• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ewwe

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اوّلین قسمت از مطالب کتاب که به تحقیق و بررسی ارزش مندی در باره فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌پرداخته، مقدّمه گسترده‌ای است که به دلیل اهمیت مطالبش، چکیده آن را می‌آوریم.



به علت کثرت، توسعه و پیشرفت سریع علوم، تنها راه دست یابی و آگاهی سریع، آسان و همگانی به علوم و فرهنگها، روش دایرةالمعارفی یا همان روش الفبایی است که در ارائه مطالب و معلومات به شکل جدید، سهم فراوانی دارد.
این روش، نخست از گردآوری معلومات از مصادر و تقسیم آنها بین شماری از عناوین، با ترتیب الفبایی و گاه تعدیل یا بازنویسی عبارات فراتر به نظر نمی‌رسد، امّا پژوهش گرانی که این روش را در تدوین علوم، بویژه فقه، آن هم در گستره دایرةالمعارف فقه اهل بیت برگزیده‌اند، بیشتر سختی و مشکلات آن را درمی‌یابند، زیرا در فقه، حجم، گستردگی و انبوهی مطالب، بسیار است و کثرت و گوناگونی آراء و اختلاف گرایشها و برداشتهای فقهی و فراوانی مصادر و تفاوت لغات، با نگاه به گذشت زمان، بر پیچیدگی و مشکلات کار می‌افزاید؛‌ چه برسد که بخواهیم، در گردآوری معلومات تا حدّ وسیعی، استقراء و کاوش کنیم و مخاطبان خود را تنها اهل فن و تخصص بدانیم.
بنابراین، چنانچه تدوین دایرةالمعارف فقه تخصصی را پدیده‌ای تاریخی، سترگ و گران سنگ بدانیم که با هیچ یک از آثار و تألیفات دیگر، مقایسه شدنی نباشد، گزاف و مبالغه نکرده‌ایم.
اکنون که جلد اول موسوعه فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)‌، پس از چند سال تلاش پی گیر و طاقت فرسا، انتظار اهل فضل و تحقیق را با توجه به حمایتهای بی دریغ مادی و معنوی مقام معظّم رهبری دام ظلّه الوارف برآورد و به گنجینه کتب اسلامی پیوست، شایسته است که برای شناساندن این اثر گران سنگ، ابتدا چکیده مطالب آن را بررسیم و آن گاه به ویژگی‌های آن پردازیم.


در این مقدمه، پیرامون دو محور اصلی، بحث شده است:

۲.۱ - محور اوّل

تعریف فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌

۲.۱.۱ - نکته اول

فقه و اجتهاد در لغت و اصطلاح تعریف می‌شود و سپس نظر اهل بیت (علیهم‌السلام)‌، درباره اجتهاد رأی و تأکید آنان بر مردود بودن إعمال نظر و رأی شخصی، در تشریعات و قوانین الهی می‌آید و شدّت انکار آنان بر کسانی که دین الهی را به نقص، متهم کرده‌اند و یا در احکام قضات و اهل فتوی، به تصویب معتقد شده‌اند، و دیگر این نکته را به یاد می‌آورد که اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ گرایش به وجود آمده پس از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)‌ را درباره ممانعت از نقل سنت پاک نبوی و نشر و تدوین آن، هرگز نپذیرفته‌اند.
افزون بر این، به علل رونق دهنده حوزه رأی، اشاره می‌شود که یکی از آنها تصنیف مجامع حدیثی و صحاح، در این حوزه‌ها، پس از رونق و رواج رأی است؛‌ یعنی این که پیش از تصنیف و جمع آوری احادیث، فتاوی و احکام شرعی آن مذاهب، مفروغ عنه و پذیرفته شده بوده و بیشتر فتاوی در آن حوزه‌ها، از احادیث، استنباط نشده بوده و فحص و جست و جوی در تمام آنها. با شناخت کامل نبوده است. امّا در فقه امامیه، مرحله اجتهاد فقهی، پس از تکامل و اجتماع احادیث و صدور روشهای معصومان (علیهم‌السلام)‌ آغاز می‌شود که در گذر سه قرن، تدوین آنها صورت گرفته است.

۲.۱.۲ - نکته نکته

ویژگیها و مشخصات فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ را در ده مورد اشاره می‌کند.

۲.۱.۳ - نکته سوم

سیر تاریخ فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ در چند مرحله است:
الف. مرحله فقه روایات که در اصطلاح، مرحله صدور نامیده می‌شود و مراد از آن، عصر نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)‌ است و آن گاه ائمه اطهار (علیهم‌السلام)‌ که از امام علی (علیهم‌السلام)‌ آغاز و به امام دوازدهم (علیهم‌السلام)‌ پایان می‌گیرد. این مدت بریده‌ای طولانی از تاریخ است که نزدیک به سه قرن می‌شود.بنابراین، تاریخ صدور نص و بیان شرعی، در فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌، تا ابتدای قرن چهارم هجری ادامه داشته که به خوبی، فراوانی نصوص شرعی را در فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ برمی تابد.
سپس برای تبیین گستره صدور روایات از امامان اهل بیت (علیهم‌السلام)‌، آمار برخی از راویان از هر امام و همچنین، آمار و شماره مجموع روایات صادر شده از آنان، برآورد می‌شود.
ب. مرحله فقه اجتهادی یا آن چه در اصطلاح، عصر اجتهاد نام دارد که از سالهای نخست قرن چهارم و بعد از دوران غیبت کبری (۳۳۹ ه.ق )آغاز شده و تا امروز، ادامه دارد. در این مرحله، فقه و اجتهاد، شش دوره را پشت سر گذاشته است:
دوره اول: دوره تأسیس که از عصر غیبت ( میانه قرن سوم هجری )آغاز می‌شود و در سالهای نخست قرن پنجم، به سر می‌رسد.
دوره دوم: دوره انطلاق و رهایی که از زمان شیخ طوسی ( نخستین سالهای پنجم هجری )می آغازد و تا به زمان محقق حلّی( میانه قرن هفتم )می انجامد.
دوره سوم: دوران استقلال و تکامل که از عصر محقق حلّی ( نیمه قرن چهارم) تا پایانه قرن دهم و زمان شهید ثانی، ادامه می‌یابد.
دوره چهارم: دوران افراط و تفریط در استناد به روایات که از زمان محقق اردبیلی ( پایانه قرن دهم )تا پایانه قرن دوازدهم، پی گرفته می‌شود.
دوره پنجم: دوران تصحیح و میانه روی که از پایانه قرن یازدهم تا نخستین سالهای قرن سیزدهم ادامه می‌یابد.
دوره ششم: دوران رشد و شکوفایی که در پی دوره پیشین به شمار می‌رود. آغازگر این دوران، شیخ مرتضی انصاری، در میانه دوم قرن سیزدهم پا به عرصه میدان نهاده؛‌ این دوره تا به امروز، ادامه می‌یابد.
اکنون با نگرش به این بررسی دقیق و عمیق، چند ویژگی آن را اشاره می‌کنیم:
اوّل: این تقسیم، بر پایه ملاحظه و توجه به پیشرفتها و پذیرشهای به وجود آمده در علم فقه است، زیرا نظریات و مبانی فقهی، از محرّکهای خارج از متن علم( موقعیتهای سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی فقهاء )تأثیر نمی‌پذیرد.
دوم: این بررسی، تنها ویژگی‌های هر دوره و امتیازات آن از دوره‌های دیگر را بیان می‌کند که ژرف نگری صورت گرفته در آن را برمی تابد.
سوم: انحصار تاریخی آن دوره‌ها در فاصله‌های زمانی مشخص و معین است که همچنین به اَعلام هر عصر و دگرگونی‌های علمی مهم آن نیز اشاره می‌شود.

۲.۲ - محور دوم

شناساندن موسوعه فقهی بر طبق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)‌
در این بحث، تعریف اصطلاح (موسوعه)، خاست گاه تدوین موسوعه فقهی، ویژگی‌های روش دایرةالمعارفی و موسوعی، پیشینه تاریخی موسوعه نویسی، بیان روش کلی موسوعه فقهی، به طور گسترده و دقیق و زیر عنوان جداگانه‌ای بیان می‌شود. از آن جا که مهم ترین اساس، در تدوین مباحث گردآوری شده در موسوعه، عنوانها و مقاله‌هاست، در مقدمه تعریف دقیق و گسترده اصطلاح عنوان و انواع عنوانها از جهت ماهیت و مفهوم و ارتباط میان عنوانها بیان می‌شود و آن گاه به چگونگی تقسیم این عنوانها در ضمن موسوعه و مبنای این تقسیم، اشاره می‌گردد و سپس بر اساس آن مبانی، عنوانهای فقهی، در چهار قسم زیر، به گونه‌ای دقیق و فنی آورده می‌شود.
۱. عنوانهای اصلی؛‌
۲. عنوانهای فرعی؛‌
۳. عنوانهای تألیفی؛‌
۴. عنوانهای دلالی و اشاره‌ای.
پس از آن، به چگونگی ترتیب این عنوانها، بر اساس روش الفبایی و به طور مفصل، به روش نوشتن مقاله‌ها، اقسام این روشها، عناصر تشکیل دهنده مقاله‌ها و مباحث، کیفیت تنظیم و ترتیب آن و سطح خطاب در آنها، اشاره می‌شود. آن گاه مصادر اعتماد شده بر آنها را برمی شمرد تا گستره محدوده مصادر را برنماید.
۲۴ عنوان در جلد اوّل کتاب، گرد آمده که با عنوان (ائمة) آغاز و به عنوان (آنیة) پایان می‌گردد؛‌ ده عنوان از قسم عنوانهای دلالی و اشاره‌ای است که درباره آنها به جای خود بحث می‌شود، همچون: (آباء) و (آمّة) و چهارده عنوان دیگر که بعضی از آنها را گسترده می‌پردازد، همچون: (ائمة) و (آمین) و (آنیة) که از قسم عنوانهای اصلی هستند.
اما دیگر عنوانها، یا گزیده بحث و بررسی می‌شوند، مانند: (آجر) و (آفاقی) که از عنوانهای فرعی هستند، و یا به اجمال و تفصیل، مانند: (آداب) و (آلات).
پنهان نماند که این عنوانها چنان بحث می‌شود که به دلیل دربرگیری تمام مسائل و فروع فقهی و اقوال، ادله و مصادر پذیرفتنی، این موسوعه را برجسته و یکتا می‌نماید.
امّا درباره سطح کلی بحثها، باید گفت که دقت فراوانی در آنها شده و تنها به آوردن یک دیدگاه و بیان اجمالی آن، بدون پرداختن به عمق مطالب، بسنده نشده بلکه هر نظر و دیدگاهی را به طور کامل آورده و از این جهت، بسیار در گردآوری و ارائه فقه اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ پیروز بوده است.


در این بخش با‌اندک اشاره‌ای، ویژگی‌های امتیاز دهنده این موسوعه را برمی شمریم:

۳.۱ - اوّلین ویژگی

این موسوعه به تمام عنوانها و اصطلاحهای فقهی می‌پردازد و چیزی را فرو نمی‌گذارد.

۳.۲ - دومین ویژگی

تقسیم بندی عنوانها و اصطلاحهای فقهی، چنانکه در مقدمه اشاره می‌شود، به گونه‌ای فنی، منطقی و بر اساس مبنای دقیق و محکمی است که به تفصیل بحث در برخی از آنها و اجمال در بعضی دیگر و ارجاع قسم سوم می‌پردازد.

۳.۳ - سومین ویژگی

موسوعه، بخشهایی را دربرمی گیرد که برای اوّلین بار در فقه مطرح شده است؛‌ بویژه با چنان دقت و عمق و ظرافت خاص نمونه آن عنوان (آداب) است که به رغم‌اندک نمودن بحث، کوشش فراوانی است در جمع مطالب آن و چگونگی استنتاج و استخراج مطالب، به گونه‌ای دقیق و عمیق که موارد آن را فقها به کار گرفته‌اند.

۳.۴ - چهارمین ویژگی

در بحثهای گسترده این کتاب، درباره همچون: (آمین) و (آنیة) تمام فروع و اقوال، گرد آمده است که تلاش فراوانی را در گردآوری این اقوال، حکایت می‌کند.
افزون بر این، در بیان اقوال و تقسیم و بیان سیر تاریخی و صدور آنها، دقت و ژرف نظری فراوانی شده که جلوه این دقت نظر را در بحث (حکم التطهیربآنیة الذهب والفضة) می‌توان دید و سپس با مقایسه این مطالب با مشابه خود در کتب فقهی و حوزه‌های علمی دیگر، به نمایی روشن تر از این دقت نظر، دست یافت.
برای نمونه، درباره مسائلی که سیر تاریخی حکم آنها بیان شده، به حکم، (استعمال آنیة الذهب والفضه) می‌توان، اشاره کرد که دگرگونی و سیر پیشرفت آن، در پنج مرحله،بیان می‌شود:
۱. مرحله پیش از شیخ طوسی که فقهای پیش تر از این زمان، تنها به حرمت اکل و شرب از ظروف طلا و نقره تصریح کرده‌اند، امّا حکم دیگر استفاده‌ها را نگفته‌اند؛‌
۲. مرحله زمان شیخ طوسی که برای اوّلین بار، به حرمت مطلق استعمال و نیز حرمت اقتناء تصریح کرد و فقهای متأخر از وی نیز پیروی کردند.
شاید بتوان گفت که کلمات سید رضی نیز بر وجود مانند این قول، پیش از شیخ،‌اندک دلالتی می‌کند؛‌
۳. مرحله زمان محقق حلی که وی نخست، در حرمت استفاده برای غیر استعمال (ادّخار و اقتناء) تردید کرده و سپس، منع را پذیرفته که علامه نیز چنین کرده است. در هر حال، موضع حرمت، همچنان به قوت خود می‌ماند و برای همین، برخی از فقها، بر حرمت مطلق استعمال، ادعای عدم خلاف کرده‌اند.
۴. مرحله زمان محقق اردبیلی که نخست قول به کراهت استعمال را نیکو می‌شمرد، امّا با توجه به اجماعی بودن حرمت استعمال و ظهور بعضی از روایات در حرمت، هرچند که قدر متیقن از اجماع و اخبار، استعمال است، نه مطلق استفاده و اقتناء، احتیاط را در ترک مطلق استفاده می‌بیند.
این تشکیک، در پیروان محقق اردبیلی، همچون: سبزواری و مجلسی تأثیر می‌گذارد؛‌
۵. امّا مشهور، از این تشکیکها تأثیری نپذیرفتند و همچنان به حرمت مطلق استعمال، فتوی دادند.‌ اندکی از معاصران، حرمت را تنها اکل و شرب می‌دانند و دیگر استعمالات را تجویز می‌کنند و البته در این باره، احتیاط را روا می‌دارند، امّا دیگر علما، از آن چه متعارف بوده، پیروی کرده‌اند و استفاده از ظروف طلا و نقره را مطلقاً، حرام دانسته‌اند.
ناگفته نماند که تمام این مراحل، براساس نصوص و شواهد محکم بیان شده است.

۳.۵ - پنجمین ویژگی

در بیان گرایشهای فقهی، دقت فراوانی شده، زیرا شناخت اقوال درباره یک مسأله، گاهی براساس نگاه به ظاهر عبارات احکام فقها در آن مسأله است که در این صورت، شناخت اقوال در همین‌اندازه، خواهد ماند و از بیان شماری از کلمات فقها، فراتر نمی‌رود.
و امّا گاهی شناخت اقوال یک مسأله، براساس نگاه به ادله و مبانی پنهان در پسِ آن اقوال است؛‌ ناگزیر این نوع نگرش به اقوال، با بهره مندی از اجتهاد و با نگاه به عملیات استنباط، صورت می‌گیرد. این دو نگرش، در سطح و رتبه، گاهی موجب تأثیر در نتایج هم می‌شود: به این صورت که در نگرش اوّل، شمار اقوال یک مسأله، چه بسا بیشتر از واقع به نظر آید، در حالی که از دیدگاه اجتهادی، شمار اقوال و گرایشها به آن‌اندازه فراوان نباشد. همین طور است، عکس مطلب.
نمود این ویژگی را می‌توان با توجه به بعضی از نمونه‌ها در موسوعه، مشاهده کرد، مانند: بیان گرایشهای فقهی درباره حکم (آمین) در نماز:

۳.۵.۱ - نمود اول پنجمین ویژگی

بیان موضع فقهای امامیه به صورت اجمال، همراه با بیان موضع دیگر فقهای مذاهب فقهی اسلامی که چنین آمده است: (ذهبت العامّة إلی أنّ التأمین عقب الحمد فی الصلاة سنّة، وذهب بعضهم إلی وجوبه علی الامام فی الصلاة الجهریة. وأمّا فقهاؤنا فقد اتّفقت کلمتهم علی عدم کونه سنّة، بل عدم مشروعیّته فی الصلاة، حتی أصبح ذلک موقفاً واضحاً للمذهب. واختلفت کلماتهم بعد ذلک فی حرمته وبطلان الصلاة به. فذهب المشهور بل المعظم إلی القول بحرمته وبطلان الصلاة به، بل ادّعی عدم وجدان الخلاف فیه إلاّ ما حکی عن الاسکافی وأبی الصلاح الحلبی بل الإجماع والاتفاق علیه وعلی أنّ قولها بدعة.
وفی قبال ذلک نسب إلی ابن الجنید الاسکافی وأبی الصلاح القول بالجواز وإن لم نتحقق النسبة، کما نسب المحقق القول بالکراهة إلی قائل مجهول، واحتمله بل مال إلیه فی المعتبر أوّلاً و ان حکم فی آخر المطاف بأنّ الأولی الامتناع عنه، ومثله الأردبیلی، واختار الکراهة الفیض الکاشانی، واحتملها العاملی مستجوداً القول بالتحریم دون الإبطال.)

۳.۵.۲ - نمود دومپنجمین ویژگی

پس از طرح پرسشی درباره مسأله، پاسخ آن را از نگاه فقها، از اسکافی تا زمان شیخ طوسی و پیروانش، آن گاه محقق، علامه، کرکی، فاضل اصفهانی، کاشف الغطاء، محقق نجفی و سپس فقهای معاصر، برمی رسد.
به دلیل استناد به منابع، نتیجه اعتمادبرانگیز برای (آمین)، دو حکم است: یکی حرمت تکلیفی و دیگری حکم وضعی و یا بطلان نماز.
سپس به سه احتمال ممکن، در مراد فقها، از حرمت تکلیفی و ترجیح یکی از آن احتمالات و تفاوتهای هرکدام و همچنین به خاستگاه قول به حرمت وضعی (بطلان) و مبانی آن، اشاره می‌شود.
و در پایان، پس از این بحث دقیق که جوینده را در اعماق استدلالها فرومی برد، برای بار دیگر، به نصوص باز می‌گردد و زیر عنوان (قراءة جدیدة للأقوال) می‌آورد: (ویتضح من مجموع ما تقدّم أنّ المستظهر أوّلاً من کلمات الأصحاب وإن کان تعدّد الأقوال وکثرتها فی قول آمین عقب الحمد فی الصلاة من القول بالجواز أو الکراهة أو الحرمة تکلیفاً ووضعاً أو الحرمة تشریعاً والبطلان وضعاً أو الحرمة دون البطلان أو البطلان دون الحرمة إلاّ انّه بالدقة ترجع الأقوال والکلمات إلی قولین فی المسألة، لاأکثر…)

۳.۶ - ششمین ویژگی



۳.۶.۱ - دسته‌های گرایشهای فقهی

پرداخت استدلالها، اجتهادی است، چنانکه در بحث (التطهیر بآنیة الذهب والفضة)، نخست گرایشهای فقهی به پنج دسته تقسیم شده است:
۱. قول به صحّت، مطلقاً؛‌
۲. قول به بطلان، مطلقاً؛‌
۳. تفصیل بین صورت ارتماس و غیر آن؛‌
۴. تفصیل بین صورت انحصار و عدم انحصار که برای اوّلی بطلان و برای دومی، در صورت ارتماس، صحت اختیار شده است؛‌
۵. تفصیل پیشین، افزون بر صورت صبّ (ریختن) به گونه ارتماس.

۳.۶.۲ - مبانی فنّی گفته‌های مختلف

مبانی فنّی گفته‌های مختلف، چنین بیان می‌شود.
(۱. إنّ مبنی القول الأوّل یمکن أن یکون أحد وجهین:
الوجه الاوّل: أن یکون المحرّم خصوص استعمال الآنیتین فی الأکل والشرب، لا مطلقاً…
الوجه الثانی: ویتوقف علی قبول أمرین:
الأوّل: أن یدّعی أنّ عنوان الاستعمال المحرّم غیر متّحد فی الوجود مع ما هو محقق التطهیر من الغسل أو المسح…
الثانی: إمکان الأمر الترتّبی.
۲. ومبنی القول الثانی… دعوی صدق الاستعمال المحرّم علی نفس بما فی الآنیة حتی إذا کان بنحو الاغتراف منها…
۳. ومبنی القول الثالث مجموع أمرین:
الأول: أنّ التطهیر بنحو الارتماس متحد مع الاستعمال المحرّم؛‌ لأنّه بنفسه استعمال للآنیة، بخلاف التطهیر بنحو الصبّ أو الاغتراف منها.
الثانی: إمکان الأمر الترتّبی…
۴. ومبنی القول الرابع مجموع أمرین:
الأوّل: هو الأمر الأوّل المتقدّم…
والثانی: القول بعدم إمکان الأمر الترتّبی مطلقاً، أو فی خصوص المقام…
۵. ومبنی القول الخامس:
نفس مبنی القول الرابع مع إضافة أنّ التطهیر بنحو الصبّ من الآنیة علی الأعضاء یعدّ کالارتماس بنفسه استعمال للآنیة، فیتحد فیه الحرام مع الواجب، فیبطل حتی مع عدم الانحصار.)
این مبانی، در میان مصادر فقهی موجود، تاکنون با این وسعت و تفصیل و در این سطح از دقت، پرداخته نشده است.

۳.۷ - هفتمین ویژگی

در موسوعه، افزون بر ارائه گرایشهای فقهی و استدلالهای درباره آنها، گاهی بعضی از مناقشه‌ها و ردّ استدلالها، به گونه اجمال و یا تفصیل، نشان داده شده است.
همانند مناقشه استدلال بر بطلان نماز، با گفتن آمین که فقها نُه وجه را برای اثبات بطلان نماز آورده‌اند. در موسوعه، تمام این استدلالها مردود و در آنها مناقشه شده است.

۳.۸ - هشتمین ویژگی

حقیقتهای علمی و مطالب، بی هیچ گونه سوگیری بوده و بسیار روشن است، چنانکه در بحث (ائمة) و (آل البیت)، پس از آوردن همه نظریه‌های مخالف، به گونه‌ای روشن و به دور از تعصب، موضع حقیقی مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)‌ را نیز به گونه‌ای روشن و بی هیچ پیچیدگی‌ای، روشن می‌سازد.

۳.۹ - نهمین ویژگی

در تمام اقسام و انواع بحثهای موسوعه، تناسب سطح و هماهنگی روش، رعایت شده که بسیاری دقت را در تطبیق روش و اسلوب موسوعه، برمی نماید.

۳.۱۰ - دهمین ویژگی

مطالب و معلومات موسوعه، از ترتیب و نظم ویژه‌ای برخوردار است و در قالبی منطقی به شکلی نادر، در نوشتن بحثهای فقهی و حتی تخصصی، گرد آمده است.
برای نمونه: در نخست بحث (آنیة)، مطالب و مباحث، به گونه‌ای منطقی تقسیم می‌شود و مبانی هر تقسیم نیز چنین می‌آید:
(تقع الآنیة مورداً لأحکام فقهیة عدیدة یمکن تقسیمها تارة من حیث الموضوع إلی ما یتعلّق بالآنیة من حیث المادة أی بالنظر إلی ذاتها وما صنعت منه ککونها من الذهب والفضة أو المواد النفطیة أو غیر ذلک، وإلی ما یتعلّق بالآنیة من حیث الحالات الطارئة علیها کتنجّسها أو غصبیتها، وإلی ما یتعلّق بالآنیة من حیث هی.)

۳.۱۱ - یازدهمین ویژگی

ساختار بیان و خطاب در بحثها، هم از ظهور و وضوح عبارت برخوردار است و هم از پختگی و دقت در مطلب، و با وجود نوآوری در الفاظ، اصالت مطلب نیز نگاه داشته شده و در حالی که برخوردار از زبان خاص و اصطلاحات فقهی است، از بیان عرفی نیز دور نمی‌شود.

۳.۱۲ - دوازدهمین ویژگی

موسوعه، میان مطالب گذشتگان و مسائل عصر حاضر، به گونه‌ای تخصصی، پیوند و ارتباط برقرار ساخته، چنانکه می‌کوشد: در بیان هر ادعا، هم به آثار نصوص فقهای گذشته و هم به مطالب بیرون از این نصوص، به گونه‌ای علمی و نو، استناد شود تا درستی ذوق و فکر به کار رفته در موسوعه را برتابد و تقارن نگاه فقهی با درک صحیح از زمان را در بیان مطالب، برنماید.
همچنین، موسوعه در پیوند دادن نظریات جدید در سطح فقه و اصول، به نظریات گذشتگان، توانا نموده و کوشیده تا خواننده را به سوی نظریات بهتر، هدایت کند.
نمونه‌ای از این ویژگی را می‌توان در زیر عنوان (آدمی) جست که اشارات و نکات ظریف و توجه برانگیزی را، دربرمی گیرد.

۳.۱۳ - سیزدهمین ویژگی

موسوعه، در هر موضوع، رساله و نمونه‌ای را به حوزه‌های علمی، پیش می‌فرستد که از جنبه‌های گوناگون، مطالب هر عنوان را وسیع، عمیق و دقیق پرداخته است. می‌شاید که مطالبش، چنانکه در بحثهای جلد اوّل آمده، با دقت و کنجکاوی، بررسی شود تا ویژگی‌های آن، نسبت به کارهای همانندش، آشکار شود.
با وجود تمام این ویژگی‌های فراوان برشمرده شده در موسوعه، تدوین جلد اوّل آن در مدت کوتاهی (کمتر از چهار سال) به پایان رسید. (پنهان نماند که در گذر سالهای پس از تأسیس مؤسسه، تا پیش از این چهار سال، به کارهای مقدماتی و آماده سازی پرداخته شده است، مانند: تهیه معجم فقه جواهر و جواهر الکلام فی ثوبه الجدید.) که در مقایسه با دیگر موسوعات فقهی گردآمده در بیشتر از پانزده سال، بسیار شگرف می‌نماید.
در پایان، توفیق دست‌اندرکاران این مجموعه بزرگ را در ادامه و تکمیل آن، از خداوند بزرگ، خواستاریم!


۱. الفقه الاسلامی، ص۳۶۱-۳۵۰.    
۲. موسوعة الفقه الاسلامی، ج۱، ص۳۳۸-۳۳۱.    
۳. موسوعة الفقه الاسلامی، ج۱، ص۲۸۳.    
۴. موسوعة الفقه الاسلامی، ج۱، ص۲۸۴.    
۵. موسوعة الفقه الاسلامی، ص۲۸۴.    
۶. موسوعة الفقه الاسلامی، ص۳۰۳.    
۷. موسوعة الفقه الاسلامی، ص۳۵۹-۳۵۶.    
۸. موسوعة الفقه الاسلامی، ص۳۰۳-۲۹۹.    
۹. موسوعة الفقه الاسلامی، ص۳۲۸.    



برگرفته از مقاله موسوعه فقه اسلامى طبق مذهب اهل بيت- مجله فقه -دفتر تبلیغات اسلامی-شماره ۳۶.    



جعبه ابزار