ابن تیمیه از دیدگاه علمای شافعی اصلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با ظهور ابن تیمیه و ارائه نظرات مخالف
کتاب و
سنت وی، تعداد زیادی از علمای
مذهب شافعی چه در
زمان حیات وی و چه پس از وفاتش به مخالفت با وی پرداخته و به تبیین عقائد انحرافی وی مبادرت ورزیدند که به برخی از آنها اشاره میشود.
«
ابوعباس احمد بن عبدالحلیم » معروف به
ابن تیمیه ، بنیانگذار فکری
وهابیت در
سال ۶۶۱ه. ق در حــران ـ از توابع
ترکیه کنونی ـ به
دنیا آمد.
به علت
ترس از حملات مغولان به
شام ، عبدالحلیم
پدر وی با تمام خانوادهاش به
دمشق کوچ کردند.
او عقیده
تشبیه و
تجسیم و جهت داشتن
خداوند را بعد از
مرگ پدر و زمانی که بر کرسی
تدریس تفسیر قرآن بجای پدر قرار گرفت، مطرح کرد. وقتی ساکنان شهر «حماة» از او درباره
آیه (الرحمن علی العرش استوی)
پرسیدند، وی در تفسیر آن جایگاهی برای خداوند در
عرش تعیین کرد. چنانکه در دیگر فتاوای وی نیز مشهود است، وی قائل به جسمانیت خداوند بلا کیف بوده و این نظر را به اهل
حدیث و ظاهر گرایان نسبت داده است.
سرانجام ابن تیمیه حرانی در سال ۷۰۵ ه. ق در
دادگاه ، محکوم شد. در سال ۷۰۷ ه. ق، از
زندان آزاد گردید و با آزادی از زندان، مجددا به نشر عقاید خود پرداخت. در سال ۷۲۱ ه. ق دوباره محکوم به زندان شد و در سال ۷۲۸ ه. ق در زندان قلعه
دمشق درگذشت.
ابن حجر عسقلانی از علماء بزرگ اهل سنت مینویسد: «وقتی خبر به
قاضی شافعی رسید «که برخی از افراد نزد ابن تیمیه رفت و آمد میکنند» گفت: اگر به خاطر کفری که از وی
ثابت شده، کشته نشود، حداقل باید نسبت به وی سخت گیری شود. آنگاه دستور داد وی را به زندان انفرادی منتقل کنند.
پس از آن قاضی شافعی دمشق دستور داد که در دمشق اعلان کنند که:
«من اعتقد عقیدة ابن تیمیة حل دمه وماله».
«هر کس معتقد به عقاید «ابن تیمیه» باشد،
خون و مالش
حلال است.»
و این اعلامیه را توسط یکی از علمای بزرگ اهل سنت به نام «
شهاب محمود » در
مسجد جامع دمشق
قرائت کرد که به دنبال آن حنبلیها و افراد دیگری که در معرض
اتهام بودند، جمع شدند و اعلام کردند که ما بر
مذهب و عقیدهی امام شافعی هستیم.»
وی که از علمای شافعی و متوفای ۹۴۲ه. ق است درباره فتوای ابن تیمیه در منع
زیارت قبور مینویسد: «
سفر برای زیارت
قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، مشروع و
جایز میباشد به خاطر جواز این موضوع علمای بزرگی مانند
شیخ تقی الدین سبکی و
شیخ جمال الدین زملکانی و
شیخ داوود ابو سلیمان مالکی و دیگران از علما، در مورد آن، کتاب نوشته و در آن کتب نظریات
ابن تیمیه که معاصر آنها بوده را رد کردهاند زیرا او در این مورد نظری زشتی داده است که آب دریاها آن را پاک نمیکند...»
و این نشانی از
قبح فتاوای ابن تیمیه در میان علمای
مذهب شافعی است که فتوایی چون ممنوعیت سفر برای زیارت
قبر پیامبر اینگونه موجب موضع گیری ایشان حتی قرنها پس از وی میشود.
ابن زملکانی ، محمد بن علی کمال الدین متوفای ۷۲۷ه. ق، از فقهای شافعی در عصر خویش بوده که ریاست مذهب شافعی به او محول گشت.
ابن کثیر درباره وی مینویسد: استاد مذهب شافعی در عصر خود بوده که ریاست تدریس،
افتاء و مناظره به او واگذار گردید که به علمای معاصر خود در مذهب شافعی چیره گشت و برتری یافت.
ابن تیمیه همواره با طرح نظرات انحرافی خود، موجب التهاب و
تشنج در جامعه اسلامی میشد، تا اینکه در
سال ۷۰۵ه. ق قضات شهر، همراه با ابن تیمیه در
قصر نایب السلطنة حاضر شدند و کتاب «الواسطیه» وی قرائت شد، و پس از دو جلسه مناظره با
کمال الدین بن زملکانی و اثبات
انحراف فکری و عقیدتی ابن تیمیه، او را به
مصر تبعید کردند.
بنابر نقل ابن کثیر در
ماه شوال سال ۷۰۷ ه. ق،
صوفیه به سبب جسارتهایی که ابن تیمیه به «
ابن عربی » کرده بود به دولت مصر
شکایت کردند و داوری بر عهده قاضی شافعی گذاشته شد و مجلس محاکمهای تشکیل شد، ولی مطلب خاصی علیه ابن تیمیه ثابت نشد و در همان مجلس گفت:
«لایستغاث الا بالله، لایستغاث بالنبی استغاثة بمعنی العبارة ولکن یتوسل به و یتشفع به».
«
استغاثه منحصر به
خداوند است و از
پیامبر طلب یاری نمیتوان نمود، ولی میتوان از او
توسل و طلب
شفاعت نمود.»
ولی قاضی
بدرالدین شافعی احساس کرد که وی در قضیۀ توسل،
ادب را نسبت به پیامبر گرامی رعایت نمیکند، نامهای به قاضی شافعی نوشت تا او را به مقتضای شریعت مجازات نماید.
قاضی شافعی نیز گفت: من نسبت به ابن تیمیه همان سخنی را گفتم که نسبت به دیگر منحرفان میگویم.
آنگاه دولت مصر ابن تیمیه را بین رفتن به دمشق،
اسکندریه و یا زندان، مخیر ساخت. ابن تیمیه زندان را برگزید و روانهی زندان شد.
ابن حجر مکی متوفای ۹۷۴ه. ق، از علمای بزرگ مذهب شافعی، درباره ابن تیمیه مینویسد:
«ابن تیمیة عبد خذله الله تعالی واضله واعماه واصمه وادله وبذل، صرح الائمة الذین بینوا فساد احواله وکذب اقواله... واهل عصرهم وغیرهم من الشافعیة والمالکیة والحنفیة... والحاصل ان لا یقام لکلامه وزن بل یرمی فی کل وعز وحزن، یعتقد فیه انه مبتدع ضال ومضل جاهل غال، عامله الله تعالی بعدله واجارنا من مثل طریقته وعقیدته.»
«خدا او را خوار،
گمراه ،
کور و
کر گردانیده است و پیشوایان
اهل سنت و معاصرین وی از
شافعیها ،
مالکیها و
حنفیها بر
فساد افکار و اقوال او تصریح دارند... سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی
بدعت گذار، گمراه و گمراه کننده و نامتعادل است، خداوند با او به
عدالت خود رفتار نماید و ما را از شر عقیده و راه و رسم وی حفظ نماید.»
این عبارات به طور روشن، نظر علمای مذاهب مختلف اسلامی را نسبت به ابن تیمیه و انحرافات وی روشن میسازد.
وی همچنین مینویسد:
«کسی که میخواهد از آن اطلاع پیدا کند، بر او لازم است که به کلام امام
مجتهد ، که بر جلالتش و رسیدن به مرتبهی اجتهادش اتفاق وجود دارد، یعنی
تقی الدین سبکی و فرزندش تاج و شیخ امام عز بن عبدالسلام و معاصرین او از علمای شافعی، مالکی و حنفی مراجعه کرده و نوشتههای آنها را مطالعه کند.
او کسی بود که علاوه بر اعتراض بر بزرگان صوفیه بلکه بر امثال
عمر بن الخطاب و
علی بن ابیطالب رضی الله عنهما، اعتراض نمود. حاصل این که کلام او هیچ ارزشی ندارد بلکه با کمال تاسف به دور انداخته میشود و اعتقاد ما درباره او این است که او بدعت گذار و گمراه و گمراه کننده و
جاهل و اهل
غلو است.
خداوند به او به عدالتش رفتار کند و ما را از مثل روش و عقیده و کردارش، مصون دارد... از برخی
سلف خبر داده شده که نزد او یادی از علی بن ابیطالب رضی الله عنه شد، او گفت: هفده مورد
اشتباه کرده است. ای کاش میدانستم اگر به گمان تو، علی اشتباه کرده است پس از کجا
صواب به دست تو رسیده است؟! »
جباوی سعدی شافعی (معاصر) وی در مقدمه کتابی که در رد ابن تیمیه نگاشته، مینویسد:
«این
کتاب را کشف المین نامیدم و در آن تهمت ابن تیمیه حرانی و نسبتهای ناروایش را به
عقل و نقل بیان کردم... و این بعد از اطلاع کامل من از کتابهای او همچون (مجموع الفتاوی) و (درء التعارض) و (منهاج السنة) و (الصفدیة) و دیگر کتابهای اوست که برخی از مطلب آن کتب را نقل نمودیم از آن جمله اعتقاد به قدیم بودن نوع عالم در کتاب (کشف الزلل) است که به طور مفصل مذهبش را تفصیل داده و آن را رد نمودهایم...»
وی همچنین مینویسد:
«از
خداوند متعال میخواهم که چشم
بصیرت به پیروان او بدهد و آنان را به
حق هدایت کند، تا چه رسد به کسانی که مغبون شده و گول حرفهای او را خوردند، تا جایگاه این بدعت گذار را به خوبی بدانند و اینکه او جز فردی خارج شده ی از
دین و
کافر نیست، و در اعتقادات منفرد و شاذش تنها بدعت گذار و گمراه بوده و از جماعت مفارقت کرده است.»
نجم الدین محمد امین کردی شافعی نظرات ابن تیمیه را صورت دیگری از بدعتهای یهودیان دانسته و از مقابله علمای اهل سنت با این انحرافات به عنوان قیام علمای اهل سنت و جماعت یاد کرده و مینویسد: «در قرنهای پیشین بین اهل
اسلام بدعتهایی از قبیل قول به
تشبیه و
تجسیم و اعتقاد به جهت و مکان در حق خدای متعال وجود داشته که از ساخته و پرداختههای دشمنان اسلام بوده است، تا کینهی خود را بر ضد اسلام محکم سازند، در حالی که برخی از اهل اسلام از آنان
غافل بودهاند... تا اینکه در اوایل
قرن هشتم این بدعتها به شکل دیگری، صورتی شبیه به
یهود به خود گرفت که خطر آن کمتر از اقدامات یهود نبوده است. این کارها به دست فردی به نام «ابن تیمیه حرانی» انجام گرفت، که علمای اهل سنت و جماعت در مقابل آنها
قیام کردند، به طوری که در عصر او کسی باقی نماند تا او را یاری و نصرت کند مگر کسی که دارای غرض بوده و یا در قلبش
مرض بوده است...»
چگونه است که همه این علما در یک نقطه اشتراک دارند و آن دروغگو بودن و بدعت گذار بودن ابن تیمیه است.!
یک نگرانی در کلمات همه این علما وجود دارد و آن اینکه با ترویج افکار ابن تیمیه هیچ یک از مقدسات اسلامی در امان نخواهد بود و هر روز باید شاهد خدشه و ضربه به یکی از مسائل اعتقادی باشیم.
جالب آن است که با وجود این همه اختلاف نظرهای جدی و نقاط
افتراق در مبانی فکری و اعتقادی علمای شافعی با
وهابیت ، در حال حاضر برای رسیدن به اهدافشان اینگونه تبلیغات میکنند که ما جزئی از
اهل سنت و مدافع عقاید ایشان هستیم و همه اقدامات و نظرات ما مطابق با نظرات و آرای سلف و بزرگان از علماست.
این مطالب تنها گوشهای از انتقادات و اشکالاتی است که یکی از مذاهب اربعه اهل سنت یعنی مذهب شافعی بر ابن تیمیه وارد کردهاند که به روشنی دوری او از اعتقادات اسلامی را به نمایش میگذارد.
سایت پژوهه برگرفته از مقاله «ابن تیمیه از دیدگاه علمای شافعی».