• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسلام هند و عثمانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برای ارزیابی و مقایسه بین اسلام عثمانی و اسلام هندی، باید از مذهبی که در این دو سرزمین نفوذ پیدا کرده و حاکمیت داشته است، آگاه شد. مذهب فقهی حاکم، در سرزمین عثمانی (قرن ۷ تا ۱۰ هـ. ق) مذهب حنفی است، که یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است؛ البته عثمانیان در گرایش‌های اعتقادی مذهب اشعری داشتند. مؤسس مذهب حنفی نعمان (ابوحنیفه) است که فقه‌اش را بر پایه منابع: قرآن، سنت و روش رسول خدا، گفتار صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف، بنا نهاد.
مؤسس مذهب اعتقادی اشعری، ابوالحسن اشعری است که مهم‌ترین عقایدشان شامل: اعتقاد به زائد بودن صفات الهی، امکان رؤیت ذات الهی و عدم اختیار در انسان است.
اما اسلام در قرن‌های هفتم تا دهم هجری قمری در کشور هند با حاکمیت تشیع همراه بوده است. از زمان سلطان‌محمد سام غوری (آغاز قرن هفتم) دهلی پایتخت سلاطین مسلمان شد و در سال ۹۱۸ هجری که محمد‌علی قطب‌شاه از ایران به هند رفت و در منطقه دکن تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد، اگرچه از مبانی فقهی و عقایدی آنان مدرکی در دست نیست، اما می‌توان حدس زد که از رهبران شیعه تبعیت می‌کردند.



برای فهم این مطلب باید گروه‌هایی را که در طول تاریخ منسوب به عثمان بودند، بشناسیم تا ریشه اسلام عثمانی روشن شود. تاریخ از سه گروه به این نام یاد می‌کند:

۱.۱ - پیروان عثمان بن عفان

بعد از قتل مرموز عثمان عده‌ای به طرف‌داری و خون‌خواهی او قیام کردند؛ افراد این گروه از طرف معاویه و دشمنان خلافت امام علی (علیه‌السلام) حمایت می‌شدند؛ به طوری که این تفکر (طرف‌داری از عثمان) در سال‌های بعد نیز ادامه داشت؛ برای نمونه تاریخ، زهیر بن قین را که بعد از استبصار از یاران امام حسین (علیه‌السلام) می‌شود، از این گروه برمی‌شمارد.
[۱] محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۲۰۱.


۱.۲ - قوم عثمانی

تاریخ از عده‌ای به نام عثمانیه (قوم عثمانی) نام می‌برد که در سجستان (سیستان) زندگی می‌کردند. آنان عثمان را بر حضرت علی (علیه‌السلام) تفضیل و برتری می‌دادند. اینان یک گروه ناصبی بودند که شاعرشان در این باره گفته است:
و قستم بعثمان علیا سفاهة و عثمان ازکی من علی واطیب
یعنی: شما از روی نادانی علی (علیه‌السلام) را با عثمان مقایسه می‌کنید، حال آن‌که عثمان پاک‌تر و نیکوتر از علی (علیه‌السلام) است.
مقدسی می‌گوید: گروهی از عثمانیه، عثمان را بر ابوبکر و عمر نیز تفضیل می‌دادند.

۱.۳ - دولت عثمانی

به آنان عثمانیان، یا آل‌عثمان ، یا سلاطین عثمانی گفته می‌شود.
پادشاهان عثمانی از سال ۶۹۹ تا ۱۳۴۲هجری قمری دولت بزرگی را تأسیس کردند، این سلسله به نام جدشان؛ عثمان بن ارطغرل منسوب‌اند. منظور از دولت عثمانی این طایفه هستند.


دولت عثمانی به عنوان بزرگ‌ترین و پهناورترین دولت اسلامی پس از فروپاشی خلافت عباسی شناخته می‌شود. این دولت در قرن هفتم هجری (۶۸۸ یا ۶۹۹) در سرزمین آناتولی ظهور کرد، در پایان سده پانزدهم میلادی به اوج اقتدار و شکوه خود رسید. دولت عثمانی از نیمه سده شانزدهم میلادی (قرن ده هجری) خود را وارث رسمی خلافت اسلامی و رهبر جهان اسلام می‌دانست، پادشاهان عثمانی که خود را غالباً «پاشا» می‌گفتند،
[۳] بلاغی، سیدعبدالحمید، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، ج۲، ص۷۴۴.
کشور پهناوری که قلمرو آن در اروپا تا نزدیکی شهر وین امتداد داشت، ایجاد کردند.


مذهب حنفی در دولت عثمانی بسیار توسعه یافت و در حکم مذهب رسمی آن دولت بود.
[۴] فیروزآبادی، سیدمرتضی، فضائل پنج تن در صحاح ستة، ج۴، ص۳۷۴.
پادشاهان عثمانی در عقاید، اشعری مذهب بودند.


برای شناخت مذهب دولت عثمانی و یا اسلام عثمانی باید از مذهب حنفی آگاهی یافت؛ زیرا همان‌طور که گفته شد، مذهب رسمی آن دولت مذهب حنفی بود.
مذهب حنفی به نعمان (ابوحنیفه) برمی‌گردد، او مؤسس مذهب فقهی حنفی است که نسبت به صحت بسیاری از احادیث تردید داشت؛ به همین خاطر قیاس و استنباط را در صف دلایل فقه به مقام اول برد.
[۵] پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار نهج الفصاحة، مقدمه، چاپ ۲.

ابوحنیفه، نعمان بن ثابت (۸۰ ـ ۱۵۰) ایرانی تبار و اصل او از کابل است. وی در استخراج احکام فقهی روش متفاوتی را می‌پیمود، تا حدی که معتقد بود اگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در زمان او زنده بود، احکام را همان‌طوری می‌گفت که او می‌گوید.
او قائل به رأی و قیاس در استنباط احکام شرعی شد و هفده حدیث از احادیث نبوی را بیشتر قبول نداشت.


منابع فقه از نظر او هفت منبع است: قرآن، سنت و روش رسول خدا، اقوال صحابه، قیاس، استحسان، اجماع و عرف.


مشهور آن است که ابوحنیفه و یارانش را مرجئه می‌دانند و این را شهرستانی در ملل و نحل، از غسان رهبر غسانیه نقل می‌کند.
[۸] سیدمرعشی، شرح احقاق الحق، ج۲، لوح فشرده معجم اعتقادی.

گفته‌اند مرجئه دو گروه‌اند: ۱. مرجئه ضلاله، ۲. مرجئه اهل تسنن؛ و ابوحنیفه و شاگردان و اساتیدش از گروه دوم‌اند.
به عبارت دیگر، گاهی بر گروهی از اهل‌ سنت مرجئه گفته می‌شود که این‌ها قائل‌اند: مرتکب گناه کبیره در جهنم خلود دارد، و گاهی بر پیشوایانی گفته می‌شود که می‌گویند: اعمال در ایمان و در کمی و زیادی آن دخالت ندارد و این مذهب ابوحنیفه و پیروانش است.
[۹] سیدمرعشی، العقائد الاسلامیة، ج۳، بی‌نا، مرکز المصطفی.



اما با این حال باید بگوییم که طبق تحقیق به عمل آمده، عثمانی‌ها گرچه در فقه حنفی‌اند، ولی در اعتقادات مذهب حنفی‌ها، یعنی مرجئه را ندارند؛ بلکه آنان در این اعتقادات اشعری هستند. خلاصه مذهب اشعری آن است که:

۱. صفات الهیه زائد بر ذات الهی است؛
۲. هم‌چنین آنان صفاتی که در قرآن برای خدا اثبات شده است؛ مثل داشتن دست و صورت و... ، برای خدا اثبات می‌کنند؛ ولی می‌گویند بلاکیف یعنی این دست و صورت همانند دست و صورت بشر نیست؛
۳. آنان می‌گویند: رؤیت و دیدن جمال ذات الهی امری امکان‌پذیر است؛
۴. انسان‌ها در کارهایشان هیچ‌گونه اختیاری ندارند... .

اصول اشعریه در ایران رواج یافت. پس از آن سلاطین ایوبیه و سلاطین ممالیک مصر و خلفای عثمانی آن را پذیرفتند و در سراسر کشورهای خود، در ترکیه، شام و مصر و شمال آفریقا تعمیم دادند.
[۱۰] ابن‌اثیر، ترجمه الکامل فی التاریخ، ج۲۷، ص۱۵۴.



تاریخ نفوذ اسلام در شبه قاره هند، با افسانه‌ها و موهومات آمیخته است، ولی این مقدار مسلم است که تاجران عرب مسلمان در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)؛ اسلام را در مناطق ساحلی و جزایر جنوب هند رواج دادند.
[۱۱] اطهر روضی، سیدعباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۲۹.

یکی از کسانی که اسلام آورد، ابن‌شنسب بود، او در زمان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) مسلمان شد، اصل سلاطین غور از غور هرات هستند و نسب آنان به ابن‌شنسب می‌رسد.
[۱۲] اطهر روضی، سیدعباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۲۹.
[۱۳] میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۲.

بعداز اسلامش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمان‌داری ناحیه غور را به وی ت فویض کرد.

اولین پادشاه مسلمان غوری که به هندوستان لشکر کشید و دهلی را فتح کرد و آن را پایتخت قرار داد، سلطان‌محمد سام غوری بود. از زمان این سلطان (قرن هفتم) دهلی پایتخت اسلامی شد و تا هنگامی که انگلستان بر آن تسلط یافت، پایتخت سلاطین مسلمان بود.
[۱۴] میر حامدحسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۲.



در این باره برخی دیدگاه‌ها را بیان می‌کنیم:

۹.۱ - دیدگاه اول

صاحب کتاب شیعه در هند می‌نویسد:
در حکومت فیروز شاه تغلق (۷۵۲ ـ ۷۹۰ قمری) تعداد شیعیان اثناعشری افزایش یافت. مخالفانشان آنان را رافضی می‌نامیدند. (لازم به [ذکر است که از قرن ۷ تا ۱۰ بعضی عثمانی‌ها در هند هم بوده‌اند).
[۱۵] ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۲۷، ص۱۴۹.


۹.۲ - دیدگاه دوم

سلطان فیروز درنوشته‌ای آورده بود: شیعیان که رافضی نامیده می‌شدند، افرادی را شیعه و رافضی نموده‌اند، آنان درباره اصول عقیدتی فرقه خود رساله‌ها و کتاب‌هایی نوشته و سخنرانی‌هایی ایراد نموده‌اند.
[۱۶] اطهر روضی، سید عباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۵۵.


۹.۳ - دیدگاه سوم

شیخ محمد مظفر در کتاب تاریخ شیعه می‌گوید: روحیه تشیع و پیروی از آل‌محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و اعتقاد به ایشان در این سرزمین وجود داشت؛ به طوری که مذهب تشیع آشکارا در سرزمین گجرات رواج داشت.
[۱۷] میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۱۰.


شخصی به نام محمدعلی قطب‌شاه که در همدان متولد شده بود، در اوایل جوانی از ایران به هند رفت... . او در سال ۹۱۸ قمری رسماً زمام‌دار منطقه «دکن» شد. وی که از مریدان شیخ صفی‌الدین اردبیلی بود، هنگامی که شنید شاه اسماعیل مذهب شیعه را در ایران رواج داده است، در منطقه «دکن» تشیع را مذهب رسمی اعلام کرد.
[۱۸] میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۴.



پس می‌توان نتیجه گرفت که اساس اسلام هندیان در آن قرون با حاکمیت شیعه بوده است و عقیده شیعه در برابر عقیده حنفی (که گفته شد) بر چهار اصل کتاب، سنت، عقل، اجماع استوار است.


۱. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۲۰۱.
۲. دکتر مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۳۱.    
۳. بلاغی، سیدعبدالحمید، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، ج۲، ص۷۴۴.
۴. فیروزآبادی، سیدمرتضی، فضائل پنج تن در صحاح ستة، ج۴، ص۳۷۴.
۵. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار نهج الفصاحة، مقدمه، چاپ ۲.
۶. دکتر مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۱۷۰.    
۷. شهرستانی، عبدالکریم، ملل و نحل، ج۱، ص۲۶۴، چاپ مصر.    
۸. سیدمرعشی، شرح احقاق الحق، ج۲، لوح فشرده معجم اعتقادی.
۹. سیدمرعشی، العقائد الاسلامیة، ج۳، بی‌نا، مرکز المصطفی.
۱۰. ابن‌اثیر، ترجمه الکامل فی التاریخ، ج۲۷، ص۱۵۴.
۱۱. اطهر روضی، سیدعباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۲۹.
۱۲. اطهر روضی، سیدعباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۲۹.
۱۳. میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۲.
۱۴. میر حامدحسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۲.
۱۵. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج۲۷، ص۱۴۹.
۱۶. اطهر روضی، سید عباس، شیعه در هند، ج۱، ص۲۵۵.
۱۷. میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۱۰.
۱۸. میر حامد حسین، عبقات الانوار فی مناقب الائمه الاطهار، ص۱۰۴.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اسلام در هند و عثمانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۲.    



جعبه ابزار