استهزاء انبیاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اگر به
تاریخ انبیاء الهی بنگریم همیشه دشمنانی داشتند
و برای اینکه
پیامبران الهی را شکست بدهند، آنها
و پیروان انبیاء را مورد
استهزاء قرار می دادند؛ که در ذیل برخی از این موارد ذکر میشود.
مشرکان و صاحبان
قدرت و مال چون دعوت
انبیای الهی را در برابر خواستهها
و تمایلات مادی و شهوانی خود میدیدند، پیوسته با آنان
دشمنی میورزیدند
و یکی از ابزارهایی که همواره برای شکستن اُبَّهت
انبیا و رویارویی با
رسالت الهی آنان بهکار میبردند،
استهزا بود، بهطوری که
خداوند هیچ
پیامبری را نفرستاد جز اینکه با سلاح استهزا به مقابله با او برخاستند: «ما یأتیهِم مِن رسول اِلاّ کانوابِهِ یستَهزِءون».
آنان در این جهت
آیات الهی و عذاب قیامت را به تمسخر میگرفتند: «واتَّخَذوا ءایـتی وما اُنذِروا هُزُوا».
گاهی
عبادت آنان را
مسخره میکردند، چنانکه به
شعیب(علیه السلام)میگفتند: آیا همین
نمازت فرمان داده که آنچه پدران ما آن را میپرستیدند رها کنیم؟
و زمانی با حالتی تمسخرآمیز به
پیامبران میگفتند: اگر راست میگویید آن عذابی که ما را به آن وعده میدهید زودتر بیاورید: «قالوا ائتِنا بِعَذابِ اللّهِ اِن کنتَ مِنَ الصّـدِقین».
و گاهی نیز شخص پیامبر را به
تمسخر میگرفتند، چنانکه قوم نوح هرگاه از کنار او میگذشتند او را مسخره میکردند: «کلَّما مَرَّ عَلَیهِ مَلاٌَ مِن قَومِهِ سَخِروا مِنهُ».
؛ همچنین
قرآن در آیاتی دیگر از استهزای
پیامبران الهی از سوی مردم
انطاکیه،
قوم عادو فرعونیانسخن بهمیان آورده است.
استهزای
پیامبر اسلام و مؤمنان:
پیامبر
اسلام نیز همواره در معرض استهزای
دشمنان قرار داشت
و بلکه آن حضرت بیش از
انبیای پیشین در این جهت مورد آزار قرارگرفت، چنانکه آن حضرت فرمودند: هیچ پیامبری مانند من آزار ندید.
سه گروه
پیامبر(صلی الله علیه وآله)
و پیروانش را با روشهای مختلفی از جمله: چشمکزدن
،
خندیدن، حرکت دادنِ سر
، نسبت دادن
القاب نارواو... مورد
استهزا قرارمیدادند:
۱.
مشرکان:
آنان هرگاه آن حضرت را میدیدند، با حالتی تمسخرآمیز میگفتند: آیا همین است کسی که
خدا او را برای پیامبری فرستادهاست: «
و اِذا رَاَوک اِن یتَّخِذونَک اِلاّ هُزُوًا اَهـذا الَّذی بَعَثَ اللّهُ رَسولا».
یامیگفتند: آیا همین است کسی که
خدایان شما را به بدی یاد میکند.
گاهی پیامبر را با حالتی
تحقیرآمیز خطاب کرده، به آنحضرت نسبت
دیوانگی میدادند: «یـاَیهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکرُ اِنَّک لَمَجنون».
آنان گاهی
معجزات آن حضرت را به تمسخر میگرفتند
و دیگران را نیز به استهزای آن فرا میخواندند: «
واِذا رَاَوا ءایةً یستَسخِرون».
طبق یک نظر «یستَسخِرون» دعوت کردن دیگران به تمسخر است.
نقل شده که ۵ نفر از سران
مشرکان مکه، یعنی
ولیدبنمغیره،
عاصبنوائل،
اسودبنعبدالمطلب،
اسودبنعبد یغوث و حارثبنطلاطله خزایی، یا
حرثبنقیس، در تمسخر
پیامبر(صلی الله علیه وآله)شهرت داشتند؛ آنان تمسخر پیامبر را تا بدانجا پیش بردند که هدف
نفرین آن حضرت قرار گرفته
و هریک به اشاره
جبرئیل بهگونهای نابود شدند.
پیروان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز از استهزای
مشرکان در امان نبودند
و هرگاه مشرکان آنان را میدیدند میگفتند: آیا همینها هستند کسانی که
خداوند از میان ما بر آنان منت نهاده است: «اَهـؤُلاءِ مَنَّ اللّهُ عَلَیهِم مِن بَینِنا».
۲.
اهل کتاب:
آنان بر اثر
حسادت و کینهای که از پیامبر(صلی الله علیه وآله)
و مسلمانان در دل داشتند همواره پیامبر،
مؤمنان و مقدسات دینی آنان را به
تمسخر میگرفتند.
آنان با تغییر
و تحریف برخی کلمات، گاهی شخص پیامبر را مسخره میکردند؛ مثلاً در پاسخ سخنان آن حضرت به جای اینکه بگویند: شنیدیم
و اطاعت کردیم، میگفتند: شنیدیم
و مخالفت کردیم، به جای کلمه «بشنو» واژه «نشنو» را بهکار برده
و به جای کلمه «انظرنا= مهلت بده» از کلمه «راعنا» که به معنای مهلت دادن
و نیز به معنای اغفال بود استفاده میکردند
و از آن معنای دوم را قصد میکردند
: «مِنَ الَّذینَ هادوا یحَرِّفونَ الکلِمَ عَن مَواضِعِهِ
و یقولونَ سَمِعنا
و عَصَینا واسمَع غَیرَ مُسمَع
و رعِنا لَیـًّا بِاَلسِنَتِهِم
و طَعنـًا فِیالدِّینِ».
آنان گاهی
دین و عبادات مسلمانان را
مسخره میکردند: «
و اِذا نادَیتُم اِلَی الصَّلوةِ اتَّخَذوها هُزُوًا
و لَعِبـًا».
و زمانی نیز
قرآن و آیات آن را به تمسخر میگرفتند: «
و قَد نَزَّلَ عَلَیکم فِی الکتـبِ اَن اِذا سَمِعتُم ءایـتِ اللّهِ یکفَرُ بِها
و یستَهزَاُ بِها».
در
شأن نزول آیه فوق نقل شده است که
منافقان در مجلس
احبار یهود مینشستند
و با همدیگر
قرآن را به تمسخر میگرفتند.
۳.
منافقان:
آنان
مسلمانان، پیامبر
و قرآن و حتی خداوند را مسخره میکردند که
قرآن در
آیات ۶۵ـ۶۶
سوره توبهآنان را مذمت کرده
و به سبب این کار آنان را
کافر شمرده است: «قُل اَبِاللّهِ
و ءایـتِهِ
و رَسولِهِ کنتُم تَستَهزِءون لاتَعتَذِروا قَد کفَرتُم بَعدَ ایمـنِکم» منافقان در باطن اعتقادی به اسلام نداشتند
و هدف برخی از آنان در ادعای اسلام
و ایمان تمسخر مؤمنان بود: «
و اِذا لَقُوا الَّذینَ ءامَنوا قالوا ءامَنّا
و اِذا خَلَوا اِلی شَیـطینِهِم قالوا اِنّا مَعَکم اِنَّما نَحنُ مُستَهزِءون».
آنان
زکات و صدقهدهندگان را به تمسخر میگرفتند؛
سالمبنعمیر انصاری که مسلمانی تهیدست بود به مقدار یک صاع
خرما برای صدقه نزد
پیامبر(صلی الله علیه وآله)آورد.
منافقان گفتند:
خدا چه نیازی به خرمای ناچیز او دارد.
اگر مردی
ثروتمند مانند
عبدالرّحمنبنعوف میآمد
و ۴۰۰۰ درهم صدقه میآورد او را نیز مسخره میکردند
و میگفتند: او به قصد
ریا آن را میپردازد
که
قرآن در
آیه ۷۹
سوره توبهبه این دو مورد اشاره کرده است: «اَلَّذینَ یلمِزونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ المُؤمِنینَ فِی الصَّدَقـتِ والَّذینَ لایجِدونَ اِلاّ جُهدَهُم فَیسخَرونَ مِنهُم سَخِرَ اللّهُ مِنهُم
و لَهُم عَذابٌاَلیم».
دانشنامه موضوعی قرآن