرت و دیگر اهل بیت (علیهمالسّلام) این گونه آمده است:
«اِنَّ الاَْبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَاْس کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا؛
به یقین ابرار (و نیکان) از جامی مینوشند که با عطر خوشی آمیخته است.»
در بین جامعه عرب هیچ کس از نظر عظمت و ویژگیهای اخلاقی همانند دو فرزند
علی و
فاطمه نبودهاند؛ زیرا جدّ بزرگواری هم چون پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و پدری همانند: امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و مادری مثل حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) داشتهاند.
اعمش از
ابوجعفر منصور و او از پدرش و پدرش از جدّش و او از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرمود:
«الا ادلّکم علی خیر الناس جدّاً وجدّةً؟ قالوا بلی یا رسول اللّه، قال: هذا الحسن والحسین جدّهما رسول اللّه سیّد المرسلین، وجدّتهما خدیجة بنت خویلد سیّدة نساء العالمین. ایّها الناس! الا ادلّکم علی خیر الناس اباً واما؟ قالوا: بلی یا رسول اللّه، قال: هذا الحسن والحسین ابوهما علیّ بن ابی طالب اخو رسول اللّه، وامهما فاطمة بنت رسول اللّه سیّدة نساء العالمین...؛
آیا شما را راهنمایی کنم به بهترین مردم از نظر جدّ و جدّة؟ گفتند: بلی یا رسولاللّه فرمودند: این دو
حسن و حسین هستند که جدّ آنها رسول خدا سیّدالمرسلین، و جدّه آنها
خدیجه بنت
خویلد سیّدة زنان عالمیان است. ای مردم! آیا شما را از بهترین مردم از حیث پدر و مادر خبر نسازم؟ گفتند: بلی یا رسول اللّه! فرمود: این دو حسن و حسین هستند که پدرشان علیّ بن ابیطالب برادر رسول خدا، و مادرشان فاطمه دختر رسول خدا سرور زنان جهان است...»
علاوه بر جایگاه برتر امام حسین از حیث حسب و نسب، سخنان و احادیث نبوی نیز بیانگر ویژگیهای این دو یادگار و ریحانه رسول خدا هستند که در این فصل و بنا به ضرورت به پارهای از احادیث نبوی اشاره میکنیم:
برترین امتیازها، علاقه و محبّت پیامبر خدا به امام حسین (علیهالسّلام) است، زیرا حبّ و دوستی آن حضرت بر اساس ملاکهای خدایی است.
انس بن مالک میگوید:
«سئل رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایّ اهل بیتک احبّ الیک قال: الحسن والحسین؛
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سؤال شد: کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میدارید؟ حضرت فرمودند: حسن و حسین را.»
در روایتی دیگر از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردهاند:
«قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: من احبّ الحسن والحسین فقد احبّنی، ومن ابغضهما فقد ابغضنی؛
رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: هر کس حسن و حسین مرا دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست داشته اشت، و هر کس از آن دو
بغض و کینه داشته باشد در حقیقت مرا مورد بغض قرار داده است.»
از فضایل منحصر به فرد امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) سروری جوانان در
بهشت است که در روایتی
متواتر از پیامبر خدا به آن اشاره شده است.
ابوسعید خُدری از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است که فرمود:
الحسن والحسین سیّدا شباب اهل الجنّة.
متون
اهل سنت در روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اینگونه نقل کردهاند:
«عن النبیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال: من احبّهما فقد احبّنی ومن ابغضهما فقد ابغضنی؛
هر کس حسن و حسین را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کس با من بغض و دشمنی ورزد با من بغض و دشمنی ورزیده است.»
ابوسعید خرجوشی متوفای ۴۰۹ هـ. از امام علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: از رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم:
«من آذانی فی اهل بیتی فقد آذی اللّه عزّ وجلّ، ومن اعان علی اذاهم ورکن الی اعدائهم فقد آذن بحرب من اللّه، ولانصیب له غداً فی شفاعة رسول اللّه؛
هر کس اهل بیت مرا اذیّت کند خدا را اذیّت کرده است و هر کس کمک به آزار آنان نماید و یا به دشمنان آنان کمک کند
روز قیامت از
شفاعت رسول خدا محروم خواهد بود.»
در این زمینه روایات بسیاری در متون و منابع اهل سنت وارد شد ه است که چند نمونه آن را ذکر میکنیم:
۱ ـ «ابو علیّ بن عثمان بن السکن الحافظ قال: ... عن انس بن الحارث قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «انّ ابنی هذا یقتل بارض من ارض العراق، فمن ادرکه منکم فلینصره، فقتل انس معه، یعنی مع الحسین بن علی علیهما السلام؛
این فرزندم (حسین) در سرزمین
عراق شهید خواهد شد هر کس او را دید باید یاریاش نماید.»
۲ ـ «الامام احمد فی مسنده قال: حدّثنا مؤمّل قال: حدّثنا عمارة بن زاذان، حدّثنا ثابت، عن انس، انّ ملک المطر استاذن ان یاتی النبیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاذن له، فقال لامّ سلمة: «املکی علینا الباب لا یدخل علینا احد، قال: وجاء الحسین لیدخل فمنعته، فوثب فدخل، فجعل یقعد علی ظهر النبیّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وعلی منکبیه وعلی عاتقه، قال: فقال الملک للنبیّ صلی الله علیه و آله: اتحبّه؟ قال: نعم، قال: اما انّ امّتک ستقتله، وان شئت اریتک المکان الذی یقتل فیه، فضرب بیده، فجاء بطینة حمراء، فاخذتها امّ سلمة فصرتها فی خمارها». قال ثابت: بلغنا انها من کربلاء؛
فرشته مامور باران اجازه ورود به محضر پیامبر اکرم را خواستار شد، پس از اجازه ورود، پیامبر به
امّ سلمه فرمود: مواظب درب خانه باش تا کسی وارد نشود، حسین آمد تا نزد جدّش برود، امّ سلمه مانع شد ولی او وارد شد و بر زانو و کتف آن حضرت مینشست و گاهی بر پشت پیامبر بالا میرفت،
فرشته پرسید: آیا او را دوست داری؟ فرمود: آری، گفت: امّتت او را خواهند کشت، سپس دستش را دراز کرد و مقداری خاک سرخ که در آن سرزمین شهید خواهد شد به پیامبر نشان داد.»
۳ ـ «الامام احمد بن حنبل: حدّثنا عبد الرحمن بن مهدی، حدّثنا حمّاد بن سلمة، عن عمّار بن ابی عمّار عن ابن عباس قال: «رایت رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نصف النهار اشعث اغبر، معه قارورة فیها دم یلتقطه ویتتبّعه فیها، قال قلت: یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله! ما هذا؟ قال: دم الحسین واصحابه، لم ازل اتّبعه منذ الیوم». قال عمّار: فحفظنا ذلک الیوم فوجدناه قتل ذلک الیوم؛
ابنعبّاس میگوید: هنگام ظهر رسولاللّه را دیدم صورتش از گرد و غبار پوشیده شده بود و شیشهای که خون داخل آن بود در دست داشت، عرض کردم این چیست؟ فرمود: خون حسین و یاران حسین است که همیشه همراه دارم.»
تاریخ جز برای امام حسین (علیهالسّلام) به یاد ندارد که در لحظه به دنیا آمدن، گریه و عزا جای تبریک را گرفته باشد، و این هم از عجائب زندگی خاندان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؛ چرا که به نقل از
اسماء بنت عمیس آوردهاند که گفت: در لحظه به دنیا آمدن حسین قابله فاطمه بودم، وقتی که به دنیا آمد او را نزد رسول خدا بردم، آن حضرت پس از اعتراض نسبت به رنگ پارچهای که در آن پیچیده شده بود و تعویض آن و گفتن
اذان و
اقامه گریست، پرسیدم چرا گریه میکنید؟ فرمود: گروه ستمگران او را خواهند کشت، خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند، ای اسماء این مطلب را فاطمه نشنود.
«وقال شرحبیل بن مدرک الجعفی عن عبد اللّه بن نجی عن ابیه: «انّه سافر مع علیّ بن ابی طالب وکان صاحب مطهرته، فلمّا حاذوا نینوی وهو منطلق الی صفّین نادی علیّ: صبراً ابا عبد اللّه، صبراً ابا عبد اللّه بشطّ الفرات. قلت: من ذا ابا عبد اللّه؟ قال: دخلت علی رسول اللّه صلّی اللّه علیه وسلّم وعیناه تفیضان فقلت: یا نبیّ اللّه! اغضبک احد؟ قال: بلی، قام من عندی جبریل قبل فحدثنی انّ الحسین یقتل بشطّ الفرات، وقال: هل لک ان اشمّک من تربته؟ قلت: نعم، فمدّ یده فقبض قبضة من تراب فاعطانیها، فلم املک عینی ان فاضتا؛
عبداللّه نجی از پدرش که در سفر به
صفّین همراه امیر مؤمنان (علیهالسّلام) بوده است نقل میکند که: علی (علیهالسّلام) وقتی که مقابل سرزمین
نینوا رسید، صدا زد: ای اباعبد اللّه در کنار
شطّ فرات صبر کن. گفتم: این اباعبد اللّه کیست؟ فرمود: محضر پیامبر رسیدم چشمانش پُر از اشک بود، عرض کردم: آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ فرمود: آری،
جبرئیل به من خبر داد که حسین را در کنار شطّ فرات میکشند، و مقداری از خاک آن سرزمین را برایم آورد که پس از استشمام آن نتوانستم جلوی گریهام را بگیرم.»
و هم چنین وجود دهها روایت در کتب
شیعه و
سنی از عزاداری و گریه آن حضرت بر شهادت امام حسین (علیهالسلام)، عظمت و بزرگی این حادثه را نزد رسول گرامی ثابت میکند.
مدافعان و پیروان حکومت ظالمانه و جابرانه یزید مخصوصاً
وهّابیان سینه چاک و احیاگران سنّتهای اموی با نادیده گرفتن احادیث و روایات وارده از لسان پاک رسول اعظم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در کتب سیره و سنن و تحریف حقایق و واقعیّتهای تاریخی خیانتهایی را مرتکب شدهاند که به اهمّ آن اشاره میکنیم:
۱ ـ ستایشها و گواهیها و تاییدهای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که در تایید راه و روش فرزندش سیّدالشهدا بوده است کتمان کرده و نگاهشان به آن حضرت همانند نگاه به افراد عادی زمان پیامبر و دیگر اصحاب است.
۲ ـ بزرگترین خیانت تاریخی را در حقّ پیامبر و فرزندش امام حسین (علیهماالسّلام) با بیتوجّهی به دهها
حدیث صحیح که در آن خبر از
شهادت امام حسین و خشم و غضبش نسبت به قاتلان و مسبّبان
واقعه کربلا است مرتکب شدهاند، و عموماً اینگونه احادیث را بیارزش و یا غیر صحیح معرّفی کردهاند.
۳ ـ آنان اعلام میدارند که محبّ و دوستدار عترت و فرزندان علی و فاطمه میباشند، ولی در این ادّعایشان صادق نیستند، زیرا بخش اعظمی از سخنان امام حسین (علیهالسّلام) را که بیانگر اهداف حرکت اعتراضی و انقلابی او است نادیده گرفتهاند.
۴ ـ با تاثیرپذیری از اندیشههای منحطّ
نواصب که دشمنی خاندان پیامبر را سرلوحه زندگی خود قرار دادهاند، کینه و دشمنی با اهل بیت (علیهمالسّلام) مخصوصاً امام حسین (علیهالسّلام) را در دفاع از یزید به نمایش گذاشتهاند.
۵ ـ با بیاعتنایی به سخنان گروهی از بزرگان اهل سنّت که هر کدام به گونهای از شخصیّت علمی و معنوی امام حسین (علیهالسّلام) سخن گفتهاند به پارهای از سخنان و نوشتههای بیارزش استناد جسته و آن حضرت را در ردیف عادیترین افراد زمان قرار دادهاند.
۶ ـ خلافت و حکومت یزید را خلافتی شرعی و دینی تلقی کرده و اعمال او را از ابعاد گوناگون سیاسی و اجتماعی توجیه کردهاند.
۷ ـ حرکت امام حسین (علیهالسّلام) را بر خلاف سیر عادی و عامل شهادت را موقعیّتنشناسی آن حضرت معرّفی نمودهاند.
با توجّه به جایگاه والای
عترت در قرآن و کلام رسولاللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جایی برای استناد به سخنان دیگران باقی نمیماند، اما برای آشنایی بعضی از خوانندگان ناچاریم تا به فرازهایی از سخنان اصحاب و تابعان و غیر آنان اشارهای داشته باشیم، زیرا خالی از فایده و لطف نیست.
از
جابر بن عبداللّه انصاری نقل شده است که هنگام عبور امام حسین (علیهالسّلام) از مقابل او و عدّهای دیگر گفت: «من احبّ ان ینظر الی سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الی هذا، سمعته من رسول اللّه صلی الله علیه و آله؛
هر کس دوست دارد به سرور جوانان بهشت بنگرد به این آقا نگاه کند، این سخن را از رسول خدا شنیدم.»
عبداللّه بن عبّاس رکاب اسب را برای امام حسن و حسین نگه میداشت تا سوار شوند، گروهی او را سرزنش کردند که تو سنّ و سالت بیشتر از آنها است.
گفت: «انّ هذین ابنا رسول اللّه صلی الله علیه و آله، افلیس من سعادتی ان آخذ برکابهما؟؛
این دو فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، برای من سعادت است تا رکاب را برای آن دو بگیرم.»
«قال عمر بن الخطّاب للحسین علیه السلام: فانّما انبت ما تری فی رؤو سنا اللّه ثمّ انتم؛
عمر به امام حسین (علیهالسّلام) عرض کرد: آنچه بالای سر ماست (و ما زیر سایه عزّتش هستیم یعنی اسلام) از خداست سپس توسط شما خاندان رسول.»
ریختن خون حسین (علیهالسّلام) و سؤال از ریختن خون پشه:
مردی از عبداللّه فرزند عمر پرسید: اگر خون پشه در لباس انسان باشد آیا نماز در آن صحیح است؟ گفت: اهل کجایی؟ گفت: از اهالی عراق.
«فقال: انظروا الی هذا، یسالنی عن دم البعوض وقد قتلوا ابن رسول اللّه صلی الله علیه و آله، وقد سمعت رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: هما ریحانتای من الدنیا؛
گفت: این مرد را بنگرید که فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را کشتهاند حال آمده از ریختن خون پشهای از من سؤال میکند. از رسول خدا شنیدم که فرمود: حسن و حسین دو گل خوشبوی من از دنیا هستند.»
ابراهیم نخعی میگوید:
«لو کنت فیمن قاتل الحسین ثمّ اُدخلت الجنّة لاستحییت ان انظر الی وجه رسول اللّه صلی الله علیه و آله؛
اگر من جزء قاتلان امام حسین (علیهالسّلام) بودم و وارد بهشت میشدم از نگاه به صورت پیامبر خجالت میکشیدم.»
معاویه با هدف تفرقه و شاید هم به قصد امتحان به
عبداللّه بن جعفر گفت:
«انت سیّد بنیهاشم، اجابه قائلاً: سیّد بنیهاشم حسن وحسین؛
تو آقا و بزرگ
بنیهاشم هستی، در جواب گفت: حسن و حسین بزرگ بنیهاشم هستند.»
از
ابن سیرین نقل است که گفت:
«لم تبک السماء علی احد بعد یحیی بن زکریّا الاّ علی الحسین علیه السلام؛
آسمان پس از
یحیی بن زکریّا جز بر حسین گریه نکرد.»
ابن حجر درباره امام حسین (علیهالسّلام) میگوید:
«الحسین بن علیّ بن ابی طالب الهاشمیّ ابو عبد اللّه المدنیّ سبط رسول اللّه صلّی اللّه علیه وسلّم وریحانته من الدنیا واحد سیدی شباب اهل الجنّة؛
حسین بن علیّ بن ابیطالبهاشمیّ ابوعبداللّه مدنیّ نوه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ریحانه او در دنیا و یکی از دو آقای جوانان بهشت.»
سپس ابن حجر بعد از نقل این روایت میگوید:
«رواه الخطیب بسند صحیح الی یحیی؛
این روایت را
خطیب بغدادی با سند صحیح برای یحیی نقل کرده است.»
یونس بن ابی اسحاق عن العیزار بن حریث قال: «بینما عبد اللّه بن عمرو بن العاص جالس فی ظلّ الکعبة اذ رای الحسین بن علیّ مقبلاً فقال: هذا احبّ اهل الارض الی اهل السماء الیوم؛
عبداللّه بن عمرعاص در سایه
کعبه نشسته بود، امام حسین (علیهالسّلام) را دید که به طرف
کعبه میآید گفت: او امروز محبوبترین انسانها در بین آسمانیان است.»
با اینکه کتب تاریخی صفحات بیشماری را در نقل جنایات یزید نسبت به اهل بیت (علیهمالسّلام) به خود اختصاص داده و شهرت داستان کربلا از روزهای آغازین آن در همه محافل ورد زبانها و نقل مجالس بوده است، اما با این وجود متاسّفانه گروهی برای دفاع از او به هر وسیلهای متوسّل شده و از هر روشی استفاده کردهاند، که دل هر دردمندی را به درد میآورد.
اکنون با توجه به عناوین این مجموعه، چه توجیهی برای
قاتلان امام حسین (علیهالسّلام) و نیز مدافعان خلافت یزید باقی میماند؟
آیا انصاف است امام حسین (علیهالسّلام) را با مقام شامخی که نزد پروردگار عالم و
پیامبر و امّت اسلامی دارد با یزید مقایسه کنند و یا ـ نعوذباللّه ـ آن حضرت را مقصّر بدانند؟
آیا در نقل حوادث تاریخی جانب امانتداری را به درستی رعایت کردهاند؟
موسسه ولی عصر، برگرفته از مقاله «شخصیت یزید».