• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اتحاد و الفت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اتحاد به معنای وحدت نظر و الفت به معنای اتفاق‌نظر در اداره‌ زندگی، دو مفهومی هستند که از اهمیت بالایی برخوردارند، به گونه‌ای که بسیاری از دستورات شرعیه اسلام، درباره‌ ارتباطات اجتماعی یا عبادی – اجتماعی برای دستیابی به الفت بین مومنین مقرر شده است و در این زمینه سخنانی از معصومین (علیهم‌السلام) رسیده و کتاب‌هایی تدوین شده است.



اتحاد به معنی توافق و وحدت‌نظر،
[۱] انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۱، ص۲۳۰، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش.
یکدلی و یک‌جهتی
[۲] معین، محمد، فرهنگ معین، ج۱، ص۱۳۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ ۲۱، ۱۳۸۳ش.
است و الفت در اصطلاح به معنی التیام یافتن با هم
[۳] ابن‌حمید، صالح بن عبدالله، موسوعة النضرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم، ج۲، ص۴۹۵، دار الوسیلة.
و اتفاق‌نظر در اداره‌ زندگی.


اتحاد از نظر منابع اسلامی بیشتر صبغه‌ جامعه‌شناختی دارد و در ارتباطات گروهی (چون قبایل و مذاهب اسلامی و کلیت جامعه اسلامی و...) مورد نظر است. اما الفت از منظر روان‌شناسی اجتماعی به کنش‌های روانی انسان‌ها در تعامل با هم در محیط اجتماعی می‌پردازد و در حوزه‌ای بین رشته‌ روان‌شناسی و جامعه‌شناسی به روابط بین افراد در ارتباطات میان فردی (چون روابط دوستانه و خانوادگی و بین ارحام) می‌پردازد و روشن است که الفت به این معنی زیرساختی برای اتحاد است و این قرابت وثیق این دو مفهوم است.


بسیاری از دستورات شرعیه اسلام، درباره‌ ارتباطات اجتماعی یا عبادی – اجتماعی برای دستیابی به الفت بین مومنین مقرر شده است.

۳.۱ - تالیفات در زمینه الفت

در راستای اهمیت الفت، علامه فیض کاشانی (رضوان‌الله‌علیه) رساله‌ای به نام الفت‌نامه به رشته‌ی تحریر در آورده است و در آن رساله معتقد است اکثر دستورات شرعیه برای دستیابی به این الفت مقرر شده است.
[۵] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، ده رساله فیض کاشانی (رساله الفت‌نامه)، ص۲۰۷ – ۲۰۹، مرکز تحقیقات علمی و دینی امیرالمومنین (علیه‌السلام).

کتاب مصادقة الاخوان تالیف شیخ صدوق (رضوان‌الله‌علیه) نیز در راستای اهمیت برادری در اسلام در این راستا قابل ارزیابی است.

۳.۲ - کلام معصومین

رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: کامل‌ترین شما در ایمان کسی است که خوش‌خوترین باشد و در بیان شاخص‌های خوش‌خویی فرمود: آنان که نرم و الفت گیرنده و مورد الفت دیگران هستند و افزودند: از ما نیست کسی که الفت نگیرد و کسی با او الفت نگیرد.
امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: ذات مومن الفت‌گیرنده است و در کسی که با هیچ‌کس الفت نگیرد و کسی با او الفت نگیرد هیچ خیری نیست.
همچنین خدای متعال، اتحاد را نشانه‌ تعقل دانسته و در مورد دشمنان می‌فرماید: آنان در درون خود اختلاف شدید دارند و تو آنها را یک‌دل می‌پنداری و حال آنکه دل‌هاشان از هم جداست و علت آن پراکندگی را هم این دانسته است که مردمی فاقد تعقل هستند، چون اگر تعقل می‌داشتند متحد گشته، آرای خود را یکی می‌کردند.
رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نیز به حدی از اختلاف و شکستن اتحاد گریزان بودند که می‌فرمود: تا وقتی قرآن بخوانید که دل‌هایتان درباره‌ آن همدل است و هرگاه در فهم آن اختلاف کردید برخیزید و می‌فرمود: هر کس بین امت من که با یکدیگر متحدند تفرقه افکند گردنش را بزنید.
امام علی (علیه‌السلام) فرمود: از تفرقه بر حذر باشید که دست خدا با جماعت است و هر کس از آن‌ها جدا شود شیطان مانند گرگی که گوسفند جدا از گله را می‌رباید، او را می‌رباید.
و امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: مومنین نسبت به هم مانند جسدی واحد هستند که اگر عضوی از آن به درد آید، بقیه‌ اندام‌ها نیز با او بی‌قرار می‌شوند.
[۱۳] کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، ص۳۸، المطبعة العلمیة، قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۲ق.



حوزه‌های الفت بر اساس روایات عبارتند از:
۱. الفت دوستان و برادران ایمانی: که از مصادیق مهم و اصلی الفت است. زیرا افراد هستند که گروه‌ها را تشکیل می‌دهند و ابتدا باید الفت بین افراد ایجاد شود و سپس خانواده و بعد جامعه.
۲. تالیف قلوب تازه‌مسلمان‌ها: یعنی به دست آوردن دل‌های آنان، خدای متعال، یکی از موارد مصرف زکات را «المُؤَلَّفَةُ قلوبُهُم؛» قرار داده است.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: اینان کسانی هستند که ایمان آورده اما ایمان در دل‌هایشان نرفته است و نقل است که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) عطایایی به آن‌ها نموده است تا ایمان در دلهایشان نفوذ کند و اهل عمل شوند و یا اگر مسلمان نمی‌شوند ولی مسلمانان را در دفع دشمن کمک ‌کنند و یا در برآوردن پاره‌ای از حوائج دینی کاری صورت ‌دهند و یا ساکت ‌شوند و دفع شر و جنگ‌افروزی آنان ‌شود.
[۱۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۰، دار التراث، بیروت، چ دوم، ۱۳۸۷.

۳. الفت خانوادگی: رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برای خانواده احترام فراوان قائل بودند، زیرا اساس تربیت و صلاح جامعه در خانواده است و به همین جهت می‌فرمودند: بهترین بنایی که در اسلام ایجاد شود، ازدواج است و جهت ازدواج یکی اصحاب به وی دستور دادند که همسر خود را قبلاً ببیند تا الفت آنان بادوام‌تر شود و آن فرد می‌گوید من همسری را که قبلاً تصمیم به دیدن او گرفتم، همسری سازگار یافتم.


اتحاد مورد نظر قرآن و روایات اسلامی در چند محور اساسی است.

۵.۱ - وحدت در فعالیت‌های گروهی مسلمانان

رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اتحاد را در فعالیت‌های گروهی بسیار مهم می‌دانستند همان‌طور که وقتی ‌معاذ بن جبل و فردی دیگر را برای تبلیغ به یمن می‌فرستند توصیه می‌کنند که از هم حرف‌شنوی کنید و اختلاف نکنید.

۵.۲ - اتحاد در سطح کلان جامعه‌ اسلامی

حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در قراردادی نسبتاً مفصل که بین مهاجرین و انصار نوشتند و می‌توان آن را منشور وحدت نبوی نامید، به شیوه‌ای بسیار شگفت‌آور، از طرفی رفتارهای وحدت‌آمیز را تبیین نموده و از طرف دیگر، مسیر حل مناقشات اجتماعی را هم مشخص نمودند و بالاخره از همه مهم‌تر این‌که در درون آن، کار‌های لازم برای تحقق وحدت مانند تسلیم قلبی به برنامه‌ها بر اساس تکیه به نهاده‌های ایمانی و محوریت حکم الهی و قضاوت نبوی در حل اختلافات که از نقاط آسیب‌زا و چالشی در نظام‌های حقوقی و اداری است را تعبیه نمودند.

۵.۳ - اتحاد بین‌المذاهب

قرآن کریم بر دعوت به اتحاد بسیار تاکید نموده و نهی از اختلاف را به نهایت رسانده و می‌دانسته که این امت مانند امت‌هایی که قبل از ایشان بودند و بلکه بیش از آنان دستخوش اختلاف می‌شوند. مساله وقوع اختلاف در امت اسلام را رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) هم خبر داد و فرمود: چیزی نمی‌گذرد که اختلاف به‌طور نامحسوس و آرام آرام در امتش رخنه می‌کند و در آخر امتش را به‌صورت فرقه‌هایی گوناگون در می‌آورد و امتش مختلف می‌شوند، آن‌طوری که یهود و نصارا مختلف شدند. این بدبختی از زمان صحابه آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تا امروز ادامه دارد و هر زمانی که شخصی خیرخواه برخاست تا اختلاف بین این مذاهب را از بین ببرد، به جای از بین بردن اختلاف و یک مذهب کردن دو مذهب، مذهب سومی بوجود آمد.
امام صادق (علیه‌السلام) به شیعیان خود دستور می‌دهد به همه سلام کنند و با هر کس هم‌نشین شدند خوش‌رفتاری ورزند و مریضان اهل سنت را عیادت کنند و امواتشان را تشییع جنازه کرده و در مساجدشان نماز بخوانند.
[۲۴] طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار، ص۱۴۶، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، ۱۳۸۵ق.

این اتحاد به ویژه در برابر دشمنان غیر مسلمان ضرورت دوچندان می‌یابد، همانطور که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌فرمودند: جان‌های مومنین یکسان و متحد است و آنان در برابر غریبه‌ها با هم متحدند هستند.

۵.۴ - اتحاد جهانی

قرآن کریم می‌فرماید: بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را- غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. این آیه شریفه دستور داده که به اهل کتاب بگو بیائید به سوی کلمه‌ای که ما و شما همه در آن یکسانیم و آن کلمه توحید است و لازمه اعتقاد به توحید دست برداشتن از شرکاء و انحراف آنان در توحید است و اینکه غیر خدای سبحان شرکائی نگیرند.


قرآن کریم فرمود این اسلام بود که بین دل‌های متشتت مردم الفت برقرار کرده است. و بدون این تعالیم هرگز جنگ‌های چند صدساله قبایل مدینه پایان نمی‌یافت.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: دل‌های فاجران چون چهارپایان است در محبت ورزیدن به هم که گرچه مدت‌ها بر روی یک مکان با هم چرا داشته باشند اما دل‌هایشان بسیار از هم جدا است و محبتی به هم ندارند. بر اساس این تعالیم است که مولانا در وصف مومنان راستین گفته است:
بر مثال موجها اعدادشان •••• در عدد آورده باشد بادشان
تفرقه در روح حیوانی بود •••• نفس واحد روح انسانی بود
چون که حق رشّ علیهم نورهُ •••• مفترق هرگز نگردد نور او
روح انسانی کنفس واحده است •••• روح حیوانی سفال جامده است
توصیه‌ موکد قرآن کریم به برادری و دستورات پیامبر در این زمینه نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. این دستور، از مفاخر تعالیم ایشان است که در تمدن کنونی -که بر اساس فردگرایی بنا نهاده شده و تنهایی مهم‌ترین دستاورد آن است و نوعی بیماری زندگی جدید است
[۳۱] احمدی، بابک، مدرنیته و‌ اندیشه‌ انتقادی، ص۴۲ - ۴۳، نشر مرکز، تهران، چ چهارم، ۱۳۸۰ش.
انسان‌ها را با یک نظام و برنامه و فلسفه‌ی خاصی با الفت و راه و رسم و اصول آن آشنا می‌کند.

۶.۱ - اهم راهکارهای دستیابی به الفت

در این‌جا به ذکر اهم راهکارهای دستیابی به الفت اشاره می‌شود:
۱. توصیه‌های فراوان به لزوم مدارا و رفق. (‌«رفق» و «مدارا»)
۲. گسترش شعار ارتباطی سلام، همانطور که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: درد امت‌های گذشته، خصومت و دشمنی بوده است که دین را از ریشه می‌کند و شما جز با دوست داشتن هم (مقابل حسد و دشمنی) ایمان نخواهید آورد و چیزی که این محبت را ریشه‌دار می‌کند افشای سلام در بین خودتان است.
[۳۲] بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۶، ص۲۹۲۴.

۳. مودت، دوستی و صمیمیت: امام صادق (علیه‌السلام) به شیعیان توصیه فرمودند قلباً همدیگر را دوست داشته باشید
[۳۳] مغربی، نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۶۴، دارالمعارف مصر، ۱۳۸۵ق.
و رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود این دوستی را ابراز بکنید که این‌کار سبب اصلاح بیشتر روابط شما خواهد شد.
۴. نیکی به همسایه، که مورد توصیه موکد رسول گرامی اسلام بوده است تا حدی که برخی فکر می‌کرده‌اند همسایه از همسایه ارث می‌برد.
۵. نیکی به ارحام، امام (علیه‌السلام) فرمود: گرچه در حد یک سلام شدن باشد به ارحام خود نیکی کنید.
۶. سفارش به هدیه‌دادن به یکدیگر که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آن‌را سبب از بین رفتن دشمنی و کینه می‌دانستند.
۷. مواسات مالی و تفقد از فقرا، که مورد سفارش خاص امام صادق نسبت به شیعیان بوده است.
۸. تاکید بر الفت خانوادگی: رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) طلاق را به عنوان منفورترین حلال معرفی معرفی کرده و از آن به عنوان تخریب یک خانواده یاد می‌کردند، همانطور که ازدواج را آبادانی خانه‌ها می‌دانستند.
[۴۰] بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۶، ص۳۸۲.
همچنین به انسجام و احترام خانوادگی بر اساس دو اصل احترام به بزرگتر و ترحم به کوچکتر توصیه می‌کردند
[۴۱] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۹۲۸.
و ده‌ها توصیه در راستای برقراری الفت خانوادگی و ابقای آن در ضمن توصیه‌هایی به همسران، فرزندان، والدین و ارحام ارائه می‌نمودند.
۹. تاکید بر اصلاح بین افراد خانواده و جامعه.
[۴۲] شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ص۵۸.

۱۰. تاکید موکد در با هم بودن و همراهی با هم که در فضیلت اتحاد و الفت گذشت، تا حدی که رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود با هم غذا بخورید نه جداگانه: زیرا برکت در جماعت است.
۱۱. خوش‌رویی و خوش‌خلقی، که تاکید بر آن در روایات بسیار زیاد است. («خوش‌خلقی»، «خوش‌رویی»)
۱۲. منع هرگونه رفتار مخرب الفت، مانند جدال، شوخی بی‌مورد و آزاردهنده، بدگویی، بدبینی، تجسس و غیبت کینه‌توزی، دشمنی و حسادت،
[۴۷] مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۴۶، کنگره شیخ مفید، ‌قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.
سخن‌چینی و دورویی
[۴۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ص۱۲۴۲.
به ویژه قهر و جدایی.
۱۳. توصیه به مکارم اخلاق، یعنی گذشت از بدی دیگران و نیکی به کسی که به ما بدی کرده و بخشش مالی نسبت به کسی که ما را از بخشش خود محروم کرده است.


قرآن کریم، اتحاد قلبی و فکری و بینشی را اساس هر اتحاد دانسته و اجتماع ظاهری بدون انس و الفت قلبی را تنها یک گرد‌هم‌آیی پنداری می‌داند که دل‌ها در آن پراکنده است. بر این اساس مراعات اصول ایجاد الفت را از الزامات اولیه‌ ایجاد اتحاد در سطوح بالاتر اجتماعی می‌داند.

۷.۱ - محورهای اتحاد حقیقی

با پیش‌فرض مذکور، محورهای اتحاد حقیقی به این شرح قابل معرفی است:

۷.۱.۱ - حکم الهی

قرآن کریم می‌فرماید: در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست و مردم ایمان نمی‌آورند مگر وقتی که تو را در مشاجراتی که برایشان پیش می‌آید داور قرار دهند و در دل خود از هر حکمی که راندی احساس آزردگی نکنند و حکم تو را بدون چون و چرا بپذیرند. این داوری الهی و آثار فراوان آن در ایجاد اتحاد اجتماعی بر زبان نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود که انصار و دو قبیله اوس و خزرج را که سالیان دراز در میان خود جنگ‌های خونین داشتند به برکت نزول اسلام در شهر مدینه صلح کرده و با یکدیگر برادر شدند. اگر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تمام آنچه روی زمین است (از مادیات و امکانات) را صرف می‌کرد که میان دل‌های آنان الفت دهد، نمی‌توانست ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد.

۷.۱.۲ - اعتصام به حبل‌الله

قرآن کریم، محور اتحاد را حبل‌الله نامیده و فرموده است: همگی به «ریسمان خدا» چنگ زنید و پراکنده نشوید. ریسمان خدا یعنی آن رابط و واسطه‌ای که عبد و ربّ را به هم وصل می‌کند و آسمان را به زمین مرتبط می‌سازد. در روایات متعدد رسول اکرم، قرآن و اهل‌بیت خود را حبل‌الله معرفی نموده که این احادیث (معروف به حدیث تمسک) با بیان‌ها و زبان‌ها و در اوقات و مکان‌های مختلف توسط آن حضرت نقل شده و در کتب مختلف شیعه و سنی روایت شده است که بیش از بیست نفر از صحابی آن را روایت کرده‌اند.
[۶۰] بروجردی، آقا حسین، جامع احادیث شیعه، ج۱، ص۵۸، قم، ناشر: مولف، ۱۳۸۱ش.


۷.۱.۳ - وحدت ظاهری و نمادین

از نظر قرآن کریم، جدا شدن از جماعت و تفرقه و جدایی بدن‌ها از یکدیگر، مقدمه جدایی عقاید است، چون وقتی اعضای یک جامعه به هم نزدیک باشند، عقایدشان به یکدیگر متصل و در نهایت از راه تماس و تاثیر متقابل، متحد می‌شود و اختلاف عقیدتی در بینشان رخنه نمی‌کند. بر عکس وقتی افراد از یکدیگر جدا و بریده باشند، همین اختلاف و جدایی بدن‌ها باعث اختلاف مشرب‌ها و مسلک‌ها می‌شود و به تدریج هر چند نفر دارای افکار و آرایی مستقل و جدای از افکار و آرای دیگران می‌شوند و تفرقه و جدایی باطنی هم پیدا نموده و وحدتشان شکسته می‌شود.
به همین علت مناسک نمادین، مانند نمازهای پنج‌گانه به جماعت در هر روز، نماز جمعه در هر هفته، نماز عیدین در هر سال و بالاخره اجتماع عظیم حج در عمر برای مکلف مستطیع
[۶۳] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، ده رساله فیض کاشانی (رساله الفت‌نامه)، ص۲۰۷ - ۲۰۹.
مورد تاکید فراوان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود که به نظر می‌رسد همه‌ این‌ها مظاهر جماعت هستند.
[۶۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶۰، ص۱۱۰، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.
ایشان (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) صف‌های نماز جماعت را خود مرتب کرده و می‌فرمود: ‌در یک صف بایستید و عقب و جلو نروید تا دل‌هایتان عقب و جلو نرود.
[۶۶] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ص۲۲۷، دار المعرفه، بیروت، چ دوم، ۱۴۲۸ق.

از نظر تحلیل جامعه‌شناختی نیز پرستش، گروه دینی را متحد می‌کند و تفاوت‌های جامعه‌شناختی و فرقه‌گرایانه را از بین می‌برد و مناسک عملی که این پرستش را بروز می‌دهند این پیوند را ایجاد می‌کنند.
[۶۷] واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۳۹ - ۴۰، ترجمه جمشید آزادگان، انتشارات سمت، چ اول، زمستان ۱۳۸۰ش.
این آیین‌ها هر قدر هم ساده باشند اما بیشتر از ایمان و اعتقادات خالی (بدون مناسک که در برخی فرقه‌های مسیحیت وجود دارد) اثر وحدت‌آفرینی دارند.
[۶۸] واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۶۰.
به همین جهت است که ژرژگورویج جامعه‌شناس فرانسوی پیوندهای اجتماعی را به سه نوع و در واقع سه درجه تقسیم می‌کند: توده، اجتماع اختیاری، اتحاد معنوی. و در ادامه می‌افزاید: اتحاد معنوی، عالی‌ترین و عمیق‌ترین و شدیدترین حالت پیوستگی وجدانیات انسانی است و فقط در لحظات نادر جذبه و شور و هیجان دسته‌جمعی نظیر بعضی مراسم مذهبی یا برخی تظاهرات سیاسی پدید می‌آید.
[۶۹] معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، ص۱۴۴، تهران، دانشگاه علامه، چ ششم، ۱۳۸۶ش.

یوآخیم واخ، جامعه‌شناس دین در عصر حاضر می‌گوید: این امر، مورد اتفاق نظر در بین جامعه‌شناسان است که وحدت کامل در جامعه جز از طریق دین نه حاصل شده است و نه حاصل می‌شود.
[۷۰] واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۳۸۹.


۷.۱.۴ - پرهیز از تکفیرگرایی و کشتار یکدیگر

آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، درگیری و کشتار همدیگر را کفر دانسته و از قتل مسلمانان به خاطر امور بیهوده منع کرده است.
[۷۲] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی‌الصحیحین، ج۳، ص۸۹ - ۹۰، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۹ ق.
همانطور که قرآن کریم، از کافر دانستن مسلمانان به خاطر بدگمانی و یا منافع دنیوی و به دست آوردن غنایم نهی نمودند.
[۷۴] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۳، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.


۷.۱.۵ - نفی هرگونه هرج و مرج اجتماعی

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با این‌که اطاعت از رهبر فاسق را جایز نمی‌دانستند
[۷۵] هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۵، ص۲۲۹.
اما اعتقاد داشتند گرد یک رهبر فاجر جمع شدن بهتر از هرج و مرج است که بین مردم قتل و دروغ رواج یابد و برای همین جناب‌ هارون برادر و جانشین حضرت موسی برای رفتار مسالمت‌آمیز خود در قبال سامری نزد آن حضرت عذر آورد که من بیم داشتم بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه‌ انداختی و رعایت گفتار من نکردی‌.


اختلاف به معنای اختلاف طبایع و در نتیجه اختلاف در ترکیبات بدنی افراد و سپس اختلاف در استعدادهای بدنی و روحی، از نوامیس خلقت است و در هیچ جای از کلام خدا مذمت نشده است، مگر در آن مواردی که این اختلاف آمیخته با هوای نفس و بر خلاف هدایت عقل باشد، مانند اختلاف در دین، چون خدای سبحان دین را یک مساله فطری معرفی کرده و بشر را مفطور بر معرفت و توحید خدا دانسته است و نیز فرموده است: دین حنیف از فطریاتی است که بشر بر آن خلق شده و در خلق خدا تبدیلی نیست و به همین جهت در موارد بسیاری از کلام مجیدش اختلاف در دین را به ظلم و طغیان اختلاف‌کنندگان نسبت داده است.


همانطور که گذشت، دین و تقوا از محورهای بسیار بنیادین در ایجاد الفت در کل جامعه بشری و اتحاد در سطوح مختلف آن است. بنابراین روح الفت و زیرساخت اساسی اتحاد را باید همواره در نظر داشت تا مبادا پندار الفت، مانع از انجام فرایضی چون امر به معروف و نهی از منکر باشند.
همچنین هرگز نباید فکر کرد الفت و اتحاد بر اساس عقاید و رفتار نادرست قابل شکل‌گیری است. زیرا رسول گرامی اسلام در مورد مفهوم جماعت فرمود: جماعت امت من کسانی هستند که بر حق باشند گرچه‌ اندک باشند و پس از من حاکمانی ظالم خواهد آمد که کمترین وظیفه‌ شما در برابر ایشان این است که عطای ایشان را نگیرید و در اجتماع ایشان شرکت نکنید.
[۸۰] هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۵، ص۲۲۳.



۱. انوری، حسن، فرهنگ سخن، ج۱، ص۲۳۰، تهران، انتشارات سخن، چ اول، ۱۳۸۳ش.
۲. معین، محمد، فرهنگ معین، ج۱، ص۱۳۴، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ ۲۱، ۱۳۸۳ش.
۳. ابن‌حمید، صالح بن عبدالله، موسوعة النضرة النعیم فی مکارم اخلاق الرسول الکریم، ج۲، ص۴۹۵، دار الوسیلة.
۴. جرجانی شریف، علی بن محمد، التعریفات، ص۱۵.    
۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، ده رساله فیض کاشانی (رساله الفت‌نامه)، ص۲۰۷ – ۲۰۹، مرکز تحقیقات علمی و دینی امیرالمومنین (علیه‌السلام).
۶. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۱۰، ص۴۴۰.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۰۲، اسلامیه، تهران، چ دوم، ۱۳۶۲ش.    
۸. حشر/سوره۵۹، آیه۱۴.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۶۸، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم.    
۱۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۹۸.    
۱۱. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱، ص۱۸۶.    
۱۲. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ص۲۸۷.    
۱۳. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، ص۳۸، المطبعة العلمیة، قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۲ق.
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۱۱.    
۱۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۹، ص۴۱۷، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۱۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۰، دار التراث، بیروت، چ دوم، ۱۳۸۷.
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۲.    
۱۹. نسایی، احمد بن شعیب، سنن النسایی، ج۶، ص۶۹.    
۲۰. ابن‌ماجه، محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۹۹.    
۲۱. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۸۶.    
۲۲. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۲۴ – ۲۲۶، دار الفکر، بیروت، بی‌تا.    
۲۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۷۹، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۲۴. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار، ص۱۴۶، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، ۱۳۸۵ق.
۲۵. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۴۳، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین.    
۲۶. آل عمران/سوره۳، آیه۶۴.    
۲۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ۳۸۹، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۲۸. انفال/سوره۸، آیه۶۲ - ۶۳.    
۲۹. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۳۷۳.    
۳۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۰.    
۳۱. احمدی، بابک، مدرنیته و‌ اندیشه‌ انتقادی، ص۴۲ - ۴۳، نشر مرکز، تهران، چ چهارم، ۱۳۸۰ش.
۳۲. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۶، ص۲۹۲۴.
۳۳. مغربی، نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۶۴، دارالمعارف مصر، ۱۳۸۵ق.
۳۴. ابن‌اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الاشعثیات)، ص۱۹۵.    
۳۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۰.    
۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۵۵.    
۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۴۳.    
۳۸. مغربی، نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ۶۴.    
۳۹. ابی‌داوود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی‌داوود، ج۲، ص۲۵۵.    
۴۰. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج۶، ص۳۸۲.
۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۲۹۲۸.
۴۲. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ص۵۸.
۴۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۹، ص۲۹۱.    
۴۴. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، الخصال، ج۱، ص۳۳۴، جامعه مدرسین.    
۴۵. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۴۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۱، ص۱۷۱.    
۴۷. مفید، محمد بن محمد، الامالی، ص۴۶، کنگره شیخ مفید، ‌قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ق.
۴۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ص۱۲۴۲.
۴۹. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، ص۱۵.    
۵۰. حشر/سوره۵۹، آیه۱۴.    
۵۱. شوری/سوره۴۲، آیه۱۰.    
۵۲. نساء/سوره۴، آیه۶۵.    
۵۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۰۸.    
۵۴. انفال/سوره۸، آیه۶۳.    
۵۵. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۵۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۷۲، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۵۷. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۶۸.    
۵۸. نعمانی محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۴۰.    
۵۹. شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۵۳۹.    
۶۰. بروجردی، آقا حسین، جامع احادیث شیعه، ج۱، ص۵۸، قم، ناشر: مولف، ۱۳۸۱ش.
۶۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۵.    
۶۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۵۷۹، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۶۳. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، ده رساله فیض کاشانی (رساله الفت‌نامه)، ص۲۰۷ - ۲۰۹.
۶۴. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۲۴۹.    
۶۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۶۰، ص۱۱۰، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.
۶۶. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ص۲۲۷، دار المعرفه، بیروت، چ دوم، ۱۴۲۸ق.
۶۷. واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۳۹ - ۴۰، ترجمه جمشید آزادگان، انتشارات سمت، چ اول، زمستان ۱۳۸۰ش.
۶۸. واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۶۰.
۶۹. معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، ص۱۴۴، تهران، دانشگاه علامه، چ ششم، ۱۳۸۶ش.
۷۰. واخ یوآخیم، جامعه‌شناسی دین، ص۳۸۹.
۷۱. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۸۱.    
۷۲. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی‌الصحیحین، ج۳، ص۸۹ - ۹۰، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۲۹ ق.
۷۳. نساء/سوره۴، آیه۹۴.    
۷۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۶۳، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.
۷۵. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۵، ص۲۲۹.
۷۶. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۵، ص۲۲۲.    
۷۷. طه/سوره۲۰، آیه۹۴.    
۷۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۸۱، ترجمه‌ سیدمحمدباقر موسوی همدانی.    
۷۹. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ص۴۸.    
۸۰. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۵، ص۲۲۳.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اتحاد و الفت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۲/۲۴.    



جعبه ابزار