• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن جریر طبری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری از مشاهیر مورخان نامی دوران اسلامی بود که در تفسیر، حدیث، فقه و علوم دیگر ید طولائی داشته و یکی از ائمه زمان خود بشمار می‌رفته است.



بنابر مشهور در اواخر سال ۲۲۴ ه. در آمل مازندران (طبرستان) به دنیا آمد و در آخر روز شنبه ۲۶ شوال سال ۳۱۰ ه. در بغداد از دنیا رفت و او را در روز یکشنبه در خانه‌اش به خاک سپردند.


ابوبکر خوارزمی در کتاب «طبقات فقهاء» وی را یکی از مجتهدان عصر بشمار می‌آورد و ابواسحاق شیرازی معروف، همشیره زادهء اوست،
[۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا.
و در اکثر علوم تالیفات داشته است و مشهورتر از همه کتاب «تاریخ طبری» می‌باشد که معروف به وقایع خلقت عالم را از زمان آدم تا عصر خود در آن آورده است دیگر از تالیفات مهم وی تفسیر کبیر است. کتاب تاریخ او از کتب موثق و معتبر بشمار می‌رود، به اختصار به فارسی هم ترجمه شده و ترجمهء ترکی نیز دارد وی در شعر و ادب نیز شهرهء عصر خویش بوده است.
[۲] قاموس الاعلام ترکی، رجوع به ابن جریر، محمد بن جریر.
[۳] بیرونی، ابوریحان، التفهیم، ص۴۸۹.
[۴] ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۱، ص۲۷.
[۵] ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۱، ص۲۳۴.
[۶] ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۸، ص۲۰.
[۷] امین، احمد، ضحی‌الاسلام، ص۱۶۶.
[۸] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۱۰۱.
[۹] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۹۱.
[۱۰] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۹۰.
[۱۱] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۸۶.
[۱۲] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۸۳.
[۱۳] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۷۳.
[۱۴] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۳۹.
[۱۵] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۱۷۰.
[۱۶] پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۳۶۱.
[۱۷] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۱، ص۲۵۶۰، تهران.
[۱۸] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۱۱۰.
[۱۹] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۸.
[۲۰] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص ۲۵۵۷.
[۲۱] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۲.
[۲۲] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۱.
[۲۳] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۴۹.
[۲۴] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۴۸.
[۲۵] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۳۰.
[۲۶] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۱۱۶۴.
[۲۷] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ج۳، ص۲۵۲۹.
[۲۸] قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ج۳، ص۷۲.
[۳۰] خوانساری، سیدمحمدباقر، روضات‌الجنات، ص۷۰۲.
[۳۱] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۸.
[۳۲] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۶۲.
[۳۳] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۴۹.
[۳۴] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۴۷.
[۳۵] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۲۲.
[۳۶] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۲۰.
[۳۷] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۱۹.
[۳۸] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۱۸.
[۳۹] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۱۲.
[۴۰] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۷۳.
[۴۱] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۷۲.
[۴۲] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۸.
[۴۳] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۶.
[۴۴] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۳.
[۴۵] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۵۳.
[۴۶] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۵۰.
[۴۷] ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۴۰.
[۴۸] سرکیس، یوسف، معجم‌المطبوعات، ستون ۱۲۲۹.
[۴۹] زرکلی، خیرالدین، الاعلام زرکلی، ج۲ ص۴۴۶.
[۵۰] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۴.
[۵۱] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۵۵.
[۵۲] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۵۰.
[۵۳] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۲۸.
[۵۴] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۲۷.
[۵۵] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۹.
[۵۶] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۶.
[۵۷] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۵.
[۵۸] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۰.
[۵۹] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۰۹.
[۶۰] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۹۲.
[۶۱] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۸۱.
[۶۲] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۶۷.
[۶۳] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۶۲.
[۶۴] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۵۵.
[۶۵] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۶.
[۶۶] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۲.
[۶۷] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۱.
[۶۸] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۹.
[۶۹] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۸.
[۷۰] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۶.
[۷۱] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۱۰.
[۷۲] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۸۴.
[۷۳] آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۹۷.
[۷۴] ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج۴ ص۲۹۲، ترجمهء رشیدیاسمی.
[۷۵] ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج۴ ص۳۵۸، ترجمهء رشیدیاسمی.



وی یکی از افراد پر استعداد و دارای نبوغ افراد بشری است که نمونه کمی در بین انسان‌ها دارند. سر تا پا عشق به علم و دانش بوده و تمام عمر خود را در راه تحصیل آن صرف کرده و حتی به خاطر باز نماندن از تحصیل علم و دانش، همسر اختیار نکرده است.
خود می‌گوید: من قرآن را در هفت سالگی حفظ کردم و در سن هشت سالگی امام جماعت شدم و در سن نه سالگی شروع به نوشتن اخبار کردم.
وی درباره شدت عشق و علاقه خود نسبت به علم و دانش می‌نویسد: من در نزد احمد بن حماد دولابی تاریخ می‌خواندم و هر روز برای این منظور از شهر ری به نزد احمد که در یکی از روستاهای اطراف ری ساکن بود می‌رفتم، و بلافاصله از نزد او به ری می‌آمدم و مانند دیوانگان سر از پا نشناخته، به درس حدیث محمد بن حمید رازی حاضر می‌شدم.
در حالات او نقل شده که روزی به شاگردانش گفت: آیا حاضرید تفسیری را که نوشته‌ام بررسی کرده و تحقیق کنید؟ پرسیدند که چه میزان است؟ گفت: سی هزار ورق گفتند: مطالعه و بررسی این مقدار تفسیر عمر زیادی می‌طلبد. وی به خاطر آنان تفسیر را در سه هزار ورق خلاصه کرد.
وی به خاطر تحصیل علم و دانش اسلامی، چندین بار سفرهای طولانی انجام داد. در علاقه و اهتمام او به علم و دانش همین بس که یک ساعت به آخر عمرش مانده در حال بیماری روایتی که از امام جعفر بن محمد (علیهماالسلام) رسیده بود، شنید و چون آن روایت را تا آن زمان نشنیده بود، فوری قلم و دوات خواست و آن را نوشت. وی علاوه بر علوم اسلامی مانند فقه و اصول و تفسیر، در علوم ادبی و فلسفی و حتی در علم طب و ریاضی و هیئت و تاریخ نیز استاد بود.
به دلیل گستردگی ابعاد شخصیتی و فراوانی مباحث تفسیری طبری، کتاب‌شناسی آن را در حد ارائه عنوان‌ها و فهرست‌بندی مطالب، ارائه خواهیم داد. باشد که مورد استفاده پژوهشگران و علاقمندان مباحث تفسیری، قرار گیرد.


عناوین و فهرست‌های ذیل می‌توانند نمایانگر شخصیت ایشان در ابعاد مختلف باشند.
الف) - نسب، مولد، وفات و مدفن طبری.
ب) - اوصاف جسمی و ظاهری طبری.
پ) - شخصیت اخلاقی و اجتماعی طبری- زهد- قناعت- اخلاص- ورع و تقوی- بزرگواری- بزرگمنش- آزاداندیشی- تواضع- عدم قبول هدیه- عدم اشتغال در پست‌های دولتی و...
ت) شخصیت علمی و فرهنگی طبری- مهارت‌های علمی طبری- مذهب و اجتهاد طبری (جریریه) - موقعیت طبری در برابر حنابله- رافضی‌بودن طبری- شیعه‌بودن طبری- نسبت الحاد به طبری- نسبت جهمیه به طبری- آغاز فراگیری علوم مختلف.
ث) اساتید طبری بیش از ۲۰ استاد وی ذکر شده است، در کوفه، ری، مصر، بصره- بغداد- در فقه- در حدیث- در تاریخ- در تفسیر- در قرائت.
ج) شاگردان طبری- بیش از ۳۳ شاگرد معروف برای او ذکر شده است.
چ) سفرهای طبری- عراق- سوریه- فلسطین- مصر- هندوستان.
خ) منابع بحث‌های مربوط به شخصیت طبری و دیدگاه علما درباره شخصیت او:
۱- البدایة و النهایة ابن کثیر ۲- تاریخ بغداد خطیب بغدادی ۳- تذکرة الحفاظ ذهبی ۴- تهذیب الاسماء و اللغات نووی ۵- روضات الجنات خوانساری ۶- طبقات الشافعیه سبکی ۷- طبقات الفقهاء شیرازی ۸- طبقات عبادی ۹- طبقات القراء ذهبی ۱۰- طبقات القراء ابن الجزری ۱۱- معجم الادباء یاقوت حموی ۱۲- وفیات الاعیان ابن خلکان ۱۳- الوافی بالوفیات صفدری ۱۴- سیر اعلام النبلاء الحوفی ۱۵- ظهر الاسلام احمد امین ۱۶- الفهرست ابن ندیم ۱۷- طبقات المفسرین سیوطی ۱۸- طبقات المفسرین داوودی ۱۹- تاریخ الادب العربی بروکلمان ترجمه عبد الحلیم نجار ۲۰- تاریخ التراث العربی سزگین ترجمه محمود فهمی حجازی ۲۱- کیهان اندیشه شماره ۲۵ ویژه نامه طبری مقاله آقای رسول جعفریان ۲۲- کیهان اندیشه شماره ۲۸ ویژه نامه قرآن مقاله آقای عقیقی بخشایشی ۲۳- المفسرون حیاتهم و منهجهم محمد علی ایازی ۲۴- دانشنامه و قرآن پژوهی ج۲ ذیل کلمه طبری ۲۵- التفسیر و المفسرون دکتر ذهبی ۲۶- مقدمه چاپ جدید کامل تفسیر طبری ۱۳ مجلد دار الکتب العلمیة. ۲۷- ابن جریر الطبری و منهجه فی التفسیر محمد بکر اسماعیل فصل اول ۲۸- الامام الطبری دکتر محمد الزحیلی فصل اول ۲۹- یادنامه طبری (به مناسبت بزرگداشت یک هزار و یکصدمین سالگرد و درگذشت طبری) مقاله دکتر محمد باقر حجتی فصل اول ۳۰- مقدمه مترجم در ترجمه تفسیر طبری ج۱ آقای محمد باقر خالصی ۳۱- مقاله: شناسائی برخی از تفاسیر عامه، تفسیر طبری، آقای محمد علی مهدوی راد نشریه حوزه شماره ۲۴ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ۳۲- خلاصه عبقات الانوار ج۶ (احوال و آثار محمد ابن جریر طبری) ۳۳- «فهرست مشاهیر ایران» ج۲ ۳۴- السیرة و التاریخ دکتر عبدالرحمن حسین العزاوی.
ح) تالیفات طبری: نوشته‌اند که طبری در چهل سال از زندگی خود روزی ۴۰ ورق مطلب می‌نوشت. و می‌گویند از زمان بلوغ تا پایان عمر هشتاد و شش ساله‌اش بطور متوسط روزی ۱۴ صفحه تالیف کرده است.


آثار طبری را می‌توان در چهار دسته تقسیم‌بندی نمود.

۵.۱ - آثار چاپ شده

۱- کتاب اختلاف الفقهاء (آراء فقهای اربعه) ۲- تاریخ طبری ۳- تفسیر طبری ۴- کتاب صریح السنة- آثار خطی موجود در کتابخانه‌ها ۱- کتاب تهذیب الآثار ۲- کتاب حدیث الهیمان ۳- کتاب رسالة البصیر فی معالم الدین ۴- کتاب العقیدة ۵- کتاب القراءات.

۵.۲ - آثار ناپدید شده

۱- کتاب اختلاف علماء الامصار فی احکام شرایع الاسلام ۲- کتاب اختیار من اقاویل الفقهاء ۳- کتاب آداب القضاة و المحاضر و السجلات ۴- کتاب آداب المناسک ۵- کتاب الآدر فی الاصول- کتاب الاعتذار ۷- کتاب امهات الاولاد ۸- کتاب آداب النفوس ۹- کتاب بسیط القول فی احکام شرایع الاسلام ۱۰- کتاب البیان عن اصول الاحکام ۱۱- کتاب الخفیف فی احکام شرایع الاسلام (مختصر کتاب اللطیف) ۱۲- کتاب الدلالة علی النبوة ۱۳- کتاب ذیل المذیل (تاریخ الرجال المسمی بذیل المذیل) ۱۴- کتاب الرد علی ابن عبد الحکم فی رده علی مالک ۱۵- کتاب الرد علی ذی الاسفار ۱۶- کتاب الزکاة ۱۷- کتاب الشرب ۱۸- کتاب الشروط او کتاب امثلة العدول ۱۹- کتاب الشهادات ۲۰- کتاب الصلاة ۲۱- کتاب طرق الحدیث ۲۲- کتاب الطهارة ۲۳- کتاب عبارة الرؤیا ۲۴- کتاب العدد و التنزیل ۲۵- کتاب الفتوی ۲۶- کتاب فضائل ابی بکر و عمر ۲۷- کتاب فضائل العباس ۲۸- کتاب فضائل علی بن ابیطالب «علیه السلام» ۲۹- کتاب اللباس ۳۰- کتاب اللطیف فی احکام شرایع الاسلام ۳۱- کتاب مختصر الفرائض ۳۲- کتاب فردوس الحکمة ۳۳- کتاب فی القیاس ۳۴- کتاب مختصر مناسک الحج ۳۵- کتاب مراتب العلماء ۳۶- کتاب المسترشد ۳۷- کتاب مسند ابن عباس ۳۸- کتاب المسند المجرد ۳۹- کتاب الموجز فی الاصول ۴۰- کتاب الوصایا ۴۱- کتاب الوقف.

۵.۳ - آثار منسوب به طبری

۱- کتاب تاریخ صنعاء ۲- کتاب بشارة المصطفی (فی سبة عشر جزءا) ۳- کتاب حدیث الطیر ۴- کتاب الرد علی الحرقوصیة ۵- کتاب الرمی بالنشاب.


ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری از مورخان نامی دوران اسلامی است. کار عمده او در فقه بوده اما دو اثر مشهور او یکی در دانش تفسیر و با نام جامع‌البیان و دیگری دانش تاریخ با نام تاریخ الرسل و الامم والملوک شهرت بسزایی برایش به ارمغان آورده است. او بنیانگذار مذهب فقهی خاصی است که پیروانی نیز تا یک قرن پس از خود داشته است. اثر قابل ملاحظه فقهی و روایی وی که آن را تمام گذاشته عنوان تهذیب الاثار (درشش جلد) دار که در گذر زمان برجای مانده است.

۶.۱ - نحوه نگارش تاریخ

تاریخ او از همان ابتدا مقبولیت عام یافت. چنین مقبولیتی مربوط به ویژگی‌های کتاب، از حیث تفصیل و استناد و متعادل بودن آن، از نظر جامعه اهل سنت است. این مقبولیت سبب شد تا کتاب‌های تاریخی بعدی، بر نقل‌های آن تکلیه کرده و خلاصه‌ای از آن را بیاورند. ابن مسکویه و ابن اثیر و ابن کثیر چنین کاری را کرده‌اند.
طبری در آغاز کتاب، با اشاره به این که نقل‌ها را مسند آورده، خواسته تا خود را به خاطر نقل مطالب نادرست تبرئه کند. چنین شیوه‌ای در عین حال که سبب شده حجم زیادی از نقل‌های تاریخی محفوظ بماند، به دلیل گزینش‌های نادرشت طبری از نقل‌ها، به خصوص نقل از افراد دروغگویی چون سیف بن عمر، به حق مورد انکار برخی از محققان قرار گرفته است.
جواد علی نوشته است که طبری در استفاده از مآخذ اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است. او روایات سیف بن عمر را در قضایای رده بر روایات واقدی و مدائنی ترجیح داده است. این در حالی است که او متهم به زندقه بوده و حتی خود طبری نظر مساعدی نسبت به وی نداشته است. حضور سیف در تاریخ طبری از جنگ‌های رده آغاز شده و تا پایان جنگ جمل ادامه می‌یابد و بدین صورت، طبری در حساس‌ترین مقطع تاریخی که بخشی از تاریخ مذهبی برای همه فرقه‌هاست، تاریخ خود را با نقل‌های کذب سیف بن عمر مشوه می‌کند.
جلد نخست تاریخ طبری که تاریخ جهان از آفرینش تا مبعث است، مملو از اخبار اسرائیلی است، درست همانطور که در تفسیر طبری نیز اسرائیلیات فراوانی آمده است.
نوع این اخبار از طریق وهب بن منبه است که بیش از هر کس در اواخر قرن نخست هجری این قبیل اخبار را میان مسلمانان منتشر کرد.

۶.۲ - سال نگارش تاریخ

طبری کتاب تاریخی خود را در فاصله سال‌های ۲۸۳ تا۲۹۰ املا کرد، اما بعد از آن وقایع را تا ربیع‌الثانی سال ۳۰۳ هجری بر آن افزود. افزون بر آن کتابی با عنوان ذیل المذیل در شرح حال صحابه و تابعین بر اساس سال درگذشت آن‌ها نوشت که تنها تخلیص آن توسط عریب بن سعد (م ۳۷۰) انجام شده باقی مانده و با عنوان المنتخب من ذیل المذیل در پایان تاریخش به چاپ رسیده است.

۶.۳ - تکلمه‌های تاریخ

چندین نفر از نویسندگان دوره بعد، ذیلی بر کتاب تاریخ طبری نوشتند. عریب بن سعد حوادث تا سال ۳۲۰ را عنوان صله تاریخ الطبری نوشت. ثابت بن سنان صابی (م ۳۶۳) آن را تا سال ۳۶۰ ادامه داد. هلال بن محسن صابی تا سال ۴۴۸ را نوشت. عیون التواریخ ادامه آن تا سال ۴۷۹ است. پس از آن محمد بن عبدالملک همدانی (م ۵۲۱) تا سال ۴۷۸ را نوشت. تکلمه‌های دیگری هم نوشته شده که مفقود است.
درباره ذیول و تکلمه‌هایی که بر کتاب طبری نوشته شده، سزگین توضیحاتی داده است. روایات طبری به طور عمده در قالب حدیثی عرضه می‌شود. او ابتدا سند را آورده و پس از آن متن خبر را نقل می‌کند. به عنوان نمونه می‌نویسد: حدثنا محمد بن عبدالله بن عبدالحکم، قال حدثنا ایوب بن سوید، فقال له الولید… در مواردی نیز با تعبیر حدثنی فلان آورده و در مجلد اخیر از کسانی که شاهد حوادث بوده‌اند به نام مطلبی با تعبیرهایی مانند ذکر لی بعض اصحابی یا حدثنی جماعه من اهل … متن خبر را نقل کرده است. تعبیر‌هایی شبیه قال ابن اسحاق، قال الکلبی نشان ان است که وی از آثار مکتوب آن‌ها بهره برده است.

۶.۴ - ویژگی نوشته طبری

در عین حال باید توجه داشت که مسند بودن روایات طبری به معنای جمع‌آوری آن‌ها از منابع شفاهی نیست. وی انبوهی از کتاب‌های پیشینیان را در اختیار داشته و با استفاده از اجازه روایتی یا امثال آن، بدون آن که نامی از کتاب به میان آورد، به طریق مسند و با یاد نام مشایخ خود، از آن کتاب‌ها نقل می‌کند. منابع طبری را استاد جواد علی تحت عنوان موارد تاریخ‌الطبری دسته‌بندی کرده است.
ویژگی دیگر طبری آن است که در نقل روایی، نقل‌های مختلفی را از یک حادثه با اسناد مختلف می‌آورد. این شیوه، فرصت لازم را در اختیار محقق قرار می‌دهد تا دیدگاه‌های معارص را درباره یک حادثه به دست آورده و با توجه به روش‌های علمی، در اطراف آن‌ها به تحقیق بپردازد. البته او نیز گاهی حدیث بعضی را داخل در حدیث دیگران می‌کند. اما در مواردی نیز به قسمت اختلافی که می‌رسد، نقل معارض را آورده و سپس ادامه روایت پیشین را می‌آورد. او در تفسیر و تاریخ خود این شیوه روایی را دارد و جز در موارد بسیار نادر، اظهار نظری از خود به دست نمی‌دهد.
بر مؤلفان و محققان است که با توجه به سند نقل‌ها، آنچه از مورخان کذّاب نقل شده بر پای طبری نگذارند. در ضمن باید توجه داشته باشند که اکتفای به سند نیز در ارزیابی نقل‌ها درست نیست. زیرا صادق بودن راوی دلیل بر درستی نقل او نیست، چه بسا مآخذ آن شخص غلط بوده و یا خود تحت تاثیر آراء و عواطف خود نقلی را شکل داده است. آنچه مهم است استفاده از تمامی روش‌های علمی برای بررسی است.
طبری به دلیل بینش خاص تاریخی که داشته، تفصیل بسیار راجع به حوادث آورده و در موارد متعددی، این تفصیلات در هیچ ماءخذ دیگری نیامده است. طبیعی است که شیوه طبری نمی‌توانسته دربرگیرنده آگاهی‌های اجتماعی باشد. او تنها به نقل متکی است و نقل‌ها صرفا تاریخی با به عبارتی صرفا سیاسی هستند. در این صورت، یافتن آگاهی‌هایی در زمینه‌های تمدنی و فرهنگی آنچنان که در آثار مسعودی می‌توان یافت، در تاریخ طبری بی‌ثمر است. موارد‌ اندکی را باید استثناء کرد.
طبری حوادث تا پیش از اسلام را به صورت موضوعی و ترتیب کلی تاریخی آورده است. اما پس از اسلام، حوادث را به صورت سال‌شماری ارائه کرده است.

۶.۵ - منابع طبری

جواد علی شرح مبسوطی درباره منابع طبری به دست داده است. به عقیده وی، مآخذ طبری در بخش تاریخ انبیا و ایران پیش از اسلام، اخبار و آثار تفسیری بوده که در مکتب شاگردان ابن عباس در شرح آیات قرآنی با استفاده از مآخذ مختلف تا آن زمان فراهم آمده بود است. در مورد ایران، بیشتر از آثار ترجمه شده از فارسی مانند آثار ابن مقفع و نیز کتاب‌های کلبی که در این زمینه بسیار غنی بوده، استفاده کرده است. وی در این بخش‌ها، نام آثار و یا مؤلفان را به طور غالب یاد نکرده و با تعبیرهایی مانند قال بعض العجم مطالب را نقل کرده است.
در بخش تاریخ عرب قبل از اسلام، از آثار کلبی بهره برده، به ویژه درباره تاریخ عراق که به طور منحصر از او نقل کرده است. در مورد تاریخ یمن از مطالب ابن اسحاق استفاده کرده که او هم از وهب بن منبه و محمد بن کعب قرظی برگرفته است. در واقع دو نقر اخیر به ضمیمه کعب‌الاحبار، منبع اخبار مربوط به تاریخ انبیا مجلد نخست تاریخ طبری هستند. درباره تاریخ روم در قیاس با آنچه درباره ایران آورده، مطلب مهمی نیامده است. در بخش اول سیره اصل بر سیره ابن اسحاق است.
اما موارد فروانی هم از عروة بن زبیر، ابان عثمان بن عفان، شرحبیل، بن سعد و هیثم بن عدی آورده است. همانگونه که اشاره شد، تکیه طبری بر جریانات رده تا پایان جمل، بر روایات سیف بن عمر است. پس از آن در بیان حوادث عراق تا پایان عصر اموی، به طور عمده از ابومخنف نقل شده و روایات مدائنی، عوانة بن حکم، واقدی، عمر بن شبه و کلبی در ادامه آورده می‌شود.
بالاترین ارزش کتاب طبری، از آن‌روست که از بسیاری مکتوبات تاریخی رایج یا غیر رایج آن عصر را که در اختیار داشته استفاده کرده و امروزه جز آنچه طبری از آن کتابها برای ما نگاه داشته، اثری بر جای نمانده است. شاید یکی از بهترین آثار کتاب مقتل الحسین (علیه‌السّلام) ابومخنف بوده که بخش مهم آن تنها از طریق تاریخ طبری حفظ شده است. همین امر درباره آثار وهب بن منبه در زمینه اخبار انبیای سلف، آثار عبید بن شریه، اسمعی، شعبی و کلبی، درباره تاریخ عرب و فارس پیش از اسلام و نیز نسخه اصل سیره ابن اسحاق در بخش مغازی صادق است.

۶.۶ - موضع دینی در تاریخ‌نگاری

موضع دینی طبری در تاریخ‌نگاری و در گزینش اخبار، کاملا آشکار است. او در مواردی از جمله اخباری که درباره قتل عثمان بوده با خودداری از نقل آن اخبار، این موضع دینی خود را نشان داده است. آنچه از برخی نقل‌ها و نیز تاءلیفات طبری در اواخر حیات او بر می‌آید. احتمال تغییر موضع دینی او را نشان می‌دهد. ما در جای دیگر به این گزارشات که احتمال وجود گرایش ‌ شیعی را در طبری نشان می‌دهد رسیدگی کرده‌ایم. ازجمله آن‌ها کتاب الولایه اوست که آن در طرق حدیث غدیر نوشته است.

۶.۷ - نسبت تشیع به طبری

ابوبکر خوارزمی (۳۲۳ ۳۸۳) که در منابع فراوانی به عنوان فرزند خواهر طبری مورخ خوانده شده و کمترین تردیدی در این نسبت و تشیع او وجود ندارد در شعری تشیع خود را به دایی‌های خود که طبری یکی از آن‌هاست نسبت داده است. وی می‌گوید:
بآمل مولدی وبنوجریر
فاخوالی یحکی المرءخاله
فمن یک رافضیا عن تراث
فانی رافضی عن کلاله
آنچه مسلم است این‌که، وی در سال‌های پایانی عمر خود در بغداد مورد طعن اصحاب حدیث و عثمانی مذهب‌ها بوده و از بابت تاءلیف کتاب الولایه و نیز کتابی در صحت طرق حدیث طیر نوشته، سخت تحت فشار بوده است. یاقوت گزارش این آزارها را در شرح حال وی در معجم‌الادباء آورده است.
در سال‌های اخیر، برخی از نویسندگان اهل سنت، برای دور کردن طبری از این گرایش مختصر شیعی، گفته‌اند که وی با محمد بن جریر بن رستم طبری شیعی خلط شده و برخی از مطالب آن‌ها به خطا به طبری معروف نسبت داده شده است. چنین خطایی در هر زمینه باشد، درباره کتاب الولایه او صادق نیست. زیرا ذهبی آن کتاب را دیده و تلخیصی از آن را هم فراهم آورده که موجود است.

۶.۸ - ترجمه تاریخ طبری

گفته شده است که کتاب تاریخ طبری در سال ۳۵۲ توسط ابوعلی بلعمی در دستگاه امارت سمانی‌ها به فارسی ترجمه شد. محقق تاریخنامه، ترجمه این اثر را به دست بلعمی نادرست دانسته و بر روی جلد کتاب نوشته است: گردانیده منسوب بلعمی بدنی ترتیب نام آن را نیز از تاریخح بلعمی به تاریخنامه طبری تغییر داده است. وی اسناد را حذف کرده و متن اخبار را نیز با تلخیص در کتاب خود آورده است. وی همانند شیوه‌های رایج ترجمه در آن روزگار، دخل و تصرفاتی در مورد و موقع اخبار و نقل‌ها کرده است. لطیف آن‌که، یک بار ترجمه فارسی، به عربی ترجمه شده است!
تاریخ بلعمی نخست بار به کوشش ملک الشعراء بهار و پروین گنابادی در دو مجلد به چاپ رسید، که تنها تاریخ انبیاء و ملوک را تا تاریخ فرس شامل می‌شد. این دو مجلد در سال ۱۳۷۴ به کوشش محمد روشن توسط انتشارات سروش چاپ شد. پس از آن، ادامه تاریخی بلعمی تا سه مجلد تا خلافت المستمر بالله (م ۵۲۹) می‌شد به کوشش آقای روشن و توسط نشر البرز در سال ۱۳۷۳ چاپ شد. بدین‌ترتیب اکنون کتاب تاریخنامه طبری در پنج مجلد در دست است.

۶.۹ - چاپ تاریخ طبری

متن تاریخ طبری نخستین بار در اروپا به چاپ رسید و همان چاپ یکبار در ایران افست شد. چاپهای مکرری از آن در مصر و بیروت صورت گرفته اما رایج‌ترین و بهترین آن‌ها در حال حاضر، چاپ یازده جلدی محمد ابولفضل ابراهیم است. متن تاریخ تا اوسط مجلد دهم به پایان می‌رسد و ادامه آن فهارس کتاب است. مجلد یازدهم مشتمل بر صله تاریخ الطبری از عریب بن سعد قرطبی و المنتخب من ذیل المذیل خود طبری است.
متن کامل تاریخ طبری با ترجمه فارسی آن که توسط ابوالقاسم پاینده در پانزده مجلد منتشر شده، بر روی یک cd با عنوان نور السیره توسط مرکز کامپیوتری علوم اسلامی عرضه شده است.
[۷۶] جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام.



تاریخ الامم و الملوک‌ (کتاب).
تاریخ طبری.
تفسیر طبری.


۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا.
۲. قاموس الاعلام ترکی، رجوع به ابن جریر، محمد بن جریر.
۳. بیرونی، ابوریحان، التفهیم، ص۴۸۹.
۴. ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۱، ص۲۷.
۵. ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۱، ص۲۳۴.
۶. ابن عبدربه، عقدالفرید، ج۸، ص۲۰.
۷. امین، احمد، ضحی‌الاسلام، ص۱۶۶.
۸. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۱۰۱.
۹. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۹۱.
۱۰. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۹۰.
۱۱. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۸۶.
۱۲. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۸۳.
۱۳. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۷۳.
۱۴. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۲۳۹.
۱۵. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۱۷۰.
۱۶. پیرنیا، میرزا حسن‌خان، ایران باستان، ج۱، ص۳۶۱.
۱۷. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۱، ص۲۵۶۰، تهران.
۱۸. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۱۱۰.
۱۹. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۸.
۲۰. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص ۲۵۵۷.
۲۱. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۲.
۲۲. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۵۱.
۲۳. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۴۹.
۲۴. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۴۸.
۲۵. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۲۵۳۰.
۲۶. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ص۱۱۶۴.
۲۷. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ج۳، ص۲۵۲۹.
۲۸. قفطی، جمال‌الدين، اخبار العلماء باخبار الحكماء، ج۳، ص۷۲.
۲۹. حموی، یاقوت، معجم‌الادباء، ج۶، ص۲۵۴۳.    
۳۰. خوانساری، سیدمحمدباقر، روضات‌الجنات، ص۷۰۲.
۳۱. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۸.
۳۲. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۶۲.
۳۳. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۴۹.
۳۴. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۴۷.
۳۵. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۲۲.
۳۶. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۲۰.
۳۷. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۱۹.
۳۸. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ص۱۸.
۳۹. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۱۲.
۴۰. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۷۳.
۴۱. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۷۲.
۴۲. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۸.
۴۳. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۶.
۴۴. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۶۳.
۴۵. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۵۳.
۴۶. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۵۰.
۴۷. ابن بلخی، فارسنامهء ابن البلخی، ج۱، ص۴۰.
۴۸. سرکیس، یوسف، معجم‌المطبوعات، ستون ۱۲۲۹.
۴۹. زرکلی، خیرالدین، الاعلام زرکلی، ج۲ ص۴۴۶.
۵۰. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۴.
۵۱. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۵۵.
۵۲. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۵۰.
۵۳. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۲۸.
۵۴. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۲۷.
۵۵. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۹.
۵۶. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۶.
۵۷. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۵.
۵۸. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۱۰.
۵۹. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۰۹.
۶۰. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۹۲.
۶۱. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۸۱.
۶۲. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۶۷.
۶۳. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۶۲.
۶۴. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۵۵.
۶۵. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۶.
۶۶. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۲.
۶۷. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۴۱.
۶۸. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۹.
۶۹. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۸.
۷۰. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۳۶.
۷۱. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۱۰.
۷۲. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۸۴.
۷۳. آرتور امانوئل کریستن‌سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۲۹۷.
۷۴. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج۴ ص۲۹۲، ترجمهء رشیدیاسمی.
۷۵. ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج۴ ص۳۵۸، ترجمهء رشیدیاسمی.
۷۶. جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام.



نرم افزار تاریخ اسلامی ایران، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
سایت علما و عرفا، برگرفته از مقاله «محمد بن جریر طبری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۱/۲۷.    
۳:۰۰



جعبه ابزار