اسما و احکام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اسما و
احکام به نامهایی چون
ایمان ،
کفر ،
نفاق ،
مؤمن ،
کافر و
منافق و
احکام شرعی آنها در
زندگی دنیوی و
اخروی گفته میشود.
این مسئله در اصل مسئله
کلامی و بالتبع مسئله
فقهی میباشد.
منظور از
اسما ، نامهایی است که یا به عنوان
ستایش مثل
مؤمن ،
مسلم ،
متقی و
صالح و یا به عنوان
نکوهش مثل
کافر ،
فاسق و
منافق بر
مکلفان اطلاق میگردند.
این اسامی، نامهایی شرعیاند که معمولاً در
اصول دین به کار میروند.
اسمهای شرعی واژگانیاند که در
شرع معنای ویژهای غیر از
معنای لغوی دارند.
مراد از
احکام ،
ثواب و
عقاب اخروی
و نیز احکام اسمهای شرعی در
حیات دنیوی است.
بحث اسما و احکام در
کتابهای کلامی بر محور بیان
حکم مسلمانی که مرتکب
گناه کبیره میشود مطرح گردیده، تا روشن شود
مرتکب کبیره مستحق کدام
اسم است و چه حکمی بر او جاری میگردد.
منشأ طرح بحث اسما و احکام در
کلام اسلامی دیدگاههایی است که در نیمه دوم
قرن اول
هجری درباره
مرتکبان کبایر مطرح شد، زیرا
خوارج به ویژه
فرقه ازارقه آنان را
کافر یا
مشرک میدانستند.
در برابر این دیدگاه از سوی
عالمان اسلامی عکسالعملهایی انجام گرفت که در مجموع
دیدگاه خوارج را
مردود میدانست.
این مسئله منشأ طرح بحث درباره حقیقت
ایمان و
کفر گردید، تا روشن شود آیا مرتکبان کبایر مشمول نام
مؤمناند یا
کافر؟
کفر در لغت به معنای
ستر و
پوشاندن است
و در
اصطلاح شرع عبارت از
انکار خدا و
ضروریات دین اسلام است که به وسیله آن،
انسان مستحق عقاب دائم اخروی گشته و برخی از
احکام شرع در موضوعات
ازدواج ،
توارث ،
نماز و
دفن میت و امثال اینها در دنیا بر آن مترتب میگردد.
استحقاق عقاب اخروی کافر از
ضروریات دین اسلام به شمار میآید
اما در
احکام فقهی کافر در
دنیا دیدگاه های متفاوتی مطرح شده است.
متکلمان اسلامی در تعریف نفاق که در
لغت به معنای
اظهار خلاف
باطن است
اتفاق نظر دارند و میگویند
نفاق در اصطلاح شرع اظهار ایمان و
پنهان داشتن
کفر است و
منافق در واقع کافر و مانند کافران در
آخرت مستحق
خلود در
آتش میباشد، هر چند در ظاهر و
دنیا احکام اسلام بر او جاری میگردد.
متکلمان امامیه و
اهلسنت (
اشاعره ،
ماتریدیه ،
مرجئه و
اهل حدیث ) در تعریف
فسق که در لغت به معنای
خروج از چیزی است
اتفاق نظر دارند و میگویند فسق در اصطلاح شرع عبارت از فعلی است که با انجام آن انسان از
طاعت خدا و
رسول در
اوامر و
نواهی شرعی خارج میگردد
و
مرتکب کبیره در صورتی که از
اهل معرفت و
اقرار باشد از
دین اسلام و
ایمان خارج نمیشود
زیرا هر فسقی
کفر نمیباشد و
فاسق در حال فسقش
مؤمن بوده و ایمان و فسق در او جمع شده و تمام خطاباتی که متوجه
مؤمنان است فاسق را هم دربرمیگیرد.
فرق مختلف اسلامی درباره
عقاب فاسق در
قیامت نظرات مختلفی ارائه کردهاند.
امامیه و ماتریدیه معتقدند فاسق اگر بدون
توبه از دنیا برود و مورد
مغفرت و
شفاعت قرار نگیرد در قیامت عقاب میشود و میگویند مرتکب
کبیره اهل آتش و
عذاب اخروی است لکن
مخلد در آن نمیباشد، هر چند بدون توبه بمیرد.
اشاعره ، در اینکه فاسق
اهل جهنم است یا خیر
سکوت نموده، همانگونه که بر
بهشتی بودن هیچ
موحدی هم
حکم نداده بلکه میگویند هر چه
خدا بخواهد همان میشود.
مرجئه به عدم عقاب مرتکب کبیره در
آخرت قطع دارند.
از نظر
معتزله صاحب گناه کبیره دارای اسمی بین دو
اسم و حکمی بین دو
حکم میباشد؛ به این معنا که اسم او نه
کافر است و نه
مؤمن ، بلکه اسم او فاسق است و نیز حکم دنیوی او
حکم کافر و
حکم مؤمن نمیباشد، بلکه دارای حکم سوم است و این حکم سبب میشود در مسئله اسما و احکام، فاسق به «المنزلة بین المنزلتین»
ملقب گردد
ولی در عین حال میگویند فاسق از نظر حکم اخروی ماندگار در
جهنم است و
عمومات وعید را
دلیل بر آن گرفتهاند.
زیدیه در مسئله فاسق به دو دسته تقسیم شده اند، یک دستهای از آنان میگویند
مرتکبان گناه کبیره کافر
نعمت شمرده میشوند و دسته دیگرشان مثل معتزله قائلاند که
ارتکاب کبیره موجب کفر نمیشود لکن در
قیامت موجب
خلود در آتش میگردد.
در میان
مسلمانان ، تنها
حسن بصری فاسق را
منافق میداند.
گروه
خوارج اتفاق نظر دارد که ارتکاب کبیره موجب
کفر میشود
ولی برخی از آنان افزون بر اینکه آن را موجب کفر دانسته موجب
شرک هم میدانند
عدهای دیگری از خوارج مثل
شاخه فضیلیه حتی ارتکاب
گناه صغیره را نیز کفر میشمارند
و معتدلترین خوارج،
فرقه اباضیه است که مرتکب کبیره را منافق میدانند، نه مشرک یا کافر.
آنان در این مسئله با حسن بصری و زیدیه هماهنگ میباشند.
آنان کفر را سه گونه دانستهاند: یکی آنچه بر مشرک اطلاق میشود
و دیگری در مقابل
شکر نعمتهای الهی (
کفران نعمت ) است
و سوم کفر به معنای
نفاق
• آراء الخوارج الکلامیه، طالبی، الدکتور عمّاره، الشرکة الوطنیة لنشر والتوزیع، الجزایر.
• الإبانة، اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، دارالانصار، قاهره ۱۳۹۷ق.
• الاباضیّه مذهب اسلامی معتدل، یحیی معمر، علی، سلطنة عمان، وزارت العدل والاوقاف والشئون السلامیه.
• الانتصار، سید مرتضی، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۵ق.
• الاقتصاد، طوسی، محمد بن حسن (م/۴۶۰)، مکتبة چهلستون، قم، ۱۴۰۰ق.
• اوائل المقالات، مفید، محمد بن محمد بن نعمان، دارالمفید، بیروت، ۱۴۱۴ق.
• بحرالرائق، مصری، ابن نجیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۸ق.
• خلاف، طوسی، محمد بن حسن، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• رسائل المرتضی، سید مرتضی، دارالقرآن الکریم، قم، ۱۴۰۵ق.
• شرح الاصول الخمسة، مکتبة وهبه، معتزلی، قاضی عبدالجبار، قاهره، ۱۴۰۸ق.
• شرح العقائد النسفیه،
تفتازانی،
سعدالدین مسعود بن عمر، مطبعه یوسفی لکنوی، پاکستان، بی تا.
• شرح العقیدة الطحاویة، ابن ابوالعزّ حنفی، المکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۴ق.
• شرح المقاصد فی علم الکلام،
تفتازانی،
سعدالدین مسعود بن عمر، دارالمعارف النعمنیة، پاکستان، ۱۴۰۱ق.
• الصحاح جوهری، اسماعیل بن عماد، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۴۰۷ق.
• قواعد المرام فی علم الکلام، بحرانی، میثم، کتابخانه آیة اللّه نجفی، قم، ۱۳۹۸ق.
• کتاب الألفین، حلّی، حسن بن یوسف، کویت، مکتبة الألفین.
• کتاب الطهارة، خمینی، روح اللّه، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ۱۴۰۱ق.
• کشف المراد، حلّی، حسن بن یوسف، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۵ق.
• مستمسک العروة، حکیم، سید محسن، مکتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۴ق.
• المعتمد فی المعتقد، تورشتی، فضل اللّه شهاب الدین، مکتبة الحقیقه، ترکیه، استانبول، ۱۴۱۲ق.
• معالم الدین، عبدالعزیز الثمینی، سلطنة عمان، وزارت التراث القومی والثقافة.
• المواقف فی علم الکلام، ایجی، عضدالدین عبدالرحمن، دارالجیل، بیروت، ۱۴۱۷ق.
• مغنی المحتاج، شربینی، محمد بن احمد، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
• مقالات الاسلامیین، اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
• المقنعه، مفید، محمد بن محمد بن نعمان، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۰ق.
• المنقذ من التقلید، رازی، سدیدالدین حمصی، مؤسسه نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴ق.
• المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، محمدحسین، قم، انتشارات جامعه مدرسین، بی تا.
• الناصریات، سید مرتضی، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیه، ۱۴۱۷ق؛
دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، برگرفته از مقاله «اسما و احکام»، شماره ۴۵