انذار بنی اسرائیل (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند
بنی اسرائیل را در موقعیتهای مختلف از مواردی
انذار میدهد که از نظر میگذرانیم.
خداوند به بنی اسرائیل، نسبت به
حسابرسی در
قیامت هشدارمی دهد.
وقلنا من بعده لبنی اسرءیل اسکنوا الارض فاذا جآء وعد الاخرة جئنا بکم لفیفا.
و پس از او به بنی اسرائیل گفتیم: در آن سرزمین ساکن شوید و چون
وعده آخرت رسد همه شما را با هم محشور میکنیم بیشتر مفسران گفتهاند: منظور از «وعد الاخرة» وعده عالم آخرت است.
خداوند به
پیمان شکنان
بنی اسرائیل ، از شدیدترین عذابها در قیامت
انذار میدهد.
واذ اخذنا میثـقکم لاتسفکون دماءکم ولاتخرجون انفسکم من دیـرکم ثم اقررتم وانتم تشهدون• ثم انتم هـؤلاء تقتلون انفسکم وتخرجون فریقا منکم من دیـرهم تظـهرون علیهم بالاثم والعدون وان یاتوکم اسـری تفـدوهم وهو محرم علیکم اخراجهم افتؤمنون ببعض الکتـب وتکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا ویوم القیـمة یردون الی اشد العذاب وما الله بغـفل عما تعملون.
و آن هنگام را که با شما
پیمان نهادیم که
خون هم مریزید و یکدیگر را از خانمان آواره مسازید و شما به
پیمان گردن نهادید و خود بر آن گواه هستید. • پس شما چنین جماعتی هستید که یکدیگر را میکشید و گروهی از خود را از خانمانشان آواره میکنید و بر ضد آنها به
گناه و بیداد به همدستی یکدیگر برمی گزیند خیزید و اگر به
اسارت شما درآیند در برابر آزادیشان فدیه میگیرید و حال آنکه بیرون راندنشان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از کتاب
ایمان میآورید و بعض دیگر را انکار میکنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز
قیامت به سختترین وجهی شکنجه میشود و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
یعنی تنها
خواری و
ذلت دنیوی برای آنان کافی نیست و جبران گناه آنان را نخواهد نمود بلکه در
روز قیامت نیز گرفتار
عذاب بزرگی خواهند شد و آن عذابی است که خداوند برای دشمنانش آماده نموده و امید
آزادی به هیچ وجه در آن را ندارد.
موسی علیهالسّلام به
گوساله پرستان بنی اسرائیل از عذاب سخت الهی هشدار داد.
فرجع موسی الی قومه غضبـن اسفا قال یـقوم الم یعدکم ربکم وعدا حسنا افطال علیکم العهدام اردتم ان یحل علیکم غضب من ربکم فاخلفتم موعدی.
موسى
خشمگین و اندوهناك به سوى
قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان
وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مى خواستيد
غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كرديد؟!»
خداوند به بنی اسرائیل، درباره
افساد در زمین هشدار میدهد.
اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم کلوا واشربوا من رزق الله ولاتعثوا فی الارض مفسدین.
و به یاد آرید آن گاه را که
موسی برای قوم خود آب خواست. گفتیم: عصایت را بر آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن بگشاد. هر گروهی آبشخور خود را بدانست. از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین به
فساد سرکشی مکنید
" لا تعثوا" از ماده" عثی" (بر وزن مسی) به معنی فساد شدید است، منتهی این کلمه بیشتر در مفاسد اخلاقی و معنوی به کار میرود در حالی که ماده" عیث" که از نظر معنی شبیه آن است بیشتر به مفاسد حسی اطلاق میگردد، بنا بر این جمله" لا تعثوا" همان معنی مفسدین را میرساند، ولی با تاکید و شدت بیشتر.
این احتمال نیز وجود دارد که مجموع جمله اشاره به این حقیقت باشد که فساد در آغاز از نقطه کوچکی شروع میشود و سپس گسترش مییابد و تشدید میگردد و این درست همان چیزی است که از کلمه" تعثوا" استفاده میشود، به تعبیر دیگر" مفسدین" اشاره به آغاز برنامههای فسادانگیز است و" تعثوا" اشاره به ادامه و گسترش آن.
خداوند به بنی اسرائیل عصر
بعثت، با یادآوری سرگذشت مسخ
اصحاب سبت
هشدار و انذارمی دهد.
ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خـسـین• فجعلنـها نکـلا لما بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتقین.
و شناختهاید آن گروه را که در آن روز شنبه از حد خود تجاوز کردند، پس به آنها
خطاب کردیم: بوزینگانی خوار و خاموش گردید• و آنها را
عبرت معاصران و آیندگان و اندرزی برای پرهیزگاران گردانیدیم.
خلاصه ماجرا چنین بود: " خداوند به
یهود دستور داده بود، روز"
شنبه" را
تعطیل کنند، گروهی از آنان که در کنار دریا میزیستند به عنوان
آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهی نگیرند، ولی از قضا روزهای شنبه که میشد، ماهیان فراوانی بر صفحه آب ظاهر میشدند، آنها به فکر
حیله گری افتادند و با یک نوع کلاه شرعی روز شنبه از آب ماهی گرفتند، خداوند آنان را به جرم این نافرمانی مجازات کرد و چهره شان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت".
خداوند به سنگدلان بنی اسرائیل، مبنی بر نظارت دقیق او بر کردارشان انذار و
هشدار داده.
واذ قال موسی لقومه... • ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارة او اشد قسوة وان من الحجارة لما یتفجر منه الانهـر وان منها لما یشقق فیخرج منه الماء وان منها لما یهبط من خشیة الله وما الله بغـفل عما تعملون.
و به یاد آرید آن هنگام را که موسی به قوم خود گفت: • پس از آن دلهای شما چون سنگ، سخت گردید، حتی سخت تر از سنگ که از سنگ گاه جویها روان شود، و چون شکافته شود آب از آن بیرون جهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشیب فرو غلتد، و خدا از آنچه میکنید
غافل نیست.
خداوند به
بنی اسرائیل زمان
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نسبت به تکرار رفتار پیشینیان خویش، (نقض میثاق،
تکذیب و
قتل انبیا) هشدار میدهد.
لقد اخذنا میثـق بنی اسرءیل وارسلنآ الیهم رسلا کلما جآءهم رسول بما لاتهوی انفسهم فریقا کذبوا وفریقا یقتلون• وحسبوا الاتکون فتنة فعموا وصموا ثم تاب الله علیهم ثم عموا وصموا کثیر منهم والله بصیر بما یعملون.
ما از بنی اسرائیل
پیمان گرفتیم و پیامبرانی برایشان فرستادیم. هر گاه که پیامبری چیزی میگفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را
تکذیب میکردند و گروهی را میکشتند. • و پنداشتند که عقوبتی نخواهد بود. پس
کور و
کر شدند. آن گاه خدا
توبه شان بپذیرفت. باز بسیاری از آنها کور و کر شدند. هر چه میکنند خدا میبیند.
فعل مضارع «یعملون» به رغم
ماضی آوردن فعلهای گذشته، (حسبوا، فعموا و صموا) میفهماند که جمله «والله بصیر...» ناظر بر بنی اسرائیل زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز است.
مقصود این است که پیامبران خدا از ایشان،
پیمان گرفتهاند که به محمد ص
ایمان آورند و به او
اقرار کنند. و بقولی: یعنی خداوند از ایشان
پیمان گرفته است که در
توحید،
اخلاص داشته باشند و بدستورات خدا عمل کنند و پیامبران خدا و بشارتهای مربوط به
پیامبر آخر الزمان را
تصدیق کنند. بدیهی است که این پیمان را خداوند از یهودیان معاصر پیامبر گرامی اسلام نگرفته بود، بلکه از پدران آنها گرفته بود، لکن از آنجا که آنها این پیمان را در کتابهای خود خوانده بودند و به صحت آن
اعتراف داشتند، خداوند آنها را بیاد آن پیمان میاندازد و با آنها به
احتجاج میپردازد و مورد سرزنش قرار میدهد.
خداوند به بنی اسرائیل، بعد از اعطای حاکمیت هشدار
نظارت بر اعمالشان را داده است.
قال موسی لقومه... • قالوا اوذینا من قبل ان تاتینا ومن بعد ما جئتنا قال عسی ربکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الارض فینظر کیف تعملون.
زجاج گوید: «عسی» برای امیدواری است اما هر گاه این کلمه را خداوند بکار برد، وعده آن حتمی است. یعنی: خداوند
واجب کرده است که دشمن شما را نابود کند و سرزمین ایشان را بدست شما بسپارد، تا ببینید شما چه میکنید. بدیهی است که خداوند مردم را بعلم خود
کیفر و
پاداش نمیدهد بلکه بعمل خودشان. از اینرو میگوید: تا بنگرد که شما چه میکنید. این معنی از زجاج است. برخی گویند: شما را آزمایش میکند و به شما
نعمت میدهد تا شکر شما را ظاهر کند. همانطوری که شما را دچار محنت کرد تا
صبر شما ظاهر شود. مثل: «و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین» (محمد ۳۱: شما را
آزمایش میکنیم تا مجاهدان و صابران شما را معلوم کنیم) سرانجام این وعده تحقق یافت و دشمن از میان رفت و
بنی اسرائیل بر مصر تسلط یافتند.
خداوند به متکبران بنی اسرائیل، درباره محروم ساختن آنان از
نعمت هدایت هشدار داده است.
.... فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا باحسنها ساوریکم دار الفـسقین• ساصرف عن ءایـتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق وان یروا کل ءایة لایؤمنوا بها وان یروا سبیل الرشد لایتخذوه سبیلا وان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا..
و برای او در
الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم و بیانی از هر چیز کردیم- «پس آن را با
جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد! » • بزودی کسانی را که در روی زمین بناحق
تکبر میورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف میسازم! آنها چنانند که اگر هر آیه و نشانهای را ببینند، به آن
ایمان نمیآورند اگر راه
هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند! (همه اینها) بخاطر آن است که آیات ما را
تکذیب کردند، و از آن غافل بودند!
«ساصرف...» به منزله تفسیر برای «ساریکم دار الفاسقین» و دربردارنده هشدار است.
بحثی که در این دو آیه آمده است در حقیقت یک نوع نتیجه گیری از آیات گذشته در زمینه سرنوشت
فرعون و فرعونیان و سرکشان بنی اسرائیل است، خداوند در این آیات این حقیقت را بیان میکند که اگر فرعونیان و یا سرکشان بنی اسرائیل با مشاهده آن همه
معجزات و شنیدن آن همه
آیات الهی به راه نیامدند به خاطر آن است که ما افراد
متکبر و خودخواه را که در برابر حق جبهه گیری میکنند- به
جرم اعمالشان- از قبول حق باز میداریم و به تعبیر دیگر اصرار و ادامه به سرکشی و تکذیب آیات الهی آن چنان در فکر و
روح انسان اثر میگذارد که به صورت موجودی انعطاف ناپذیر و غیر قابل نفوذ در برابر حق درمی آید.
لذا نخست میفرماید: " بزودی کسانی را که در زمین، به غیر
حق تکبر ورزیدند از آیات خود، منصرف میسازیم" (ساصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق).
خداوند به بنی اسرائیل، در پذیرفته نشدن هیچ گونه
شفاعت و
فدیه و عوضی از آنان در
قیامت هشدار میدهد.
یـبنی اسرءیل... • واتقوا یوما لاتجزی نفس عن نفس شیـا ولایقبل منها شفـعة ولایؤخذ منها عدل ولا هم ینصرون.
ای بنی اسرائیل! • و از آن روز بترسید که کسی
مجازات دیگری را نمیپذیرد و نه از او
شفاعت پذیرفته میشود و نه غرامت از او قبول خواهد شد و نه یاری میشوند
مفسران میگویند حکم این آیه (که شفاعت پذیرفته نمیشود) مخصوص
یهود است که میگفتند چون ما فرزندان پیامبران هستیم پدرانمان از ما دستگیری خواهند نمود.
خداوند با این آیات، آنان را ناامید کرده است و اگر چه بیان، کلی است ولی مقصود ابطال
عقیده یهود است نه رد شفاعت بطور کلی زیرا اصل شفاعت رسول اکرم، امری است مسلم و غیر قابل انکار بین همه مسلمانان و اگر اختلافی وجود دارد در خصوصیات و کیفیت آن میباشد.
ما معتقدیم شفاعت آن حضرت در رد ضررها و نجات دادن از
عذاب است نسبت بمسلمانانی که
گناه کردهاند ولی نه بآن حد و درجه که از شفاعت محروم شوند.
ولی
معتزله میگویند: شفاعت در زیاد کردن منافع و پاداش نیکوکاران و
توبه کنندگان است نه گناهکاران.
و نیز بعقیده ما این شفاعت همانطور که برای رسول اکرم است برای یاران برگزیده آن حضرت و
ائمه اطهار علیهمالسّلام و مؤمنین و صلحاء نیز میباشد و خداوند بدست آنان بسیاری از گناهکاران را نجات خواهد داد.
مؤید عقیده ما روایتی است از رسول اکرم که مورد قبول همه میباشد و آن حضرت فرمود من شفاعتم را برای مرتکبان
گناهان کبیره ذخیره کرده ام.
باز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: من در
روز قیامت شفاعت میکنم و قبول میشود و علی شفاعت میکند و قبول میشود و
اهل بیت من شفاعت میکنند و قبول میشود و کمترین شفاعتی که
مؤمن کند آنست که چهل نفر از برادران مسلمان خودش را که سزاوار آتشاند نجات بخشد.
یـبنی اسرءیل... • واتقوا یوما لاتجزی نفس عن نفس شیـا ولایقبل منها عدل ولاتنفعها شفـعة ولا هم ینصرون.
ای بنی اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید! و (نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم! • از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری
دفاع نمیکند و هیچ گونه عوضی از او قبول نمیشود و شفاعت، او را سود نمیدهد و (از هیچ سویی) یاری نمیشوند!
خداوند به بنی اسرائیل، درباره
حبط اعمال آنان در صورت
تکذیب آیات الهی و
روز قیامت انذار و هشدار میدهد.
.... فخذها بقوة وامر قومک یاخذوا... • والذین کذبوا بـایـتنا ولقآء الاخرة حبطت اعمــلهم هل یجزون الا ما کانوا یعملون.
«پس آن را با جدیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! • و کسانی که آیات، و دیدار رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود میگردد آیا جز آنچه را عمل میکردند پاداش داده میشوند؟
حبط عمل و بی اجر بودن آن، خود یک نحو
کیفر است، زیرا همانطوری که گفته شد پاداش هر عمل، نیکی خود عمل است و وقتی عمل نیک بی اجر باشد پس در حقیقت بی اجر کردن آن خود یک نحو کیفر است، چون نتیجه بی اجر شدن حسنات کسی که هم حسنات دارد و هم سیئات این است که چنین کسی جز کیفر سیئات پاداش دیگری نداشته باشد.
خداوند به بنی اسرائیل، مبنی بر
عذاب شدید در صورت
ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی هشدار و انذار میدهد.
واذ قال موسی لقومه... • واذ تاذن ربکم لـئن شکرتم لازیدنکم ولـئن کفرتم ان عذابی لشدید.
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که
موسی به قومش گفت: • و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است! »
این آیه ممکن است دنباله کلام
موسی به بنی اسرائیل باشد که آنها را در برابر آن
نجات و پیروزی و نعمتهای فراوان دعوت به شکرگزاری کرد، و وعده فزونی
نعمت به آنها داد، و در صورت
کفران تهدید به عذاب نمود، و نیز ممکن است یک جمله مستقل و
خطاب به مسلمانان بوده باشد، ولی به هر حال از نظر نتیجه چندان تفاوت ندارد، زیرا اگر خطاب به بنی اسرائیل هم باشد به عنوان درسی سازنده برای ما در قرآن مجید آمده است.
جالب اینکه در مورد
شکر با
صراحت میگوید لازیدنکم (مسلما نعمتم را بر شما افزون خواهم کرد) اما در مورد کفران نعمت نمیگوید شما را مجازات میکنم بلکه تنها میگوید" عذاب من شدید است" و این تفاوت تعبیر دلیل بر نهایت
لطف پروردگار است.
بعضی از مفسرین گفتهاند: آیه" و اذ تاذن"، کلام ابتدایی نبوده و همانند" اذ قال موسی "
خطاب به
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیست، بلکه بقیه کلام موسی بوده و
عطف بر" نعمة الله علیکم" است، و تقدیر کلام چنین است که موسی گفت: " به یاد آورید نعمتی را که خدا به شما ارزانی داشت، و به یاد آورید زمانی را که پروردگارتان اعلام داشت... ". ولی این وجه، همانطور که گفتیم، با
سیاق کلام مناسبت ندارد.
خداوند به بنی اسرائیل، نسبت به
فرجام کفر و فسادگری در زمین هشدار و انذار میدهد.
وقضینآ الی بنی اسرءیل فی الکتـب لتفسدن فی الارض مرتین ولتعلن علوا کبیرا• فاذا جآء وعد اولـیهما بعثنا علیکم عبادا لنآ اولی باس شدید فجاسوا خلـل الدیار وکان وعدا مفعولا• عسی ربکم ان یرحمکم وان عدتم عدنا وجعلنا جهنم للکـفرین حصیرا.
ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. •
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضد شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند•
امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هر گاه برگردید، ما هم بازمی گردیم و جهنم را برای کافران، زندان سختی قرار دادیم.
در اینجا «وعد» مصدر و بجای مفعول یعنی «موعود» قرار گرفته است. یعنی: همین که نخستین فساد شما صورت گرفت، بندگانی از خویش که صاحب شوکت و نیرو هستند، بر شما مسلط میگردانیم تا شما را سر کوفت دهند و بکیفر
کفر و سرکشی خود گرفتار شوید. این آیه، شبیه انا ارسلنا الشیاطین علی الکافرین تؤزهم ازا (مریم ۸۳: ما شیطانها را بسوی کافرها فرستادهایم و بر آنها مسلطشان ساختهایم تا آنها را
تحریم کنند) میباشد. این معنی از حسن است
خداوند به بنی اسرائیل، جهت پرهیز از
کفر و
دین فروشی هشدار میدهد.
یـبنی اسرءیل... • وءامنوا بما انزلت مصدقا لما معکم ولاتکونوا اول کافر به ولاتشتروا بـایـتی ثمنا قلیلا وایی فاتقون.
ای فرزندان اسرائیل• و به آنچه نازل کردهام(قرآن ) ایمان بیاورید! که نشانههای آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانههای قرآن و پیامبر
اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید! ) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!
و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا... در
شان نزول این آیه از حضرت
امام محمد باقر علیهالسّلام نقل شده است که فرمود: جمعی
یهود از چون
حی بن اخطب و
کعب بن الاشرف بر یهود فرض و لازم کرده بودند که هر سال غذا و طعامی بدانان دهند و چون اسلام، این حکم را
باطل نمود آنان بانکار صفت رسول اکرم که در
تورات بود پرداختند و آیات تورات را
تحریف کردند تا هم چنان آنچه از مردم میگرفتند باقی بماند و منظور از «ثمن قلیل» (بهاء کم) در این آیه همین است که آیات کتاب را بدان نفروشند.
و ایای فاتقون- در این عمل خود، و انکار محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از خدا بترسید و باکی نداشته باشید از اینکه غذای کمی از دست شما میرود.
بدیهی است این آیه که می فرماید: آیات خدا را بهاء کم نفروشید معنایش آن نیست که با بهاء زیاد اشکال ندارد بلکه منظور این است که بهاء هر چه بالاتر باشد باز هم نسبت باین آیات، ناچیز است و هیچ چیز نمیتواند برابر آنها باشد مانند آیه کریمه: «و من یدع مع الله الها آخر لا برهان له به» (هر که با خدای یگانه خدای دیگری بخواهد که برهان ندارد) معنایش این است که اصلا نمیتواند
برهان و دلیل داشته باشد.
ضمنا این آیه
دلالت بر حرام بودن
رشوه گرفتن برای بیان احکام دینی را دارد زیرا آنچه بیان میشود یا مطابق قانون خدا است که باید بگویند و یا مخالف آن است که باید ترک کنند و در هر حال رشوه گرفتن بر آن دو
حرام و ناروا است.
و این خطاب نه تنها متوجه علماء
یهود است بلکه
روحانی نمایان دنیا پرست و مزدوران دستگاهها از
ملت اسلام را نیز شامل است که برای خشنودی صاحبان
قدرت و جباران و برای کسب ثروت و جاه حاضرند آیات خدا و
احکام دین را تغییر دهند و آنها را مطابق میل هوا پرستان
تفسیر و تاویل نمایند.
خداوند به بنی اسرائیل، بر مؤاخذه آنان به جهت کتمان حقایق از سوی ایشان هشدار داده است.
واذ قال موسی لقومه... • او لایعلمون ان الله یعلم ما یسرون وما یعلنون.
و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به
قوم خود گفت: • آیا اینها نمیدانند خداوند آنچه را پنهان میدارند یا آشکار میکنند میداند؟
قتاده و ابو العالیه گویند منظور از آیه شریفه این است: آیا نمیدانند که خداوند آگاهست از
کفر و تکذیبی که نسبت به
پیامبر دارند در موقع خلوت با یکدیگر و از اظهار ایمانی که هنگام برخورد با مؤمنان و یاران او می نمایند تا آنها را
خشنود سازند
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انذار بنی اسرائیل (قرآن)».