اخلاق سکولار (کلام جدید)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اخلاق سکولار گرایشی است که طرفدار و مروج حذف و یا بیاعتنایی و به حاشیه راندن
دین در ساحت
اخلاق است. این تفکر گمان میکند اصول و قواعد اخلاقی را باید تنها بر مبنای حیات این جهان و رفاه اجتماعی و بدون توجه به دین تعیین کرد. در این دیدگاه هدف اصلی اخلاق فراهم آوردن رفاه اجتماعی و خوشی دنیوی است. با حذف دین،
عقل خود بنیاد و علم بشر جانشین مرجعیت دینی در تنظیم اصول و قواعد اخلاقی میشود.
اخلاق سکولار از محصولات
دوران رنسانس است. برخی
بنتام و ماکیاولی را قهرمانان وارونه ساختن اخلاق میدانند. اما نخستین بار
برنارد ماندویل (۱۶۷۰-۱۷۳۳) بود که فضائل اخلاقی آن دوران که غالبا برگرفته از ادیان بود را
رذائل اخلاقی تلقی کرد و بالعکس رذائل اخلاقی را
فضیلت دانست. او در کتاب
افسانه زنبوران معتقد شد جوامعی که رذائل اخلاقی نداشته باشند محکوم به شکست هستند.
الف) فقدان یک متن وحیانی تحریف نشده؛ این امر سبب شد اعتماد مسیحیان به اخلاق دینی کاهش یابد.
ب) فقدان قوانین اجتماعی برخاسته از آموزههای دینی
مسیحیت؛ این امر سبب شد اخلاق دینی ناکار آمد جلوه کند. و متفکران دوران رنسانس عقل خودبنیاد را مسئول قانونگذاری بدانند.
ج) نوع نگاه مسیحیت به زندگی دنیوی؛ تلقی مسیحیت آن روز از زندگی انسان در دنیا و لزوم ترک لذتهای دنیوی و یا تکبعدی نگری ایشان وبه عبارت خلاصه رهبانیت مورد تاکید در مسیحیت سبب شد انسانها از الگوهای دیکری برای تدوین اخلاق اجتماعی خود سود جویند.
د) آلودگی سران کلیسا؛ در دورانی که
رهبانیت به عنوان فضیلت ترویج میشد فساد مالی سران کلیسا سبب مضحک جلوه کردن اخلاق دینی مسیحی شد.
روشن است که این اشکالات ناظر به اخلاق دینی مسیحی است و موجب بی اعتباری مطلق اخلاق دینی نمیشود.
الف) بی اعتنایی به حیات اخروی بشر موجب شده تا ایشان غایت اخلاق را سعادت دنیوی او بدانند و برای بهرهمندی انسان از دنیا هیچ محدودیتی قائل نباشند. انسان حداکثر آزادی را دارد و تنها قیدی که آزادی او را محدود میکند این است که آزادی او موجب سلب آزادی از دیگران نشود.
درحالی که در اخلاق دینی اعتقادات صحیح پایه اخلاق صحیح است و بدون بهرهمندی از آن پایهریزی اخلاق جامع ممکن نیست. همچنین در بسیاری از جزییات اخلاقی که عقل بدانها راهی ندارد نیز باید از
دین و تعالیم
وحی که ناظر به سعادت دنیا و آخرت افراد و جوامع است کمک گرفت.
ب) همچنین با تغییر ملاکها و معیارها در اخلاق سکولار فضائل جای خود را به رذائل داده و رذائل اخلاقی جانشین فضائل شدند. طرفداران اخلاق سکولار با این توجیه که اگر زیادهطلبی در جامعه نباشد بازار تجارت رونق نمیگیرد آن را یکی از فضائل قلمداد کردند. و نیز خودنمایی و لافزنی را با این توجیه که انگیزه فعالیت دانشمندان میشود، نیکو و پسندیده دانستند. و به همین ترتیب خودخواهی به جای نوعدوستی، حقجویی به جای مصلحتاندیشی، لذتطلبی به جای تعالی خواهی، عافیتطلبی به جای سعادتطلبی،
تساهل و تسامح به جای
تعصب و
غیرت دینی از فضائل اخلاقی شمرده شدند.
ج) اخلاق سکولار انسان را به خودخواهی و فردگرایی کشانده و نسبت به سعادت دیگران بیاهمیت میکند. چرا که در این نظام برای کسی که منفعت خود را در تزاحم با منافع دیگران میبیند عمل به
انصاف و
عدالت بی معناست.
شخصی و نسبی شدن اخلاق،
تکثرگرایی اخلاقی
و پوچانگاری اخلاقی
از دیگران آثار زیان بار اخلاق سکولار است که در جای خود بطلان هر یک به اثبات رسیده است.
برخی از مهمترین مبانی باطل اخلاق سکولار که پایههای اصلی آن محسوب میشوند عبارتند از:
الف) اصالت ماده: بدیهی است با منحصر دانستن حقیقت در امور مادی و پوچ انگاشتن امور غیر مادی مفاهیمی چون
خدا،
جهان آخرت،
وحی و... بیمعنا تلقی شده و ارزشهایی غیر از اصول اخلاقی دین حاکم میشود.
ب) عقلگرایی دوران روشنگری: نتیجه عقلگرایی دوران روشنگری که البته غیر از عقلگرایی فلسفی است، این شد که عقل بشر خودبنیاد و در حل مسائل فردی و اجتماعی خود بینیاز از دین است.
ج) نسبیتگرایی: با پذیرش نسبیتگرایی، ارزشهای مطلق و همیشگی دین جای خود را به ارزشهایی داد که وابسته به افراد و شرائط موجود هستند.
د)
اومانیسم: طبق نگرش اومانیستی کمال انسان در راستای لذت و رفاه او در دنیا معنا مییابد و نه خدا و اخلاق. هدف انسانها عشق به خود و کسب بیشترین منفعت تلقی شده و تهذیب روح و صعود به خود الهی بیمعنا تلقی میشود.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اخلاق سکولار»، تاریخ بازیابی:۱۳۹۸/۳/۲۶.