استهزاگران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
با توجه با آيات متعددي كه در آن،
انسانها از استهزاي مؤمنان،
آیات الهی و دين نهي شدهاند، به مرتكبان اين عمل وعده
عذاب الهی داده شده، برميآيد كه استهزاء عملي حرام است كه خداوند آن را قبيح و ناپسند و استهزاگران را مجرم شمرده است.
این مقاله درباره استهزاگران بحث میکند. در این قسم استهزای اشراف، اصحاب قریه، اقوام پیشین، اهل کتاب، فرعون، فرعونیان و اقوام هود، عاد، شعیب و ثمود بررسی شده و در این زمینه به آیاتی از
قرآن کریم اشاره میشود.
مؤمنان مستمند، از سوی اشراف عصر
پیامبر (صلی الله علیه وآله) تحقیر میشدند:
• «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و کسانى را که صبح و شام
خدا را مىخوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چيزى از حساب آنها بر توست، و نه چيزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود»!
• «وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولواْ أَهَؤُلاء مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ؛ و اين چنين بعضى از آنها را با بعض ديگر آزموديم (توانگران را بهوسيله فقيران)؛ تا بگويند: «آيا اينها هستند که خداوند از ميان ما (برگزيده، و) بر آنها منت گذارده (و [[نعمت ايمان بخشيده است؟!» آيا خداوند، شاکران را بهتر نمىشناسد؟!
اصحاب قریه،
پیامبران را مورد استهزا قرار میدادند:
• «وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛ و براى آنها، اصحاب قريه (انطاکيه) را مثال بزن؛ هنگامى که فرستادگان
خدا به سوى آنان آمدند».
• «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبرى براى
هدایت آنان نيامد؛ مگر اينکه او را استهزا مىکردند»!
اقوام پیشین، به استهزای پیامبران میپرداختند:
• «وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛ (با اين حال، نگران نباش!) جمعى از پيامبران پيش از تو را استهزا کردند؛ امّا سرانجام، آنچه را مسخره مىکردند، دامانشان را مىگرفت؛ (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد)».
• «وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ؛ (تنها تو را استهزا نکردند،) پيامبران پيش از تو را نيز مورد استهزا قرار دادند؛ من به
کافران مهلت دادم؛ سپس آنها را گرفتم؛ ديدى مجازات من چگونه بود»؟!
• «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ؛ آيا خبر کسانى که پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم
نوح» و «
عاد» و «
ثمود» و آنها که پس از ايشان بودند؛ همانها که جز
خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى
تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، کافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد،
شک و
تردید داريم»!
• «وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛ هيچ پيامبرى به سراغ آنها نمىآمد؛ مگر اينکه او را مسخره مىکردند».
• «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ (اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پيامبران پيش از تو را (نيز) استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را استهزا مىکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهى آنها را در هم کوبيد)!
• «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبرى براى هدايت آنان نيامد؛ مگر اينکه او را استهزا مىکردند».
• «وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِين؛ چه بسيار پيامبرانى که (براى هدايت) در ميان اقوام پيشين فرستاديم».
• وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ ولى هيچ پيامبرى به سوى آنها نمىآمد، مگر اينکه او را استهزا مىکردند».
برخی
اهل کتاب،
دین مسلمانان را مورد استهزا قرار داده، آن را بازیچه میدانستند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند - از اهل کتاب و
مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد»!
برخی اهل کتاب، به استهزای نماز پرداخته، آن را بازیچه میدانستند:
• يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند - از اهل کتاب و مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد»!
• وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛ آنها هنگامى که (
اذان مىگوييد، و مردم را) به
نماز فرا مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند؛ اين بهخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند».
اهل کتاب، به استهزای
انتقامجویانه دین و مراسم عبادی مسلمانان میپرداختند:
• «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند - از اهل کتاب و مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد»!
• وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛ آنها هنگامى که (اذان مىگوييد، و مردم را) به نماز فرا مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند؛ اين بهخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند».
• «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ؛ بگو: «اى اهل کتاب! آيا به ما خرده مىگيريد؟ (مگر ما چه کردهايم) جز اينکه به خداوند يگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده، ايمان آوردهايم. و اين، بهخاطر آن است که بيشتر شما، از راه
حق، خارج شدهايد.»
برخی اهل کتاب، بانگ نماز (اذان) را مورد استهزا قرار داده، آن را بازیچه میدانستند:
• «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند - از اهل کتاب و مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد و از خدا بپرهيزيد اگر
ایمان داريد»!
• «وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْقِلُونَ؛ آنها هنگامى که (اذان مىگوييد، و مردم را) به نماز فرا مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند؛ اين بهخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند».
مسلمانان، موظف بودند از دوست گرفتن استهزاگرانِ اهل کتاب پرهیز کنند:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ اى کسانى که ايمان آوردهايد! افرادى که آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند - از اهل کتاب و مشرکان - ولىّ خود انتخاب نکنيد و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد»!
خداوند متعال کافران را در
جنگ بدر مورد استهزا قرار میداد:
«إِن تَسْتَفْتِحُواْ فَقَدْ جَاءكُمُ الْفَتْحُ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ وَلَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ؛ اگر شما
فتح و پيروزى مىخواهيد، پيروزى به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خوددارى کنيد، براى شما بهتر است! و اگر بازگرديد، ما هم باز خواهيم گشت؛ و
جمعیت شما هر چند زياد باشد، شما را (از يارى خدا) بىنياز نخواهد کرد؛ و خداوند با
مؤمنان است»!
خداوند متعال منافقان استهزاگر را استهزا میکرد:
• «وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ؛ و هنگامى که افراد باايمان را ملاقات مىکنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى که با شيطانهاى خود خلوت مىکنند، مىگويند: «ما با شمایيم! ما فقط (آنها را) مسخره مىکنيم!»
• «اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ خداوند آنان را استهزا مىکند؛ و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند».
• «بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ به
منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آنهاست»!
• «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ آنهايى که از مؤمنان
اطاعت کار، در صدقاتشان عيبجويى مىکنند، و کسانى را که (براى انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچيز) توانائى خود دسترسى ندارند، مسخره مىنمايند، خدا آنها را مسخره مىکند؛ (و کيفر استهزاکنندگان را به آنها مىدهد؛) و براى آنها عذاب دردناکى است»!
فرعون، حضرت موسی (علیه السلام) را وقتی امداد الهی به وی میرسید، مورد تمسخر قرار میداد:
• «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ ما موسى را با آيات خود به سوى فرعون و درباريان او فرستاديم؛ (
موسی به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم».
• «فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ؛ ولى هنگامى که او
آیات ما را براى آنها آورد، به آن مىخنديدند»!
فرعون و پیروانش
آیات الهی را استهزا میکردند:
• «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ ما موسى را با آيات خود به سوى فرعون و درباريان او فرستاديم؛ (موسى به آنها) گفت: «من فرستاده پروردگار جهانيانم».
• «فَلَمَّا جَاءهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ؛ ولى هنگامى که او آيات ما را براى آنها آورد، به آن مىخنديدند»!
قوم ثمود، پیامبر خویش و ادلّه روشن وی را استهزا میکردند:
• «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ؛ آيا خبر کسانى که پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ايشان بودند؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، کافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شک و ترديد داريم»!
قوم شعیب، نماز
شعیب (علیه السلام)، مورد استهزا قرار میدادند:
• «قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ؛ گفتند: «اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد که آنچه را پدرانمان مىپرستيدند، ترک کنيم؛ يا آنچه را مىخواهيم در اموالمان انجام ندهيم؟! تو که مرد بردبار و فهميدهاى هستى»!
هود (علیه السلام) و ادلّه روشنگرانه وی، بهوسیله قومش مورد استهزا قرار میگرفت:
• «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ؛ آيا خبر کسانى که پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ايشان بودند؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، کافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شک و ترديد داريم»!
• «وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛ (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد کن، آن زمان که قومش را در سرزمين «
احقاف» بيم داد درحالىکه پيامبران زيادى قبل از او در گذشتههاى دور و نزديک آمده بودند که: جز خداى يگانه را نپرستيد! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مىترسم»!
• «وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ ما به آنها (= قوم عاد) قدرتى داديم که به شما نداديم، و براى آنان گوش و
چشم و دل قرار داديم؛ (اما به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه
عقلهایشان براى آنان هيچ سودى نداشت؛ چراکه آيات خدا را انکار مىکردند؛ و سرانجام آنچه را استهزا مىکردند بر آنها وارد شد!
کافران قوم
حضرت نوح (علیه السلام)، ایشان و ادلّه روشن وی را استهزا میکردند:
• «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ؛ آيا خبر کسانى که پيش از شما بودند، به شما نرسيد؟! «قوم نوح» و «عاد» و «ثمود» و آنها که پس از ايشان بودند؛ همانها که جز خداوند از آنان آگاه نيست؛ پيامبرانشان دلايل روشن براى آنان آوردند، ولى آنها (از روى تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند: «ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد، کافريم! و نسبت به آنچه ما را به سوى آن مىخوانيد، شک و ترديد داريم»!
نوح (علیه السلام)، هنگام ساختن کشتی، به وسیله اشراف کافر قومش مورد استهزا قرار میگرفت:
• «وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ؛ به نوح
وحی شد که: «جز آنها که (تاکنون) ايمان آوردهاند، ديگر هيچ کس از قوم تو ايمان نخواهد آورد! پس، از کارهايى که مىکردند، غمگين مباش!
• «وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ؛ او مشغول ساختن کشتى بود، و هر زمان گروهى از
اشراف قومش بر او مىگذشتند، او را مسخره مىکردند؛ (ولى نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مىکنيد، ما نيز شما را همينگونه مسخره خواهيم کرد!
استهزاگران؛
استهزای کافران؛
استهزای منافقان؛
استهزای مشرکان؛
استهزای یهود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «استهزاگران».