آجال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«آجال»، جمع «اَجَل» به معنای زمان
مرگ؛ مرگ، نهایت مدت چیزی و مهلت است. در این مقاله به بررسی عقاید اسلامی پیرامون اجل به معنای پایان عمر میپردازیم.
«آجال»، جمع «اَجَل» به معنای
مهلت هر چیز، پایان مدت
عمر و سررسید چیزی مانند
بدهی است.
اجل و مشتقاتش ۵۴ بار در
قرآن کریم استعمال شده است.
و برخی از کاربردهای آن عبارتند از:
زمان معین و حتمی
مرگ؛
زمان نامعین مرگ
؛
سررسید چیزی
؛
زمان به پایان رسیدن
عمر دنیا؛
و زمان
بعث و
جزا.
متکلمان در تعریف اجل گفتهاند: زمانی است که
خداوند مرگ
حیوان و
انسان را به
مرگ طبیعی یا
غیرطبیعی در آن وقت مقرر کرده و میداند که
حیات او در آن زمان پایان میپذیرد.
از اجل به
اجل مرگ،
قتل و
اجل حیات نیز تعبیر کردهاند؛ چنان که
اجل دَین (سر رسید زمان پرداخت
قرض) نیز استطراداً آمده است.
متکلمان اسلامی درباره
وحدت و تعدد اجل دو دیدگاه دارند
متکلمان اشعری، گروهی از
معتزله و برخی از
امامیه بر این باورند که
انسان بیش از یک اجل ندارد، و آن
اجلِ معین است.
برخی از
معتزله بغداد و گروهی از
امامیه بر این عقیدهاند که
خداوند برای
انسان دو اجل مقرر کرده است:
اجل معین (
محتوم،
مسمّا) و
اجل معلَّق (
مشروط،
موقوف).
مستند این نظریه
آیات و
روایات است؛
قرآن کریم در این باره میفرماید: (ثُمَّ قَضی أَجَلاً وَأَجَلٌ مُسمّیً عِنْدَهُ.) (انعام:۲)؛ «سپس اجلی مقرر داشت و اجل حتمی نزد اوست».
امام صادق در تفسیر این آیه فرموده است: «آن، دو اجل است: اجل محتوم و اجل موقوف (مشروط).
در تبیین
اجل مسما و تفاوت آن با
اجل غیر مسما گفته شده است:
اجل مسما یعنی معین در نزد
خدا که دست خوشِ تغییر نمیشود؛ به
دلیل آیه ۹۶
سوره نحل: (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدْ وَما عِنْدَ اللّهِ باق)؛ «آنچه نزد شماست، نابود میشود و آنچه نزد خداست، باقی میماند».
نسبت اجل مسما به غیر مسما،
نسبت مطلق و
منجّز به
مشروط و
معلّق است؛ به این معنا که ممکن است اجل غیر مسما در اثر تخلف
شرط آن، تحقق نیابد، ولکن
اجل حتمی و مطلق تغییر پذیر نیست.
اجل مسما همان
اجل محتوم است که در «
امّ الکتاب» ثبت شده است.
و اجل غیر مسما آن اجلی است که در «
لوح محو و اثبات» نوشته شده است: (لِکُلّ أَجل کتابٌ• یَمْحُوا اللّه ما یَشاءُ وَیُثْبِت وَعِنْدَهُ أُمّ الکِتاب) (رعد:۳۸و ۳۹)؛ هر اجلی نوشتهای دارد، خداوند هر چه را بخواهد
محو و هر چه را بخواهد اثبات میکند و «امّ الکتاب» (=
لوح محفوظ) نزد اوست».
امّ الکتاب بر حوادثی که به
اسباب تام خود
استناد دارند و لوح محو و اثبات بر حوادثی که به
اسباب ناقص (
مقتضی) مستندند، قابل انطباق است.
اجل غیر مسما درباره
انسان، همان عمر طبیعی ساختمان
بدن اوست، ولی ممکن است اجل آدمی به دلیل بروز موانعی پیش از رسیدن به حد طبیعی فرا رسد.
متکلمان درباره استمرار
حیات یا
مرگ انسان و حیوانی که کشته شده است، دیدگاههای متفاوتی دارند:
برخی از
اشاعره،
ابوالهذیل معتزلی و گروهی از
حشویه گفتهاند: اگر به
قتل نمیرسید، قطعاً در همان زمان به مرگ طبیعی از
دنیا میرفت.
۱. اگر زنده بماند،
علم خداوند که به مردن او تعلق داشته است، به
جهل تبدیل میشود و این محال است.
در
نقد این
دلیل گفتهاند: اگر کشته شود، از آن میفهمیم که علم خداوند به قتل تعلق گرفته و اگر زنده بماند، در مییابیم که علم الهی به
استمرار حیات تعلق یافته است.
۲.
آیه شریفه: (ولکُلِّ أُمّة أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجلهُمْ لا یَستَأْخِِرُونَ ساعةً وَلا یَسْتَقْدِمُون) (اعراف:۳۶)؛ «برای هر
قومی اجل (معینی) است و هنگامی که اجل آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر میکنند و نه بر آن پیشی میگیرند».
در نقد این دلیل گفته شده است: مراد از اجل در این آیه، اجل مسما (معین) است، نه مطلق اجل.
گروهی از
معتزله بغداد گفتهاند: اگر کشته نمیشد، حتماً زنده میماند، زیرا اگر زنده نمانده و به مرگ طبیعی از دنیا رود،
مذمت و
قصاص قاتل
واجب نخواهد بود، با اینکه واجب است.
در نقد این
نظریه گفته شده است: قتل در
اسلام حرام است و
وجوب قصاص و مذمت قاتل به دلیل
مخالفت او با این
حکم شرعی است.
امامیه، گروهی از
معتزله بصره و بعضی از
اشاعره دو دیدگاه پیشین را نپذیرفته،
مرگ و استمرار حیات را امکان پذیر دانستهاند.
این دیدگاه مورد قبول
فلاسفه اسلامی نیز هست، زیرا آنان اجل را به
طبیعی (یعنی
انسان زمان عمر طبیعی خود را به انجام رساند) و
اخترامی (
مرگ انسان پیش از اتمام آن زمان، در اثر حادثهای فرا رسد) تقسیم کردهاند.
از اجل طبیعی و اخترامی به مرگ طبیعی و اخترامی نیز تعبیر شده است.
روایات اسلامی چنانکه پیش از این اشاره شد بر تعدد اجل انسان
دلالت میکنند، زیرا در روایات، عواملِ معنویِ کوتاهی و طول
عمر انسان بیان شده است.
به طور کلی
گناه عمر را کاهش میدهد.
گناهانی مانند
عقوق والدین (
نافرمانی در برابر
پدر و
مادر و
آزار آنها)،
ظلم و قطع رابطه با خویشان
در کاهش عمر تأثیر دارند.
از سوی دیگر امور زیر موجب افزایش عمر انسان میشوند:
پاکیزگی و
وضوی دائمی حسن نیت
پرهیز از بدی
حسن خلق ؛
نیکوکاری و
صدقه خوشحال کردن پدر و مادر و
نیکی به آنها
صله رحم شکر فراوان به درگاه الهی
و
زیارت کربلا .
• ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، سیوری جلی، جلال الدین مقداد بن عبداللّه، (م/۸۲۶ق)، تحقیق سید مهدی رجائی، مکتبة آیة اللّه المرعشی، قم، ۱۴۰۵هـق.
• اصول الکافی، کلینی رازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، (م/۳۲۹ق)، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش.
• الاقتصاد الهادی إلی طریق الرشاد، طوسی، ابوجعفر بن حسن، (م/۴۶۰ق)، تحقیق شیخ حسن سعید، مکتبة جامع چهلستون، طهران، ۱۴۰۰هـق.
• الاقتصاد فی الاعتقاد، غزالی، ابوحامد، (م/۵۰۵ق)، علق وشرحه علی بن ملحم، دار الهلال، بیروت، ۱۹۹۳م.
• الأمالی، طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی (م/۴۶۰ق)، دارالثقافة، قم، ۱۴۱۴ق.
• انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، حلّی، جمال الدین ابومنصور حسن بن یوسف، (م/۷۲۶ق)، تحقیق محمد نجفی زنجانی، انتشارات رضی و بیدار، قم، ۱۳۶۳هـش.
• بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر، (م/۱۱۱۰ق)، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق.
• تصحیح الاعتقاد الإمامیة، شیخ مفید، محمد بن نعمان، (م/۴۱۳ق)، تحقیق حسین درگاهی، دارالمفید، بیروت، ۱۴۱۴هـق.
• تمهید الأوائل وتلخیص الدّلائل، باقلانی، ابوبکر محمد بن طیّب، (م/۴۰۳ق)، تحقیق شیخ عماد الدین احمد حیدر، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۱۴هـق.
• تهذیب الاحکام، طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (۴۶۰ق)، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش.
• التفسیر الکبیر، رازی، فخرالدین (/۶۰۶ق)، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
• الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الأربعة، شیرازی، صدر الدین محمد، انتشارات مصطفوی، قم، ۱۳۷۹هـق.
• الذخیره فی علم الکلام، علم الهدی، شریف مرتضی، (م/۴۳۶ق)، تحقیق سید احمد حسینی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ق.
• شرح الاصول الخمسة، بن احمد، قاضی القضاة عبد الجبار، (م/۴۱۵ق)، مکتبة وهبة، قاهره، ۱۳۸۴هـق.
• شرح المقاصد، تفتازانی، مسعود بن عمر بن عبد اللّه، (م/۷۹۲ق)، تحقیق عبد الرحمن عمیرة، مجمع البحوث الإسلامیة، طهران، ۱۴۰۹هـق.
• شرح المنطق، سبزواری، هادی، تحقیق و تعلیق حسن حسن زاده، نشر ناب، تهران، ۱۴۱۶هـق.
• الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، جوهری، اسماعیل بن حماد، (م/۳۹۳ق)، تحقیق احمد بن عبد الغفور عطاری، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۴۰۷ق.
• عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، (م/۳۸۱ق)، تهران، انتشارات جهان، ۱۳۸۷هـق.
• عیون الحکم والمواعظ، لیثی واسطی، علی بن محمد، (م/قرن۶)،، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، دارالحدیث، قم، ۱۳۷۶ش.
• کتاب التفسیر، عیاشی سمرقندی، ابونضر محمد بن مسعود، (م/۳۲۰ق)، تحقیق و تعلیق، سید هاشم رسولی محلاّتی، المکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران، بی تا.
• کتاب الزهد، کوفی اهوازی، حسین بن سعید، (م/ق۳)، تحقیق، میرزا غلامرضا عرفانیان، انتشارات العلمیة، قم، ۱۳۹۹هـق.
• کتاب العین، فراهیدی، ابوعبد الرحمن الخلیل بن احمد (م/۱۵۷ق)، تحقیق مهدی مخزومی وابراهیم سامرائی مؤسسة دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹هـق.
• کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (قسم الالهیات، حلّی، یوسف بن مطهر، (م۷۲۶ق)، علق علیه جعفر السبحانی، مؤسسة الإمام الصادق (علیهالسلام)، قم، ۱۳۷۵ش.
• الکلیّات، حسینی کنوی، ابوالبقاء ایوب بن موسی (م/۱۰۹۴ق)، دارالکتاب الاسلامی، قاهره، ۱۴۱۳ق.
• المفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ابی القاسم حسین بن محمد، (م/۵۰۲ق)، تحقیق محمد سید گیلانی، المکتبة المرتضویة، ایران، ۱۳۶۲ش.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، سید محمد حسین، (م/۱۴۰۲ق)، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۹۷ق.
• مستدرک الوسائل، نوری، حسین (م/۱۳۲۰ق)، مؤسسة آل البیت لإحیاء الثراث، ۱۴۰۸ق.
• وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، عاملی، شیخ محمد بن حسن حرّ، (م/۱۱۰۴ق)، مؤسسة آل البیت، قم، ۱۴۰۹هـق.
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق(ع)، برگرفته از مقاله «آجال»، شماره یک.