• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

التقاط حق به باطل (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



التقاط حق به باطل
۲۶. تظاهر به پذیرش اسلام و قرآن و سپس کفر به آن دو، از راههای آمیختن حق به باطل، از ناحیه اهل کتاب:
«ولا تلبسوا الحق بالبـطـل وتکتموا الحق وانتم تعلمون» «و حق را با باطل نياميزيد، و حقيقت را با اينكه مي‌دانيد كتمان نكنيد.»
لبس بفتح لام پوشاندن چیزى است که ستر آن واجب است ، یا براى اینکه کشف آن قبیح است و یا براى اینکه به ستر احتیاج دارد، و اما لبس بضم لام به معناى پوشاندن حق است ، و این معنا گویا استعاره از معناى اول باشد و ریشه هر دو یکى است .
راغب مى گوید: لبس الثوب، یعنى با لباس، خود را پوشانید و البسه یعنى دیگرى را پوشانید تا آنجا که مى گوید اصل لبس بضم لام هم همان پوشاندن است ، الا اینکه تنها در امور معنوى استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: لبست علیه امره امر: را بر او مشتبه کردم .
مشتبه کردن بر دیگرى نظیر تبلیغات سوئى است که علماى سوء کرده و مى کنند، از جهل مریدها سوء استفاده نموده ، حق را با باطل خلط و مشتبه مى نمایند، و نیز نظیر تبلیغاتى است که گردنکشان عالم نسبت به رعایاى ضعیف خود داشته و حق را با باطل خلط مى کردند، و مشتبه کردن بر خودشان به این است که : خود را به این خیال بیاندازند که حق باطل است و باطل حق ، آنگاه همین خیال را در دل خود جاى دهند و بدنبال باطل به راه بیفتند. زیرا گر چه انسان به فطرت خدادادیش، ‌حق را از باطل تشخیص مى دهد و هر نفسى به تقوا و فجور خود ملهم است ، ولى تقویت جانب هوا و تأیید شهوت و غضب هم باعث پدید آمدن ملکه استکبار و حق کشى مى شود، وقتى چنین مله اى در نفس ‌پیدا شد قهرا آدمى مجذوب گشته و به عمل باطل خود مغرور مى شود، دیگر این ملکه نمى گذارد توجه و التفاتى به حق نموده دعوتش را بپذیرد. در چنین حالتى است که عمل آدمى در نظرش جلوه نموده و دانسته حق و باطل در نظرش مشتبه مى شود، این است مصحح تصویر اینکه چطور انسان در عین علم به چیزى ، در آن چیز گمراه مى شود.
هم کتمان حق، جرم و گناه است، و هم آمیختن حق و باطل که هر دو از نظر نتیجه، یکسان می‌باشند، حق را بگوئید هر چند به زیان شما باشد، و باطل را با آن نیامیزید هر چند منافع زودگذرتان به خطر بیفتد.
«یـاهل الکتـب لم تلبسون الحق بالبـطـل وتکتمون الحق وانتم تعلمون•و قالت طائفة من اهل الکتاب آمنوا بالذی انزل علی الذین آمنوا وجه النهار و اکفروا آخره لعلهم یرجعون» «ای اهل کتاب ! چرا حق را با باطل (می‌آمیزید و) مشتبه می‌کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده می‌دارید در حالی که می‌دانید؟!•و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤ منان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) باز گردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می‌دانند، و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). »
کلمه لبس (به فتح لام ) که فعل مضارع «تلبسون» از آن مشتق شده ، به معناى القاى شبهه و آرایش باطل به صورت حق و یا به عکس است ، مى فرماید: «اى اهل کتاب چرا حق را در صورت باطل جلوه مى دهید؟» و جمله : «و انتم تعلمون» دلالت و یا حداقل اشاره اى دارد بر اینکه مراد از لبس کتمان مسائل مربوط به معارف دینى است نه آیاتى که دیدنى و به چشم مشاهده کردنى است ، مانند آن آیاتى که خودشان تحریف و یا کتمان کردند و یا به غیر آنچه منظور بود تفسیر نمودند.
مراد از کلمه ((وجه النهار)) به قرینه اینکه مقابل آخر النهار قرار گرفته اول روز است، چون وجه هر چیزی اولین جنبه‌ای است که از آن چیز برای بیننده ظاهر می‌شود، وجه نهار هم اول روز است و سیاق کلام این طائفه از اهل کتاب می‌رساند که در اول روز چیزی به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وحی شده که موافق با عقیده اهل کتاب بوده و در آخر روز چیزی وحی شده که با عقیده دیگرشان مخالف بوده، و این باعث شده بگویند: به آنچه اول روز نازل شده ایمان بیاورید و به آنچه در آخر روز نازل شده کفر بورزید.
شأن نزول : بعضی از مفسران پیشین نقل کرده‌اند که دوازده نفر از دانشمندان یهود نقاط دیگر نقشهای ماهرانه برای متزلزل ساختن بعضی از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانی کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولی در آخر روز از این آئین برگردند و هنگامی که از آنها سؤال شود چرا چنین کرده‌اند بگویند: ما صفات محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامی که به کتب دینی خود مراجعه نموده و یا با دانشمندان دینی خود مشورت کردیم دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمیکند و لذا برگشتیم، تا این موضوع سبب شود که عده ای بگویند اینها به کتب آسمانی از ما آگاهترند، لابد آنچه را می‌گویند راست گفته‌اند و به این وسیله متزلزل می‌گردند.
آیات فوق که در حقیقت از آیات اعجاز آمیز قرآن بود و پرده از روی اسرار یهود و دشمنان اسلام بر میداشت، نقشه ماهرانه آنها را برای متزلزل ساختن مسلمانان صدر اول فاش کرد آنها در پرتو آن بیدار شدند و از وسوسه‌های اغواگر دشمن بر حذر گردیدند ولی اگر دقت کنیم می‌بینیم که در عصر و زمان ما نیز همان طرحها به اشکال دیگری اجرا می‌شود وسائل تبلیغاتی دشمن که از مجهزترین و نیرومندترین وسائل تبلیغاتی جهان است در این قسمت به کار گرفته شده و کوشش می‌کنند که پایه‌های عقائد اسلامی را در افکار مسلمین، مخصوصا نسل جوان ویران سازند آنها در این راه از هر گونه وسیله و هر کس در لباسهای دانشمند، خاورشناس، مورخ، عالم علوم طبیعی، روزنامهنگار و حتی بازیگران سینما استفاده می‌کنند.
آنها این حقیقت را مکتوم نمیدارند که هدفشان از این تبلیغات این نیست که مسلمانان به آئین مسیح یا یهود در آیند بلکه هدف آنها متزلزل ساختن پایه‌های عقائد اسلامی در افکار جوانان و بیعلاقه ساختن آنها نسبت به مفاخر آئین و سنتشان است، قرآن امروز هم به مسلمانان در برابر این جریان هشدار می‌دهد.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. بقره/سوره۲، آیه۴۲.    
۲. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۶.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۰۸.    
۴. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۱۲۴.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۸.    
۶. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۱، ص۱۵۳.    
۷. آل عمران/سوره۳، آیه۷۱.    
۸. طباطبائی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۴۰۴.    
۹. فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، ج۱، ص۳۴۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۰.    
۱۱. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۲۴۰.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۱۳- ۶۱۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «التقاط حق به باطل».    



جعبه ابزار