• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیات خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نشانه‌های خدا در آفاق و انفس را آیات خدا می‌نامند.



آیات، جمع آیه است. اهل ‌لغت در ریشه و مبدأ اشتقاق آن اَیَ‌یَ، اوی، أأی را احتمال داده و این احتمال‌های را به تفصیل بررسی کرده‌اند. خلیل،
[۱] خلیل بن احمد، ترتیب العین، ج۱، ص ۶۳، «أیا».
ابن‌فارس، جوهری
[۳] الجوهری، الصحاح، ج‌۶‌، ص‌۲۲۷۵، «ایا».
و ابن‌منظور،
[۴] ابن منظور، لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۲۸۲، «ایا».
برای آیه ، معانی گوناگونی چون قصد، مکث و انتظار ، جماعت و شگفتی را گفته‌اند، ولی همه آنان یکی از معانی آیه را علامت و نشانه دانسته‌اند. راغب می‌گوید: آیه به معنای علامتِ آشکارِ ملازم با چیز پنهان است، به‌گونه‌ای که انسان با آگاهی از آن علامت، به چیز پنهان نیز دست می‌یابد، مانند نشانه راه که با دیدن آن، راه آشکار می‌شود. در قرآن، آیه، آیتین و آیات ۳۸۲ بار آمده است.


مفسّران برای آیه در قرآن ، معانی گوناگونی گفته‌اند، ولی گویا می‌توان آن را در همه این موارد به معنای علامت و نشانه دانست. مصادیق آیه در قرآن بدین قرار است:

۲.۱ - مصادیق آیه در قرآن

آیه قرآن
[۶] حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۳.
«مِنه ءایتٌ مُحکمتٌ پاره‌ای از قرآن، آیات محکم است.» آیات قرآن را از‌آن‌رو آیه گفته‌اند که مضمون آن، بیان آیات تکوینی، معارف و احکامی است که نشانِ خدا است. برخی هم گفته‌اند: چون آیه قرآن، نشانه و دلیل بر سخنی بلند و آموزه‌ای ارجمند است، به آن آیه گفته‌اند
[۱۰] طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
یا از این جهت که نشانه جدایی و قطع کلامی از کلام دیگر است.
[۱۱] ابن منظور، لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۲۸۲، «ایا».
[۱۲] طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۰۴.


۲.۲ - معجزه مصداقی دیگر

معجزه
[۱۳] محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
«أَنّی قَد جِئتُکم بِـایَة مِن رَبِّکم أَنّی أخْلُقُ لَکم مِن الطّینِ کَهَیئةِ الطَّیرِ فَأَنفُخُ فِیه فَیکونُ طَیراً بِإذنِ اللّهِ (عیسی (علیه‌السلام) گفت:) در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه‌ای آورده‌ام. من از گِل برای شما شمایل پرنده می‌سازم، آن‌گاه در آن می‌دمم، پس به اذن خدا پرنده‌ای می‌شود.» راز نام‌گذاری معجزه به آیه آن است که نشانه حقّانیّت ادّعای پیامبر و رسالت او از جانب خدا است.

۲.۳ - پند و عبرت آیه‌ای از خدا

پند و عبرت
[۱۶] محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
«فَالیَومَ نُنَجّیکَ بِبَدنِک لِتَکونَ لِمَن خَلفَک ءَایةً = پس امروز تن بی‌جان تو را به ساحل می‌افکنیم تا برای کسانی که از پی تو می‌آیند، عبرتی باشد.» به اموری که مایه پند و عبرت است، از آن‌رو آیه گفته‌اند که نشانِ قدرت و عزّت پیشینیان، سپس نابودی و خواری آنان است.

۲.۴ - جهان آفرینش آیه خدا

موجودات جهان آفرینش
[۱۹] محمد بن حسین دامغانی، الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
(آفاق و انفس):
«وَ مِن ءایتهِ أَن خَلَقَکُم مِن تراب آفرینش شما (انسان‌ها) از خاک ، از نشانه‌های خدا است.» بر جهان آفرینش چون آسمان ، زمین ، خورشید ، انسان و... از آن رو آیه اطلاق شده که همه، نشانه آفریدگاری دانا و توانا است. تعبیر آیه از پدیده‌های جهان، مهم‌ترین کاربرد این واژه در قرآن و موضوع بحث در این مقاله همین کاربرد است، البتّه وجوه دیگری مانند برج و عمارت
[۲۲] سیوطی، الاشباه و النظائر، ص‌۳۰۰.
دلیل و برهان
[۲۵] طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۳۱۰.
قدرت و سلطه
[۲۸] طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۵۷.
و کتاب (قرآن)
[۳۱] آلوسی، روح‌المعانی، ج‌۲۰، ص‌۱۱۶.
را برشمرده‌اند که می‌توان همه آن‌ها را به معنای نشانه دانست.


در قرآن، برشمردن نشانه‌های الهی در آفرینش، همواره با واژه آیه یا آیات بیان نشده، بلکه خداوند سبحان در موارد فراوانی در مقام یادآوری نعمت‌های خود، بدون ذکر واژه آیه، به شمارش آن‌ها پرداخته است، مانند: «وَأَنزَلنا مِن السَّماءِ مآءً فأنبَتنا فیها مِن کلِّ زوج کریم»، «أَلَم‌تَرَ أنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکم ما فی‌الأرضِ وَالفُلکَ تَجری فی‌البَحرِ بِأمرِه».


به گفته مؤلف تفسیر تسنیم، نعمت‌های الهی، آیات توحیدی حق است که برای بهره‌وری مادّی و تعالی معنوی انسان آفریده شده و تبیین آن‌ها در قرآن برای دعوت به توحید و تهذیب است.
[۳۸] محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج۱، ص‌۳۳.
برخی نیز گفته‌اند: در پاره‌ای از موارد، نعمت‌های خدا در آسمان و زمین به تفصیل یادآوری شده تا انگیزه‌ای برای شکر و حق‌شناسی باشد و در همه جا نیز این هدف ممکن است منظور باشد که انسان، با نگرش به عالم (از آن جهت که آفریده خدا و در چنبره تدبیر او است)، معرفت فطری و شناخت حضوری خود را شکوفا سازد و شدّت بخشد، بنابراین، این آیات همه جا ضمن این‌که به چگونگی آفرینش موجودات اشاره می‌کند، می‌خواهد خدا را به انسان نشان دهد و عقربه دل او را در جهت آفریدگار نگاه دارد
[۳۹] جوادی آملی، تسنیم، ج‌۲، ص‌۶۰۵‌.
و از آن‌جا که غرض از بیان نعمت‌ها و آیات، راه‌یابی به توحید است، قرآن ، منکران خدا و مشرکان را که با مشاهده آیات الهی، به شناخت خداوند و یگانه‌پرستی هدایت نشده‌اند، سرزنش می‌کند: «أَوَلَم یَروا»، «أَفَلَم یَنظُروا»، «أَفَلایَنظرونَ»، «أَفلاتُبصِرون». در مواردی نیز با ادای سوگند، به عظمت آیات الهی اشاره شده است: «وَالسَّماءِ ذاتِ البُروجِ»، «وَالشَّمسِ و ضُحـها وَالقَمرِ إذا تَلـها»، «والنَّجمِ إذا هَوی».


یکی از راه‌های شناخت خدا، شناخت او از طریق آیات او است که آن را در اصطلاح، برهان اِنّی می‌نامند، یعنی انسان با تدبّر در معلول و آثار، به علّت و مؤثّر آن پی می‌برد. شناخت خدا از این طریق، شایع‌ترین برهانی است که قرآن برای خداشناسی مطرح ساخته است، چنان‌که بسیاری از مفسّران، تمام آیاتی را که بر آیات تکوینی الهی مشتمل است، به اثبات وجود خدا ناظر دانسته و مفاد آن‌ها را به صورت براهینی درآورده‌اند که بازگشت بیش‌تر آن‌ها، به «برهان نظم» است.
[۵۴] جوادی آملی، معارف قرآن، ج۱، ص‌۲۲۶.


۵.۱ - خداشناسی از راه آیات

اهتمام قرآن برای خداشناسی از راه آیات، ازآن‌رو است که بیش‌تر معلومات بشر در جهان، معلوماتِ آیه‌ای است. به گفته برخی، اگر انسان کسی را خوب، بد، دوست یا دشمن می‌داند، آن را از رهگذر احساس کسب نکرده، بلکه از گفتار و رفتار که نشانه دوستی یا دشمنی و خوبی یا بدی است، دریافته است، پس بیش‌تر شناخت‌های ما نه حسّی مستقیم و نه علمی تجربی است، بلکه احساس ما به آیه‌های شیء تعلّق می‌گیرد، ولی ذهن ما همواره از راه آیات و آثار، مؤثّر را در ورای آن‌ها می‌بیند. شناخت خدا از این راه نیز برای انسان ممکن می‌شود. اگر ما خداشناسی از طریق آیات را انکار کنیم، باید نود درصد معلومات خود را که از همین راه به دست آمده‌اند، نادیده بگیریم،
[۵۵] مطهری، مجموعه آثار، ج۱۳، ص‌۴۲۸.
از سوی دیگر، برخلاف سایر براهین عقلی که دشواری‌هایی دارد، همه انسان‌ها به فراخور دانش خود می‌توانند از این طریق به شناخت خدا دست یابند، بنابراین، مأنوس بودن انسان با شناختِ آیه‌ای و آسان‌یابی آن موجب شده است که قرآن به این نوع شناخت توجّه ویژه‌ای کند.


قرآن در مواضع فراوانی بر تفکّر و تدبّر در آیات خدا تأکید کرده، متفکّران را می‌ستاید: «الَّذینَ یَذکُرونَ اللهَ قیماً و قُعوداً و عَلی جُنُوبِهم و یَتَفکّرونَ فِی خَلقِ السَّموتِ و الأرضِ». برپایه روایات، تفکّر یک ساعت از عبادت یک سال برتر شمرده شده.
[۵۸] غزالی، احیاء علوم الدین، ج‌۶‌، ص‌۵۸‌.
این اهمّیّت از جهاتی قابل بررسی است:


مهم‌ترین راز مطالعه آیات الهی ایمان به خدا و شناخت حقّانیّت او است
[۵۹] طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۹.
: «سَنُریهِم ءایتِنا فِی‌الأفاقِ وَ فی أَنفسِهِم حتّی یَتَبیّنَ لَهم أنّهُ الحقُّ» از این‌رو قرآن کافرانی را که نعمت و قدرت الهی را در آسمان و زمین مشاهده می‌کنند و ایمان نمی‌آورند، سرزنش می‌کند: «أَوَلم یَرالَّذین کَفَروا أَنّ السَّموتِ والأرضَ کانَتا رَتقاً فَفَتَقنـهما وَ جَعَلنا مِن الماءِ کلَّ شیء حیّ أَفلا یُؤمِنون» البتّه برخی گفته‌اند: ممکن است قرآن به (با بیان آیات تکوینی) به طور مستقیم درصدد اثبات وجود خدا برنیامده باشد یا وجود خدا را قریب به بدیهی و بی‌نیاز از استدلال می‌دانسته یا با منکر قابل توجّهی مواجه نبوده است. در هر حال، منافاتی ندارد که آیه‌ای‌ به‌طور مستقیم درصدد اثبات یگانگی خدا باشد، ولی‌ به‌طور غیر مستقیم اصل وجود خدا را هم اثبات کند.
[۶۴] جوادی آملی، معارف قرآن، ج۱، ص‌۲۴.



تفکّر در آیات خدا، افزون بر اثبات اصل وجود آفریدگار، ما را به صفات او، چون علم، قدرت، حکمت ، رحمت و... نیز رهنمون است، چنان‌که قرآن، هدف آفرینش آسمان‌ها و زمین را دست‌یابی به بینش توحیدی و آشنایی با قدرت و علم خداوند معرّفی می‌کند: «اللهُ الّذی خَلقَ سَبعَ سَموت وَ مِن الأرضِ مِثلَهنّ یَتَنزَّلُ الأمرُ بَینَهنَّ لِتَعلموا أنّ اللهَ علی کلِّ شَیء قدیر وَ أنَّ اللهَ قَد أَحاطَ بِکلِّ شَیء عِلماً».
تفکّر در بسیاری از آیات خدا و نمایان شدن قدرت بی‌انتهای او در آفرینش، پذیرش امکان قیامت و برانگیخته شدن دوباره موجودات را برای انسان آسان‌تر می‌کند، چنان‌که قرآن در تعدادی از آیات، پس از یادآوری برخی از آیات خدا، معاد و زندگی پس از مرگ و دشوار نبودن زنده‌کردن مجدّد انسان‌ها را به یاد می‌آورد. در جای دیگر نیز هدف از تفصیل و توضیح آیات را یقین به ملاقات خداوند دانسته است: «یُفَصِّلُ الأیـتِ لَعَلَّکُم بِلِقاءِ ربِّکم تُوقِنون» هم‌چنین قرآن، آفرینش انسان از خاک و نطفه و علقه، و‌زنده شدن زمین‌ مرده را دلیلی بر برانگیخته شدن دوباره انسان‌ها می‌داند. و نیز، «فَانظُر إِلی ءاثرِ رَحمَتِ اللّهِ کَیفَ یُحیِ الأرضَ بَعدَ مَوتِها إنَّ ذلکَ لَمُحیِ المَوتی» و زنده شدن زمین و رشد گیاهان را در آن، از آیات الهی معرفی کرده، می‌گوید: همو که زمین را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می‌کند: «وَمِن ءایتِهِ أنّکَ تَری‌الأرضَ خشِعةً فإذا أنزَلنا عَلیها الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت إنّ‌الَّذی أَحیاها لَمُحیِ المَوتی».


به گفته علاّمه طباطبایی، اهمّیّت تعقّل در آیات الهی از آن رو است که شناخت آیات، موجب شناخت خداوند و اسما و صفات و افعال او می‌شود و می‌فهماند که خدا زنده است و مرگ بر او عارض نمی‌شود. خداوند، توانایی بدون عجز، و‌دانایی است که جهل در او راه ندارد و او آفریدگار و مالک همه چیز است. آفریدگان را آفرید تا به آنان انعام کند، بدون این‌که به آن‌ها نیازمند باشد. او روزی همه را گرد می‌آورد و انسان‌ها را پاداش یا کیفر خواهد داد. با دست‌یابی به این معارف، انسان درمی‌یابد که زندگی او دائم و سعادت یا شقاوت او پایدار است، واین زندگی دنیایی، بیهوده نیست واین حقیقتی‌است که انسان را به دین و شریعت الهی راهنمایی می‌کند.


از دیگر آثار سیر در آیات خدا، بصیرت و خروج از حجاب طبیعت و غفلت و دست‌یابی به یاد خدا است، چنان‌که در سوره ق پس از اشاره به آفرینش آسمان و زمین و کوه‌ها و گیاهان می‌گوید: «تَبصِرَةً و ذِکری لِکلِّ عَبد مُنیب» و گردش شب و روز و نزول باران از آسمان را مایه تذکر می‌داند: «وَ هُوالّذی جَعَل الَّیلَ والنَّهارَ خِلفَةً لِمَن أرادَ أن یَذَّکّر»، «هُوالّذی یُریکُم ءایتِهِ و یُنزِّلُ لکم مِنَ‌السَّماءِ رِزقاً وَ ما یَتَذَکّرُ إلاّ مَن یُنیب».
شکرگزاری نیز یکی از آثار تعقّل در آیات خدا است، چنان‌که قرآن به بیان نشانه‌های خود در دریا و فواید آن پرداخته، می‌فرماید: «وَ لَعلَّکُم تَشکرونَ». قرآن، انسان‌هایی را که به رغم مشاهده آیات الهی و برخورداری از آن‌ها، شکرگزار نیستند، سرزنش می‌کند: «أَفَرءیتُمُ الماءَ الَّذی تَشرَبون ءَأنتُم أَنزَلتموهُ مِنَ‌المُزنِ أَم نَحن‌المُنزِلون لَو نَشاءُ جَعَلنه أُجاجاً فَلولاتَشکُرونَ».


آیه و نشانه، یا اعتباری است یا تکوینی . آیات اعتباری تابع قرارداد است، ولی‌ آیات تکوینی تابع قرارداد نبوده، برای‌ همهو در همه‌جا نشانه ‌است، مانند آیه بودن ‌چمن‌ سبز بر وجود آب . نشانه تکوینی درباره غیر خدا، فقط در محدوده و حالت خاصّی وجود دارد، یعنی چمن مادامی ‌که سبز است، نشانه ‌آب است، ولی پس از خشک شدن، دیگر نشانه آن نیست، امّا موجودات جهان برای خداوند در همه حالات و با همه تطوّرات، نشانه است، در غیر این صورت، مستلزم مستقل بودن موجودی در جهتی خاصّ است که ‌درباره ممکنات محال می‌نماید، بنابراین، هر موجود ممکن در هر حال، نشانه تکوینی خدا است.
[۹۰] جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج‌۱۳، ص‌۳۴۵.
[۹۱] جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج‌۱۳، ص۳۴۶.


۱۱.۱ - آیات شهودی و غیبی

آیات الهی را می‌توان به آیات شهودی و غیبی، «علِمِ‌الغَیبِ وَالشَّهـدَة» و ملکی: «تَبـرکَ الذی بِیَدِه المُلک» و ملکوتی: «فَسُبحنَ الَّذی بِیَدهِ مَلَکوتُ کُلِّ شَیء» تقسیم کرد. موجودات مادّی و محسوس که بر خلاف موجودات غیبی با مادّه و عوارض آن مقارنند، از آیات شهودی به شمار می‌آیند، زیرا به ادراک حسّی قابل درکند، گرچه آیه بودنشان مانند سایر آیات به ادراک عقل است و موجودات غیر مادّی، آیات غیبی به شمار می‌آیند که خود به آیات مثالی، نفسی و عقلی قابل تقسیمند.
[۹۸] صدرالدین شیرازی، تفسیر ملاصدرا، ج‌۵‌، ص‌۱۳۴.
از دیگر تقسیم‌های مهم آیات، تقسیم آن به آفاقی و انفسی است.


از قرآن چنین برمی‌آید که هرکس از عقل بهره گیرد، و اهل قبول و شنیدن و پندگیری و درس آموختن باشد و در آیات خدا تعقّل و تفکّر کند و از اولی‌الالباب و اولی النهی (خردمندان) به شمار آید می‌تواند از آیات آفاق و انفس، به قدرت ، علم و حکمت خدا پی برد. چنین انسانی، اهل ایمان، تقوا و در راه رسیدن به یقین خواهد بود، از همین‌رو است که خداوند در آیاتی چند، آفرینش را نشانه‌ای برای مؤمنان و پرهیزگاران و اهل یقین می‌داند، یعنی آنانند که از رهگذر این آیات به خدا راه یافته و اهل ایمان و تقوا و یقین شده‌اند، البتّه کسانی که از تدبّر و نگریستن در آیات الهی روی گردانند، آیات الهی در آن‌ها تأثیری نمی‌نهد و ایمان نمی‌آورند و بر شرک خویش پای می‌فشارند: «وَ کَأیِّن مِن ءایة فی‌السَّموتِ والأرضِ یَمُرّونَ عَلیها وَ هُم عَنها مُعرِضونَ وَ ما یُؤمِنُ أکثرُهُم بِاللّهِ إلاّ وَ هُم مُشرِکونَ» و آسمان را که سقفی محفوظ است، می‌بینند و از نشانه‌های آن روی‌گردانند: «وَ جَعلنا السَّمآءَ سَقفاً مَحفوظاً وَ هُم عَن ءایـتِها مُعرِضونَ» چنان‌که کافران هم نمی‌توانند از راه جهان‌شناسی و خودشناسی به خدا پی ببرند، زیرا غُل‌هایی که بر گردنشان است، آنان را از دیدن خود باز می‌دارد و میان آنان و آیات انفسی و آفاقی خداوند، دیوار بزرگی است که راه را از هر سوی بر آنان بسته است:
[۱۲۴] جوادی آملی، تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۶.
«إنّا جَعَلنا فی أعنقِهم أغللاً فَهِی إلی الأذقانِ فَهُم مُّقمَحون وَ جَعلنا مِن بَینِ أَیدیهِم سَدّاً وَ مِن خَلفهِم سَدّاً فَأغشَینهم فَهُم لایُبصِرون.»



۱. خلیل بن احمد، ترتیب العین، ج۱، ص ۶۳، «أیا».
۲. ابن فارس، مقاییس، ج‌۱، ص‌۱۶۸، «ای‌ی».    
۳. الجوهری، الصحاح، ج‌۶‌، ص‌۲۲۷۵، «ایا».
۴. ابن منظور، لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۲۸۲، «ایا».
۵. راغب اصفهانی، مفردات، ج۱، ص‌۱۰۱، «ای».    
۶. حسین بن محمد دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۳.
۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳.    
۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۹. علامه طباطبایی، المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۵۹.    
۱۰. طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
۱۱. ابن منظور، لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۲۸۲، «ایا».
۱۲. طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
۱۳. محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
۱۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳.    
۱۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۶. محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۱۸. یونس/سوره۱۰، آیه۹۲.    
۱۹. محمد بن حسین دامغانی، الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۳۴.
۲۰. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲۱. روم/سوره۳۰، آیه۲۰.    
۲۲. سیوطی، الاشباه و النظائر، ص‌۳۰۰.
۲۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۶.    
۲۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۸.    
۲۵. طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۳۱۰.
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۲۷. بقره/سوره۲، آیه۶۱.    
۲۸. طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۵۷.
۲۹. قصص/سوره۲۸، آیه۲۸.    
۳۰. قصص/سوره۲۸، آیه۳۵.    
۳۱. آلوسی، روح‌المعانی، ج‌۲۰، ص‌۱۱۶.
۳۲. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴۵.    
۳۳. جاثیه/سوره۴۵، آیه۸.    
۳۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۱.    
۳۵. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۰.    
۳۶. حج/سوره۲۲، آیه۲۲.    
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۶۵.    
۳۸. محمد بن حسین دامغانی، الوجوه و النظائر، ج۱، ص‌۳۳.
۳۹. جوادی آملی، تسنیم، ج‌۲، ص‌۶۰۵‌.
۴۰. سجده/سوره۳۲، آیه۳۲.    
۴۱. سجده/سوره۳۲، آیه۲۷.    
۴۲. ق/سوره۵۰، آیه۵۰‌.    
۴۳. ق/سوره۵۰، آیه۶.    
۴۴. غاشیه/سوره۸۸، آیه۸۸‌.    
۴۵. غاشیه/سوره۸۸، آیه۱۷.    
۴۶. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۱‌.    
۴۷. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۱.    
۴۸. بروج/سوره۸۵، آیه۸۵‌.    
۴۹. بروج/سوره۸۵، آیه۱.    
۵۰. شمس/سوره۹۱، آیه۹۱.    
۵۱. شمس/سوره۹۱، آیه۱‌و۲.    
۵۲. نجم/سوره۵۳، آیه۵۳‌.    
۵۳. شمس/سوره۹۱، آیه۱.    
۵۴. جوادی آملی، معارف قرآن، ج۱، ص‌۲۲۶.
۵۵. مطهری، مجموعه آثار، ج۱۳، ص‌۴۲۸.
۵۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳.    
۵۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۵۸. غزالی، احیاء علوم الدین، ج‌۶‌، ص‌۵۸‌.
۵۹. طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۲۹.
۶۰. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۱.    
۶۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۶۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۱.    
۶۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۰.    
۶۴. جوادی آملی، معارف قرآن، ج۱، ص‌۲۴.
۶۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۶۵‌.    
۶۶. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.    
۶۷. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۶۸. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۹.    
۶۹. رعد/سوره۱۳، آیه۱۳.    
۷۰. رعد/سوره۱۳، آیه۲.    
۷۱. حج/سوره۲۲، آیه۲۲.    
۷۲. حج/سوره۲۲، آیه۵.    
۷۳. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۷۴. روم/سوره۳۰، آیه۵۰.    
۷۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۱.    
۷۶. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۹.    
۷۷. علامه طباطبایی، المیزان، ج‌۶‌، ص‌۱۷۰.    
۷۸. ق/سوره۵۰، آیه۵۰‌.    
۷۹. ق/سوره۵۰، آیه۸.    
۸۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۵.    
۸۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۲.    
۸۲. غافر/سوره۴۰، آیه۴۰.    
۸۳. غافر/سوره۴۰، آیه۱۳.    
۸۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۶.    
۸۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۴.    
۸۶. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴۵.    
۸۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۲.    
۸۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۵۶‌.    
۸۹. واقعه/سوره۵۶، آیه۶۸۷۰.    
۹۰. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج‌۱۳، ص‌۳۴۵.
۹۱. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج‌۱۳، ص۳۴۶.
۹۲. توبه/سوره۹، آیه۹.    
۹۳. توبه/سوره۹، آیه۹۴.    
۹۴. ملک/سوره۶۷، آیه۶۷‌.    
۹۵. ملک/سوره۶۷، آیه۱.    
۹۶. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۹۷. یس/سوره۳۶، آیه۸۳.    
۹۸. صدرالدین شیرازی، تفسیر ملاصدرا، ج‌۵‌، ص‌۱۳۴.
۹۹. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۱۰۰. روم/سوره۳۰، آیه۲۴.    
۱۰۱. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۱۰۲. یونس/سوره۱۰، آیه۶۷.    
۱۰۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۶.    
۱۰۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۳.    
۱۰۵. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۱۰۶. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۱۰۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴۵.    
۱۰۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۳.    
۱۰۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳.    
۱۱۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.    
۱۱۱. طه/سوره۲۰، آیه۲۰.    
۱۱۲. طه/سوره۲۰، آیه۵۴.    
۱۱۳. علامه طباطبایی، المیزان، ج‌۱۸، ص‌۱۵۹.    
۱۱۴. نمل/سوره۲۷، آیه۲۷.    
۱۱۵. نمل/سوره۲۷، آیه۸۶.    
۱۱۶. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰.    
۱۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۶.    
۱۱۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۱‌.    
۱۱۹. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۰.    
۱۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲.    
۱۲۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۵ و ۱۰۶.    
۱۲۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۱.    
۱۲۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۲.    
۱۲۴. جوادی آملی، تسنیم، ج‌۲، ص‌۲۳۶.
۱۲۵. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۱۲۶. یس/سوره۳۶، آیه۸و۹.    



دائرة المعارف قرآن کریم- برگرفته از مقاله- «آیات خدا».    



جعبه ابزار