امکان و موانع فهم صحیح قرآن کریم از منظر امام خمینی رحمةاللهعلیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
متفکر و اندیشمند برجسته
اسلام در عصر حاضر، حضرت
امام خمینی (قدس سره) از جمله محققان بزرگی است که به مناسبتهای مختلف موضوع محل بحث را با ویژگیها و ابعاد گوناگون آن مورد توجه و دقت علمی قرار داده و پاسخ جامع و کار آمدی برای سئوال موضوع بحث ارایه نموده است.
امکان فهم صحیح
قرآن کریم از جمله موضوعات مهمی است که در زمانی است انظار اندیشمندان و محققان
علوم دین را در حوزههای مختلف به ویژه در حوزه علوم
قرآن و
تفسیر به خود معطوف داشته است. اگر چه حضور شخص
پیامبر گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در میان مسلمانان از بدو نزول قرآن کریم به مدت بیست و سه
سال و پس از ایشان، حضور
امامان معصوم علیهالسلام در جامعه اسلامی به مدت بیش از دو
قرن، امکان فهم صحیح و فراگیری دقیق و مطمئن پیامهای قرآن را به بهترین وجه برای مؤمنان و حق جویان آن دوران فراهم ساخته بود و همین امر سبب میگردید تا موضوع امکان فهم قرآن» به عنوان یک مسلأله جدی آن عصر تلقی نگردد؛ لیکن آغاز
عصر غیبت و کوتاه شدن دست بشر از دامان پر برکت معصومان علیهالسلام از یکسو و تطور زمان و به تبع آن پیشرفت زندگی و ظهور و بروز مسایل تازه و بی سابقه در صحنه حیات آدمیان از دیگر سوی، دوران جدیدی، همراه با نیازها و سئوالهای تازه پیش روی
مسلمانان قرار داد که بهطور طبیعی مسأله امکان فهم صحیح قرآن» نیز از جمله مهمترین آنها به حساب میآمد.
اینک در عصر جدید، مسلمانان بهطور مستقیم تنها از یکی از دو میراث گرانسنگ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم (کتاب الله و
عترت) بر خوردارند، سئوال اساسی این است که آیا عموم مردم، با رعایت آداب،
شرایط و مقدمات لازم، قادر به درک و دریافت پیامهای نورانی این یگانه کتاب آسمانی در عصر خاتمیت خواهند بود؟
به تعبیر دیگر آیا الفاظ و جملههای بکار گرفته شده در آیات قرآن کریم، به گونهای است که عموم آدمیان حتی آنان که قرنها پس از نزول
وحی پا به عرصه وجود گذاشتهاند، بتوانند با تکیه بر
زبان و تمسک به ظواهر الفاظ و
آیات آن به گونه مستقیم، به درک و فهم صحیح مقاصد و پیامهای آن نایل گردند؟
پاسخ منفی یا مثبت به سئوال بالا نتایج و آثار علمی و عملی فراوانی برای حوزههای گوناگون از جمله
فقه،
اصول فقه،
کلام،
تفسیر و
اخلاق در پی دارد. تأمل و دقت در همیسئوال و کاوش پاسخ منطقی و مستدل برای آن میتواند راز گشای بسیاری از سئوالات اساسی اندیشمندان مسلمان در حوزه مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز باشد.
نگرش سنتی به موضوع محل بحث، بیشتر آن در قالب یک مسأله از صدها مسأله رایج در حوزه اصول فقه، که محل نزاع
اخباری و
اصولی است، قرار داده و تحت عنوان
حجیت ظواهر کتاب» با نتایج مشخصی محدود ساخته؛ اما به نظر میرسد ویژگی موضوع و ابعاد گسترده آن نه تنها آن را از حدود یک مسأله اصلی فراتر برده که حوزههای مختلف علوم اسلامی و جامعه دینی را نیز از آن متأثر ساخته است.
بازگشت و حضور قرآن در عرصه زندگی فردی و اجتماعی آدمیان در همه دورانها، اشتغال مداوم
مؤمنان به تدبر و اندیشه در آیات آن، بهرهگیری انسانهای دوارن پس از
رحلت پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلم از هدایتهای سازنده و نورانی این کتاب الهی و برخورداری اسلام و معتقدان به آن از گنجینه غنی، پویا و منحصر بفرد معارف قرآنی، همگی از نتایج ارزشمند همین مبحث و رویکرد مثبت به آن بشمار میآیند.
همان گونه که مهجوریت و انزوای قرآن کریم در عرصه زندگی فردی و اجتماعی بشر و قرار گرفتن آن در ردیف کتب تاریخی و متعلق به دوران گذشته، تعطیل شدن بسیاری از آیات
قرآن کریم که آدمیان را به
تدبر و تفکر در آیات آن فرا خواندهاند، عدم بر خورداری انسانهای عصر
خاتمیت از کتاب گویای الهی که آنان را در جاده کمال
هدایت نماید و جز آن، نیز از نتایج همین مبحث و رویکرد منفی به آن به حساب میآیند.
نگارنده این سطور بر آنست در این مختصر طی مباحثی به جمع بندی دیدگاه مترقی و محققانه آن یگانه دوران پیرامون امکان و موانع فهم صحیح قرآن کریم» بپردازد و بواسطه آن، اندکی از
دین سنگین خود را نسبت به آن مراد
سفر کرده ادا نماید و دریچهای از
رحمت و نور بی پایان و حیات بخش
وحی الهی بر مشتاقان حقیقت و سالکان طریق کمال بگشاید. باشد که مقبول درگاه حضرت حق قرار گیرد.
اهمیت پرداختن به موضوع محل بحث و موضعی که در قبال آن از سوی صاحب نظران اتخاذ میشود از نگاه هیچ
انسان آگاه به معارف دینی پوشیده نیست؛ لیکن آنچه نباید از نگاهها پنهان بماند و در جای خود از اهمیت ویژهای بر خوردار است، روش و شیوهای است که محقق برای بررسی موضوع و رسیدن به حل نهایی آن در پیش میگیرد. بکار گرفتن روش منطقی، مستدل و جامع نگر در بررسی هر موضوعی، نتیجهگیری را آسان و ضریب خطا را به حداقل ممکن میرساند. اگر چه طرح مسأله امکان فهم قرآن» و رویکرد مثبت
امام خمینی به آن با آنچه در بسیاری از عالمان گرانقدر دینی دیده میشود یکسان است؛ اما از دیدگاه نگارنده روش و شیوهای که وی پیرامون این مسأله در پیش گرفته است، روشی جامع و منسجم و در نوع خود بدیع و تازه میباشد. همین امر بر ارزش علمی کار او افزوده و آن را از جذابیت بالایی بر خوردار کرده است. آثار قلمی و بیانی حضرت امام در خصوص موضوع محل بحث به زمانهای مختلف به فاصلههای چندین ساله متعلق است، اما تعلق و وابستگی عمیق آن عزیز به قرآن و چشیدن قطرهای از آن دریای بیکران، چنان شناخت و معرفت جامع و منسجمی برای او پدید آورده است که به خوبی میتوان آثار ارزشمند آن را در مباحث قرآنی وی نظاره نمود. روش حضرت امام در این مبحث که به یقین متأثر از همان شناخت است، از چنان انسجام و ترتیبی بر خوردار است که بهطور منطقی به پاسخ روشن، جامع و مستدلی منتهی میگردد. روش مذکور به یک برهان شباهت دارد که دقت در مقدمات آن،
انسان را به نتیجه مطلوب سوق میدهد. مقصد اصلی قرآن، بکارگیری نوع زبان، حجیت ظواهر، مسأله
تفسیر به رأی و جایگاه معصومان علیهالسلام در فهم قرآن کریم، مباحثی هستند که حضرت امام با تبیین آنها، به بیان دیدگاه خود در موضوع محل بحث پرداختهاند.
موضعی که پژوهشگر معارف قرآن در قبال سئوال از مقصد اصلی و هدف نهایی این کتاب آسمانی اتخاذ میکند، مبنای مهمی بشمار میآید که به خوبی راه را برای شناخت زبان قرآن، حجیت ظواهر و در نهایت امکان فهم قرآن، از منظر همان محقق، هموار میسازد. مطالعه آثار قلمی و بیانی حضرت امام خمینی (قدس سره) نشان میدهد که آن فقید را حل بهرهگیری از رهنمودهای قرآن کریم، به تشریح مقصد اصلی و هدف نهایی این کتاب الهی پرداخته و با اتخاذ موضعی اصولی در این مسأله به حل و فصل بسیاری از مسایل دیگر و از جمله مسأله امکان فهم قرآن» به گونهای منسجم همت گماشته است.
حضرت امام، قرآن را کتاب هدایت آدمیان به قلههای کمال، راهنمای سیر و سلوک الی الله، یگانه کتاب تهذیب نفوس و بزرگترین وسیله اتصال بین خالق و خلق میداند و در این خصوص چنین میگوید:
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقل برهانی، که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب، مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر کنیم، می بینیم خود میفرماید: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین»
این کتاب را کتاب هدایت خوانده، می بینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه میفرماید: و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر»
می بینیم میفرماید: و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون».
می فرماید: کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولو الالباب»
الی غیر ذلک از
آیات شریفه که ذکرش به طول انجامد... راه استفاده از این کتاب شریف را، که تنها کتاب سلوک الی الله و یکتا کتاب
تهذیب نفوس و
آداب و سنن الهیه است و بزرگتر (ین) وسیله رابطه بین خالق و خلق و عروْ الوثقی و حبل المتین تمسک به عز ربوبیت است، باید به روی
مردم مفتوح نمود.»
حضرت امام (قدس سره) در جای دیگر بر همین موضوع تأکید ورزیده و چنین میآورد:
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب
هدایت و راهنمای سلوک
انسانیت و مربی نفوس و شفای
امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است... این کتاب، کتاب دعوت
حق و
سعادت است و بیان کیفیت وصول بدین مقام است؛ و مندرجات آن اجمالاً آن چیزی است که در این سیر و سلوک الهی مدخلیت دارد و یا اعانت میکند سالک و مسافر الی الله را.»
تصریح و تأکید بر همین مبنای اساسی، که خود مبتنی بر آیات بسیاری از قرآن کریم است، در مواضع مختلفی از آثار حضرت امام به
چشم میخورد. اتخاذ این دیدگاه سبب شده است حضرت امام آیه شریفه ۸۹ از
سوره نحل را که قرآن را تبیاناً لکل شئ» معرفی کرده در ارتباط با همان مقصد نهایی قرآن (هدایت) تشریح نماید.
قرآن مجید و سنت، شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد. در کافی، فصلی است به عنوان تمام احتیاجات مردم در کتاب و سنت بیان شده است»
و کتاب» یعنی قرآن، تبیان کل شیئ» است. روشنگر همه چیز و همه امور است.»
بر طبق آنچه گذشت در اندیشه حضرت امام، قرآن کریم کتاب هدایت انسانها به جاده
کمال و قرب حضرت
حق است و در راستای تحقق این مقصد والا از بیان و روشنگری هیچ نکتهای فروگذار نکرده است.
هدایت قافله
بشریت به جاده کمال، که مقصد اصلی قرآن و همه کتابهای آسمانی است، اختصاص به جمع مشخصی انسانها و یا دوره معینی از زمان ندارد، این مقصد والا که ارتباط وثیق با
فلسفه آفرینش
انسان دارد همه انسانها را از بدو تا ختم آفرینش بدون قید زمان و مکان شامل میشود.
قرآن کریم که آخرین کتاب از سلسله کتب و حیاتی است، نسخه شفا بخشی است که امر
هدایت را در عصر خاتمیت بر عهده دارد. انسانهایی که در این عصر طولانی پا به عرصه وجود میگذارد، به طور یکسان مخاطب قرآن در امر هدایت و پیمودن راه کمال به شمار میآیند.
روشن شدن این مطلب مهم به گونه منطقی ما را در شناخت ابزار، لغات، ترکیبها و زبان بکار آمده در این کتاب آسمانی یاری میکند، نیل به مقصد بزرگی که عموم انسانها را شامل میشود مستلزم بکار گرفتن زبانی است که در
نوح خود برای عموم انسانها قابل فهم باشد.
حضرت امام (قدس سره) مطابق با مبنای پیشین خود پیرامون مقصد اصلی قرآن، در مسأله زبان قرآن معتقد به زبانی است که برای عموم مخاطبان این کتاب الهی قابل فهم است. وی از این زبان، بهزبان عامه» تعبیر کرده و ویژگی آن را قابل فهم بودن برای عموم مخاطبان آن میداند:
حقایق عقلیه را حق تعالی در قرآن شریف و انبیا و
ائمه معصومین علیهم الصلوْ و السلام، در
احادیث شریفه، نوعاً به لسان عرف و عامه مردم بیان میکنند. برای شفقت و
رحمت بر بنی الانسان است که هر کسی به مقدار فهم خود از حقایق نصیبی داشته باشد، پس آنها حقایق غیبیه عقلیه را نازل فرمایند تا به درجه محسوسات و مأنوسات عامه مردم رسانند، تا آنها که در این وجه هستند حظی از عالم
غیب به اندازه خود ببرند.»
حضرت امام بر این باوراند که استفاده از زبان عامه» در قرآن مجید هرگز مستلزم آن نیست که متخصصان حوزههای گوناگون علوم از قبیل فیلسوفان، فقیهان، عارفان و... از بهره مندی از این دریای رحمت الهی محروم بمانند، زیرا:
قرآن یک سفره گستردهای است از ازل تا ابد که از او همه قشرهای
بشر استفاده میکنند و میتوانند استفاده کنند. منتها هر قشری که یک مسلک خاصی دارد روی آن مسلک خاص تکیه میکند؛ فلاسفه روی مسایل فلسفی اسلام، عرفا روی مسایل عرفانی اسلام،
فقها روی مسایل فقهی
اسلام، سیاسیون روی مسایل سیاسی و اجتماعی اسلام تکیه میکنند.»
همین مطلب را آن فقید را حل در جای دیگر به بیان شفافتری این گونه آوردهاند:
قرآن یک سفرهای است که انداخته شده است برای همه طبقات، یعنی یک زبانی دارد که این زبان، هم زبان عامه مردم است و هم زبان
فلاسفه است و هم زبان عرفای اصطلاحی است و هم زبان اهل معرفت به حسب واقع.»
دیدگاه حضرت امام (قدس سره) در خصوص زبان قرآن بهطور دقیق منطبق با همان مبنایی است که ایشان پیرامون حجیت ظواهر» در
درسهای خارج اصول خود بر گزیدهاند. در مبحث مذکور وی تصریح میکنند که در شناخت و راهیابی به مقصد و محتوای کلام هر گوینده و یا نویسندهای قبل از هر چیز لازم است مراحل ذیل طی گردد:
الف: صدور کلام از گوینده یا نویسنده احراز شود.
ب: ظهور کلمات و هیأتهای ترکیبی جملات در معانی آنها به وسیله تبادر و ارتکاز عرفی و یا استفاده از دیدگاه
لغت شناسان و متخصصان
فن ثابت گردد.
ج: جهت صدور کلام و اینکه گوینده و یا نویسنده در راستای افاده مقصود خود بهطور جد اقدام نموده است، اثبات گردد.
هر گاه سه مرحله بالا در خصوص کلام منتسب به گوینده و یا نویسنده طی شود و آن کلام از جهات سه گانه بالا فاقد هر گونه
ابهام و نقص تشخیص داده شود، در این صورت آگاهان به مکالمات و
محاورات عرفی در حمل کلام مور نظر بر معنای ظاهری آن به عنوان مراد جدی گوینده و ترتیب همه آثار متعارف بر آن، لحظهای درنگ روا ندارند.
حضرت امام معتقد است، اخذ معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدی گوینده پس از انجام مراحل مذکور، مبتنی بر بنایی است که عقلای جهان، محاورات و مکالمات خود را بر اساس آن صورت داده و میدهند. این بنای عقلایی، که مفاد آن مطابقت اراده جدی صاحب
کلام با اراده استعمال و ظاهری اوست، از چنان ارتکاز و استحکامی بر خوردار است که عمل بر وفق آن بدون هیچ تردیدی در میان عرف رایج است و کلیه محاورات، مکالمات و مکاتبات بشر بر اساس آن شکل منطقی و معقول مییابند.
مبنای مذکور از منظر حضرت امام (قدس سره) به گونه دقیق در خصوص ظواهر قرآن» و
روایات معصومان علیهالسلام نیز ساری و جاری است و این بدان جهت است که شارع مقدس در ابلاغ پیام و بیان مقاصد خود از همان روش مرسوم عرف در محاورات بهره جسته و هرگز به اختراع روش جدیدی در این زمینه اقدام ننموده است. بر همین اساس وی زیربنای
حجیت ظواهر قرآن» را نیز همان بنای عقلا میداند و بر پایه آن به هر گونه ایراد و شبههای پاسخ میگوید. وی ادعای اخباریها را در عدم حجیت ظواهر قرآن و استدلالهای آنان را بر این سخن به شدت مخدوش و مردود دانسته و پیرامون آن در مواضع متعدد سخن گفته است.
مبنای بالا، راه را برای فهم مطمئن مقاصد و پیامهای قرآن کریم با تکیه بر
ظواهر آیات آن به گونهای روشمند، با حفظ
شرایط و طی مراحلی چند هموار میکند. تأمل در این مبنا نشان میدهد که آنچه را حضرت امام (قدس سره) در مبحث پیشین، از آن بهزبان عامه» تعبیر کردند، ثمرهای است که بهطور طبیعی بر این مبنای اصولی مترتب میشود.
آنچه تا کنون پیرامون مقصد، زبان و حجیت ظواهر قرآن از دیدگاه حضرت امام آوردیم، به خوبی خواننده گرامی را بر هدف این مقال یعنی تبیین رأی آن عزیز راحل در خصوص امکان فهم پیامهای قرآن کریم با تکیه بر زبان و ظواهر آیات آن، و کیفیت استدلال بر این نظر، واقف میسازد. دیدگاه مذکور سئوالاتی را پیرامون مسأله مورد بحث ایجاد کرده که ذکر پارهای از آنها و پاسخهای حضرت امام به شفافیت بیشتر موضوع کمک مینماید.
این دیدگاه، که زبان و ظواهر آیات قرآن، امکان فهم مقاصد و پیامهای آن را برای همگان با رعایت شرایط و
مقدمات لازم فراهم آورده، در اولین قدم با مشکل ممنوعیت
تفسیر به رأی روبروست. سئوال این است که آیا تمسک به استناد به ظواهر آیات برای به دست آوردن مقاصد و پیامهای قرآن خود نوعی تفسیر به رأی، که بنا به اعلام بسیاری از روایات،
عملی مذموم و محکوم است، به حساب نمیآید؟
حضرت امام (قدس سره) در پاسخ به سئوال بالا نکته بسیار ظریفی را متذکر میگردد و آن تمایز اساسی بین دو مقوله
تفسیر و تدبر در آیات به منظور فهم مقاصد است. وی در بیان تعریف صحیح تفسیر چنین میگوید:
به طور کلی، معنی تفسیر کتاب، آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب شریف که به
شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و
نور طریق سلوک انسانیت است، باید مفسر در هر
قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتدای به
عالم غیب و حیث راه نمایی به طرق
سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند.»
سخن حضرت امام در بیان چیستی تفسیر به رأی نیز از این قرار است:
«و از چیزهایی که ممنوع است در
اسلام، تفسیر به رأی است که هر کسی آرای خودش را تطبیق کند بر آیاتی از قرآن، و قرآن را به آن رأی خودش تفسیر و
تأویل کند.»
وی بر این باور است که: «
تفکر و تدبر در آیات شریفه را با تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه کردهاند؛ و به بواسطه این رأی
فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع
فنون استفاده، عاری نموده و آن را به کلی مهجور کردهاند؛ در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی، به هیچ وجه مربوط به
تفسیر نیست تا تفسیر به رأی باشد.»
حضرت امام در ادامه همین سخن مثالهایی از چگونگی استفاده از آیات بر شمردهاند و در پایان، پاسخ دیگری نیز بدین قرار اضافه کردهاند:
«محتمل است، بلکه مظنون است که تفسیر به رأی، راجع به آیات احکام باشد که دست آرا و عقول از آن کوتاه است و به صرف تعبد و انقیاد، از خزان
وحی و مهابط ملائکْ الله باید اخذ کرد، چنانچه اکثر
روایات شریفه در این باب در مقابل فقهای عامه که دین خدا را با عقول خود و مقایسات میخواستند بفهمند وارد شده است.»
آیا فهم قرآن اختصاص به من خوطب به دارد؟ حضرت
امام محمد باقر علیهالسلام در پایان
مناظره پر مغز خود با قتادْ بن دعامْ، فقیه مردم
بصره، در تحذیری وی از تفسیر قرآن چنین میفرماید:
«و یحک یا قتادْ انما یعرف القرآن من خواطب به».
«وای بر تو ای قتاده قرآن را تنها کسی که قرآن بر او نازل شده میفهمد»
این سخن بهطور صریح شناخت و فهم قرآن را منحصر در شخص
پیامبر اکرم علیهالسلام میداند و این خود دومین مشکل پیش روی دیدگاهی است که فهم مقاصد قرآن با تمسک به زبان و ظواهر آن را برای همگان مجاز میشمارد.
اندیشه قرآنی حضرت امام (قدس سره) از چنان جامعیتی بر خوردار است که به خوبی از عهده حل مشکل فوق بر آمده است. در نظر وی نظریه فهم قرآن با تکیه بر زبان و ظواهر آن، که خود مبتنی بر آیات کتاب عزیز و بنای عقلاست، هیچ
تعارض و منافاتی با مفاد و محتوای روایت فوق ندار. زیرا قرآن کریم در عین حال که سفرهای است که همگان به تدبر و استفاده از آن دعوت شدهاند، دارای اسرار، رموز، حقایق پنهان و آیات متشابهی است که جز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و شاگردان خاص مکتب او کسی را هرگز یارای درک و فهم آنها نباشد.
از دیدگاه امام (قدس سره) سخن شریف حضرت امام باقر علیهالسلام ناظر به فهم اسرار و حقایق قرآنی است که میتوان آنها را در موارد ذیل جمع بندی کرد:
این فهم اختصاص به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و شاگردان معصوم مکتب او دارد و دیگران را در آن راهی نیست. سخن حضرت امام در این خصوص از این قرار است:
این کتاب آسمانی - الهی که صورت عینی و کتبی جمیع اسما و
صفات و آیات و بینات است و از مقامات غیبی آن دست ما کوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به، از اسرار آن کسی آگاه نیست.
همین مطلب در جای دیگر به گونه روشنتر این گونه آمده است:
قرآن همه چیز دارد،
احکام شرعیه ظاهریه دارد، قصههایی دارد که لبابش را ما نمیتوانیم بفهمیم، ظواهرش را میفهمیم. برای همه هم هست، یک چیزی است که همه از آن استفاده میکنند، لکن آن استفادهای که باید (نمی شود). آن استفاده را به حسب: انما یعرف القرآن من خوطب به، خود رسول الله میبرد.
آگاهی بر حقیقت و تأویل آیات متشابه قرآن کریم بنا به نص صریح آن
اختصاص به خداوند و راسخان در علم دارد. سخن شریف حضرت امام باقر علیهالسلام نیز در صدد بیان بخشی از همین حقیقت است. حضرت امام (قدس سره) در این باره چنین میگوید:
آیات بر دو گونه است، یک آیات محکمات که تأویلی ندارد و همه آن را میفهمند. یک
آیات متشابهات که تأویل دارد و از قبیل رمز است و تأویل آن را جز
خدا و راسخان در علم کسی نمیداند.»
و هیچ استبعاد ندارد که اموری باشد که فهم آن از حوصله بشر خارج باشد و خدای تعالی به مخصوصین به خطاب اختصاص داده باشد، چنانچه وجود متشابه» برای همه نیست بلکه آنها تأویل آن را میدانند.»
حضرت امام (قدس سره) در ذکر مصداقی از این گونه آیات، به آیه چهارم سوره حدید، و هو معکم اینما کنتم» اشاره نمود و چنین میگوید:
معکم» یعنی همراه ماست، او این جاست و ما این جا. این معیت، مثلاً فلاسفه معیت قیومه» می گویند قیومیه ولی مسأله را حل میکند؟ مثل معیت علت و معلول است؟ مثل معیت جلوه و ذی جلوه است؟ مسایل این نیست، متعمقین
آخر الزمان هم به اندازه عمق ادراکشان بهتر از دیگران فهمیدهاند و الا حد قرآن آن است که انما یعرف القرآن من خوطب به» این یعرف القرآن من خوطب به» این نحو آیات است و الا بعضی آیات که مربوط به
احکام ظاهریه است و مربوط به نصایح است که همه میفهمند.»
حضرت امام خمینی (قدس سره) بر این باور است که قرآن کریم حاوی رمزهایی از قبیل رمز بین
عاشق و معشوق است و
حروف مقطعه از این نوع است:
«در حروف مقطعه اوایل سور اختلاف شدید است؛ و آنچه بیشتر موافق اعتبار آید آن است که آن از قبیل رمز بین محب و محبوب است، و کسی را از علم آن بهرهای نیست.»
از منظر حضرت امام، فهم این گونه رمزها نیز تنها از عهده
پیامبر گرامی و معصومان علیهمالسلام بر میآید:
قرآن و حدیث نیز قانونهای علمی را که برای توده آوردند طوری بیان کردند، که مردم میفهمند، لکن علوم قرآن و حدیث را همه کس نمیتواند بفهمد و برای همه کس هم نیامده است، بلکه بعضی از آنها رمز است میان گوینده و یک دسته خاصی... در قرآن از این گونه رمزهاست که حتی به حسب روایات جبرئیل هم که قرآن را آورد خود نمیدانست معنی آن را، فقط پیغمبر اسلام و هر کس را او تعلیم کرده، کشف این رمزها را میتوانستند بنمایند، مانند همان حروفی که در اول سوره هاست.»
با تکیه بر زبان و ظواهر آیات قرآن کریم تنها میتوان قطرهای از بحر مواج و ذرهای از اقیانوس بیکران علوم الهی را به دست آورد، لیکن احاطه کامل بر حقیقت قرآن و معرفت بر همه زوایای تو در تو و ابعاد
ظاهر و باطن این کتاب وحیانی به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و معصومان اختصاص دارد و تحمل آن برای هیچکس جز ایشان ممکن نخواهد بود.
کتاب تکوینی الیه و اولیای خدا که همه کتابهای آسمانی اند، فرود آمدگان از نزد خداوند حکیم و علیم و حاملان قرآن تدوینی میباشد، و هیچکس جز اولیای پسندیده حق را یاری حمل ظاهر و باطن آن نیست چنانکه از امامان
اهل بیت علیهمالسلام روایت شده است. در
کافی از
امام باقر علیهالسلام روایت میکند که فرمود:کسی جز جانشینان پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نمیتوانند ادعا کنند
دقت در مجموع مباحث گذشته، خواننده گرامی را بر دیدگاه حضرت امام خمینی (قدس سره) در مسألهامکان فهم قرآن»، مبنای اصولی و چگونگی پاسخگویی به سئوالات مرتبط با آن، واقف میسازد. بر طبق این دیدگاه تردیدی باقی نمیماند که قرآن کریم کتاب هدایت انسانها به سر منزل مقصود است، زبان آن عامه مردم و ظواهر آیات آن قابل تمسک و فهم برای همگان با رعایت
شرایط و مقدمات لازم است؛ اگر چه این امر با
تفسیر قرآن به کلی متفاوت است و بشر عادی از معرفت کامل نسبت به ابعاد گوناگون و حقایق ناب، اسرار و رموز و تأویل آیات متشابه به آن ناتوان و علی الدوام محتاج تعلیم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و
اهل بیت گرامی او علیهمالسلام میباشد.
فهم مقاصد بلند قرآن کریم با تکیه بر زبان و ظواهر آن، گر چه امری ممکن است، لیکن از آنجا که حقیقت قرآن نوری است که از منبع لا یزال علوم الهی به منظور روشن نمودن زندگی آدمیان نازل شده است، از این رو قرار گرفتن در معرض تابش مستقیم آن، مستلزم شناخت و رفع موانعی است که انسانها را از دریافت حقایق آن محروم ساختهاند. حضرت امام (قدس سره) از این موانع، به حجابهای استفاده از قرآن تعبیر کرده، می فرمایند:
کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه
قرائت کنند به مبدأ
نور و مبدأ علی نزدیک شوند این نمیشود الا اینکه حجابها برداشته بشود.»
در ذیل، پارهای از حجابهای درک حقایق قرآن را از دیدگاه حضرت امام به اختصار آوردهایم:
تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خود بینیهاست، تا گرفتار چیزهایی که در باطن نفس خود ایجاد کرده است، از ظلماتی که بعضها فوق بعض است، لیاقت پیدا نمیکند انسان که این نور الهی در قلب او منعکس بشود.»
در باور حضرت امام، خود بینی از جمله بزرگترین حجابهایی است که هر یک از انسانهای مرتبط با قرآن کریم را به نحوی از درک حقایق و نور آن محروم کرده و اختصاص به گروه معینی ندارد:
و این شاهکارهای مهم شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان جلوه دهد و
انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست هر چیز را از چشم ساقط کند. مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع کند... و حمله قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق کند... و اصحاب ادبیت را به همان صورت بی مغز راضی کند... و اهل تفاسیر - به طور معمول را - سر گرم کند به وجوه قرائات... و اهل علوم را نیز قانع کند فقط به دانستن
فنون دلالات و وجوه احتجاجات و امثال آن. حتی فیلسوف و حکیم و عارف اصطلاحی را محبوس کند در حجاب غلیظ اصطلاحات و مفاهیم و امثال آن.»
یکی از دیگر از حجب، حجاب آرای فاسده و مسالک و مذاهب باطله است؛ که گاهی از سؤ استعداد خود شخصی است و اغلب از تبعیت و
تقلید پیدا شود، و این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده.»
یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیْ است اعتقاد به آن است که جز آنکه مفسرین نوشته یا فهمیدهاند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست، و تفکر و تدبر در آیات شریفه را به
تفسیر به رأی که ممنوع است اشتباه نمودهاند.»
یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از
طغیان و سر کشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان است که
قلب را حاجب شود از ادراک حقایق.»
از حجب غلیظه، که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حب دنیا است که به واسطه آن
قلب، تمام هم خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیاوی شود؛ و قلب به واسطه این محبت از ذکر خدا غافل شود و از ذکر و مذکور اعراض کند.»
ای قرآن، ای تحفه آسمانی و ای هدیه رحمانی، تو را خدای جهان برای زنده کردن دلهای ما و باز کردن
گوش و
چشم توده فرستاده، تو نور هدایت و راهنمای سعادت ما هستی، تو میخواهی ما را از منزل حیوانی، به اوج انسانی و جوار رحمانی برسانی، فسوساً که آدمیزادگان قدر تو را ندانسته و پیروی از تو را فرض خود نشمردند، اسفا که قانونهای تو در جهان عملی نشد، تا همین ظلمتخانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان که خود را متمدنین جهان میداند رشک
بهشت برین شود و
عروس سعادت در همین جهان در آغوش همه درآید.
فصلنامه بینات، پاییز ۷۸، برگرفته از مقاله «امکان و موانع فهم صحیح قرآن کریم از منظر امام خمینی».