ابنعبدالبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ عَبْدُالبَرّ، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر ابن عاصم نَمری (۲۵
ربیع الاخر آخر
ربیع الاول ۳۶۸- ۴۶۳ق/ ۳۰ نوامبر ۵ ژانویه۹۷۸-۱۰۷۱م)
فقیه، محدث، تاریخنگار و ادیب
اندلسی است.
او را از این روی نمری خواندهاند که نسبش به نمر بن قاسط ابن افصی بن دعمی بن حَدیلة بن اسد بن ربیعة بن نزاز میرسد.
در
قرطبه زاده شد و در همانجا رشد کرد.
پدرش از فقیهان قرطبه بود و او در ۱۸ سالگی پدر را از دست داد.
در قرطبه به فراگیری
دانشهای معمول آن زمان پرداخت.
از استادانش میتوان به اینان اشاره کرد: ابوالولید ابن فَرَضی، ابوعمر طَلْمَنَکی، قاسم بن اصبغ بیانی که نزد او
حدیث خواند،
ابوعمر ابن مکوی، سعید بن نصر،
احمد بن فتح تاجر، احمد بن قاسم تاهرتی بزاز که کتابهای محمد بن جریر طبری را به نامهای صریح السنة، التبصیر و فضائل الجهاد، نزد او خواند، قاضی ابن صفار و ابن جسور که ذیل المذیل را نزد او خواند.
ابن عبدالبر در آغاز
ظاهری مذهب بود، سپس
مالکی شد و گاه در پارهای از مسائل به
فقه شافعی میگرایید.
او چندان به
درس و پژوهش اهتمام ورزید که پس از چندی از دیگر پیشینیان اندلسی خود پیشی گرفت.
حمیدی در ۴۴۸ق/ ۱۰۵۶م ضمن آنکه با او دیدار کرده است، از وی اجازهای برای روایت شنیدهها و گردآوردههایش گرفته است.
ابوالعباس دلایی، ابومحمد بن ابی قحافه، طاهر بن مفوز، ابوبحر سفیان بن عاصی، ابو علی غسّانی که الموطأ را نزد او خواند و ابن بُربال حِجازی بودند و افزون بر اینان ابن حزم را نیز از شاگردان وی شمردهاند.
در روزگاری که ابن عبدالبر در
قرطبه به سر میبرد، این
شهر مرکز حکومت
امویان در
اندلس بود و هشام مؤید بن حکم (حک ۳۶۶-۳۹۹ق/ ۹۷۷-۱۰۰۹م) بر آن فرمانروایی داشت. در
جمادی الاخر ۳۹۹ محمد ابن هشام ملقب به مهدی بر مؤید شورید و او را کنار زد. در ۵
شوال ۳۹۹ هشام بن سلیمان بن ناصر به همراه بربریان بر او شورید. از طرف دیگر عموم مردم قرطبه به یاری محمد بن هشام برخاسته و بربریان را شکست دادند. آنان دوباره گرد آمده و سلیمان بن حکم بن سلیمان را به فرمانروایی برداشتند و با یاری
مسیحیان جنگ خونینی آغاز کردند که هزاران نفر از مردم قرطبه از جمله ابن فرضی
استاد ابن عبدالبر، کشته شدند و مهدی شکست خورد. در ۴۰۰ق/ ۱۰۱۰م مهدی دوباره
لشکری فراهم آورد و در شوال همین
سال بر قرطبه مسلط شد که پس از درگیری دیگری با بربریان و شکست از آنان در
ذیحجه همین سال کشته شد و مؤید بن حکم دومینبار (۴۰۰-۴۰۷ق) به حکومت رسید.
ابن عبدالبر در این گیرودار جز دور شدن از این آشوبها و رفتن به محیطی آرام، فراروی خود راهی نمیدید. از این رو از قرطبه بیرون آمد، ولی هیچگاه از اندلس بیرون نرفت.
او که به دنبال مکانی مناسب میگشت، تنها دانیه را که دورترین نقطه
شرق اندلس بود، برگزید و به آنجا رهسپار شد. این شهر در نزدیکی بلنسیه و تحت حکومت ابوالحسن مجاهد عامری (حک ۴۰۸-۴۳۲ق) که به دانش دوستی شهره بود، قرار داشت.
چند سال بعد
پسرش ابومحمد که در اشبیلیه
وزیر یکی از ملوک طوایف اندلس به نام معتضد بن عباد (حک ۴۳۴-۴۶۱ق) بود، مورد خشم وی قرار گرفت و به
سیاه چال افتاد.
ابن عبدالبر چون شنید که
جان پسر در معرض خطر است، سراسیمه خود را به اشبیلیه رساند و از معتضد درخواست تا وی را ببخشاید. معتضد که از کمتر کسی درمیگذشت، وی را به جان امان داد. ابوعمر که با زیرکی پسر را نجات داده بود،
او را با خود به دانیه برد، اما دیری نپایید که در ۴۵۰ق پیش از پدر درگذشت.
به هر حال مدت اقامت ابوعمر را در دانیه از با برکتترین و پرثمرترین دوران زندگی او شمردهاند، چه در همین جا بود که بیشتر کتابهای بزرگش را نوشت و در افق این شهر بود که دانش وی آشکار گردید.
ابوعمر پس از مردن مجاهد و روی کار آمدن پسرش علی،
ظاهراً محیط دانیه را چندان مناسب ندید و به قصد یافتن مأوایی دیگر از شرق اندلس به غرب آمد. در این میان مظفر ابن افطس (حک ۴۳۷-۴۶۰ق) که او را به
عقل،
ادب و
شجاعت وصف کردهاند، در
بطلمیوس حکومت را به عهده گرفته بود.
ابن عبدالبر به نزد او رفت و از طرف وی در اشبونه و شنترین به منصب
قضا گماشته شد
و سرانجام در شاطبه درگذشت.
۱.
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، کتابی است در باره
صحابه که از مهمترین منابع در این زمینه به شمار میرود. این کتاب بارها به چاپ رسیده است، از جمله در
قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م؛
۲.
الاستذکار. این کتاب تحریر گونهای از اثر دیگر ابن عبدالبر با عنوان
التمهید است که در
شرح الموطأ مالک بن انس نوشته شده بود. مؤلف در این کتاب به بررسی و نقد آراء فقیهان پیشین نیز پرداخته است (قاهره، ۱۹۷۳م)؛
۳.
الانباه علی قبائل الرواة، که در باب
نسب شناسی است و تنها به قبیلههای مهمی که
رجال آن از
پیامبراکرم (صلی اله علیه و اله و سلم) حدیث نقل کردهاند، پرداخته است (قاهره، ۱۳۵۰ق)؛
۴.
الانتقاء فی فضائل الثلاثة الائمة الفقهاء. این کتاب در باره ۳ تن از امامان مذهبهای فقهی یعنی
مالک،
شافعی و
ابوحنیفه است. این دو اثر در بیروت به چاپ رسیده است؛
۵.
الانصاف فیما فی بسمالله من الخلاف (قاهره، ۱۳۴۳ق)؛
۶.
بَهجة المَجالس و اُنس المَجالِس (بیروت، ۱۹۸۱م). در این کتاب
امثال سائر،
ابیات نادر، گزارشهای ظریف، سخنان حکیمان پیشین،
حکایتهای دلپذیر و مانند آن گردآوری شده است. مؤلف در این کتاب نه تنها مقدار قابل ملاحظهای از
شعر شاعران اندلس را آورده که در منابع دیگری یافت نمیشود، بلکه در پارهای از موارد شعرهایی از شاعران شرقی آورده که در خود منابع شرق یافت نشده است. این کتاب از مهمترین منابع در باره
ادب اندلس در
سدههای ۴ و ۵ق به شمار میآید؛
۷.
التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الاسانید (رباط، ۱۳۸۷-۱۰۴۱ق). ابن حزم در باره این کتاب میگوید: من در
فن حدیث مانند آن را ندیدم، چه رسد به بهتر از آن.
۸.
جامع بیان العلم و فضله. این کتابِ حدیثی در باره معنای
دانش و
فضیلت جستوجوی آن، ستوده بودن کوشش در آن و عنایت به آن است. این کتاب در
بیروت چاپ شده است؛
۹.
الدُّرَر فی اختصار المغازی و السیر (قاهره، ۱۹۶۶م). این اثر در
سیره نبوی و خلاصهای است از
سیرة ابن اسحاق. البته افزون بر کتاب ابن اسحاق روایتهایی از کتابهای موسی ابن عقبه و ابن ابی خیثمه و نیز از روایتهای استادانش آورده است. ابن حزم دوست یا به تعبیری
شاگرد ابن عبدالبر نیز در
جوامع السیرة از این کتاب بهره جسته است؛
۱۰.
الزیادات التی تقع فی الموطأ عند یحیی بن یحیی عن مالک (قاهره، ۱۳۵۰ق)؛
۱۱.
القصد و الاَمَم فی التعریف باصول العرب و العجم. این کتاب نیز همچون الانباه در نسب شناسی است، با این فرق که از آن کوچکتر است و در باره ریشههای اصلی ملل گوناگون از
عرب،
بربر ،
حبشه و
مصر گرفته تا
یونان،
ترک،
چین و جز آن بحث کرده است. این اثر به همراه الانباه چاپ شده است؛
۱۲.
الکافی فی فقه اهل المدینة المالکی (ریاض، ۱۹۷۸م).
۱.
تعریف فقهاء المالکیة ۲- ۴.
التمهید فی الانساب؛
رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان؛
نزهة المستمعین و روضة الخائفین.
(۱) محمد ابن ابار، اعتاب الکتاب، به کوشش صالح اشتر، دمشق، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
(۲) علی ابن بسام، الذخیرة، به کوشش احسان عباس، لیبی/ تونس، ۱۹۸۱م.
(۳) علی ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۴) محمد ابن خطیب، تاریخ اسیانیة الاسلامیة، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۵) ابن خلکان، وفیات.
(۶) علی ابن سعید، المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۵.
(۷) یوسف ابن عبدالبر، الاستذکار، به کوشش نجدی ناصف، قاهره، ۱۹۷۳م.
(۸) یوسف ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
(۹) یوسف ابن عبدالبر، الانباه علی قبائل الرواة، به کوشش حسامالدین قدسی، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۱۰) یوسف ابن عبدالبر، الانتقاء فی فضائل الائمة الفقهاء، بیروت، دارالکتب العلمیة.
(۱۱) یوسف ابن عبدالبر، بهجة المجالس وانس المجالس، به کوشش محمد مرسی خولی، بیروت، ۱۹۸۱م.
(۱۲) یوسف ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، بیروت، دارالکتب العلمیة.
(۱۳) یوسف ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المفازی و السیر، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۶۶م.
(۱۴) یوسف ابن عبدالبر، «القصد و الامم»، همراه الانباه (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ).
(۱۵) محمد ابن عذاری مراکشی، البیان المغرب، به کوشش کولان و پرووانسال، بیروت، ۱۹۲۹م.
(۱۶) عبدالحق ابن عطیه، فهرس، به کوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۱۷) محمد حمیدی، جذوة المقتبس، به کوشش محمد بن تاویت طنجی، قاهره، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۱۸) محمد مرسی خولی، مقدمه و حاشیه بر بهجة المجالس (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ).
(۱۹) محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۴م.
(۲۰) زرکلی، اعلام.
(۲۱) فؤاد سید، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، مطبعة السنة المحمدیة.
(۲۲) شوقی ضیف، مقدمه بر الدّرر (نک: ابن عبدالبر در همین مآخذ).
(۲۳) قاضی عیاض بن موسی، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
(۲۴) عبدالواحد مراکشی، المعجب فی تلخیص اخبار المغرب، به کوشش محمد سعید عریان و محمد عربی علمی، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۴۹م.
(۲۵) احمد مقری، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
(۲۶) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنعبدالبر»، ج۴، ص۱۴۷۱.