ابن خالویه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْن خالویه، ابوعبدالله حسین بن احمد بن خالویه، ملقب به
ذوالنونین (د ۳۷۰ق /۹۸۰م)، شاعر، ادیب و
نحوی برجسته ایرانی تبار میباشد.
ثعالبی
نام وی را «حسن» و
ابن قفطی نام پدر او را «محمد» آورده است. او در
همدان به دنیا آمد. در هیچیک از مآخذ به سال تولد او اشاره نشده است، اما گفتهاند که در ۳۱۴ق /۹۲۶م، ظاهراً در آغاز
جوانی برای تحصیل به
بغداد رفت
و نزد برجسته ترین دانشمندان سده ۴ق /۱۰م دانش آموخت.
نحو و ادب را نزد
ابن درید (د ۳۲۱ق /۹۳۳م)،
ابوبکر بن انباری (د ۳۲۸ق /۹۴۰م)،
نفطویة (د ۳۲۳ق /۹۳۵م) و
ابوسعید سیرافی (د ۳۶۸ق /۹۷۹م) فراگرفت.
علوم قرآنی را از قاری بزرگ،
ابن مجاهد (د ۳۲۴ق /۹۳۶م) و
لغت را از «ابوعمر زاهد»، معروف به
غلام ثعلب (د ۳۴۵ق /۹۵۶م) آموخت
و از «محمد بن مخلد عطار» (د ۳۴۱ق /۹۴۳م) و گروهی دیگر
حدیث شنید
و کتاب «جمهرة»
ابن درید و «مختصر مزنی» را از «ابوبکر نیشابوری» روایت کرد.
گفتهاند در ادب از
صولی نیز روایت کرده است.
وی از بغداد به
شام و سپس به
حلب رفت.
در حلب آوازه او بالا گرفت و بسیاری از دانش دوستان از دور و نزدیک به سوی او شتافتند.
آنگاه به دربار
سیف الدوله حمدانی راه یافت و نزد او به مقامی رفیع رسید، ندیم وی و آموزگار فرزندانش گردید
و تا پایان عمر در خدمت
حمدانیان به سر برد.
گروهی نیز نزد وی دانش آموختند که مشهورترین آنها اینانند:
ابوبکر خوارزمی، معافی بن زکریا نهروانی و عبدالمنعم بن غلیون.
نیز گفتهاند که ابوالحسین نصیبی «کتاب آل» او را نزد خود وی خوانده است
و قاضی حلب «صالح بن جعفر بن عبدالوهاب» و «ابواحمد عبدالله بن عدی» از وی روایت کرده اند
و «سعید بن سعید فارقی نحوی» از وی حدیث شنیده است.
چنانکه در فهرست استادان ابن خالویه ملاحظه میشود، وی در هر دو
مکتب نحوی بصره و
کوفه به تحصیل پرداخت، اما خود در شمار نسل بعدی نحویان بغداد که دو مکتب را به هم آمیختند و تا حدودی از یکسو نگری های نمایندگان دو مکتب فراتر رفتند، قرار دارد.
او که در مرکز تحولات و مجادلات
ادبی سده ۴ق جای داشت، به لحاظ گستردگی دانش خود در رشته های گوناگون ادب
دارای اعتبار ویژه ای بود، چندانکه
ابن قارح - که میدانیم نامه اش به
ابوالعلاء معری انگیزه تحریر رسالة الغفران گردید - برای اثبات بزرگی خود به شاگردی نزد ابن خالویه بالیده است.
این اعتبار علمی و ادبی تا قرن ها پس از مرگ او نیز باقی ماند، چنانکه تقریباً همه منابع پس از وی چیره دستی او را در
نحو و ادب ستوده و او را یکی از نخبه های روزگار معرفی کرده اند،
ذهبی او را «شیخ العربیة» نامیده
و ابو عمرو دانی وی را دانا به
زبان عربی ، حافظ
لغت ، بصیر در قرائت و
ثقه در حدیث دانسته است.
ابن انباری او را از بزرگان لغت و
ابن قفطی و
اسنوی وی را یگانه زمان و پیشوا در علوم زبانی معرفی کرده اند، تنها
دلجی او را در نحو ضعیف دانسته است.
گر چه ابن انباری
توانایی او را در نحو همانند دانش وی در لغت ندانسته، اما برخی از محققان معاصر این گفته را نیز ستمی میدانند که ابن انباری بر وی روا داشته است.
یکی از اسباب
شهرت ابن خالویه در میان ادیبان، صرف نظر از وسعت دانش، همانا رقابت و درگیری او با دو تن از مشهورترین هم روزگارانش یعنی
متنبی و
ابوعلی فارسی بوده است.
متنبی مردی متکبر و خودخواه بود
و ابن خالویه را که توانسته بود در سایه کوشش و استعداد خویش موفقیتی بزرگ به دست آورد، همواره به دلیل غیر عرب بودن، خوار میشمرد،
اما ابن خالویه گویا میکوشید با خرده گیری های ادیبانه بر وی پیروز گردد،
اگر چه گاه به دلیل شتاب در این خرده گیری ها، چندان موفق نمیشود.
این دو هیچ فرصتی را برای خوار ساختن یکدیگر از کف نمیدادند
و این کینه که گویا تنها خاستگاهی نژادی داشت، چندان دوام آورد تا سرانجام متنبی ناگزیر دربار
سیف الدوله را ترک کرد.
سیف الدوله که همواره در این گونه مشاجرات حضور داشت، با سکوت خویش از ابن خالویه جانبداری میکرد
و بدین سان بود که هرگز از مقام او نزد سیف الدوله کاسته نشد.
اما
مناظرات ابن خالویه با
ابوعلی فارسی بیشتر جنبه علمی و ادبی داشت. رقابت این دو که از مجلس درس
ابوسعید سیرافی آغاز گردید،
برپایه فضل فروشی های رایج روزگار
و رقابت میان دو حریف هماورد ادامه یافت، به خصوص که سیف الدوله غالباً با بخشش های گزاف خود به این فضل فروشی ها دامن میزد.
اینان، بارها با یکدیگر به مناظره پرداختند و در ردّ نظریات یکدیگر دست به تألیف زدند
و از هر فرصتی برای نفوذ در دل سیف الدوله سود میجستند.
ابن خالویه در
شعر نیز دست داشت و
ثعالبی وی را در شمار شاعران یاد کرده است، اما اکنون تنها ۱۰ بیت از سروده های او در دست است: ۴
بیت در وصف زادگاهش
همدان و ۶ بیت شامل سه قطعه در
معجم الادباء .
دانش او در شعر و علوم مربوط به آن، چنان بود که توانست چند
دیوان را شرح کند.
درباره
مذهب ابن خالویه اتفاق نظر نیست.
نجاشی وی را «آگاه به مذهب ما» یعنی
تشیع دانسته و «کتاب آل» را که درباره
امامت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) است به وی نسبت داده، اما
ابن ندیم ، که نزدیک ترین منبع به زمان اوست، به این کتاب اشاره ای نکرده است.
پس از نجاشی، نخستین کسی که از آن نام برده،
ابن شهر آشوب و سپس یاقوت
است و از آن پس در بسیاری از منابع
شیعی و غیرشیعی از این کتاب نام برده شده است.
ابن حجر نیز وی را شیعه دانسته، اما گفته است که او در برابر
سیف الدوله به
تسنن تظاهر میکرده است و برای تأیید نظر خود گفته نجاشی را تکرار کرده است.
افزون بر آن گفته است که وی در «کتاب لیس» نیز مطالبی آورده که دلیل
امامی بودن اوست، اما تظاهر وی به تسنن در برابر
حمدانیان که خود خاندانی شیعی بوده اند، اندکی بعید مینماید. برخی از محققین معاصر نیز بر امامی بودن او نظر داده اند.
با اینهمه
سبکی و اسنوی
وی را
شافعی مذهب پنداشته اند. از آنجا که وی «مختصر مزنی» را از «ابوبکر نیشابوری» که شافعی مذهب بود
روایت کرده است، احتمال میرود که داوری سبکی و اسنوی درباره مذهب او برپایه همین کتاب بوده باشد.
گرچه ابن خالویه بیشتر زندگانی خود را در
حلب گذراند، اما گزارش هایی درباره سفرهای او به
بیت المقدس ،
حمص و
میافارقین در دست است.
وی همچنین به
یمن سفر کرد و در آنجا ضمن دیدار با «ابن حائک» به شرح دیوان او پرداخت.
ابن خالویه سرانجام بر اثر یک بیماری
در حلب درگذشت.
ابن حجر مرگ او را در ۳۷۱ق دانسته است.
۱- اشتقاق الشهور و الایام، کوتینگن، ۱۸۵۴م؛
۲- اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، حیدرآباد دکن؛
۳- انتصار ابن خالویه لثعلب، حیدرآباد دکن، ۱۳۱۷ق، همراه با الاشباه و النظائر سیوطی؛
۴- «کتاب الالفات»، در مجلة المورد، بغداد، ۱۹۸۲م، شم ۱، ص۷۳- ۸۸، ۲، ص۱۲۰-۱۳۶، ۳، ص۱۳۰-۱۵۰؛
۵- البدیع فی القرائات، به کوشش آربری، بوداپست، ۱۹۴۸م در «یادنامه گلدزیهر»؛
۶- الحجة فی القراءات السبع، بیروت، ۱۹۷۱م
؛
۷- رسالة فی اسماء الریح، به کوشش کراچکوفسکی، مسکو، ۱۹۲۶م؛
۸- شرح دیوان ابی فراس الحمدانی، این کتاب چندین بار به چاپ رسیده است، نخستین بار در ۱۸۹۵م توسط رودلف دوژاک در لیدن و سپس در ۱۹۴۴ و ۱۹۵۹م به کوشش سامی الدهان در بیروت؛
۹- شرح مقصورة ابن درید، به کوشش محمود جاسم محمد، بیروت، ۱۴۰۷ق /۱۹۸۶م، همراه با مقدمه مفصلی درباره ابن خالویه و آثار او؛
۱۰ لیس فی کلام العرب؛ این کتاب که یکی از آثار مهم ابن خالویه است، نخستین بار در ۱۸۹۳-۱۸۹۴م توسط درنبورگ در مجله «تحقیقات عبری» و بار دیگر توسط همو در سال های ۱۸۹۸-۱۹۰۱م در «مجله آمریکایی زبان و ادبیات سامی» و سومین بار توسط شنقیطی در ۱۳۲۷ق در قاهره به چاپ رسید.
دو چاپ نخست که از روی نسخه
موزه بریتانیا انجام گرفته است، دارای ۱۱۱ باب است که در چاپ شنقیطی، ۷۷ باب دیگر بر آن افزوده شده است.
در ۱۳۷۶ق چاپ دیگری از این کتاب به کوشش عبدالغفور عطار در
قاهره منتشر گردید، اما هیچکدام از آنها حاوی تمام مطالب این کتاب نیست و بخش بزرگی از آن را باید از دست رفته تلقی کرد.
چه
ابن خلکان از آن به عنوان کتاب بزرگی که دلیل تسلط وی در ادب است، یاد کرده است
و نیز
سیوطی ضمن نقل فقرات بسیاری از این کتاب
اشاره کرده است که این اثر در ۳ جلد بزرگ تألیف گردیده.
مازن مبارک دو چاپ اخیر را مورد بررسی و سنجش قرار داده است
۱۱- مختصر فی شواذ القراءات من کتاب البدیع، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۹۳۴م، که خود کتاب مستقلی نیست، بلکه مستخرجی است از کتاب «البدیع فی القرائات».
۱- کتاب الاسد فی اسماء الاسد؛ به گفته اسباث نسخه ای از این کتاب در حلب موجود بوده است.
۲- الجمل فی النحو
؛
۳- اعراب آیات من القرآن العظیم؛ نسخه ای از این کتاب در
کتابخانه لاله لی موجود است.
۴- رسالة فی اصول الهمزات التی فی الاسماء و الافعال و الحروف؛ نسخه ای از آن در
خزانه تیموریه موجود است.
۵- رسالة فی ما جاء مثنی؛ نسخه ای از این اثر در
بغداد موجود است.
۶- العشرات؛ نسخههایی از آن در
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
کتاب آل
؛ الإفق؛
؛ الاخبار فی الریاض؛ اسماء الحیّة؛ الالقاب؛
الامالی
الامامة
که احتمالاً همان کتاب آل است؛ اسماء ساعات اللیل؛
اسماء الله الحسنی؛
الاشتقاق؛
اشتقاق خالویه؛
اطرغش و ابرغش یا اطرغش فی اللغة؛
الحشرات؛ التذکرة؛
تصنیف فی الفراسة؛
حسن فی اللغة؛
تقفیة ما اختلف لفظه واتفق معناه للیزیدی؛
ربنا لک الحمد ملأ السموات؛
رسالة مشکاة العین؛
زنبیل المدوّر یا زنبیل المدوّن؛
شرح دیوان ابن حائک
شرح قصیدة فی غریب اللغة لنفطویة؛
شرح فصیح ثعلب؛
شرح قصیده بانت سعاد؛
شرح المقصور و الممدود لابن ولاّد؛
المبتدا فی النحو
المجدول فی القراءات؛
المذکر و المؤنث؛
مستحسن فی القراءات و الشواذّ؛
الهاذور.
(۱) ابن انباری عبدالرحمان، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، به کوشش ابراهیم السامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م.
(۲) ابن بدران عبدالقادر، تهذیب تاریخ ابن عساکر، دمشق، ۱۳۴۹ق.
(۳) ابن جزری محمد، غایة النهایة فی طبقات القراء، بیروت، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
(۴) ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق.
(۵) ابن خالویه حسین، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، حیدرآباد دکن، دائرة المعارف العثمانیة.
(۶) ابن خالویه حسین، الحجة فی القراءات السبع، به کوشش عبدالعال سالم مکرم، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۷) ابن خلکان، وفیات الاعیان.
(۸) ابن شهر آشوب محمد، معالم العلماء، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
(۹) ابن قفطی علی، انباه الرواة علی انباء النحاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۹۶ق /۱۹۵۰م.
(۱۰) ابن کثیر، البدایة.
(۱۱) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۲) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق.
(۱۳) افندی عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، به کوشش احمد حسینی و محمود مرعشی، قم، ۱۴۰۱ق.
(۱۴) امین محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۴۰۳ق.
(۱۵) بدیعی یوسف، الصبح المنبی، به کوشش مصطفی سقا و محمد شتا، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۱۶) بغدادی، هدیة.
(۱۷) بلاشر، رژی، ابوالطیب المتنبی، ترجمة ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م.
(۱۸) ثعالبی عبدالملک، یتیمة الدهر، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۲ق /۱۹۳۴م.
(۱۹) جاسم محمد محمود، ابن خالویه و جهوده فی اللغة، بیروت، مؤسسة الرسالة.
(۲۰) خطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۳۴۹ق.
(۲۱) دلجی احمد بن علی، الفلاکة و المفلوکون، بغداد، ۱۳۸۵ق.
(۲۲) دانشنامه جهان اسلام.
(۲۳) ذهبی محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، بیروت، ۱۳۷۷ق.
(۲۴) سالم مکرم عبدالعال، مقدمه بر الحجة.
(۲۵) سبکی تقی الدین، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالفتاح محمد الجلود و محمود محمد طناحی، قاهره، ۱۳۸۵ق.
(۲۶) سزگین فؤاد، تاریخ التراث العربی، ریاض، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م.
(۲۷) سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق.
(۲۸) سیوطی، المزهر، به کوشش ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۲۹) صبحی عبدالمنعم سعید، «نسبة الحجة الی ابن خالویه اقتراء علیه»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، شم ۴۸، جزء ۲، دمشق، ۱۳۹۳ق /۱۹۷۳م.
(۳۰) علی بن محمد بن نصر کاتب، «کتاب المفاوضة»، شذرات من کتب مفقودة، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م.
(۳۱) عواد کورکیس، فهرست مخطوطات خزانة یعقوب سرکیس، بغداد، ۱۳۸۵ق /۱۹۶۶م.
(۳۲) کرنکوی سالم، مؤخره بر اعراب.
(۳۳) مبارک مازن، «لیس فی کلام العرب لابن خالویه»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، شم ۴۹، جزء ۲، دمشق، ۱۳۹۴ق /۱۹۷۴م.
(۳۴) کتابخانه مرکزی، نسخه خطی.
(۳۵) کتابخانه مشهد، نسخه خطی.
(۳۶) معری ابوالعلاء، رسالة الغفران، به کوشش عائشه بنت الشاطی، قاهره، دارالمعارف.
(۳۷) نجاشی احمد، رجال النجاشی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۳۸) یاقوت، معجم الادبا.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخالویه»، ج۳، ص۱۱۳۷.