• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصول قرائت ابن عامر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصول قرائت ابن عامر به ضوابط و روش‌های عام قرائت ابن عامر؛ یکی از قاریان هفت گانه اطلاق می‌شود.



ابوعمران عبدالله بن عامر شامی یحصبی، معروف به ابن عامر (۸-۱۱۸ق) امام اهل شام ، از تابعین و قاضی دمشق در دوره خلافت ولید بن عبدالملک بوده است. راویان او عبارتند از: هشام بن عمار بن نصیر بن میسرة السلمی دمشقی (۱۵۳-۲۴۵ق) معروف به هشام، و عبدالله بن احمد بن بشر بن ذکوان دمشقی (۷۳-۲۴۲ق)، معروف به ابن ذکوان .


اصول قرائت ابن عامر به شرح ذیل است:

۲.۱ - بسمله

ابن عامر مانند همه قراء در ابتدای قراءت از اول سوره‌ها غیر از توبه- بر طبق نوشته مصاحف- بسم الله را خوانده است، و مانند همه قراء در وصل آخر «الناس» به اول سوره فاتحه نیز بسم الله را گفته، اما در وصل دو سوره (مثل ورش و ابوعمرو) بر سه قسم خوانده: یا بسم الله را گفته، یا با سکت بدون بسم الله خوانده، یا بدون بسم الله آخر سوره را به اول سوره بعدی وصل نموده، و طریقه سکت مقدم بر وصل است.

۲.۲ - مدود (مد‌ها)

مد منفصل و متصل را فقط به «توسط» قرائت کرده و در مد لازم مثل همه قراء به اشباع ، و در مد عارض به سکون سه وجه (قصر، توسط، طول) خوانده است.

۲.۳ - هاء ضمیر

به روایت هشام، ابن عامر هاء کنایه را در کلمات یؤده (دو موضع در آیه ۷۴ سوره آل عمران )، نوله، نصله، نؤته (دو موضع در آیه ۱۴۵ سوره آل عمران و یک موضع در آیه اول سوره شوری ) به دو وجه قراءت کرده: به قصر کسره هـ یا اشباع آن. همچنین فالقه الیهم را به دو وجه: قصر کسره هاء یا اشباع آن خوانده (فالقه ـ فالقهی). ابن ذکوان هاء کنایه را در کلمات فوق به اشباع هاء از ابن عامر روایت کرده است.
ابن عامر، یتقه را به روایت هشام به دو وجه: کسر هاء یا صله آن (یتقه ـ یتقهی)، و به روایت ابن ذکوان به کسر قاف و صله هاء (یتقهی) خوانده است. هشام، یرضه لکم را به سکون هاء (یرضه) و ابن ذکوان یرضهو (با صله واوی) روایت کرده‌اند.
هشام، هاء ضمیر خیرا یره و شرا یره را به اسکان به هر حال، و ابن ذکوان به ضم هاء و اشباع آن روایت دارد، ولی در: ان لم یره احد همه قراء به ضم هاء و اشباع آن خوانده‌اند.
هشام ، ارجه و اخاه را به زیادتی همزه ساکنه بین جیم و هاء، و ضم هاء با صله آن (ارجئهو) خوانده و به روایت ابن ذکوان به همزه ساکنه و کسر هاء و قصر آن (ارجئه) ذکر شده است.
ابن عامر، هاء در: ما انسانیه و علیه الله را به کسر، و فیه مهانا را به قصر کسره‌ها خوانده است.

۲.۴ - اجتماع دو همزه در یک کلمه

در اجتماع دو همزه در یک کلمه، اولی حتما مفتوح بوده و دومی مفتوح یا مکسور یا مضموم خواهد بود، همزه اول را همه قراء به تحقیق خوانده‌اند. حال اگر همزه دوم مفتوح باشد، مثل: ءانتم، ءالد، ءانت، روایت هشام از ابن عامر به دو وجه است: تسهیل (بین بین) یا تحقیق آن، و در هر دو صورت با ادخال الف فصل بین دو همزه. و هر گاه همزه دوم مکسور باشد، مثل: ءاذا، ائنا، ائنک، هشام به تحقیق با ادخال یا عدم ادخال الف فصل بین دو همزه روایت کرده است، مگر در هفت موضع که ادخال الف فصل بین همزه مفتوحه و مکسوره برای هشام بدون خلاف است، و آنها عبارتند از:
"ءاذا ما مت"، "ائنکم لتاتون، ائن لنا لاجرا، ائنک لمن المصدقین، ائفکا الهة، ائنکم لتکفرون.
البته نسبت به مورد اخیر (ائنکم لتکفرون) همزه دوم را به تحقیق یا تسهیل خوانده، و برای هشام تسهیل در همزه مکسوره جز این مورد نیست.
هشام، همزه دوم در لفظ ائمه را- که در پنج موضع قران آمده- به روش اصلی خود، یعنی به تحقیق- به ادخال و بدون ادخال- خوانده است، اما در مواردی که همزه دوم مضموم است، مثل: قل اؤنبئکم به دو وجه: تحقیق با ادخال و بدون ادخال، و در: اانزل علیه الذکر و: ا القی الذکر علیه سه وجه دارد: تحقیق با ادخال و عدم آن، و تسهیل همزه دوم با ادخال.
اما روش ابن ذکوان در سه مورد فوق، اجتماع دو همزه در یک کلمه (مثل عاصم) به تحقیق بدون ادخال است.
کلمه ءاعجمی را هشام به حذف همزه اول و تحقیق همزه دوم خوانده است. در کلمه: "اذهبتم طیباتکم" که ابن عامر به زیادتی همزه استفهام (ءاذهبتم) خوانده، به روایت هشام همزه دوم را به تحقیق یا تسهیل، و در هر دو وجه با ادخال الف بین آندو خوانده، و ابن ذکوان به تحقیق هر دو همزه بدون ادخال روایت کرده است.
ان کان ذامال را ابن عامر به زیادتی همزه استفهام ءان کان خوانده، هشام همزه دوم را به تسهیل با ادخال، و ابن ذکوان به تسهیل بدون ادخال روایت کرده است. و ابن ذکوان ءاذا مامت را بدون همزه استفهام، اذا مامت خوانده است.
در ءامنتم ابن عامر با دو همزه و به تسهیل همزه دوم خوانده است بدون ادخال الف فصل.
نکته قابل توجه اینکه در اجتماع دو همزه در دو کلمه، ابن عامر قاعده خاصی- مثل بعض قراء- ندارد، و هر دو را مثل عاصم به تحقیق قراءت کرده است، و تغییراتی که گفته شد به روایت هشام در دو همزه واقع در یک کلمه است.

۲.۵ - تکرار همزه استفهام

در یازده موردی که در قرآن است ابن عامر به اخبار در اول و استفهام در لفظ دوم خوانده، ولی در سه موضع خلاف این روش عمل کرده: ۱. در سوره نمل به استفهام در اول، و با افزودن ن بدون همزه استفهام (اننا) در دومی خوانده (مثل کسائی)؛ ۲. در سوره نازعات ، به استفهام در اولی و اخبار در دومی؛ ۳. در سوره واقعه به استفهام در هر دو خوانده است.
ابن عامر، هزءا و کفؤا را به همزه خوانده، یضاهؤن را مثل حفص بدون همزه و مرجئون و ترجئ را به همزه مضمومه بعد از ج خوانده است، و به ابدال به واو قراءت کرده است، و در چهار مورد سکت مخصوص به روایت حفص را بدون سکت و با ادغام خوانده است.

۲.۶ - ادغامات

به روایت هشام، ذال «اذ» را در حروف شش گانه (ت، ج، د، ز، س، ص) (مثل ابو عمرو) ادغام کرده، مثل: اذ تمشی، اذ زین، اذ صرفنا، اذ دخلوا، اذ سمعتموه، اذجائتهم، ولی ابن ذکوان ذال اذ را فقط در دال ادغام کرده، مثل: اذ دخلوا. به روایت هشام دال «قد» را در تمام حروف هشتگانه (ج، ذ، ز، س، ش، ص، ض، ظ) ادغام کرده، فقط در لقد ظلمک به اظهار خوانده است.
ابن ذکوان دال قد را در نزد ۴ حرف (ذ، ز، ض، ظ) ادغام، و در نزد چهار حرف دیگر به اظهار روایت کرده است؛ ولقد زینا را به دو وجه قرائت کرده است.
ابن عامر تاء تانیث را در نزد سه حرف (ج، ز، س) اظهار کرده است، و در نزد سه حرف دیگر (ث، ص، ظ) ادغام نموده ولی هشام در لهدمت صوامع به اظهار روایت کرده، و ابن ذکوان در وجبت جنوبها به دو وجه اظهار و ادغام، ولی اظهار اصح است.
ابن ذکوان لام هل و بل را در نزد همه حروف هشتگانه اظهار کرده است، ولی هشام در نزد شش حرف آن (ت، ث، ز، س، ط، ظ) ادغام نموده: بل تاتیهم، هل تعلم، هل ثوب، بل زین، بل سولت، بل ظننتم. و در نزد نون و ضاد در همه جا، و در نزد تاء در‌ام هل تستوی الظلمات اظهار نموده است.
ابن عامر نون یس را در «والقرآن»، و نون را در «والقلم» ادغام کرده است و در «طسم» (شعراء و قصص) نون سین را در میم ادغام کرده و دال صاد ملفوظ کهیعص را نزد ذال ذکر و دال را در ثاء «یرد ثواب» (دو موضع آل عمران) و ثاء را در تاء «لبثت» و سایر صیغ آن، و ذال را در تاء «اتخذتم» و سایر صیغه‌های آن ادغام کرده است. و باء را در نزد میم «ارکب معنا» به اظهار خوانده است.
هشام ثاء را در تاء «اورثتموها» ادغام کرده، ولی ثاء را در «یلهث ذلک» اظهار نموده و ابن ذکوان آنرا به ادغام روایت کرده است.

۲.۷ - فتح و اماله

۱. الف جاء و شاء که زمان ماضی فعل ثلاثی باشد، ابن ذکوان (مثل حمزه) در همه قرآن اماله کرده است. و زاد در موضع اول قرآن کریم ، فزادهم مرضا را اماله نموده است و در باقی مواضع این کلمه را به دو وجه فتح یا اماله خوانده است.
۲. ابن ذکوان، در الف «هار» در: شفاجرف هار دو وجه فتح و اماله دارد، و همچنین، ابن ذکوان، الف را در کلمات: و انظر الی حمارک، کمثل الحمار، زکریا المحراب، اذتسورو المحراب، من بعد اکراههن، والاکرام (دو موضع الرحمن)، عمران، و امرات عمران به فتح یا اماله روایت کرده است. ولی در لفظ محراب مکسور، در دو موضع یصلی فی المحراب، فخرج علی قومه من المحراب فقط به اماله خوانده است.
کلمه التورایة را در همه جا به اماله راء والف بعد، و کلمه رءی را به اماله راء و همزه با هم، و اگر با ضمیری همراه باشد، مثل: رءاه، رءاها، رءاک به اماله یا فتح هر دو با هم، و کلمه ادریک را در همه قرآن به فتح یا اماله راء و الف بعدش قرائت کرده است.
اما به روایت هشام: الف اناه با نون آن در: غیر ناظرین انیه، و الف در: مشارب و الف بعد از همزه با اماله همزه در: ءانیة را اماله کرده است ولی در: ءانیة من فضة را هیچیک از قراء اماله نداده‌اند.
و همچنین هشام، الف بعد از عین را با اماله عین در: ولا انتم عابدون، ولا انا عابد به اماله روایت کرده است. ولی در: نحن له عابدون هیچیک از قراء اماله ندادند.
ابن عامر در حروف مقطعه به اماله راء در: الر، المر و اماله راء در الر، المر و اماله ی فقط در: کهیعص، و ابن ذکوان اماله حاء را در حم روایت کرده است. و ابن عامر کلمه: مجریها را به ضم میم و بدون اماله خوانده است.

۲.۸ - وقف بر مرسوم الخط

ابن عامر (مثل ابن کثیر) کلمه یاابت ( یوسف ، مریم ، صافات ) را به فتح تاء، و در وقف به هاء خوانده است. و در سه موضع که ایها بدون الف نوشته شده ( زخرف ، نور ، رحمن ) در وصل به ضم هاء ایه، خوانده، و در وقف به هاء وقف کرده است.

۲.۹ - یاءات اضافه (ضمیر متکلم)

۱. در مواردی که بعد از یای اضافه همزه قطع مفتوح آمده، ابن ذکوان ارهطی اعز علیکم را به فتح یاء خوانده و هشام، یا قوم مالی ادعوکم را به فتح یاء خوانده است. ابن عامر (مثل نافع، ابن کثیر و ابو عمرو) یاء لعلی را که در شش موضع آمده، به فتح خوانده است.
۲. در مواردی که بعد از یای اضافه همزه قطع مکسور آمده، ابن عامر ما انا بباسط یدی الیک را به سکون یاء، و در فلم یزدهم دعائی الا فرارا، ملة ءابائی ابراهیم، حزنی الی الله، ما توفیقی الا بالله به فتح ی خوانده است.
۳. در مواردی که بعد از یاء اضافه همزه قطع مضموم آمده، ابن عامر هر دوازده مورد را به سکون یاء خوانده است.
۴. موقعی که بعد از یاء اضافه همزه وصل با لام تعریف آمده، ابن عامر در: قل لعبادی الذین ءامنوا، عن آیاتی الذین یتکبرون را به سکون یاء خوانده است.
۵. در یاءات اضافه که بعد از آن یکی از حروف هجا غیر از همزه باشد، هشام کلمه بیتی را به فتح یاء، ولی ابن ذکوان به سکون یاء خوانده است. ولی دین را نیز هشام به فتح، و ابن ذکوان به سکون یاء خوانده است.ابن عامر یاء را در ان ارضی واسعة، و ان هذا صراطی مستقیما را به فتح، و بقیه قراء به سکون آن قرائت کرده‌اند.
ابن عامر یاءات اضافه در کلمه لی را به سکون یاء خوانده است. و کلمه: معی را در ( اعراف :۱۰۴، توبه :۸۴، سه موضع کهف ، انبیا:۲۴، دو موضع شعراء ، قصص :۳۴) به سکون یاء قرائت کرده است. ما لی لا اری الهدهد را هشام به فتح یاء، و ابن ذکوان به سکون آن خوانده است.

۲.۱۰ - یاءات زوائد

ابن عامر فماءاتن الله را به حذف یاء (در حال وقف و وصل) خوانده است.
هشام، در: ثم کیدون در وقف و وصل به دو وجه (حذف و اثبات یاء) روایت کرده.
ابن عامر در: فلا تسئلنی عن شیئ که در مصاحف به یاء نوشته شده، آن را تسئلنی (مثل نافع) خوانده، و همه قراء به اثبات یاء در آن به هر حال خوانده‌اند، فقط ابن ذکوان به دو وجه (اثبات و حذف یاء) در هر حال خوانده است.
ابن عامر (مثل ابوعمرو و نافع) در: یا عباد لا خوف علیکم به اثبات یاء ساکنه در وصل و وقف خوانده است.

۲.۱۱ - وقف هشام به روی همزه آخر کلمه

کلیه قواعدی که در قراءت حمزة بن حبیب در وقف بر روی همزه‌ای که در آخر کلمه واقع شده بیان شده، برای هشام هم مقرر است، ولی او در وقف بر کلماتی که همزه در وسط دارند قواعد تسهیلی ندارد.

۲.۱۱.۱ - همزه ساکن ماقبل متحرک

وقتی در آخر کلمه واقع شود، چه به سکون لازم، مانند: اقرا، لم ینبا، ان یشا، نبئ، هیئ، السیئ، و چه به سکون عارض (یعنی سکون به سبب وقف) مانند بدء، انشا، اسوء، عن النبا، من حما، یبدئ، ینشئ، لؤلؤء، در وقف بر آنها، قرائت هشام ابدال همزه به حرف مدی از جنس حرکت ماقبل آن است، یعنی همزه بعد از فتحه به الف، و بعد از ضمه به واو، و بعد از کسره به یاء تبدیل می‌شود.

۲.۱۱.۲ - همزه متحرک ماقبل ساکن

وقتی در آخر کلمه باشد:
الف. اگر سکون روی حرف صحیح، و همزه بعد از آن در آخر کلمه باشد، مانند: الخبء، المرء، ملء، دفء.
ب. ساکن ماقبل همزه متحرک حرف لین، و همزه بعد از آن در آخر کلمه، مانند ظن السوء، شییء.
ج. ساکن ماقبل همزه متحرک، دو حرف از حروف مدی (واو و یاء) و همزه در آخر کلمه باشد، مثل: ان تبوء، لتنوء، سئ، و جئ. در این سه قسم، که سکون روی حرف صحیح، یا لین، و یا دو حرف از حروف مدی بوده، و همزه متحرک بعد از این سکون در آخر کلمه باشد، حکم وقف از نظر هشام، نقل و حذف است، یعنی حرکت همزه به ماقبل نقل شده و همزه خود حذف می‌شود.
تبصره:از سه قسم ذکر شده، در کلماتی مثل: ملء، دفء، ظن السوء، لتنوء که حرف ساکن به حرکت همزه محذوفه متحرک شده، در آخر کلمه واقع می‌شود و برای وقف بایست ساکن گردد، چون این سکون عارضی است که به سبب وقف حاصل شده، و غیر از سکون اصلی قبل است که در وصل هم موجود بوده، به این جهت بر این سکون در حالت وقف، روم و اشمام جایز است؛ وقتی حرکت همزه محذوفه ضمه باشد، و روم جایز است؛ وقتی حرکت همزه کسره باشد.
د. اگر همزه متحرک، بعد از الف در آخر کلمه باشد، مثل: جاء، السفهاء، السماء، شاء، شرکاء، در وقف بر آنها به روایت هشام ابدال همزه به الف است، که با الف قبلی دو الف جمع می‌شود و جایز است حذف یکی برای خلاصی از اجتماع دو ساکن، و می‌توان هر دو الف را به حکم جایز بودن دو ساکن در یک کلمه در موقع وقف بر آن، باقی گذارد. بر مبنای حذف یکی از آنها، اگر محذوف دومی باشد، جایز است مد و قصر (چون فقط حرف مدی قبل از همزه‌ای که پس از ابدال حذف شده موجود است) و اگر هر دو الف را باقی گذارد، برای فصل بین دو الف، الف سومی میآورد، و مد آن را به مقدار شش حرکت ادا می‌کند (بر حسب مقدار هر الف دو حرکت است).
تبصره: علمای قرائت، توسط را هم- بر قیاس سکون عارضی- برای وقف جایز دانسته، و سه وجه در موقع ابدال همزه ذکر کرده‌اند: قصر، توسط و مد.

۲.۱۲ - هـ، واو و یاء زائده قبل از همزه متحرک

مثال همزه آخر کلمه بعد از واو زائده: قروء، و بعد از یاء زائده: بریء، النسیء. حکم وقف هشام بر چنین کلماتی این است که همزه را تبدیل به حرفی از جنس ماقبل نموده، و سپس در هم ادغام کرده، و بر سکون تشدید حاصله از ادغام آن، وقتی حرکت همزه مبدله مکسور یا مضموم باشد دخول روم جایز است، و اگر مضموم باشد اشمام جایز است.
تبصره: در واء و یاء ساکن اصلی، مثل: السوء، شیء، تبوء، لتنوء، سیء، وجیء (مانند واو و یاء ساکن زائد) همزه واقع بعد از واو اصلی را تبدیل به واو، و همزه واقع بعد از یاء اصلی را تبدیل به یاء، و در واو و یاء قبلی که اصلی هستند، ادغام نموده‌اند. پس برای همزه واقع بعد از واو و یاء ساکن اصلی، دو وجه مقرر می‌شود: ۱. نقل حرکت همزه به ماقبل و حذف آن ۲. ابدال همزه به حرف ماقبل، و ادغام ماقبل در آن، و بر سکون تشدید حاصله در آخر کلمه جایز است دخول روم و اشمام طبق قاعده.
تبصره: بعضی اهل اداء، برای همزه متحرک آخر کلمه که جهت وقف ساکن شده، وقتی بعد از حرف متحرک واقع شده، یا همزه متحرک آخر کلمه که بعد از الف واقع شده، غیر از وجه ابدال که شرح آن گذشت. وجه تسهیل بین بین به روم را قائل هستند. (وقف به تسهیل بین بین بدون روم، مثل وقف به حرکت است که صحیح نیست).

۲.۱۳ - طریق رهایی از التقاء ساکنین

وقتی آخر کلمه‌ای ساکن، و اول کلمه بعدی همزه وصلی باشد که در ابتداء به آن مضموم خوانده می‌شود ابن عامر (مانند کسائی ، نافع، ابن کثیر ، ابو جعفر، خلف) ساکن اول را با ضم به ساکن دوم وصل می‌کند مثل: قل ادعوا، او انقص، قالت اخرج، قل انظروا، ان اعبدوالله، محظورن انظر، لقد استهزئ.
[۱۰۴] شاطبی، قاسم بن فیره، ۵۳۸ - ۵۹۰ق، حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع،.
[۱۰۵] دانی، عثمان بن سعید، ۳۷۱ - ۴۴۴ق، التیسیرفی القراءات السبع،.
[۱۰۶] ابن جزری، محمد بن محمد، ۷۵۱ - ۸۳۳ق، النشرفی القراءات العشر،.
[۱۰۷] مکی بن حموش، ۳۵۵ - ۴۳۷ق، الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها،.
[۱۰۸] ابن مجاهد، احمد بن موسی، ۲۴۵ - ۳۲۴ق، السبعة فی القراءات،.
[۱۰۹] ابن خالویه، حسین بن احمد، - ۳۷۰ق، الحجة فی القراءات السبع،.
[۱۱۰] ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد، - ۴۱۰ق، حجة القراءات،.



۱. نساء/سوره۴، آیه۱۱۴.    .
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۲.    .
۳. نور/سوره۲۴، آیه۵۲.    .
۴. زمر/سوره۳۹، آیه۷.    .
۵. زلزله/سوره۹۹، آیه۷.    .
۶. زلزله/سوره۹۹، آیه۸.    .
۷. بلد/سوره۹۰، آیه۷.    .
۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۱.    .
۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۳۱.    .
۱۰. کهف/سوره۱۸، آیه۶۳.    .
۱۱. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    .
۱۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۹.    .
۱۳. مریم/سوره۱۹، آیه۶۶.    .
۱۴. اعراف/سوره۷، آیه۸۱.    .
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۱.    .
۱۶. صافات/سوره۳۷، آیه۵۲.    .
۱۷. صافات/سوره۳۷، آیه۸۶.    .
۱۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۹.    .
۱۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵.    .
۲۰. ص/سوره۳۸، آیه۸.    .
۲۱. قمر/سوره۵۴، آیه۲۵.    .
۲۲. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۴.    .
۲۳. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۰.    .
۲۴. قلم/سوره۶۸، آیه۱۴.    .
۲۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶۶.    .
۲۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۳.    .
۲۷. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    .
۲۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۹.    .
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۶۷.    .
۳۰. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۴.    .
۳۱. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    .
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۱۰۶.    .
۳۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    .
۳۴. ص/سوره۳۸، آیه۲۴.    .
۳۵. ملک/سوره۶۷، آیه۵.    .
۳۶. حج/سوره۲۲، آیه۴۰.    .
۳۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    .
۳۸. رعد/سوره۱۳، آیه۱۷.    .
۳۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    .
۴۰. اعراف/سوره۷، آیه۴۳.    .
۴۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۳.    .
۴۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    .
۴۳. بقره/سوره۲، آیه۱۰.    .
۴۴. توبه/سوره۹، آیه۱۰۹.    .
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    .
۴۶. جمعه/سوره۶۲، آیه۵.    .
۴۷. ال عمران/سوره۳، آیه۳.    .
۴۸. ص/سوره۳۸، آیه۲۰.    .
۴۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    .
۵۰. آل عمران/سوره۳، آیه۳۵.    .
۵۱. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۲.    .
۵۲. آل عمران/سوره۳، آیه۳۹.    .
۵۳. مریم/سوره۱۹، آیه۱۱.    .
۵۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.    .
۵۵. یس/سوره۳۶، آیه۷۳.    .
۵۶. غاشیه/سوره۸۸، آیه۵.    .
۵۷. دهر/سوره۷۶، آیه۵.    .
۵۸. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۳.    .
۵۹. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۵.    .
۶۰. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۴.    .
۶۱. بقره/سوره۲، آیه۱۳۸.    .
۶۲. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    .
۶۳. هود/سوره۱۱، آیه۹۲.    .
۶۴. غافر/سوره۴۰، آیه۴۱.    .
۶۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۶.    .
۶۶. طه/سوره۲۰، آیه۹.    .
۶۷. قصص/سوره۲۸، آیه۲۹.    .
۶۸. قصص/سوره۲۸، آیه۳۸.    .
۶۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۱.    .
۷۰. غافر/سوره۴۰، آیه۳۶.    .
۷۱. مائده/سوره۵، آیه۳۰.    .
۷۲. نوح/سوره۷۱، آیه۶.    .
۷۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۲.    .
۷۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۶.    .
۷۵. هود/سوره۱۱، آیه۸.    .
۷۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۱.    .
۷۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۶.    .
۷۸. نوح/سوره۷۱، آیه۴۸.    .
۷۹. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    .
۸۰. حج/سوره۲۲، آیه۲۴.    .
۸۱. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۶.    .
۸۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۶.    .
۸۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۴.    .
۸۴. ص/سوره۳۸، آیه۲۲.    .
۸۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴.    .
۸۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۸.    .
۸۷. ص/سوره۳۸، آیه۶.    .
۸۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۴.    .
۸۹. توبه/سوره۹، آیه۸۴.    .
۹۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۴.    .
۹۱. قصص/سوره۲۸، آیه۳۴.    .
۹۲. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    .
۹۳. نمل/سوره۲۷، آیه۳۷.    .
۹۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۹۵.    .
۹۵. کهف/سوره۱۸، آیه۶۹.    .
۹۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۶.    .
۹۷. سبا/سوره۳۴، آیه۲۲و....    .
۹۸. مزمل/سوره۷۳، آیه۳.    .
۹۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    .
۱۰۰. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۱.    .
۱۰۱. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷ و....    .
۱۰۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۰-۲۱.    .
۱۰۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۱.    .
۱۰۴. شاطبی، قاسم بن فیره، ۵۳۸ - ۵۹۰ق، حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع،.
۱۰۵. دانی، عثمان بن سعید، ۳۷۱ - ۴۴۴ق، التیسیرفی القراءات السبع،.
۱۰۶. ابن جزری، محمد بن محمد، ۷۵۱ - ۸۳۳ق، النشرفی القراءات العشر،.
۱۰۷. مکی بن حموش، ۳۵۵ - ۴۳۷ق، الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها،.
۱۰۸. ابن مجاهد، احمد بن موسی، ۲۴۵ - ۳۲۴ق، السبعة فی القراءات،.
۱۰۹. ابن خالویه، حسین بن احمد، - ۳۷۰ق، الحجة فی القراءات السبع،.
۱۱۰. ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد، - ۴۱۰ق، حجة القراءات،.



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«اصول قرائت ابن عامر».    



جعبه ابزار