• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

انس‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اُنس در لغت به معنای آرام و قرار یافتن قلب بر اثر نزدیک شدن به چیزی است
[۱] المصباح المنیر، احمد فیّومی، ص۲۵.
و
[۲] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی ،ج۱، ص۱۶۰.
و در مقابلش کلمه‌ وحشت قرار دارد.
[۳] النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، عزالدین علی ابن‌اثیر ،ج۱، ص۷۵.





این واژه به ضم همزه وسکون نون تلفظ می شود.



در اصطلاح عرفان و اخلاق، مقصود از اُنس؛ شادی و سرور عاشق است از این‌که غرق تماشای یار گشته و محو تماشای اوست و در این حال، دل متوجه چیز دیگری نیست و آنچه می‌بیند جمال محبوب خویش است.
[۴] معراج‌السعاده، احمد نراقی، ص۵۹۴.




مقام اُنس، موقعیت و جایگاه ویژه‌ای است که رسیدن به آن مقام در توانایی هر کسی نیست؛ چراکه مستلزم تلاش، مجاهدت و اخلاص است. هرکس خواهان اُنس با دیگری باشد، باید چنان عملکردی از خود نشان دهد که فرد مقابل به او اعتماد کامل نموده و رفتارهایش را مطابق میل خود یابد و این چیزی نیست که به آسانی قابل دست‌یابی باشد. بسیار دیده شده است که دو نفر باهم دوست هستند، اما انسی با یکدیگر ندارند. از این رو هر دوستی نمی‌تواند لایق این مقام گردد.

۳.۱ - انس با خداوند


امام علی علیه السلام می‌فرماید: «خدا به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد: هر کس، دوستی را دوست دارد به او اُنس می‌گیرد و هر کس به دوستی اُنس گرفت، گفته‏ او را تصدیق می‌کند و به کردارش خوشنود می‏شود... ای موسی؛ من تنها به محبّانم اختصاص دارم.»
[۵] ارشادالقلوب الی الصواب، حسن دیلمی ،ج۱، ص۱۰۰.
پاداش عظیم هم‌جواری با خداوند یگانه، تنها برای کسانی است که او را از صمیم قلب دوست داشته باشند؛ به عبارت دیگر، دوستی آن‌ها نه به خاطر ترس از عذاب خدا و نه به جهت رسیدن به پاداش است؛ بلکه تنها و تنها او را چون خداست دوست دارند. برای همین خداوند نیز پاداش چنین افرادی را اُنس با خود قرار می‌دهد.

۳.۲ - فراق از خداوند


هنگامی که رابطه اُنس میان دو دوست برقرار شد، چنان به یک‌دیگر دل می‌بندند که جدایی و فراق را بدترین عذاب برای خود می‌دانند و بسیار دیده می‌شود که عاشقی به جهت دوری از معشوق خویش دیگر زندگی را برای خود بیهوده می‌بیند. امیر مومنان علیه السلام در فرازی زیبا از دعای کمیل به درگاه خداوند چنین عرض می‌دارد: «آقا و سید و مولای من! گیرم که به عذابت صبر کردم، چگونه توانم بر فراقت شکیبایی ورزم؟»
[۶] الإقبال بالأعمال الحسنة، علی سید بن طاووس، ص۷۰۸ «فرازی از دعای کمیل».




کسی که طالب رسیدن به مقام اُنس است، می‌بایست که چند مرحله را پشت‌سر گزارد تا شایسته‌ این مقام گردد.
‌الف) طلب و خواستن: نخستین گام در این مسیر، اراده و خواستن اُنس با خداست. در دو جای دعای شریف جوشن کبیر که شب‌های قدر آن را زمزمه می‌کنیم، نکته‌ای ‌بسیار کلیدی به عنوان پیش شرط اُنس با خدا و استمرار آن آمده است. در یک فراز از دعا می‌فرماید: «ای آنکه تنها کسانی که خواستار اویند با او اُنس می‌گیرند»
[۷] مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۹۲.
و در فراز دیگری از دعا آمده «ای انیس و همدم مریدان»
[۸] مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۹۳.
؛ یعنی تا کسی خواستار ارتباط و هم‌نشینی با خدا نباشد نمی‌تواند به مقام اُنس دست یابد.
ب) محبت و دوستی: در گام بعد باید دانست که اُنس به خدا از آثار و ثمرات محبّت خداست و در حقیقت اُنس یکی از مقامات و جلوه‌های محبّت است.
[۹] احیاء العلوم، محمد غزالی ،ج۱۴، ص۱۱۷.
تنها راه تحصیل محبت خدا، معرفت و شناخت و تقویت آن است و تقویت معرفت در صورتی واقع می‌شود که دل از سرگرمی‌های دنیا و علاقه‌مندی و توجه به آن پاک گردد و دوستی غیرخدا را از دل بیرون کند؛ چه آن که خدا در اندرون هیچ‌کسی دو قلب قرار نداده است. البته دوست داشتن دنیا و آنچه که در آن است، مذموم و ناپسند نیست؛ بلکه دلخوش و سرگرم بودن به این امور دنیوی و چیزی را ورای اینها ندیدن است که زشت و ناپسند است. در این صورت است که انسان فکر می‌کند، بجز آنچه که در دنیا است، چیزی ارزش دوست داشتن را ندارد.
[۱۱] مجموعه آثار، مرتضی مطهری ،ج۲۲، ص۲۲۶.

ج) ذکر و یاد خدا: زمانی که در دل محبّت خدا جای گرفت، زبان و دل مشغول ذکر و یاد او می‌شود. ذکر و یاد محبوب از آثار و نتایج محبّت است و محبّ و عاشق همواره دوست دارد که از معشوق خود یاد کند. «و هر چه تذکر شدیدتر شود -خصوصاً در اوقات فراغت قلب- محبت افزون شود تا آن جا که حق تعالی‌ را از هر موجودی به خود رحیم‌تر و رئوف‌تر بیند، و حقیقت "أرْحَمُ الرّاحِمِینَ" را به نور بصیرت قلبی ببیند.»
[۱۲] شرح حدیث جنود عقل و جهل، روح‌الله خمینی (ره)، ص۲۰۴.
امیرمومنان علی علیه السلام می‌فرماید: «هرگاه دیدی خدایت تو را با یادش مأنوس نموده، بدان که دوستت دارد.»
[۱۳] تصنیف غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ص۱۸۸.




کسی که به مقام اُنس رسیده، خواهان خلوت‌گاهی است تا بتواند تنها و بی‌مزاحمت دیگران با معبود خویش راز و نیاز کند؛ اما نباید این خلوت‌گاه به گونه‌ای باشد که به کلّی ارتباط با دیگران قطع شود. ازاین‌رو دین اسلام برخی راه‌های صحیح خلوت و کناره‌گیری از دیگران را به مومنان آموخته که به پاره‌ای از این راه‌ها، اشاره می‌گردد:
۱) مناجات نیمه شب: بعضی از ساعت‌ها در شبانه روز، ساعت استراحت بسیاری از مردم است. برای همین می‌تواند خلوت‌گاه مناسبی برای دو دوست باشد. خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «دروغ می‌گوید هر که ادعای دوستی با من کند و چون شب فرا رسد به خواب رود و از من روی گرداند (که یاد من ننماید و از عبادت من غافل شود).»
[۱۴] ارشادالقلوب الی الصواب، حسن دیلمی ،ج۲، ص۱۹.
بهترین ساعاتی که برای خلوت با خداوند وجود دارد، ساعات میانی شب است که همه در خوابند و هیچ مزاحمی در میان نیست تا گفت و شنودهای دو دوست را بشنود. حال کیست که خدا را با تمام وجود دوست داشته باشد و شب را در خواب غفلت به سر برد و برای مناجات با حضرت رب‌ العالمین از جای برنخیزد؟ هرکه چنین ساعاتی را غنیمت شمرد و از آن برای یاد محبوب بهره جوید، تمام وجودش مملوّ از عشق او می‌شود.
۲) نماز: نماز به عنوان مهم‌ترین عبادت در جهت یاد خداست و به عنوان خلوت‌گاه میان بنده و خالق یاد می‌شود. در آیه‌ای از قرآن دو ویژگی برجسته نماز این چنین بیان شده است: «آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‏دارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند می‏داند شما چه کارهایی انجام می‏دهید!»
«گویا فرموده است: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه عاید تو می‏کند بیش از این حرف‌ها است، چون مهم‏تر از نهی از فحشاء و منکر این است که تو را به یاد خدا می‏اندازد و این مهم‏تر است، برای اینکه ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به یک انسان برسد، چون ذکر خدا کلید همه خیرات است و نه از فحشاء و منکرات نسبت به آن فایده‏ای (کوچک) و جزئی است.»
۳) اعتکاف: یکی از زیباترین آموزه‌های دین اسلام جهت خلوت با خدا، مسئله اعتکاف است که عبارت است از توقف در مساجد برای عبادت که حداقل آن سه روز است و شرط آن روزه داشتن و ترک بعضی دیگر از لذائذ است و سایر احکام آن در کتاب‌های فقهی ذکر شده است. اعتکاف، فرصت مناسبی است برای تصفیه روح و اُنس بیشتر با خالق یکتا. در حقیقت اعتکاف به معنای بریدن از دنیا و پناهنده‌شدن به خداست.
عبادات دیگری نیز در این میان وجود دارند که هریک به نوعی خلوت‌گاه مقصود است؛ عبادتی مثل دعا که یک پُل ارتباطی میان خالق و مخلوق است و جزء شیرین‌ترین و دل‌نشین‌ترین عبادات محسوب می‌شود؛ البته در این مجال کوتاه فرصت پرداختن و توضیح درباره یک‌یک آن عبادات نیست و به همین مقدار اکتفا می‌شود.



بر سر راه اُنس با خدا دو مانع بزرگ وجود دارد که عبور از آن دو در ابتدای امر سخت و دشوار می‌نماید؛ اما با کمی تلاش و کوشش به راحتی می‌توان از آن سد عبور کرد. این دو مانع عبارتند از:
‌۱) دنیادوستی: بزرگ‌ترین مانع در این مسیر دنیادوستی و جاگرفتن محبّت دنیا در دل است. به هر اندازه که اُنس با دنیا قوت یابد، از اُنس با خدا کاسته می‌شود. از فرمایشات امام کاظم علیه السلام است که هر عالم و دانشمندی که فریفته دنیا باشد، خداوند، حلاوت و شرینی محبت و مناجاتش را از دل او بیرون کند.
[۱۹] تحف العقول، حسن ابن‌ شعبه حرانی، ص۳۹۷.
البته باید دانست در صورتی دل‌بستن به دنیا مانع رسیدن به اُنس با خداست که انسان تمام همّتش را مصروف رسیدن به امور دنیایی کند؛ اما هرگاه دنیا وسیله‌ای شود که با کمک آن بتوان به دستورات خدا عمل نمود، و رضای او را جلب کرد، تبدیل به بهترین وسیله برای ایجاد رابطه‌ای دوستانه با خدا می‌شود.
[۲۰] ترجمه اصول کافی، سیدجواد مصطفوی ،ج۴، ص۲.( شرح حدیث اول از باب دوستی دنیا و حرص بر آن.)

۲) آلودگی به گناه: از دیگر موانعی که بر سر راه اُنس با خدا قرار دارد، آلوده بودن روح و نفس به پلیدی‌هاست. تا نفس از صفات نکوهیده پاک نگردد، لایق مقام اُنس نخواهد بود؛
[۲۱] آداب الصلاة، روح الله خمینی (ره)، ص۵۷.
چراکه مداومت بر ذکر که به عنوان مقدمه رسیدن به مقام اُنس است حاصل نمی‌شود مگر با تخلیه نفس از صفات رذیله.
[۲۲] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، سیده نصرت امین ،ج۱۰، ص۳۴۹.
در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی که در اعمال سحرهای ماه رمضان وارد شده، برخی دیگر از موانع برشمرده شده است
[۲۳] مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۳۳۴-۳۳۵.
که تنها به ذکر عناوین آنها بسنده می‌شود و توضیح هریک از آن‌ها و چگونگی مانع شدنشان مجالی دیگر می‌طلبد که در گنجایش این مقاله نخواهد بود:
‌۳) کوتاهی در رعایت حقوق الهی
‌۴) کفران نعمت
‌۵) دوری از هم‌نشینی با علما
‌۶) غفلت از یاد خدا
‌۷) شرکت در مجالس لغو و بیهوده
‌۸) شرم نداشتن از خدا



‌الف) دوری از مردم و نزدیکی به خدا: انس به هم‌نشینی با محبوب کلّ هستی، موجب می‌شود که انسان تا مدّتی از هم‌صحبتی با دیگران در هراس و وحشت باشد. امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرماید: «هرکه با خدا اُنس گرفت، در وحشت از مردم است و علامت اُنس با خدا هراس از مردم است.»
[۲۴] عدة الداعی و نجاح الساعی، احمد ابن فهدحلّی، ص۲۰۸.
و شیخ اجل سعدی شیرازی چه زیبا این معنا را به تصویر کشیده است که:
از آنگه که یارم کس خویش خواند دگر با کسم آشنایی نماند
به حقّش که تا حق جمـالـم نمود دگر هر چه دیدم خیالم نمود
به صــدقش چنان سر نهادم قدم که بینم جهان با وجودش عدم‏
دگر با کسم بر نیاید نفس که با او نماند دگر جای کس‏
ب) آرامش و طمأنینه: نگرانی، اضطراب، ترس، فقر و کاستی‌ها از عوامل برهم زننده آرامش انسان‌ها می‌باشند و در این میان تنها وجود تکیه‌گاهی محکم و پابرجاست که مایه آرامش است. پشتیبانی که هم دانای به مسائل و مشکلات و راه‌کارها باشد و هم توانا بر رفع نیازها. چنین موجودی آیا جز خدای قادر، عالم و غنی می‌باشد؟ بنابراین تنها یاد او و تکیه بر اوست که روح و جان آدمی را به آرامش حقیقی می‌رساند. امام حسن مجتبی علیه السلام در مناجاتش با خدا چنین راز و نیاز می‌کند: «ای کسی که وحشت‌کنندگان به او اُنس می‌گیرند»
[۲۶] مهج الدعوات و منهج العبادات، علی ابن طاوس، ص۱۴۳.

ج) انبساط در نیایش: از دیگر آثار اُنس که در اثر دوام و غلبه این حالت، پدید می‌آید، -در صورتی که نگرانی شوق و بیم دوری و حجاب، آن را بر هم نزند- نوعی انبساط خاطر و نشاط در گفتار و کردار و نیایش با خداوند است. در چنین حالی گاهی اوقات ممکن است که جملاتی بی‌پرده و بی‌پروا بر زبان بنده عاشق جاری شود که در نظر دیگران زشت بنماید. اما باید دانست که این حالت تنها اختصاص به مقام مونسین دارد و کسی که به این مقام راه نیافته اگر بخواهد در گفتار و کردار، خود را به آن‌ها شبیه سازد، بی‌شک هلاک شده و در آستانه کفر قرار خواهد گرفت.
[۲۷] راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، محسن فیض کاشانی، سیدمحمدصادق عارف ،ج۸، ص۱۰۲.




الف) انس قبل از فناء: نخستین مرتبه اُنس با خدا این است که سالک در مقام کشف، شاهد صفات خداوندی شده و غرق مطالعه صفات جمال و جلال حق می‌شود و محبّت خالق در قلب عاشق جای می‌گیرد و این محبّت آتشی در دل عاشق روشن می‌کند که هرچه غیر محبوب است را می‌سوزاند و محبّت دیگران را از میان می‌برد و باطن او را پاک و مطهر می‌سازد.
[۲۸] مجموعة رسائل الامام الغزالی، محمد غزالی، ص۱۲۲.

ب) انس بعداز فناء: این مقام مخصوص فانیان در ذات حقّ –جلّ و اعلی- می‌باشد. این مقام را نه می‌توان توصیف نمود و نه می‌توان حدّی برایش تعریف کرد و نه می‌توان به کنهش دست یافت؛ چراکه ذات حق را حدّی نیست؛ پس فانی در او نیز به بی‌نهایت می‌رسد.
[۲۹] منازل السائرین،عبدالله انصاری، ص۸۶.



 
۱. المصباح المنیر، احمد فیّومی، ص۲۵.
۲. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی ،ج۱، ص۱۶۰.
۳. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، عزالدین علی ابن‌اثیر ،ج۱، ص۷۵.
۴. معراج‌السعاده، احمد نراقی، ص۵۹۴.
۵. ارشادالقلوب الی الصواب، حسن دیلمی ،ج۱، ص۱۰۰.
۶. الإقبال بالأعمال الحسنة، علی سید بن طاووس، ص۷۰۸ «فرازی از دعای کمیل».
۷. مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۹۲.
۸. مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۹۳.
۹. احیاء العلوم، محمد غزالی ،ج۱۴، ص۱۱۷.
۱۰. احزاب/سوره۳۳، آیه۴.    
۱۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری ،ج۲۲، ص۲۲۶.
۱۲. شرح حدیث جنود عقل و جهل، روح‌الله خمینی (ره)، ص۲۰۴.
۱۳. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ص۱۸۸.
۱۴. ارشادالقلوب الی الصواب، حسن دیلمی ،ج۲، ص۱۹.
۱۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.    
۱۶. تفسیر المیزان، محمدحسین طباطبایی،ج۱۶، ص۱۳۶.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۱۸. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی،ج۱، ص۶۵۳.    
۱۹. تحف العقول، حسن ابن‌ شعبه حرانی، ص۳۹۷.
۲۰. ترجمه اصول کافی، سیدجواد مصطفوی ،ج۴، ص۲.( شرح حدیث اول از باب دوستی دنیا و حرص بر آن.)
۲۱. آداب الصلاة، روح الله خمینی (ره)، ص۵۷.
۲۲. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، سیده نصرت امین ،ج۱۰، ص۳۴۹.
۲۳. مفاتیح الجنان، عباس قمی، ص۳۳۴-۳۳۵.
۲۴. عدة الداعی و نجاح الساعی، احمد ابن فهدحلّی، ص۲۰۸.
۲۵. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸.    
۲۶. مهج الدعوات و منهج العبادات، علی ابن طاوس، ص۱۴۳.
۲۷. راه روشن(ترجمه المحجة البیضاء)، محسن فیض کاشانی، سیدمحمدصادق عارف ،ج۸، ص۱۰۲.
۲۸. مجموعة رسائل الامام الغزالی، محمد غزالی، ص۱۲۲.
۲۹. منازل السائرین،عبدالله انصاری، ص۸۶.




سایت پژوهه    



جعبه ابزار