ابوبکر احمد بن فضل بن محمد باطرقانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باطِرْقانی، ابوبکر احمد بن فضل بن محمد (۳۷۲-۴۶۰ق/۹۸۲- ۱۰۶۸م)، مقری
و محدث اهل اصفهان میباشد.
باطِرْقانی، ابوبکر احمد بن فضل بن محمد (۳۷۲-۴۶۰ق/۹۸۲- ۱۰۶۸م)، از استادان
علم قرائت و محدث در
قرن چهارم ـ پنجم میباشد، وی منسوب به
باطرقان، محلهای کهن در کناره دروازه حسنآباد روستایی در
اصفهان که اکنون در محدوده شهر قرار دارد، که نام آن را هم با کسر طا
و هم با فتح طا
ضبط کردهاند.
به گفته
یاقوت، بیشتر مردم آن
نسّاج بودهاند.
ابونُعَیم، باطرقان را از جمله هفده قریهای میشمارد که پس از بنای جامع یهودیّه اصفهان به «یهودیّه» افزوده شده است.
به گفته
سمعانی، جماعتی از
قرّاء و محدّثان از این روستا برخاستهاند
و خود او نام بعضی از آنها را ذکر کرده است.
مشهورترین ایشان ابوبکر احمد باطرقانی است که
ذهبی او را «امام کبیر»
و «شیخ القرّاء» خوانده است.
نخستین گزارش روشن درباره تحصیل او، مربوط به سال ۳۸۷ق/۹۹۷م،
و ۱۵ سالگی اوست که در اصفهان از محضر
محمد بن عبدالعزیز کسایی، مقری برجسته دانش قرائت آموخته است.
وی همچنین در محفل ابوالفضل م
حمد بن جعفر خزاعی (د ۴۰۸ق/ ۱۰۱۷م) مقری نامدار که ظاهراً چندی در اصفهان گذرانده بود، به تکمیل آموختههای خود در قرائت پرداخت.
وی اندکی بعد به محافل محدثان اصفهان راه یافت
و به فراگیری
حدیث پرداخت که همواره مهمترین اشتغال او پس از قرائت بود. پرجاذبهترین حلقه حدیث برای او، حلقه ابوعبدالله
محمد بن اسحاق ابن منده (د ۳۹۵ق/۱۰۰۵م) محدث مشهور اصفهان بود که سالیانی متمادی ملازمت آن را اختیار کرد
و از خواص اصحاب ابن منده به شمار آمد.
اما وی از دیگر شیوخ
متقدم و متأخر اصفهان، چون
ابواسحاق ابراهیم ابن خورشید،
ابومسلم ابن شهدل، ابوالعباس احمد بن محمد ابن مِرده
و ابوبکر ابن مردویه و مشایخی از دیگر بلاد که درنگی در اصفهان داشتهاند، چون
ابوعبدالله محمد بن ابراهیم یزدی و ابوالحسن علی بن محمد اردستانی حدیث شنیده است.
درباره سفرهای باطرقانی این اندازه میدانیم که دستکم سفری برای گزاردن
مناسک حج داشته،
و در
مکه از
احمد بن محمد نسوی استماع کرده است،
اما در صورت تکیه بر صحت سندی ارائه شده در تاریخ
ابن نجار باید پذیرفت که وی به ثغور
شام نیز
سفر کرده،
و در
انطاکیه از ابوالعباس
احمد بن محمد طبری حدیث آموخته است.
باطرقانی در راستای پایبندی به
سنت اسناد
اصحاب حدیث، شاگرد خود
ابوالفضل عبدالوهاب اصفهانی را که در سفرش به
بغداد، در
روایت المعجم الکبیر طبرانی تدلیس روا داشته بود، از خانه خود بیرون راند،
اما خود در سبک تدوین مستخرجش بر اثر بخاری با انتقاداتی از سوی معاصران روبهرو بود (سطور بعد).
ذهبی از قول
یحیی بن مَنْده (یحیی بن عبداللّه بن محمّد، متوفی ۵۱۱) می گوید که احمد باطرقانی «کَثیُرالسماع»
و «واسع الرّوایة» بوده
و خطّی دقیق داشته است، یحیی بن مَنْده از قول خود باطرقانی، تولد او را در ۳۷۲ ذکر کرده است.
کسانی چون یحیی ابن منده
و محمد بن عبدالله دقاق از همروزگاران باطرقانی، او را به سبب کثرت احادیث
و وسعت روایتش ستودهاند. او را به
حسن خلق، حسن هیئت
و منظر
و برخی چون ابن نقطه بر ثقه بودن او در روایتش (چه در حدیث
و چه در قرائت) تصریح کردهاند.
ذهبی او را در حدیث «متقن» ندانسته است،
و نام او را در
تذکرة الحُفّاظ نیاورده است. اما
ضیاءالدین مقدسی حدیث او را صحیح شمرده،
و احادیثی از وی را در
الاحادیث المختارة خود نقل کرده است.
برپایه شواهد، باید گفت باطرقانی در عقیده نیز بر سیاق اصحاب حدیث،
و از مروجان کتاب
الایمان استادش ابنمنده بود.
برخی احادیث وی در همین مبحث، مورد استفاده
عبدالغنی مقدسی در کتاب
التوحید قرار گرفت.
ذهبی از اشارهای در کلام یحیی ابن منده چنین برداشت کرده است که باطرقانی افزون بر پرداختن به قرائت
و حدیث، نگاهی نیز به موضوعاتی کلامی داشته،
و همین نگاه او موجب پریشانی خاطر ناقدان اصحاب حدیث نسبت به او شده است، ولی در اظهارنظر او،
و نیز در اصل روایت ابن منده توضیح بیشتری در این باره نیامده است.
در باب
صحابه نیز باطرقانی راه تأیید عام صحابه را پیش گرفت
و در منازعات آنان، به تصویب متنازعین گرایید که گرایشی آشکار از طیفی از اصحاب حدیث است؛ در این راستا، وی ناقل روایاتی هم در فضایل
امام علی (علیهالسّلام) و هم
معاویه بوده است.
محفل
تعلیم باطرقانی در اصفهان، بسیار پررونق بود؛ او در قرائت کسانی چون
ابوالقاسم هذلی صاحب
الکامل، ابوعلی حسن بن احمد حداد
و علی بن زید بن شهریار اصفهانی استاد
ابوالعلاء همدانی را پرورد
و به کسانی چون ابوالفرج سعید بن ابی الرجاء صیرفی، حسین بن عبدالملک خلال، محمد بن عبدالواحد دقاق، ابوالخیر عبدالسلام بن محمد حسنآبادی، ابوسعید احمد بن حسن خوانساری، عبدالجبار بن عبدالکریم رازی، ابونصر زید بن عثمان یزدی، ابوالقاسم هبةالله بن عبدالوارث شیرازی
و ابوبکر محمد بن شجاع لفتوانی حدیث آموخت،
حتی محدثان کهنسالی چون
عبدالعزیز بن محمد نخشبی و ابوعلی حسن ابن علی وخشی از وی
روایت کردهاند.
باطرقانی پس از درگذشت ابوالمظفر عبدالله بن شبیب شیخ مقریان اصفهان
و امام جامع کبیر آن شهر در ۴۵۱ق/۱۰۵۹م،
در ریاست مقریان اصفهان بیرقیب بود
و منصب امامت جامع را ظاهراً تا هنگام درگذشت خود برعهده داشت.
وی در ۲۲
صفر ۴۶۰ق/ ۱ ژانویه ۱۰۶۸م در اصفهان درگذشت.
باطرقانی در انتقال آثار استادان
و سلف اصحاب حدیث به نسلهای بعدی نقش فعالی ایفا کرد
و نام او در سلسله تداول آثاری متنوع، از جمله کتابهای الایمان،
الکنی (یا فتح الباب)
و الهادی از استادش ابن منده،
برخی آثار ابن ابی الدنیا چون کتاب
الاولیاء و کتاب
العمر و الشیب و المصنف ابن ابی شیبه به ثبت رسیده است. همچنین به همت شاگردان باطرقانی، روایات او در قرائت به طور گسترده در
الکامل هذلی و غایة الاختصار ابوالعلاء همدانی مضبوط گشته،
و احادیث او در آثار گوناگون حدیثی پس از وی، از جمله الاحادیث المختارة ضیاءالدین مقدسی
و تاریخ
ابن عساکر ضبط شده است.
باطرقانی آثاری نیز در قرائت
و حدیث تألیف کرده بوده که بخش کوچکی از آنها برجای مانده است:
۱. الامالی، مشتمل بر مجموعهای از احادیث که نسخهای خطی از آن در کتابخانه شخصی البانی نشان داده شده است.
۲. طبقات القراء، یا المدخل الی معرفة اسانید القراءات،
که در طی قرون تداول داشته،
و موادی از آن در آثار مؤلفان گوناگون نقل شده است،
اما
ابن جزری با وجود اشتیاقش بر آن دست نیافته است.
۳. القراءات الشواذ
معانی؛
۴. المسند، که مستخرج مانندی بر
صحیح بخاری بود، جز آنکه وی متن را از اصل (اثر بخاری) نوشته،
و سپس اسانید را بدان ملحق کرده که این روش او در استخراج مورد نقد اصحاب حدیث معاصر وی قرار گرفته است.
عبدالعزیز نخشبی میگوید، مُسندی تصنیف کرده که در آن احادیث صحیح بخاری را تخریج نموده است، امّا احادیث را از روی کتاب نوشته
و بعد اسناد را به آن الحاق کرده است،
و این شرط محدّثی نیست؛ زیرا محدّثان احادیث
و اسناد را از زبان شیوخ خود نقل میکنند نه از روی کتاب.
(۱) ابن ابی الدنیا عبدالله، العمر
و الشیب، به کوشش نجم عبدالله خلف، ریاض، ۱۴۱۲ق.
(۲) ابن اثیر علی، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۶ق.
(۳) ابن جزری محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م.
(۴) ابن حجر عسقلانی احمد، الاصابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵ق.
(۵) ابن حجر عسقلانی احمد، تغلیق التعلیق، به کوشش سعید عبدالرحمان موسی قزقی، بیروت / عمان، ۱۴۰۵ق.
(۶) ابن دمیاطی احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۷ق.
(۷) ابن عدیم عمر، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۸) ابن عساکر علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
(۹) ابن قیسرانی محمد، المؤتلف
و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۱۰) ابن ماکولا علی، الاکمال، به کوشش عبدالرحمان بن یحیی
معلمی، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۱۱) ابن منده محمد، الایمان، به کوشش علی محمد ناصر فقیهی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۱۲) ابن نجار محمد، ذیل تاریخ بغداد، به کوشش مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۷ق.
(۱۳) ابن نقطه محمد، التقیید، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۱۴) البانی محمدناصرالدین، ارواء الغلیل، به کوشش زهیر شاویش، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۵) بغدادی، هدیه.
(۱۶) ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط
و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۷) ذهبی محمد، معرفة القراء الکبار، به کوشش محمد سید جاد الحق، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۱۸) سلفی احمد، معجم السفر، به کوشش عبدالله عمر بارودی، مکه، المکتبة التجاریه.
(۱۹) سمعانی عبدالکریم، ادب الاملاء
و الاستملاء، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۲۰) سمعانی عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۲۱) سمعانی عبدالکریم، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
(۲۲) ضیاءالدین مقدسی محمد، الاحادیث المختارة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهیش، مکه، ۱۴۱۰ق.
(۲۳) عبدالغنی مقدسی، التوحید لله عز
و جل، به کوشش مصعب عطاءالله حایک، ریاض، ۱۹۹۸م.
(۲۴) لؤلؤ بن احمد ضریر، جزء، به کوشش مجدی فتحی سید، طنطا، ۱۹۸۹م.
(۲۵) یاقوت، ادبا.
(۲۶) یاقوت، بلدان.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۳۶۰، برگرفته از مقاله «باطرقانی».