میرزاعبدالله اصفهانی افندی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا عبدالله اصفهانی افندی، یكی از چهرههای علمی شاخص سه دهه پایانی
دولت صفویه است. وی به جهت دانش پژوهی و سفرهای فراوان در جستجوی كتاب، همراهی با
علامه مجلسی در تدوین
بحارالانوار و هم چنین تألیف كتاب با ارزش «
ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» شهرت یافته است.
مورخان در تاریخ ولادت میرزا عبدالله اصفهانی اختلاف نظر دارند. در مقدمه ترجمه جلد اول كتاب «
ریاض العلماء و حیاض الفضلاء» تاریخ ولادت وی ۱۰۶۶ هـ.ق. نوشته شده است.
نویسنده «
الکنی و الالقاب» هم بر همین نظر است. بعضی ولادت او را در سال ۱۰۶۷ هـ.ق. دانستهاند كه به نظر صحیح باشد؛ چون به گفته افندی، پدرش در سال ۱۰۷۴ هـ.ق. درگذشت
و او در آن هنگام، هفت ساله بود.
كودكی
دوران كودكی میرزا عبدالله افندی با یتیمی سپری شد. خودش در این باره میگوید:
«هفت ساله بودم كه پدرم در گذشت و مادرم نیز زمانی كه هفت ماهه بودم، از دنیا (رفته بود). پس از درگذشت پدر، برادر بزرگم آمیرزا محمد جعفر مرا تربیت كرده و مدتی نیز تحت سرپرستی دایی خودم بودم.»
افندی در
ریاض العلماء، به معرفی پدر و برخی از خویشان نزدیك خود پرداخته است. پدر او، آقا میرزا عیسی بن محمد صالح بیك بن حاج شاه ولی بیك بن حاج پیر محمد بیك بن خضر شاه اصفهانی
است كه در محله شیخ یوسف بنا سكونت داشت. پدرش از شاگردان خلیفه سلطان،
محمد تقی مجلسی و
میرزا رفیعا نائینی بود.
جدّش، محمد صالح بیك از كارگزاران
شاه عباس اول بود. عمویش، محمد علی بیك ناظر بیوتات (خاصه)
شاه عباس اول،
شاه صفی و
شاه عباس دوم بود.
افندی مینویسد: «پدرم به رغم داشتن مال و شهرت فراوان، اسیر جاه طلبی نشد. از وی خواسته شده بود تا
منصب قضاوت و
شیخ الاسلامی اصفهان را بپذیرد، ولی او قبول نكرد.» و نیز میافزاید: «او با دست خودش، كتابهای زیادی را استنساخ كرده و بسیاری از نزدیكان را به تحصیل علم واداشته؛ به طوری كه مشهور بوده است ... غلامی داشته كه از علما شده و شرح تجریدی هم نوشته است.»
افندی: «پدرم بیش تر شب را به
عبادت و مطالعه مشغول بود.» وی حكایات زیادی درباره دقت و حافظه و تلاش پدرش در تحصیل و جدّیتش برای مطالعه از زبان دیگران شنیده است. وی شش فرزند پسر، با مقدار زیادی اموال و زمین و خانه و اثاثیه و كتابهایی كه شمار آنها تا یك هزار جلد میرسیده، از خود بر جای گذاشته كه بیش تر این كتابها از میان رفته است. روی بسیاری از كتابهای وی، آثار از مطالعه او و تصحیحات و تعلیقاتش دیده میشود.
افندی درباره تألیفات پدرش مینویسد: «آن چه از تألیفاتش كامل شده، اینهاست: شرح كتاب
الدروس شهید اول؛ رساله در كیفیت
تحلیف اهل ذمه و سایر
کفار؛ رساله در
رؤیت هلال قبل الزوال؛ رساله در
نماز جمعه؛ حواشی بر
قرآن، تعلیقات بر
کتب اربعه و برخی دیگر از كتابهای فقهی و اصولی و ادبی.»
افندی سپس درباره محله شیخ یوسف بنّا چنین میگوید: «محلهای است خارج از اصل شهر
اصفهان؛ امّا متصل به آن. این
شیخ یوسف بنّا از
صوفیان مشهور بوده و نام اصلی او
محمد بن یوسف بنّا ست كه خود و فرزندانش به كار بنایی اشتغال داشتهاند و تا وقت مرگ در این محله میزیسته است و بقعه او تا به امروز برجای مانده و به همین جهت، محله به نام او مشهور شده؛ گرچه من زمان زندگی او را نمیدانم و البته پیش از
دولت صفوی بوده است. یكی از اولاد این
شیخ یوسف بنّا،
میرزا شاه حسین اصفهانی، وزیر
شاه اسماعیل صفوی است كه وزیر عاقل و كامل و مدبری بوده و توسط برخی از نوكران شاه مزبور كشته شده است. خانه این وزیر نیز در همین محله، متصل به بقعه شیخ یوسف است.»
وی در جای دیگر هم از این محله یاد كرده است.
یكی دیگر از خویشان افندی، آقا میرزا عنایت الله بن آقا محمد بن محمد باقر اصفهانی است كه دایی وی بود و او را با عناوین فاضل، عالم، بصیر، ناقد و از «اهل بیت الدوله و العزّ و الرفعه» یاد كرده است. وی با پدر افندی همدرس بود و در جوانی فوت كرد.
در كتابها، میرزا عبدالله افندی را به عنوانهای میرزا، افندی، جیرانی، صاحب ریاض، تبریزی و اصفهانی یاد كردهاند. عنوان میرزا بدان اعتبار بود كه خاندانش اهل علم و وزارت و دیگر مقامات عالی بودند. میتوان گفت: میرزا، مخفف «امیر زاده» است؛ عنوان صاحب ریاض به اعتبار كتاب ارزنده و معروف او «
ریاض العلما» عنوان تبریزی بدان جهت است كه اصل او از شهر
تبریز بود؛ عنوان اصفهانی بدان اعتبار است كه وی در آن جا متولد شده و زیسته است؛ عنوان جیرانی بنابر آنچه در زهر الریاض آمده، به جهت انتساب وی به جیران محله ـ یكی از محلّات قدیم تبریز ـ و یا به این سبب كه جدش علاقه ویژهای به شكار آهو
داشته است.
«افندی» تقریباً شهرت عمومی اوست كه همگان او را بدین شهرت معرفی كردهاند ... . افندی لفظ تركی جغتایی و مغولی است و این كلمه را به فتح همزه و فتح فا و نون ساكن ضبط كردهاند و بعضی هم آن كلمه را با الف ممدوده، یعنی افندی گفتهاند و لیكن مشهور همان ضبط اولی است ... افندی، تركی عثمانی است و به معنای سید و مولا و صاحب و مالك و اهل قلم و قاضی و حاكم شرع میباشد و كلمه احترام و تعظیم است كه به جای آقا، جناب و حضرت به كار میبرند.»
شیخ محمد علی حزین (متوفا: ۱۱۸۰ هـ.ق.) در تذكره خود، درباره علت شهرت وی به «افندی»، مینویسد: «آن گاه كه میرزا عبدالله به بلاد روم افتاد، علمای آنجا به دانش او آگاه شدند و به قاعده خود، وی را افندی خطاب كردند و به این لقب معروف شده بود و با من الفت داشت.»
میرزا عبدالله اصفهانی بخش مهمی از درسهای نخستین حوزوی را از برادرش فرا گرفت. از ظاهر «
ریاض العلماء» پیداست كه وی درسهای مقدماتی حوزه را در
اصفهان از برادرش فرا گرفته است، لیكن در «
زهر الریاض» آمده است: «آن گاه كه میرزا جعفر در
تبریز به سر میبرده، برادرش میرزا عبدالله بدان جا كوچ كرد و مراتب مقدماتی را از او آموخته است و در خلال این مدت، به درس دیگر اساتیدی كه در مراتب مختلفی مهارت داشته بودند، حضور پیدا میكرده و با جدّیت تمام به اخذ علوم معموله میپرداخته است تا در نتیجه شایستگی، بتواند به درسهای عالیه دیگر اساتید بزرگ و سرشناس آن عصر، حاضر بشود.»
چنان كه خودش میگوید:
«از آن پس كه مقدمات تحصیلی را فرا گرفتم، تصمیم گرفتم تا دروس بالاتر را بیاموزم. بدین منظور، حداكثر
کتب اربعه حدیث (
کافی،
من لایحضره الفقیه،
تهذیب و
استبصار) و قواعد
علامه حلی (ره) را از محضر استاد استفاده كرده و برخی از
تهذیب شیخ طوسی و
شرح اشارات و مقداری از
الهیات شفا و امثال آن را از استاد فاضل رضی الله عنه و از
علامه میرزا علی نواب فرزند
سید جلیل خلیفه سلطان كه شیخ اجازهاش هم بوده است و بخشی از حاشیه قدیم ملا جلال را كه بر شرح تجرید نوشته و مقداری از
شرح اشارات را از استاد محقق قدس الله روحه و بخشی از
تهذیب و شرح مختصر الاصول و
شرح اشارات و
اصول کافی و دیگر كتابهای متداول را از استاد علامه فرا گرفته و آموختم.»
علامه آقا جمال الدین خوانساری (فرزند
آقا حسین خوانساری، مؤلف تعلیقه مشهور بر شرح لمعه)، علامه
ملا محمد بن تاج الدین حسن (مشهور به
فاضل هندی، مؤلف
کشف اللثام) و امیر خلیل الله تونی اصفهانی نیز از استادان او هستند.
افندی در میان استادانش، از چهار استاد خود با صفتهای مخصوص نام میبرد. افندی از علامه
ملا محمد باقر مجلسی (ره) با «استاد استناد» تعبیر میكند.
در «روضات» آمده است: افندی از جمله {شاگردان و} فضلای حضرت مقدسه
علامه مجلسی بوده است و از
مجلسی و مدرس او دوری نمیكرده و خازن كتب او بوده است و خود
مجلسی در عنوان نامهای كه افندی به او نوشته، از وی تعبیر به، «بعض الازكیاء من تلامذتنا» كرده است و از
آقا حسین خوانساری (ره) تعبیر به «استاد محقق» و از
ملا محمد باقر فاضل سبزواری تعبیر به «استاد فاضل» و از
ملا میرزای شیروانی تعبیر به «استاد علامه» كرده است. از این كه از ملا میرزا، تعبیر به استاد علامه كرده، استفاده میشود كه پایه علمی معظم له از دیگر اساتیدش برتر و بالاتر بوده است.
مشایخ اجازات و
روایات افندی بسیارند. بعضی از آنها جزو استادان او میباشند كه پیش از این، نام برده شدند. دیگر
مشایخ او عبارتند از:
۱.
ملا محمد صالح مازندرانی: مؤلف «شرح اصول كافی» كه در نه مجلد به چاپ رسیده است.
۲.
شیخ حر عاملی: مؤلف «
وسایل الشیعه» و «
امل الآمل».
۳.
علامه ملا کمال الدین فسائی: مؤلف «شرح شافیه صرف» (داماد
مجلسی اول).
۴.
علامه سید محمد موسوی، مشهور به
میرلوحی سبزواری اصفهانی.
۵.
علامه ملا شمس الدین، مشهور به
ملا شمسا کشمیری اصفهانی، (شاگرد
شیخ بهایی).
۶.
علامه سید میرزای جزائری نجفی: مؤلف «
جوامع الکلم» در احادیث صحاح و حسان.
۷.
علامه جلیل میرزا علی نواب، فرزند
خلیفه سلطان.
صاحب ریاض یكی از
مشایخ اجازه است. افرادی كه از او اجازه گرفتند، عبارتند از:
۱.
میرزا حیدر علی بن مدقق شیروانی.
۲. ملا محمد صادق، نوه
علامه مجلسی.
۳.
ملا محمد بن علامه ملا عبدالله تونی (مؤلف «
الوافیه» در اصول).
۴.
میر محمد حسین حسینی خاتون آبادی اصفهانی، نوه
علامه مجلسی.
۵.
شیخ محمد علی حزین.
۶.
سید نور الدین جزائری.
۱. رساله وجوب نماز جمعه: افندی این رساله را در آغاز بلوغش، به عنوان ردّ بر رساله ملا خلیل قزوینی تألیف كرد. این رساله در اولین سفر وی به حج همراه دیگر آثارش مفقود شد.
۲. شرح فارسی بر
شافیه ابن حاجب كه ناتمام ماند و مفقود شد.
۳. شرح بزرگی بر
شافیه ابن مالک كه ناتمام ماند و مفقود شده است. وی در این شرح به یادآوری مناقشاتی كه با ملای جامی داشته است، پرداخته است.
۴. شرح متوسط دیگری بر
الفیه ابن مالک، وی این شرح را در اوایل بلوغش تدوین كرد كه هنگام مراجعت از اولین سفر حجش، همراه با كتابها و پارهای از مؤلفات و تعلیقاتش كه جمعاً صد مجلد میشد، به انضمام اموالی كه همراه داشت، مفقود شد.
۵. حواشی بر شرح
مختصر الاصول و متعلقات آن، كه ناتمام مانده است.
۶. حواشی بر
تهذیب الحدیث كه به اتمام نرسیده است.
۷. حواشی بر مختلف علامه كه ناتمام مانده است.
۸. حواشی بر
من لایحضره الفقیه كه برخی از این حواشی به طور مجزا جمعآوری شده و بعضی از آنها بر حواشی كتاب باقی مانده است.
۹. حواشی بر آیات الاحكام
شیخ جواد کاظمی، شاگرد
شیخ بهائی.
۱۰. تعلیقاتی بر حاشیه قدیمه جلالیه.
۱۱.
تفسیر فارسی
سوره واقعه كه در ضمن
تفسیر این
سوره به بخشی از اخبار وارده و مربوط به آن
سوره اشاره كرده است.
۱۲.
بساتین الخطباء؛كه به نام
عونه الخطیب و
ریاض الازهار و یا
ریاحین القدس نامیده میشود.
۱۳. روضه الشهدا؛ مشتمل بر دوازده باب است و به سه زبان عربی و فارسی و تركی تدوین شده است
۱۴. حاشیه كتاب
وافی مولی محسن فیض کاشانی.
۱۵. حاشیه
الهیات شفا ی
ابوعلی سینا كه ناتمام است.
۱۶. حاشیه بر اشارات و متعلقات آن كه ناتمام مانده است.
۱۷. حاشیه بر مقدمه اصولیه
ملا محمد طاهر قمی.
۱۸. حاشیه بر
صحیفه کامله سجادیه.
۱۹. شرح اختلافات وقوع شكل العروس از
تحریر اقلیدس.
۲۰. شرح مصادرات پنجمین از
تحریر الاقلیدس.
۲۱. رساله فارسی در ترسیم خطهای ساعات بر سطوح دایرههای متداول آسمانی و نصف النهار و افق و امثال اینها.
۲۲.
ثمار المجالس و نثار العرائس
۲۳.
وثیقه النجات من ورطه الهلکات
۲۴.
لسان الواعظین و جنان المتعظین
۲۵.
الامان من النیران در تفسیر قرآن
۲۶. رساله خراجیه در احكام اراضی خراجیه.
۲۷. الاجازات یا مجموعه الاجازات یا مجمع الاجازات: در این كتاب صورت اجازات قدما و متأخران و اجازات مشایخ و اجازاتی كه خود به دیگران داده، آورده شده است.
۲۸. الرساله الانفعالیه: در بیان این كه آب قلیل به مجرد ملاقات با نجس یا متنجس، نجس میشود.
۲۹. ترجمه جاماسب نامه.
۳۰. صحیفه علویه ثانویه.
۳۱. رساله فارسی در اخصای كودكان و بردگان: و این عمل فجیع و دردناك در روزگاران گذشته در دربار پادشاهان و ثروتمندان معمول بوده است و از شخص خصی به خواجه یا اَخته یاد میكردند.
۳۲. تعلیقه بر شرح تجرید
ملاعلی قوشجی.
۳۳. تعلیقه بر
نقد الرجال میر مصطفی تفریشی.
۳۴. تعلیقه بر
امل الآمل
۳۶. تحفه حسینیه در شرح
صحیفه ادریسیه: این كتاب را به دستور
سلطان حسین صفوی نوشته است.
۳۷. حاشیه بر
تمهید القواعد شهید اول.
۳۸. حاشیه بر مجدی در انساب.
۳۹. حاشیه بر مشارق
محقق خوانساری.
۴۰. حاشیه بر منهج المقال: ناتمام است.
۴۱.
ریاض العلماء: معروفترین اثر او كتاب رجال و تراجم اوست كه به نام «ریاض العلما و حیاض الفضلاء» موسوم است.
افندی در نامهای، از استادش در پارهای از موارد كتاب بزرگ
بحارالانوار انتقاد میكند و او را نسبت به اشكالاتی كه كتابش دارد، آگاه میكند، متن این نامه و نحوه انتقاد و تذكر افندی نمونه بارزی از اخلاق و آدابی است كه از بدو تأسیس
مکتب امام صادق ـ علیه السلام ـ در بین شاگردان این مكتب حاكم بوده است.
تواضع ادبی كه افندی در این نامه به خرج داده، واقعاً مثال زدنی است. ستایش استاد و ابراز عشق و ارادت به ایشان در اول نامه و عرض پوزش و عفو در آخر آن، با الفاظ و جملات زیبای ادبی، نمونه برجستهای از وجود عشق و عاطفه بین شاگرد و استاد است.
علامه مجلسی نیز جهت ارج نهادن به مقام علمی افندی و هم چنین تقدیر از تذكرات ایشان، متن كامل نامه را در خاتمه مجلد بیست و پنجم (چاپ جدید) كتاب
بحارالانوار آورده و از ایشان به عنوان «بعض الازكیاء من تلامذتنا» نام برده است.
در
زهر الریاض آمده است: «در كتابخانهها، به عدهای از كتابها در فنون مختلفه میرسیم كه مؤلف ریاض آنها را از كتابهای مؤلفانش استنساخ كرده است. و برخی از آنها در كتابخانه ما موجود میباشد. از آن جمله است: تلخیص رجال شیخ كه از سوی
محقق حلی خلاصه شده و دیگری فهرست شیخ است كه آن هم به دست محقق مغفور له تلخیص شده و كتاب
عده الداعی ابن فهد حلی و امثال آنها كه استنساخ شده صاحب ریاض است. از جمله نسخه برداریهای دیگر او، استنساخ برخی از مجلدات
بحارالانوار مرحوم
مجلسی است.»
سید عبدالله جزائری در اجازه كبیره خود، ذیل احوال میرزا عبدالله مینویسد: «آن گاه كه من خردسال بودم و میرزا عبدالله به خانه ما وارد شده بود متوجه بودم كه پدرم و دیگر علمای بلاد ما از میرزا سؤالاتی میكردند و بهرهمند میشدند، از جمله كتابهای كهنه و جزوههای مندرسی داشتیم كه اوائل و اواخر آنها به گذشت زمان از میان رفته بود و ما نام آنها و مؤلفانش را نمیدانستیم، وی اسامی كتابها و مؤلفان آنها را به پدرم گوشزد كرد. و در همان اوقات اشتباهاتی كه مؤلف كتاب
امل الآمل در كتاب خود داشت، در حاشیه نسخهای كه حاضر داشتیم به خط خود مینوشت و من خود گاهی كتابهای رابرای مطالعه او میبردم، خرسند میشد و مرا به خود نزدیك میساخت و برای توفیقات بیشتر من دعا میكرد.»
تاریخ وفات افندی دقیقاً معلوم نیست.
شیخ محمد علی حزین لاهیجی كه معاصر با افندی بوده، در تذكره خود، درباره تاریخ وفات او گفته است: « ... چندی پیش از آشوب
اصفهان، رحلت كرد ...».
لاهیجی تاریخ آشوب اصفهان را سال ۱۱۳۴ هـ.ق. مینویسد.
سید عبدالله جزایری (ره) در اجازه خود نوشته است: «میرزا عبدالله در عشر ثلاثین درگذشته است.»
صاحب روضات در این باره مینویسد:
«مرادش از عشر ثلاثین، سی سال پس از ۱۱۰۰ هجری است كه نزدیك به اوائل قرن دوازدهم هجری میباشد، یعنی ۱۱۳۰ هجری.»
علامه روضاتی نوشته است: «پایان زندگی و تاریخ درگذشت این عالم بزرگوار كثیر الانوار ـ كه در حدود یك هزار و یك صد و سی بود ـ بسان بسیاری از دانشوران آن زمان به درستی دانسته نیست و هم چون خاكجای او در
اصفهان پنهان مانده است. هم چنان كه از دو فرزند پسر او میرزا احمد و میرزا زین العابدین كه پدر، كتابهای ملكی خود را به آن دو بخشید ـ و لابد گرفتار جور افغان و فتنه دوران شدهاند ـ هیچ آگاهی در دست نیست.» به ظن قوی درگذشت میرزا عبدالله افندی در سال ۱۱۲۹ هجری بوده است.»
آیت الله مرعشی نیز نوشته است: «بر اساس آنچه در تعالیق الاجازه الكبیره جزائری و تذكره القبور مصلح الدین مهدوی آمده، افندی در حوالی سال ۱۱۳۰ در گذشته، امّا محل دفن وی مشخص نیست. شخص موثقی به من میگفت كه به احتمال، قبر او در حوالی قبر
فاضل هندی ـ در تخت فولاد
اصفهان ـ است.
بنا به نظر
دهخدا، وی حدود ۱۱۳۰ هـ.ق. در
تبریز درگذشت.
اندیشه قم