اسماعیل بن ابراهیم عقیلیجبرتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جبرتی، اسماعیل بن ابراهیم،
عارف و
عالم بزرگ یمنی
قرن هشتم و
مؤسس طریقت جبرتیه میباشد.
نام کامل او اسماعیل بن ابراهیم بن عبدالصمد هاشمی عقیلی جبرتی است. وی در ۷۲۲ در
شهر زبید
یمن به
دنیا آمد. نسبش به
عقیل ، برادر
امام علی علیهالسلام، میرسد. از
زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. در جوانی به
تحصیل علم پرداخت و به
زهد و
عبادت مشغول شد و از بدو جوانی با استادان بزرگی همنشین بود و در علم و فضل سرآمد زمان خود شد.
گفته شده ابوبکر بن علی بن عمر اَهدَل،
شیخ و
استاد جبرتی بوده است ولی باتوجه به وفات ابوبکر اهدل در ۷۰۰ هجری
در صحت این گفته تردید هست.
از شاگردان و یاران جبرتی این اشخاص بوده اند: ۱) احمد بن ردّاد معروف به ابن ردّاد (متوفی ۸۲۱)،
فقیه و
عالم و
صوفی و
قاضی معروف یمنی، که شیخ اسماعیل چهار
سال پیش از وفاتش در حضور بعضی مشایخ و مریدان وی را به جانشینی خود بر گزید.
ابن ردّاد آثار بسیاری دارد از جمله: موجبات الرحمة و عزائم المغفرة، در
فضائل اذکار و
عبادات ،
القواعد الوفیة فی اصل حکمة خرقة الصوفیة،
وسیلة المَلهوف الی الله تعالی ثم الی أهل المعروف، و عُدّة المسترشدین اولی الالباب من الزَیْغ و الزَعِل و الشک و الارتیاب.
) عبدالکریم جیلی (متوفی ۸۲۶)، عالم و
فیلسوف بزرگ گیلانی، که ظاهراً شیخ اسماعیل التفات خاصی به او نشان میداد و جیلی نیز در بسیاری از آثارش از او به بزرگی یاد کرده، جیلی حتی قصیدهای طولانی نیز در
مدح جبرتی سروده است.
شیخ محمد مِزجاجی (متوفی ۸۲۹)، مورخ یمنی. ۴) ابوبکر حکاک، شاعر و صوفی اهل یمن. ۵) احمد حبایبی. ۶) قطب الدین مزاحم.
جبرتی را صاحب احوال و کرامات بسیار دانسته و گفتهاند که هیچکس از حیث مقام و تعداد مریدان در یمن هم سطح او نبوده است.
ازاین رو، وی را شیخ الشیوخ طریقت و پیشوای اهل
حقیقت خواندهاند.
و مردم از همه گروهها نزد او رفت و آمد داشتند. برخی برای عبادت و گرفتن
ذکر ، برخی برای رفع حاجات خود و عدهای نیز برای
سماع نزد او میرفتند.
جیلی از او با نام ابوالمعروف و القابی همچون سیدالاولیاء،
قطب کامل، غریب الاولیاء، قطب اکبر و
کبریت احمر یاد کرده است.
عبدالرحمان بن زکریا، از فقهای آن عصر، نیز وی را نقادالاولیاء خطاب نموده و گفته است کسی در
شام و
یمن و
عراق و
حرمین شریفین مانند اسماعیل جبرتی یافت نمیشود.
بسیاری از
علما و حکمرانان، از جمله سلطان اشرف، از مریدان او بودند.
جبرتی مخالفانی نیز داشت، از جمله شیخ عبدالرحیم أمیوطی و همچنین احمد ناشری که از علما بود و با جبرتی و طریقت وی
عناد میورزید اما به سبب حمایت سلطان اشرف از جبرتی مخالفتش بی نتیجه ماند.
عالمی به نام صالح المصری نیز به این دلیل که در یکی از منظومههایش از جبرتی
انتقاد کرده بود، به
هند تبعید شد.
جبرتی از پیروان
مکتب ابن عربی بود و اظهار میداشت که
سالک نباید از
مطالعه کتب
ابن عربی غافل بماند.
او به شاگردان خود توصیه میکرد همیشه نسخهای از
فصوص الحکم ابن عربی را به همراه داشته باشند. همچنین به خواندن
سوره یس در بر آورده شدن حاجات و رفع مشکلات تأکید میکرد؛ ازاین رو، پیروان وی به «اهل یس» معروفاند.
در باره ذکر و
اسم اعظم و سماع نیز آرا و سخنان بسیاری از او نقل شده است. وی معتقد بود هرکس گشایشی از هر اسمی یابد آن اسم در حق او اسم اعظم است، زیرا اسم اعظم همان چیزی است که به واسطه آن
دعا مستجاب میشود. وی سماع را موجب گشایش میدانست و میگفت به میزان توجه به اوراد و دانستن معانی آنها در حین سماع،
خداوند به
انسان توجه میکند.
از آثار شیخ اسماعیل جبرتی اطلاعی در دست نیست، تنها گفته شده است که مریدان شیخ،
کرامات وی را در کتابی (که نام آن معلوم نیست) گردآوری نمودهاند.
جبرتی در ۸۰۶
وفات یافت و در باب السهام در شهر زبید
دفن شد و برایش
آرامگاه باشکوهی ساختند.
مسجد معروفی نیز در شهر زبید به نام شیخ جبرتی احداث شده و در مجاورت آن
مدرسه بزرگی برای
صوفیه ، آن هم به نام او، بنا گردیده که به احیای
تصوف در یمن کمک بسیاری کرده است.
او را حامی معنوی شهر زبید دانستهاند.
پس از
مرگ اسماعیل جبرتی، طریقت جبرتیه را فرزندش، رضی الدین ابوبکر صدیق (متوفی ۸۲۳)، و پس از او نوه اش، اسماعیل بن ابی بکر (
متوفی ۸۷۵)، که فقط پانزده سال داشت و در کسب
علم و
معارف دینی سرآمد زمان خود بود،
ادامه دادند. جبرتیه را شاخهای از اهدلیه منسوب به ابوالحسن علی بن عمر اَهْدَل حسینی، دانسته اند،
هر دو طریقت به ابن عربی گرایش دارند .
(۱) ابن حجر عسقلانی، انباءالغمر بابناءالعمر فی التاریخ، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۷ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۶.
(۲) محمدعلی ابوریان، الحرکة الصوفیة فی الاسلام، اسکندریه ۱۹۹۴.
(۳) عبدالرحمان بعکر، کواکب یمنیّة فی سماءالاسلام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۴) سهیله عبدالباعث ترجمان، نظریة وحدة الوجود بین ابن عربی و الجیلی، منشورات مکتبة خزعل، ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۵) عبدالکریم بن ابراهیم جیلی، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، مصر ۱۳۰۴.
(۶) عبدالکریم بن ابراهیم جیلی، مراتب الوجود و حقیقة کل موجود، قاهره: مکتبة الجندی.
(۷) عبدالکریم بن ابراهیم جیلی، المناظر الالهیة، چاپ نجاح محمود غنیمی، قاهره ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) حاجی خلیفه.
(۹) احمدبن احمد زبیدی، طبقات الخواص: اهل الصدق و الاخلاص، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۰) یوسف زیدان، عبدالکریم الجیلی: فیلسوف الصوفیة، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۱۱) یوسف زیدان، الفکر الصوفی بین عبدالکریم الجیلی و کبار الصوفیة، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۲) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره ۱۳۵۳ـ ۱۳۵۵.
(۱۳) محمد شوکانی، البدرالطالع، بیروت: دارالمعرفه.
(۱۴) عمررضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت.
(۱۵) محمد عبدالرووف بن تاج العارفین مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، أو، طبقات المناوی الکبری، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره (۱۹۹۴).
(۱۶) یوسف بن اسماعیل نبهانی، جامع کرامات الاولیاء، چاپ ابراهیم عطوه عوض، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اسماعیل بن ابراهیم عقیلیجبرتی»، شماره۴۴۶۸.