احقاف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احقاف،صحراى ناهموار با تپّههاى شنى،همان سرزمين
قوم عاد است.
واژه احقاف از ريشه «حقف» بهمعناى برآمدگى و انحنا است
كه تپّههاى منحنى شن،
خميدگى پشت شتر و ديگر حيوانات
و خميدگى هلال ماه.از كاربردهاى مشهور آن بهشمار مىرود. احقاف در نقش صيغه جمع، به مجموعه تپّههاى شنى در بيابانهاى كويرى اطلاق شده، براى ديگر گونههاى برآمدگى زمين بهكار نمىرود.
قرآن فقط يك بار اين واژه را در
سوره احقاف بهصورت محلّ
سکونت قوم عاد و پيامبرى هود(ع)بهكار برده و سوره مذكور به همين مناسبت به اين نام شهرت يافته است.
سرزمین اين
قوم، بنا به گزارش قرآن در
جزیرة العرب يا منطقهاى نزديك به آن قرار داشته است: «ولَقَد اَهلَكنا ما حَولَكُم مِنَالقُرى».
قرآن در دو
آیه ديگر به
صراحت از ماندن
آثار محلّ سكونت
عاد تا برههاى از زمان «فَاَصبَحوا لايُرى اِلاّ مَسـكِنُهُم»
و شناخته شدن آن مكان نزد
عرب «وعادًا وثَمودَا وقَد تَبَيَّنَ لَكُم مِن مَسـكِنِهِم» .
يادكرده است. از سوى ديگر، اشاره به ماجراى قوم عاد در سخنان
مؤمن آل فرعون آشنايى مصريان با آنان و احتمالا نزديكى منطقهشان به
مصر را نشانمىدهد: «اِنّى اَخافُ عَلَيكُم مِثلَ يَومِ الاَحزاب • مِثلَ دَأبِ قَومِ نوح وعاد وثَمودَ...».
گرچه از نام احقاف برمىآيد كه سرزمين عاديان، منطقهاى بيابانى و خشك بوده است، در آياتى ديگر از
باغها و چشمهسارهاى محلّ سكونتشان يادشده است
همچنين
وعده هود به
نزول باران درصورت
توبه و
استغفار ايشان
و انتظار آنان براى نزول باران
نشان مىدهد كه آنان در سرزمين خشك يا در حال گذراندن دورهاى از خشكسالى بودهاند. مطالعات
زمینشناسی و
باستانشناسی نشان مىدهد كه بيابانهاى جزيرةالعرب در دورههاى پيشين، از سرسبزى و
اعتدال آب و هوايى برخوردار بوده و در دورهاى خاص در اثر تغيير وضعيّت جوّى، اين منطقه به شكل
بیابان درآمده كه در اثر آن، مهاجرتهاى متعدّدى از اين سرزمين رخ داده است.
در برخى
روایات تفسيرى نيز به تغيير و تحوّل زيست محيطى محلّ سكونت عاديان در اثر
خشم خداوند اشاره شده است.
شيوه و محلّ زندگى اين قوم درآيات
سوره فجر آمده است «اَلَم تَرَ كَيفَ فعلَ رَبُّكَ بِعاد • اِرَمَ ذاتِ العِماد • الَّتى لَم يُخلَق مِثلُها فِى البِلد»
ازنظر بسيارى مفسّران بناهايى عظيم با ستونهاى بزرگ در
شهر ارم كه
مرکز تجمع آنان بوده و همانند آن شهر در
جهان پديد نيامده است، وجود دارد.
كه البتّه تعبير «ارم ذات العماد» در ديدگاهی دیگر از نظر مفسران، به قبيله ارم در نقش تيرهاى ازعاد كه در
خیمههاى
ستون دار مىزيستند، تفسير، و دليلى بر
کوچ نشينى آنها دانسته شده و بىهمتايى مورد اشاره در آيه مزبور، به قدرت بدنى و هيكل بزرگ و نيرومند آنها و نه شهر و تمدّنشان ارتباط داده شده است.برخى مفسّرانِ نخستين،شهر
دمشق يا
اسکندریّه را همان ارم محلّ سكونت عاد شمردهاند.
فعّاليّتهاى آتشفشانى که
صاعقه وار به هر چه دست مىيافت،
خاکستر و نابود مىساخت.
دانشنامه موضوعی قرآن.