فرق (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَرْق (به فتح فاء و سکون راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای جدا كردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
فَرَق (به فتح فاء و راء) به معناى خوف؛
تَفْريق (به فتح تاء و سکون فاء و کسر یاء) به معنای پراكنده كردن و جدائى افكندن؛
تَفَرُّق (به فتح تاء و فاء و ضم و تشدید راء) به معنای پراكنده شدن و جدا گرديدن؛
فِرْق (به کسر فاء و سکون راء) به معنای تكّه و قطعه جدا شده؛
فَريق (به فتح فاء و کسر راء) به معنای گروه جدا شده از ديگران؛
فَراق (به فتح فاء) به معنای جدائى؛
فارِقات (به کسر راء) به معنای جداکننده؛ و
فُرْقان (به ضم فاء و سکون راء) در اصل
مصدر است به معناى فرق گذاشتن، سپس در معناى فارِق به كار رفته است.
فَرْق:
جدا كردن است.
راغب گويد فرق قريب به فَلَق است ليكن
فلق، به اعتبار شكافته شدن و فرق، به اعتبار انفصال و جدائى گفته میشود.
(فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ) «در آن شب هر كار با
حکمت از هم جدا و منفصل میشود».
(وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ) (و ياد كنيد هنگامى كه دريا را برايتان شكافتيم؛ و شما را نجات داديم؛ و فرعونيان را غرق ساختيم)
مراد از فرق در آيه شكافتن دريا و باز شدن راه در آن است چنانكه در آيه ديگر آمده:
(فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ) «دريا بشكافت و هر قسمت چون كوه بزرگى گرديد».
(فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ) اين كلمه دعاى
موسی (علیهالسّلام) است آنگاه كه
بنی اسرائیل از دخول به ارض مقدسه امتناع كردند و گفتند: تو و پروردگارت برويد و بجنگيد، ما در اينجا نشستهايم. موسى گفت: «خدايا من جز به خود و برادرم قدرت ندارم، ميان ما و قوم فاسق جدائى بيفكن»؛ به قول
طبرسی: بر ما جزا ده آنچه مستحقّيم و بر آنها جزا ده آنچه مستحقاند.
(وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا) ظاهرا مراد از
(فَرَقْناهُ) نزول تدریجی قرآن است، يعنى: «نزول
آیات قرآن را از حيث
زمان از هم جدا كرديم تا با تأنّى آن را بر مردم بخوانى». ظاهرا مراد از
(نَزَّلْناهُ) نيز نزول تدريجى قرآن است.
فَرَق (بر وزن فَرَس) به معنى
خوف است و فعل آن از باب عَلِمَ يَعْلَمُ آيد:
(وَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَ ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ) «منافقان
قسم میخورند كه از شما اند، از شما نيستند ليكن میترسند (كه اگر اظهار
ایمان نكنند كشته يا اسير گردند)».
راغب گويد آن تفرّق و تشويش
قلب است از خوف.
طبرسى فرموده اصل آن از مفارقت اموال است حين الخوف.
تَفْريق: پراكنده كردن و جدائى افكندن است.
در قرآن مجيد در اختلاف دينى و غيره بكار رفته است، مثل:
(فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً) (كسانى كه در آيين خود تفرقه ايجاد كردند، و به دستههاى گوناگون و مذاهب مختلف تقسيم شدند)
و نحو:
(فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ ...) «از
هاروت و
ماروت چيزی را میآموختند كه با آن ميان مرد و زنش اختلاف ايجاد میكردند».
(إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا • أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا ...) (كسانى كه به خدا و
پیامبران او كفر مىورزند، و مىخواهند ميان
خدا و پيامبرانش جدايى بيفكنند، و مىگويند: «به بعضى ايمان مىآوريم، و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند در ميان اين دو، راهى براى خود انتخاب كنند؛ آنها
کافران حقيقىاند)
فرق ميان خدا و رسل آنست كه به خدا و به بعضى از رسل ايمان آورند و بعض از رسل را تكذيب كنند، مثل
یهود كه به خدا و موسى ايمان آوردند و به
عیسی و
محمد كافر شدند و مثل
نصاری كه به خدا و موسى و عيسى ايمان آوردند و به محمد (صلواتاللهوسلامهعليهماجمعين) كافر شدند.
جمله
(وَ يَقُولُونَ ...) بيان تفريق بين خدا و رسل است، خداوند اين چنين كسان را
کافر حقيقى خوانده كه:
(أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا) (آنها كافران حقيقىاند)
و در آيه بعدى ايمان واقعى را چنين بيان فرموده:
(وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ ....) (ولى كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده، و ميان هيچ يك از آنها فرق نگذاشتهاند...).
تَفَرُّق: پراكنده شدن و جدا گرديدن است،
(وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا ...) (و مانند كسانى نباشيد كه پس از آنكه نشانههاى روشن پروردگار به آنان رسيد، پراكنده شدند و اختلاف كردند).
فِرْق: (بر وزن جِسْر) تكّه و قطعه جدا شده است،
(فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ) «
دریا بشكافت و هر قطعهاش همچون كوه بزرگى گرديد».
فَريق: گروه جدا شده از ديگران است.
همچنين است فِرْقَة، مثل:
(فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ) (در آن روز گروهى در بهشتند و گروهى در آتش سوزان!)
و
(فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ ...) «چرا از هر گروه دستهاى براى تفقّه در
دین كوچ نمیكنند».
فَراق: جدائى است.
(قالَ هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ ...) مجمع «هذا» را اشاره به آخرين كلام موسى با آن عالم دانسته و «فراق» را به معنى مفرّق فرموده است،
يعنى: «اين سخن ميان من و تو جدائى انداز است». شايد «هذا» اشاره به وقت باشد،
يعنى: «اين وقت مفارقت ميان من و تو است»، راغب گفته فَراق و مفارقت اكثر با ابدان است.
فُرْقان: در اصل
مصدر است به معنى فرق گذاشتن، سپس در معنى فارق بكار رفته است.
طبرسى فرموده: هر فرق گذارنده
فرقان ناميده شود و قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان
حق و
باطل است.
ولى در
قاموس و
اقرب قيد حق و باطل را اضافه كرده و گفتهاند: فرقان هر آن چيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود.
در
مفردات گفته: فرقان از فرق ابلغ است، كه فرقان در فرق بين حق و باطل بكار رود ... و آن بنا بر قولى اسم است نه مصدر ولى فرق در آن و غير آن استعمال میشود.
(تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً) (زوالناپذير و پر
برکت است كسى كه قرآن را بر بندهاش نازل كرد تا بيمدهنده جهانيان باشد).
على هذا قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است.
در مجمع ذيل
آیه ۱۸۵ بقره فرموده: از
ابی عبد اللّه (علیهالسّلام) مروى است كه فرمود:
«الْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتَابِ وَ الْفُرْقَانُ الْمُحْكَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلِ بِهِ» «قرآن همه كتاب است و فرقان قسمت محكم و واجب العمل از آن».
اين
روایت در
المیزان از
کافی نقل شده
و نيز از
اختصاص مفید نقل كرده كه ...
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جواب
عبد اللّه بن سلام كه گفت: چرا پروردگارت آنرا فرقان ناميده؟ فرموده: چون آيات و سورههايش متفرّق و در غير الواح نازل شده و غير آن كه
صحف،
تورات،
انجیل و
زبور باشد همه يكدفعه در الواح و اوراق نازل گرديدهاند؛ گفت: صَدَقتَ يا محمد. بايد در
سند اين روايت و تطبيق آن با آيه دقت كرد.
(وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ) (و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه به موسى، كتاب و وسيله تشخيص حق از باطل داديم؛ شايد
هدایت شويد).
ظاهرا
(وَ الْفُرْقانَ) عطف تفسير از كتاب است و در اين آيه به تورات، فرقان اطلاق شده است.
(... أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ) (ماهى كه قرآن، به عنوان راهنماى مردم، و نشانههاى هدايت و جدا كننده حق از باطل، در آن نازل شده است)
بنا بر آيه
(تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ) كه فرقان وصف همه قرآن است و بنا بر آيه
(وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً) (ما به موسى و
هارون، وسيله جدا كردن حق از باطل و نور دادیم)
كه فرقان وصف همه تورات آمده، در اين آيه نيز
(وَ الْفُرْقانِ) وصف همه قرآن است چنانكه
(مِنَ الْهُدى) وصف همه آن میباشد و بنا بر روايت منقوله از
امام صادق (علیهالسّلام) میشود گفت كه
(مِنَ الْهُدى) وصف همه آن ولى فرقان وصف
محکمات واجب العمل است؛ و اللّه العالم.
(نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ ... وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ • مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ) (و «تورات» و «انجيل» را پيش از آن، براى هدايت مردم فرستاد؛ و همچنين قرآن، كتاب جدا كننده حق از باطل را نازل كرد)
مراد از نزول فرقان پس از ذكر انزال قرآن، تورات و انجيل چيست؟
به قولى مراد از آن قرآن است ولى چون فرقان مطلق فارق بين حق و باطل است و وصف تورات نيز آمده بهتر است آنرا
عام بعد از
خاصّ بگيريم، يعنى: «خدا قرآن و تورات و انجيل را نازل كرد و فارق بين الحق و الباطل نازل فرمود»؛ و وصف فرقان جامع همه كتابهاست.
در آيه ديگر به جاى فرقان،
میزان آمده است:
(لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...) (ما پيامبران خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسمانى و ميزان شناسايىِ حق از باطل و قوانين عادلانه نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند)
المنار فرقان را در آيه به معنى
عقل گرفته و گويد: انزال آن مثل انزال حديد است.
در
(وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ .... وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ ...) (و آنچه بر بنده خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه باايمان و بىايمان در
جنگ بدر نازل كرديم)
مراد از
(يَوْمَ الْفُرْقانِ) روز جنگ «بدر» است كه ميان مسلمين و مشركين با پيروزى اهل
اسلام و غلبه اهل
شرک فرق گذاشت.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً ...) (اى كسانى كه
ایمان آوردهايد! اگر از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد، براى شما نورانيت درون و وسيله تشخيص حق از باطل قرار مىدهد)
فرقان را در آيه
فتح،
نصر، هداية،
نور، آرامش دل و غيره گفتهاند. فرقان هر چه باشد نتيجه
تقوی و حاصل از تقوى است، میشود گفت: مراد از فرقان اعتقاد جازم و ايمان واقعى است كه میشود با آن ميان هر حق را از ناحق فرق گذاشت و امور را از هم تميز داد؛ در اين صورت آيه در صدد بيان آنست كه ايمان از نتايج
عمل است و از عمل توليد میشود.
فارِقات: جداکننده است،
(وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً ... فَالْفارِقاتِ فَرْقاً) (
سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند... و آنها كه جدا مىكنند).
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فرق"، ج۵، ص۱۶۶-۱۷۰.