• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسماعیل و کعبه (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند متعال ابراهیم علیه ‌السلام و فرزندش اسماعیل علیه ‌السلام را مأمور کرد تا بنای کعبه را بازسازی کنند و آن را از همه آلودگی‌ها تطهیر نمایند.



ابراهیم علیه‌السّلام واسماعیل علیه السلام، مامور پاک سازی کعبه از آلودگی‌های ظاهری، برای حجاج و عبادت کنندگان شدند: «... وعهدنا الی ابرهیم واسمـعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعـکفین والرکع السجود» و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.
منظور از طهارت و پاکیزگی در اینجا چیست؟ بعضی گفته‌اند: طهارت از لوث وجود بتها، بعضی گفته‌اند: از آلودگیهای ظاهری و مخصوصا از خون و محتویات شکم حیواناتی که قربانی می‌کردند، زیرا بعضی از ناآگاهان چنین اعمالی را انجام می‌دادند، و بعضی گفته‌اند طهارت در اینجا به معنی خلوص نیت به هنگام بنای این خانه توحید است، ولی هیچ دلیلی ندارد که ما مفهوم طهارت را در اینجا محدود کنیم، بلکه منظور پاک ساختن ظاهری و معنوی این خانه توحید از هر گونه آلودگی است، و لذا در بعضی از روایات می‌خوانیم که این آیه تعبیر به پاکسازی از مشرکان شده و در بعضی دیگر به شستشوی بدن و پاکیزگی از آلودگیها.


اسماعیل علیه السلام، مامور پاک سازی کعبه از بت‌ها، همراه پدرش ابراهیم علیه‌السّلام شد: «... وعهدنا الی ابرهیم واسمـعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعـکفین والرکع السجود» و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید. (بنابراین احتمال که مقصود از «تطهیر»، پاک سازی کعبه از بت‌ها باشد، برداشت استفاده شده است.)


قرآن کریم به مأموریت اسماعیل علیه ‌السلام جهت پاک سازی کعبه از لوث مشرکان به همراه پدر بزرگوارش در این آیه اشاره کرده است: «... وعهدنا الی ابرهیم واسمـعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعـکفین والرکع السجود» و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید. (برداشت، بنابر این است که مقصود از «تطهیر بیت »، دور ساختن مشرکان از اطراف کعبه باشد.)


کلمه (عهد) در اینجا بمعنای امر است، و کلمه تطهیر، یا بمعنای این است که خانه خدا را برای عبادت طواف کنندگان، و نماز گزاران، و کسانیکه می‌خواهند در آن اعتکاف کنند، خالص و بلامانع سازند، و بنابراین عبارت مورد بحث استعاره بکنایه میشود، و اصل معنی چنین میشود: (ما به ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم : که خانه مرا خالص برای عبادت بندگانم کنید). و این خود نوعی تطهیر است، و یا بمعنای تنظیف آن از کثافات و پلیدیهائی است که در اثر بی مبالاتی مردم در مسجد پیدا می‌شود، و کلمه «رکع» و کلمه «سجود» هر دو جمع راکع و ساجد است، و گویا مراد از این دو کلمه نمازگزاران باشد.


اسماعیل علیه‌السّلام به همراه پدرش ابراهیم علیه‌السّلام کعبه را تجدید بنا کردند: «واذ یرفع ابرهیم القواعد من البیت واسمـعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم• ربنا... وارنا مناسکنا...» (و نیز بیاد آورید) هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند (و می‌گفتند) پروردگارا! از ما بپذیر تو شنوا و دانائی• پروردگارا!. .. طرز پرستش خودت را به ما نشان ده.... (از ظاهر «یرفع القواعد» چنین برمی آید که اساس ساختمان کعبه از پیش وجود داشته و اسماعیل علیه‌السّلام در کنار پدر خود، آن را بازسازی کرده است. این برداشت در برخی روایات نیز منعکس شده است. )


کلمه (قواعد)، جمع قاعده است، که بمعنای آن قسمت از بنا است که روی زمین قعود دارد، یعنی می‌نشیند، و بقیه قسمت‌های بنابر روی آن قسمت قرار می‌گیرد، و عبارت بلند کردن قواعد، از باب مجاز است، کانه آنچه را که بر روی قاعده قرار می‌گیرد، از خود قاعده شمرده شده، و بلند کردن بنا که مربوط بهمه بنا است، بخصوص قاعده، نسبت داده، و در اینکه فرمود: (از بیت)اشاره به همین عنایت مجازی است.


«ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم» این جمله حکایت دعای ابراهیم و اسماعیل هر دو است، و به همین جهت لازم نیست کلمه (گفتند) و یا نظیر آن را تقدیر بگیریم، تا معنای آن (گفتند: پروردگارا) باشد، بلکه همانطور که گفتیم، حکایت خود کلام است، چون جمله : «یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل»، حکایت حال گذشته است، که با آن، حال آن دو بزرگوار مجسم میشود، کانه آن دو بزرگوار در حال چیدن بنای کعبه دیده می‌شوند، و صدایشان هم اکنون بگوش شنونده می‌رسد، که دارند دعا میکنند، و چون الفاظ آن دو را می‌شنوند، دیگر لازم نیست حکایت کننده به مخاطبین خود بگوید: که آن دو گفتند: ربنا... و اینگونه عنایات در قرآن کریم بسیار است، و این از زیباترین سیاق‌های قرآنی است هر چند که قرآن همه اش زیبا است و خاصیت اینگونه سیاق این است که قصه‌ای را که می‌خواهد بیان کند مجسم ساخته، به حس شنونده نزدیک میکند، و این خاصیت و این بداعت و شیرینی در صورتیکه کلمه : (گفتند) و یا نظیر آنرا در حکایت میآورد، بهیچ وجه تامین نمی‌شد.
ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام در کلام خود نگفتند: خدایا چه خدمتی را از ما قبول کن، تنها گفتند خدایا از ما قبول کن، تا در مقام بندگی رعایت تواضع و ناقابلی خدمت خود یعنی بنای کعبه را برسانند، پس معنای کلامشان این می‌شود، که خدایا این عمل ناچیز ما را بپذیر، که تو شنوای دعای ما، و دانای نیت ما هستی.


از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی به خوبی استفاده می‌شود که خانه کعبه پیش از ابراهیم، حتی از زمان آدم بر پا شده بود، در آیه ۳۷سوره ابراهیم از قول این پیامبر بزرگ می‌خوانیم : پروردگارا! بعضی از فرزندانم را در این سرزمین خشک و سوزان در کنار خانه تو سکونت دادم.
این آیه گواهی می‌دهد موقعی که ابراهیم با فرزند شیرخوارش اسماعیل و همسرش به سرزمین مکه آمدند اثری از خانه کعبه وجود داشته است،
اتفاقا تعبیری که در نخستین آیه مورد بحث به چشم می‌خورد نیز همین معنی را می‌رساند آنجا که می‌گوید: به یاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را بالا می‌بردند، این تعبیر می‌رساند که شالوده‌های خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایه‌ها را بالا بردند.
در خطبه معروف قاصعه از نهج البلاغه نیز می‌خوانیم : (آیا نمی‌بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگی... امتحان کرده است، و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند).
کوتاه سخن اینکه : آیات قرآن و روایات این تاریخچه معروف را تایید می‌کند که خانه کعبه نخست به دست آدم ساخته شد، سپس در طوفان نوح فروریخت، و بعد به دست ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید.


تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: ... همینکه اسماعیل بحد مردان برسید، خدای تعالی دستور داد: تا خانه کعبه را بنا کنند، و چون خدای تعالی به ابراهیم دستور داد کعبه را بسازد، و او نمی‌دانست کجا بنا کند،جبرئیل را فرستاد تا نقشه خانه را بکشد تا آنجا که فرمود ابراهیم شروع بکار کرد، اسماعیل از ذی طوی مصالح آورد، و آن جناب خانه را تا نه ذراع بالا برد، مجددا جبرئیل جای حجر الاسود را معلوم کرد، و ابراهیم سنگی از دیوار بیرون کرده، حجر الاسود را در جای آن قرار داد، همان جائیکه الان هست، بعد از آنکه خانه ساخته شد، دو درب برایش درست کرد، یکی بطرف مشرق، و دری دیگر طرف مغرب، درب غربی مستجار نامیده شد، و سقف خانه را با تنه درختها، و شاخه اذخر بپوشانید، و هاجر پتوئی که با خود داشت بر در کعبه بیفکند و زیر آن چادر زندگی کرد.
بعد از آنکه خانه ساخته شد، ابراهیم و اسماعیل عمل حج انجام دادند، روز هشتم ذی الحجه جبرئیل نازل شد، و بابراهیم گفت : بقدر کفایت آب بردار، چون در منی و عرفات آب نبود، به همین جهت هشتم ذی الحجه روز ترویه نامیده شد، پس ابراهیم را از مکه به منی برد، و شب را در منی بسر بردند، و همان کارها که به آدم دستور داده بود، به ابراهیم نیز دستور داد.


۱. بقره/سوره ۲، آیه ۱۲۵.    
۲. تفسیرنمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۴۴۸.    
۳. بقره/سوره ۲، آیه ۱۲۵.    
۴. بقره/سوره ۲، آیه ۱۲۵.    
۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۴۲۴.    
۶. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۱۸۸.    
۷. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۳۸۲.    
۸. نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۱۲۶.    
۹. بقره/سوره ۲، آیه ۱۲۷- ۱۲۸.    
۱۰. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۴۲۷.    
۱۱. ابراهیم/سوره۴۱، آیه۳۷.    
۱۲. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ج۱، ص۱۹۷.    
۱۳. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۴۵۴.    
۱۴. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم، ج۱، ص۶۰.    
۱۵. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۴۳۶.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اسماعیل و کعبه».    



جعبه ابزار