• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسب تاختن بر پیکر امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از شنیع‌ترین کارهای سپاه یزید در کربلا، که حاکی از عمق کینه‌توزی و دشمنی آنان با امام بود، اسب تازاندن بر بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) بود.



یکی از شنیع‌ترین کارهای سپاه یزید در کربلا، که حاکی از عمق کینه‌توزی و دشمنی آنان با امام بود، اسب تازاندن بر بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) بود. در بسیاری از منابع آمده است که این کار به دستور عبیدالله بن زیاد بوده است.چنان‌که ابوالفرج اصفهانی نوشته است: عبیدالله بن زیاد فرمان داد که سینه، پشت، پهلو، و صورت حسین را لگدمال کنند. پس اسبان بر این کار واداشته شدند. (این فرمان را عبیدالله در نامه‌ای که به عمر سعد درباره به تسلیم وادار کردن امام حسین (علیه‌السّلام) یا کشتن او نوشته بود، داده بود.) منابع تاریخی دربارهٔ این جریان چنین نگاشته‌اند. عمر سعد در میان یارانش فریاد زد: چه کسی حاضر است با اسبش حسین را لگدمال کند؟ ده نفر (ابوعلی بلعمی از مورخان قرن چهارم، بیست نفر گفته است.
[۶] ابوعلی بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۷۱۱.
) پذیرفتند. آنان رفتند و با اسبانشان حسین را لگدمال کردند، تا آنجا که پشت و سینه‌اش را خرد کردند.
[۱۰] مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۲ (به اختصار).
[۱۲] ابن جوزی، الردّ علی المتعصب العنید، ص۴۰ (به اختصار).
[۱۳] سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۲، ص۱۷۰ (به اختصار).
(اما ابن کثیر دمشقی به سبب تعصبات کوری که دارد، این قضیه را منکر می‌شود، ولی در صفحه بعدی می‌نویسد «و گفته می‌شود حسین را با سم‌های اسبانشان لگدمال کردند تا آنجا که او را به زمین چسباندند». در برخی از ماخذ شیعی، قصه افسانه گونه‌ای نقل شده است که حاکی از آمدن شیری به کربلا و جلوگیری از تعرض به بدن حضرت و انصراف عمر سعد از این کار است. مرحوم مجلسی نیز به سبب چنین خبری، جریان اسب تازاندن بر بدن امام (علیه‌السّلام) را غیر ممکن دانسته‌ است اما این گزارش، با مسلمات تاریخی که در متن آورده شده است، در تضاد است. چنان‌که محشی بحار الانوار نیز آن را ضعیف شمرده و از جهات تاریخی، غیر قابل پذیرش دانسته است.
[۲۱] صالحی نجف آبادی، نعمت‌الله، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری، ص۴۲۸-۴۳۲.
)
چون سبب این کار را از او پرسیدند، گفت: این کار به امر عبیدالله بود.

۱.۱ - اسامی آنها

ابن شهرآشوب نام این ده نفر را چنین گزارش کرده است: اسحاق بن یحیی حضرمی،‌ هانی بن ثبیت حضرمی، ادلم بن ناعم، اسد بن مالک، حکیم بن طفیل طائی، اخنس بن مرثد، عمرو بن صبیح مذحجی، رجاء بن منقذ عبدی، صالح بن وهب یزنی و سالم بن خیثمه جعفی. (ابن نما و سید بن طاووس نام این ده نفر را با تفاوت‌هایی در ضبط، آورده‌اند. اما بلاذری از اسب تاختن شمر بر بدن امام خبر داده است.
[۲۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۹.
ممکن است شمر جداگانه، احتمالاً بعد از آن ده نفر، این کار را کرده باشد.)
اخنس بن مرثد در این‌باره چنین گفت:
نحن رضضنا الظهر بعد الصدر بکل یَعْبُوب شدید الاسر
حتی عصینا الله رب الامر بصنعنا مع الحسین الطّهر
«ما با هر اسب درشت استخوان و نیرومند که به شدت مهار شده بود، پشت (حسین) را پس از سینه خرد کردیم. ما با این کار خود با حسین پاک، خدا، پروردگار امور را نافرمانی کردیم».

۱.۲ - احوال آن ده نفر

این ده نفر نزد ابن زیاد رفتند و اسد بن مالک، بیت نخست را خواند. ابن زیاد، که خدا او را لعنت کند، گفت: شما کیستید؟ گفتند: ما کسانی هستیم که با اسبانمان پشت حسین (علیه‌السّلام) را لگدمال کردیم، تا آنکه استخوان‌های سینه‌اش را خرد کردیم. (کراجکی (۴۴۹ق) نوشته است که برخی از این اسب‌ها را به مصر بردند و نعل آنها را کندند و جهت تبرک بر در خانه‌هایشان نعل نصب می‌کردند.) عبیدالله، جوایز‌ اندکی به آنان داد، ابوعمر (عمرو) زاهد (نام او محمد بن عبدالواحد بن ابی‌هاشم مطرز باوردی، معروف به «غلام ثعلب»، یکی از ادیبان و لغت‌شناسان بزرگ است. درگذشت او، سال ۳۴۵ قمری بوده است. درباره شرح حال او، مراجعه کنید به خطیب بغدادی، تاریخ بغداد.) گوید: در احوال این ده نفر، بررسی کردم؛ همه آنان را فرزندان زنا یافتم.
۵۰ دقیقه کار شده.


۱. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۹.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۵.    
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۳.    
۴. ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۹۳.    
۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰۵.    
۶. ابوعلی بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۴، ص۷۱۱.
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.    
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۵.    
۹. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳.    
۱۰. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۲ (به اختصار).
۱۱. ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۸۹.    
۱۲. ابن جوزی، الردّ علی المتعصب العنید، ص۴۰ (به اختصار).
۱۳. سبط بن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، ج۲، ص۱۷۰ (به اختصار).
۱۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۰۵.    
۱۵. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۰۶.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۶۵.    
۱۷. ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، ص۳۳۶.    
۱۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۶۹-۱۷۰.    
۱۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۶۰.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۷۰، (پاورقی).    
۲۱. صالحی نجف آبادی، نعمت‌الله، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری، ص۴۲۸-۴۳۲.
۲۲. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۴۴.    
۲۳. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۹.    
۲۴. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۸.    
۲۵. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۲.    
۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۹.
۲۷. کراجکی، محمد بن علی، کتاب التعجب، ص۱۱۶-۱۱۷.    
۲۸. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۱۵۹-۱۶۲.    
۲۹. ابن نما، جعفر بن محمد، مثیرالاحزان، ص۷۹.    
۳۰. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۳.    



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۸۹۳.


رده‌های این صفحه : مقتل جامع سیدالشهداء




جعبه ابزار