اصحاب مدین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قوم
شعيب(عليه السلام)كافرانی بودند كه در پى تكذيب وى با
عذاب فراگير نابود شدند.
مَدْين را نام
شهر ى مىدانند كه
حضرت شعيب(عليه السلام) به سوى مردم آن برانگيخته شد. ظاهر كاربرد
قرآن ى آن، به ويژه
تركيب «اصحاب مدين» (توبه/۹،۷۰; حجّ/۲۲، ۴۴) و «اهلمدين» (طه/۲۰، ۴۰; قصص/۲۸، ۴۵)
واژه مَدْين ۱۰ بار در
قرآن آمده است; امّا هيچيك از
آيات به امورى چون چگونگى پيدايش، موقعيت تاريخى و جغرافيايى و نيز تاريخ و هويّت قومى و
نژاد ى ساكنان آن در دورههاى مختلف
تاريخ ى نپرداخته است
در سه مورد به عنوان
شهر ى كه
شعيب(عليه السلام)به سوى مردم آن مبعوث گرديد ياد شده است: «واِلى مَديَنَ اَخاهُم شُعَيبـًا» در اين سه مورد و آيات پس از آن .
اصل داستان اصحاب مدين و
شعيب بهطور مبسوط،
روايت و باورها و ارزشهاى انحرافى آنان، محورها و شيوههاى تبليغى
شعيب(عليه السلام)، چگونگى برخورد مردم با وى و فرجام هر يك از دو گروه
مؤمن و
كافر گزارش شده و هدف عمده در اين موارد،
انذار كافر ان،
تبشير،
تذكار و
تعليم مؤمن ان است.
تاريخ مدين و ساكنان آن را در
دوران حيات شعيب(عليه السلام)مىتوان به دو دوره تقسيم كرد:
۱. دوره پيش از
عذاب كه مردم پس از دعوت
شعيب(عليه السلام)به دو گروه
اقليّت مؤمنان و
اكثريت كافران تقسيم شدند. (اعراف/۷، ۸۷ـ۸۸; هود/۱۱،۹۱) از اينكه قرآن در اين دوره از مخالفان شعيب(عليه السلام) با عنوان ملأ مستكبر (اعراف/۷،۸۸) ياد كرده است، مىتوان به وجود طبقه اشراف و ثروتمند و در نتيجه وجود فاصله طبقاتى در
مدينِ آن زمان پى برد. از
كافر انى كه دراين دوره زمانى با عذابالهى نابود شدند، با «اصحاب مدين» ياد مىشود. (توبه/۹،۷۰; حجّ/۲۲،۴۴)
۲. دوره پس از عذاب و نابودى كافران كه همراه با شرايط اجتماعى ـ سياسى و دينى مساعدى بوده است. از ساكنان مدين در اين برهه با عنوان «اهل مدين» ياد شده و ظاهر آيات نشان مىدهد كه پناه بردن موسى(عليه السلام) به مدين و سكونت چندينساله وى در آنجا به هنگام پيرى و از كارافتادگى شعيب(عليه السلام)در همين دوره بوده است. (طه/۲۰،۴۰; قصص/۲۸، ۲۷ـ۲۷) برخلاف دوره نخست كه شعيب(عليه السلام)و پيروانش با انواع فشارهاى اجتماعى روبهرو بوده (اعراف/۷،۸۶) و به اخراج از خانه و كاشانه خويش تهديد مىشدهاند (اعراف/۷،۸۸)، در اين دوره، آن حضرت با برخوردارى از جايگاه اجتماعى مطلوب، ضمن پناهدادن به
موسى(عليه السلام)وى را اجير مىكند. شايد بتوان از مفاد قرار داد كارى شعيب(عليه السلام)با موسى(عليه السلام)بهدست آورد كه در آن زمان، مردان جوان، متناسب با شرايط اجتماعى روز، براى مدت معينى، شبيه آنچه امروزه به نام شيربها مرسوم است، براى پدر
همسر خويش كار مىكردهاند. (قصص/۲۸،۲۵ـ۲۸)
مردم مدين هم در حوزه باورها و عقايد و هم در ارتباط با ارزشهاى عبادى و اجتماعى دچار انحراف بودهاند.ظاهر برخى آيات نشان مىدهد كه
شرك و
بت پرستى، همچنين اعتقاد به معاد نيز نداشته اند. قرآن از ناهنجاريهاى اجتماعى،و تعبیر فساد در
زمین در
حوزه روابط اقتصادى، كم فروشی و فسادانگيزى قوم شعيب به صورتى برجسته، نشان از شيوع گسترده آن در ميان آنها خبر میدهد.
حضرت شعيب را، بر اساس
روايت ى از
پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)خطيب انبيا خواندهاند. بررسى آيات نشان مىدهد كه وى همانند ديگر انبياى الهى با رعايت ادب و سخنان نيكو بر اساس راهبرد فرهنگى و تبليغى
امر به
معروف و
نهى از
منكر (دعوت به باورها و ارزشهاى توحيدى و نهى از باورها و ارزشهاى
كفر آلود و شركآميز) اقدام به تبلیغ و راهنمایی گمراهان میکرده است. (اعراف/۸، ۸۵ـ۸۶; هود/۱۱، ۸۴ـ۸۵) .
حضرت شعيب(عليه السلام)براى عملياتى كردن راهبرد ياد شده از راهكارهاى گوناگونى استفاده مىكرد. از اين قبيل است: ۱.نشان دادن معجزه،۲. روشنگری،۳.
تذكّر،۴. انذار،۵. تبشير.
برخوردی که اصحاب مدین داشتند کاری جز استهزاء و تهدید و نامفهوم خواندن آموزه های وحی نبود .
هنگامى كه شعيب(عليه السلام)با اصرار كافران بر باورها و ارزشهاى شركآلود و كفرآميز و همچنين تكذيب و تهديد به اخراج از شهر روبهرو و از ايمان آوردن آنها نااميد شد آنان را نفرين كرد: «رَبَّنَا افتَح بَينَنا وبَينَ قَومِنا بِالحَقِّ واَنتَ خَيرُ الفـتِحين» (اعراف/۷،۸۹ و نيز اعراف/۷،۸۷) و چون از سوى كافران به
سنگسار شدن تهديد شد به آنها وعده عذاب داد: «ويـقَومِ اعمَلوا عَلى مَكانَتِكُم اِنّى عـمِلٌ سَوفَ تَعلَمونَ مَن يَأتيهِ عَذابٌ يُخزيهِ و مَن هُوَ كـذِبٌ وارتَقِبوا اِنّى مَعَكُم رَقيب» (هود/۱۱،۹۳) سرانجام، عذاب الهى فرا رسيد و شعيب(عليه السلام) و مؤمنان نجات يافتند و كافران نابود شدند: «ولَمّا جاءَ اَمرُنا نَجَّينا شُعَيبـًا والَّذينَ ءامَنوا مَعَهُ بِرَحمَة مِنّا...» (هود/۱۱،۹۴) در آيات ۹۱ اعراف/۷ و ۳۷ عنكبوت/۲۹ گفته شده كه نابودى اصحاب مدين به وسيله عذاب
زلزله بود كه آنان را در خانههايشان بهصورت اجساد بىجانى كه به رو بر زمين افتاده بودند درآورد: «فَاَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَاَصبَحوا فى دارِهِم جـثِمين» ; ولى در آيه ۹۴ هود/۱۱ از نابودى آنان بر اثر
صيحه آسمانى ياد شده است: «واَخَذَتِ الَّذينَ ظَـلَمُوا الصَّيحَةُ فَاَصبَحوا فى ديـرِهِم جـثِمين».
كافران افزون بر نابودى به وسيله عذاب الهى به پيامدهاى بد ديگر تكذيب نيز دچار شدند. در آيه ۹۲ اعراف/۷ از خسران• و زيانكار شدن آنانخبر مىدهد: «اَلَّذينَ كَذَّبوا شُعَيبـًا كانوا هُمُ الخـسِرين».
حبط و نابودى اعمال در
دنيا و
آخرت (توبه/۹،۶۹ـ۷۰) و نفرين الهى بر آنان، از ديگر پيامدهاى سوء تكذيب شعيب(عليه السلام) بود: «اَلا بُعدًا لِمَديَنَ كَما بَعِدَت ثَمود» (هود/۱۱،۹۵)
دانشنامه موضوعی قرآن