آثار زیانبار اختلاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفرقه انداختن میان مردم یکی از شیوههای
حکومت جائرانه بوده است.
یکی از شیوههای شناخته شده در گذشته و نیز در
عرف سیاسی امروز برای حکومت جائرانه بر مردم، تفرقهانداختن میان آنان است: فَرِّقْ تَسُدْ تفرقهبیانداز و حکومت کن.
قرآن نیز بر زمینهسازی تفرقه برای سیطره ستمگران صحّه گذاشته است؛ چنانکه از
فرعون با عنوان مستکبری یاد میکند که با دسته دسته کردن قوم خود،
بنیاسرائیل را استثمار میکرد:«اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرضِ و جَعَلَ اَهلَها شِیَعًا یَستَضعِفُ طَائِفَةً مِنهُم»،
و دامنه این ستمگری چنان گسترش یافت که پسران بنیاسرائیل را سر میبرید و زنانشان را به اسارت درمیآورد:«یُذَبِّحُ اَبناءَهُم و یَستَحیی نِساءَهُم»،
و پراکندهبودن بنیاسرائیل، باعث عدم مقابله با این ستم میشد.
برخی
روایات، عذابی را که از بالا بر سر مردم در اثر تفرقه فرود میآید، سیطره حاکمان ستمگر دانسته است
:«هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابًا مِن فَوقِکُم».
ستیز و اختلاف که اغلب میان فرهیختگان و نخبگان قومی راه مییابد، باعث تضعیف نیروهایشان میشود و زمینه را برای قدرتیابی فرومایگان فراهم میسازد؛ چنانکه در برخی روایات، مقصود از برانگیختن عذاب از زیر پای مردم بر اثر تفرقه آنان، حاکمیّت فرومایگان و بردگان دانسته شده است
:«هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابًا مِن فَوقِکُم اَو مِن تَحتِ اَرجُلِکُم».
به گواهی تاریخ، بسیاری از اختلافات فکری و مذهبی، باعث ایجاد شکاف و صفآرایی طیفهای اجتماعی شده و کشمکشهای لفظی به جنگ و خونریزی انجامیده است.
جنگهای صلیبی میان
مسلمانان و
مسیحیان که سالها به طول انجامید و زیانهای جانی و مالی فراوانی را به ۲ طرف وارد آورد،
جنگ میان فرقههای مسلمان در شهرهایی چون
ری،
بغداد، و... و صفآراییهای سنیّان با شیعیان،
حنابله با
شافعیان،
اشاعره با
معتزلیان و... از نمونههای منازعات دینی و فرقهای است؛ چنانکه بسیاری از جنگها در تاریخ هر کشوری، از ستیزهای اجتماعی میان اقوام گوناگون ناشی بوده است.
قرآن کریم در
آیه «قُل هُوَ القادِرُ عَلی اَن یَبعَثَ عَلَیکُم عَذابًا... اَو یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض»
از وقوع خطر جنگ و خونریزی بر اثر تفرقه و دسته دسته شدن هشدار داده،
و میفرماید: وقتی آتش جنگ برافروخته شود، فقط فتنهجویان را دربرنمیگیرد؛ (بلکه همه طیفهای اجتماعی را در کام خود فرومیبرد):«وَاتَّقوا فِتنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خاصَّةً»
قرآن به مسلمانان سفارش میکند که هماره به تقویت نیروی خود در برابر دشمنان همت گمارند:«واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة و مِن رِباطِ الخَیلِ»
ازاینرو درباره هرکاری که باعث ایجاد ضعف و فتور در صفوف آنان شود، هشدار داده است؛ بدین سبب مسلمانان را از تفرقه بازمیدارد؛ زیرا تفرقه و ستیز، باعث ضعف و سستی آنان میشود:«ولاتَنزَعوا فَتَفشَلوا...».
قرآن علّت شکست مسلمانان در
جنگ احد را سستی و ضعفی که در اثر تنازع و اختلاف در آنان نفوذ کرده بود، میداند:«حَتّی اِذا فَشِلتُم وتَنزَعتُم فِی الاَمرِ وعَصَیتُم مِن بَعدِ ما اَرکُم ماتُحِبّونَ»
چه، گروهی از مسلمانان که به محافظت از تنگهای مخصوص مأموریّت داشتند، با یکدیگر در رها کردن یا استمرار محافظت تنگه، اختلاف کردند و با جداشدن اکثریّت آنان، راه برای هجوم دشمن هموار شد.
قرآن در کنار سفارش مسلمانان به تقویت قوا، از آنان میخواهد برای بازداشتن دشمنان از تعرّض به آنان، از سلاح
ارهاب و ترساندن بهره گیرند:«...
تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّاللّهِ و عَدُوَّکُم»
بدین سبب آنان را از تفرقه و ستیز بازداشته؛ زیرا این امر، هیبت آنان را در چشم دشمنان فرومیریزد و به دشمنان جرأت میدهد تا به آنان هجوم برند:«ولاتَنزَعوا فَتَفشَلوا و تَذهَبَ ریحُکُم»
خداوند از آغاز خلقت میان روزهای هفته،
روز جمعه را برای استراحت و انجام برخی برنامههای عبادی قرار داده؛ امّا
یهود با این ادّعا که خداوند تا روز جمعه مشغول آفرینش هستی بوده و
روز شنبه استراحت کرده است، ضمن نسبت دادن امور جسمانی به خداوند، یعنی خستگی و نیاز به استراحت داشتن، در مخالفت با تعطیلی روز جمعه، شنبه را برای خود روز تعطیلی اعلام کردند.
خداوند به کیفر چنین اختلاف و عنادی، انجام برخی از امور مباح چون ماهیگیری را بر آنان ممنوع کرد:
«اِنَّما جُعِلَ السَّبتُ عَلَی الَّذینَ اختَلَفوا فیهِ»،
و همین امر باعث شد تا گروهی از
بنیاسرائیل که در کنار دریا میزیستند و با نیرنگ، ماهیان را روز شنبه به حوضچههای کنار ساحل کشانده و روز یکشنبه آنها را صید میکردند، به شدّت مورد
کیفر الهی قرار گیرند و بهصورت
میمون و
خوک درآیند:«وسَلهُم عَنِ القَریَةِ الَّتی کانَت حاضِرَةَ البَحرِ اِذ یَعدونَ فِیالسَّبتِ اِذ تَأتیهِم حیتانُهُم یَومَ سَبتِهِم شُرَّعًا و یَومَ لایَسبِتونَ لاتَأتیهِم... فَلَمّا عَتَوا عَن مانُهوا عَنهُ قُلنا لَهُم کونوا قِرَدَةً خسِین».
این امر نشانمیدهد که اختلاف، گاه باعث شدّت یافتن
احکام تشریعی میشود.
کافران و فاسقان، با ورود به
جهنّم گناهان خود را به دوش یکدیگر انداخته، به
لعن و نفرین هم میپردازند:«کُلَّما دَخَلَت اُمَّةٌ لَعَنَت اُختَها»،
و گروهی، شدّت یافتن عذاب گمراهکنندگان را از خداوند میخواهند:«رَبَّنا هؤُلاءِ اَضَلّونا فَاتِهِم عَذابًا ضِعفًا مِنَ النّارِ».
با این حال،
قیامت پایان اختلافهای دینی، مذهبی و اجتماعی است؛ ازاینرو، یکی از نامهای آن یوم الفصل است:
«هذا یَومُ الفَصلِ جَمَعنکُم والاَوَّلین».
در آن روز، دیگر میان حقّ و باطل جدایی افتاده و با داوری خداوند، حقّانیّت و بطلان هر یک از ادیان و مذاهب و فرجام کار برای پیروان آنان روشن خواهد شد:«فَاللّهُ یَحکُمُ بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ فِیما کانوا فِیهِ یَختَلِفون»،
«اِنَّ رَبَّکَ یَقضی بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ فیما کانوا فیهِ یَختَلِفون»
چنانکه صف یهودیان،
نصارا،
صابئان،
مجوس،
مشرکان و مسلمانان؛ با داوری خداوند در روز قیامت از یکدیگر جدا میشود:«اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هادوا والصّبِینَ والنَّصری والمَجوسَ والَّذینَ اَشرَکوا اِنَّ اللّهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیمَةِ»،
و آنان که به
بهشت راه مییابند، بهسان برادران بر روی تختهای بهشتی رودرروی یکدیگر نشسته، گفتوگو میکنند؛ درحالیکه هیچ کینهای از یکدیگر در دل ندارند:«ونَزَعنا ما فی صُدورِهِم مِن غِلّ اِخونًا عَلی سُرُر مُتَقبِلین».
مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اختلاف».