• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بلال1

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیاتی که در شأن بلال نازل شده در مقاله زیر بررسی می کنیم.



مفسران جز آیه ۴۹ حجرات که به روایتی اختصاصاً در شان بلال نازل شده است آیات متعدد دیگری را هم درباره جمعی دانسته‌اند که بلال از جمله آنها بوده است. در برخی روایات، آیاتی که در مورد مؤمنان تهیدست و مستضعف نازل شده بر او تطبیق شده است:

۱.۱ - پس از فتح مکه

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به بلال فرمان داد بر پشت بام کعبه رفته، اذان بگوید. عتاب بن اُسید گفت: سپاس خدا را که پدرم مُرد و امروز را ندید. حارث بن هشام گفت: آیا محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم غیر از این کلاغ سیاه کسی نیافت تا برایش اذان بگوید. ابوسفیان گفت: می‌ترسم چیزی بگویم و خدای محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به او خبر دهد. در پی این ماجرا جبرئیل فرود آمد و رسول خدا را از گفتار آنان باخبر کرد و آیه ۱۳ حجرات نازل شد و آنان را از ناسزا گفتن، عیبجویی و فخرفروشی به نسب و ثروت باز داشت: «یـاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکُم مِن ذَکَر و اُنثی وجَعَلنـکُم شُعوبـًا وقَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللّهِ اَتقـکُم اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر
[۳] اسباب النزول، ص۳۳۵.
[۴] کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۳.
[۵] مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۳.
ای مردم ما شما را از یک مرد و زن بیافریدیم و شما را شاخه‌ها و تیره‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید. هر آینه گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خدا دانا و آگاه است».


از مقاتل و کلبی و نقاش روایت شده است که برخی از مشرکان به سبب موقعیت اجتماعی خود بر این باور بودند که با پذیرش اسلام با فرودستانی چون بلال همسان خواهند شد و آنان بر اثر پیشینه خود بر نو مسلمانان برتری می‌جویند! که آیه «و جَعَلنا بَعضَکُم لِبَعض فِتنَةً» و برخی از شما را وسیله آزمون برخی دیگر ساختیم»
[۶] تفسیر بغوی، ج۳، ص۳۱۰.
[۷] تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۵.
نازل شد.


به نقل مقاتل در پی تمسخر مسلمانان فقیر از جمله بلال توسط بنی تمیم آیه ۱۱ حجرات: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لایَسخَر قَومٌ مِن قَوم عَسی اَن یَکونوا خَیرًا مِنهُم» نازل شد و خداوند مؤمنان را از تمسخر یکدیگر بازداشت.
[۱۱] تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۱۳.



ابن عباس می‌گوید: ابوجهل و دیگر سران قریش، ضمن تمسخر برخی از مؤمنان از جمله بلال ایمان آنان را مبنای انکار رسالت پیامبر می‌دانستند و می‌گفتند: اگر آیین او حق بود اشراف ما از او پیروی می‌کردند نه اینان، که آیه ۲۱۲ بقره نازل شد:
[۱۳] مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۰-۵۴۱.
[۱۴] تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۱.
«زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَروا الحَیوةُ الدُّنیا و یَسخَرونَ مِنَ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ اتَّقَوا فَوقَهُم یَومَ القِیـمَةِ» و جایگاه مؤمنان فقیر را در قیامت برتر از کافران دانست.


جمعی از مفسران آورده‌اند که ابوجهل، ولید بن مغیره و دیگر سران مشرک هنگامی که در جهنّم عمّار، صهیب، بلال و... را در کنار خود نمی‌بینند می‌گویند: چرا کسانی را که از اشرار می‌پنداشتند در آتش دوزخ نمی‌بینند... : «وقالوا ما لَنا لا نَری رِجالاً کُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الاَشرار اَتَّخَذنـهُم سِخریـًّا اَم زاغَت عَنهُمُ الاَبصـر».
[۱۶] جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۳، ص۲۱۶.
[۱۷] مجمع البیان، ج۸، ص۷۵۵.
[۱۸] الدرالمنثور، ج۷، ص۲۰۱.



بنا به نقل کلبی ذیل آیه ۴۹ اعراف: «اَهـؤُلاءِ الَّذینَ اَقسَمتُم لا یَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحمَة... = آیا اینان بودند که سوگند یاد می‌کردید خدا رحمتی (بخشایش و نعمتی) به ایشان نرساند...»، در قیامت به سران شرک خطاب می‌شود که آیا بلال و دیگر مؤمنان فقیر نبودند که سوگند یاد می‌کردید مشمول رحمت الهی نمی‌شوند.


هنگامی که گروهی از کافران بعد از مرگ با دیدن عذابهای الهی از خداوند درخواست بازگشت به دنیا برای جبران گذشته می‌کنند به آنان خطاب می‌شود که شما گروندگان به مرا مسخره می‌کردید: «اِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِن عِبادی یَقولونَ رَبَّنا ءامَنّا فَاغفِر لَنا... فَاتَّخَذتُموهُم سِخریـًّا حَتّی اَنسَوکُم ذِکری و کُنتُم مِنهُم تَضحَکون اِنّی جَزَیتُهُمُ الیَومَ بِما صَبَروا». از مقاتل و مجاهد روایت شده است که مراد از «فریق» در این آیه شریفه بلال و خباب و دیگر مؤمنانی هستند که برخی سران شرک آنها را مسخره می‌کردند.
[۲۲] تفسیر بغوی، ج۳، ص۲۷۰.
[۲۳] تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۱۰۳.



بنا به نظر طبرسی در ذیل آیه «اِنَّ الَّذینَ اَجرَموا کانوا مِنَ الَّذینَ ءامَنوا یَضحَکون» مقصود از «الّذین ءامنوا» یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مانند عمّار، خباب و بلال‌اند که مشرکان آنها را مسخره می‌کردند؛ ولی در قیامت این مؤمنان هستند که به کافران می‌خندند: «فَالیَومَ الَّذینَ ءامَنوا مِنَ الکُفّارِ یَضحَکون».
[۲۶] مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳.



به گفته قتاده مقصود از «الّذین ءامنوا» در آیه ۱۱ احقاف بلال و دیگر فقیران هستند که در آغاز دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به آن حضرت ایمان آوردند و سران خودخواه و متکبّر قریش می‌گفتند: اگر اسلام آیین خوبی بود هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیشی نمی‌گرفتند: «و قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا».
[۲۸] بحرالمحیط، ج۹، ص۴۳۷.



مفسران آورده‌اند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در جمع بلال و دیگر مؤمنان تهیدست نشسته بود. اشراف قریش خطاب به آن حضرت گفتند: ‌ای محمد! آیا به این افراد راضی شده‌ای و خداوند بر آنها منّت گذاشته است و ما باید دنباله رو آنان باشیم؟ هرگز! اینها را از خود دور کن. شاید از تو پیروی کنیم، که آیه ذیل نازل شد: «ولا تَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ والعَشِیِّ یُریدونَ وجهَهُ...» و کسانی را که پروردگار خویش را در بامداد و شبانگاه می‌خوانند و او را می‌خواهند از خود مران...».
[۳۰] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۶۲-۲۶۵.
[۳۱] مجمع البیان، ج۳، ص۴۷۲.
بعضی روایات نزول آیه ۵۱ را نیز در این ماجرا می‌دانند.
[۳۳] مسند احمد، ج۱، ص۶۹۲.
سدّی می‌گوید: نزول این آیات در پی پیشنهاد جمعی از «مؤلفة قلوبهم» بود که از آن حضرت خواستند تا جایگاه ویژه‌ای برای آنها قرار دهد که مؤمنان فقیر در آن حضور نداشته باشند.
[۳۵] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۶۳.
مکّی بودن سوره انعام شان نزول نخست را تایید می‌کند.
[۳۷] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۲۶، ۱۳۹.



شبیه این دو روایت نیز در سبب نزول آیات ۲۸-۲۹ کهف نقل شده است که خداوند در پی طرح این پیشنهاد خطاب به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: و خودت را با کسانی شکیبا بدار که پروردگارشان را بامداد و شبانگاه می‌خوانند و ذات یا خشنودی او را می‌خواهند و دیدگانت از آنان برنگردد از آن رو که آرایش زندگانی این جهان بخواهی، و از آن کس فرمان مبر که دل او را از یادمان غافل کرده‌ایم و از خواهش و هوس خویش پیروی کرده و کارش گزافکاری است: «واصبِر نَفسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ والعَشیِّ یُریدونَ وَجهَهُ ولا تَعدُ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زینَةَ الحَیوةِ الدُّنیا».
[۳۹] مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۸.
[۴۰] تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۸۵.
ابن عطیّه و ابوحیّان می‌گویند: مکی بودن سوره دلیل بر این است که این پیشنهاد سران مشرک مکّه بوده است،
[۴۲] المحرر الوجیز، ج۱۰، ص۳۹۳.
[۴۳] البحرالمحیط، ج۷، ص۱۶۶.
لیکن آلوسی می‌گوید: هر چند سوره مکی است؛ ولی این دو آیه در مدینه نازل شده است، زیرا بیشتر روایات، این پیشنهاد را از طرف «مؤلّفة قلوبهم» می‌دانند؛
[۴۴] روح المعانی، مج ۹، ج۱۵، ص۳۷۸.
ولی علامه طباطبایی سیاق آیات را با مدنی بودن آنها سازگار نمی‌داند.
احتمالاً آیه یاد شده در مکه در پی پیشنهاد اشراف قریش به پیامبر برای طرد مؤمنان تهیدست نازل شده است و مفسران نخستین بعد آن را بر جریانی مشابه که در مدینه رخ داده است تطبیق کرده‌اند.


بعضی گفته‌اند: مقصود از «الناس» در آیه شریفه «اَحَسِبَ النّاسُ اَن یُترَکوا اَن یَقولوا ءامَنّا و هُم لا یُفتَنون» آیا مردم پنداشته‌اند همین که به زبان گویند: ایمان آوردیم آنان را وا می‌گذارند و آزموده نمی‌شوند» عمّار، خباب، بلال و دیگر کسانی هستند که در مکه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ایمان آورده و به دست مشرکان شکنجه شدند. خداوند با بیان اینکه این شکنجه‌ها آزمایش الهی است آنان را به بردباری و مقاومت تشویق کرده است.
[۴۸] غررالتبیان، ص۴۰۰.



آیه ۱۰۶ نحل: «مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعدِ‌ایمـنِهِ اِلاّ مَن اُکرِهَ وقَلبُهُ مُطمـَئِنٌّ بِالایمـنِ ولـکِن مَن شَرَحَ بِالکُفرِ صَدرًا فَعَلَیهِم غَضَبٌ مِنَ اللّهِ و لَهُم عَذابٌ عَظیم» درباره مسلمانانی نازل شده که زیر فشار شکنجه مشرکان بر خلاف ایمان قلبی خود به زبان کفر می‌گفتند تا مشرکان از شکنجه آنها دست بردارند و ذیل این آیه روایات پرشماری نقل شده است که بلال حتی از اقرار زبانی به کفر هم امتناع ورزید.
[۵۱] تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۶۰۹.



بنا به نقلی آیه ۲۰۷ بقره که بر اساس روایات فراوان در لیلة المبیت و درباره علی بن ابی طالب نازل شده
[۵۳] البرهان، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۵.
[۵۴] روح المعانی، مج ۲، ج۲، ص۱۴۶.
[۵۵] المیزان، ج۲، ص۱۰۰.
بر مؤمنانی چون بلال که مورد آزار و شکنجه مشرکان قرار می‌گرفتند و مقاومت می‌کردند نیز تطبیق شده است: «و مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ واللّهُ رَءوفٌ بِالعِباد» و بعضی از مردم جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است».


بلال و دیگر یارانش پس از تحمّل شکنجه‌های فراوان برای ایمنی از آزار مشرکان به مدینه، هجرت کردند. قرآن کریم در وصف آنها می‌گوید: آنها که پس از ستم دیدن، در راه خدا هجرت کردند، در این دنیا جایگاه و مقام خوبی به آنها می‌دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگ تر است: «والَّذینَ هاجَروا فِی اللّهِ مِن بَعدِ ما ظُـلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِی الدُّنیا حَسَنَةً و لاََجرُ الاخِرَةِ اَکبَرُ لَو کانوا یَعلَمون».
[۵۸] تفسیر الوسیط، ج۳، ص۶۳.
[۵۹] اسباب النزول، ص۲۳۴.
[۶۰] مجمع البیان، ج۶، ص۵۵۶.
میبدی روایت می‌کند که نزول آیه ۱۱۰ این سوره نیز درباره بلال و دیگر مؤمنانی است که پس از تحمل شکنجه در راه خدا هجرت کردند.
[۶۱] کشف الاسرار، ج۵، ص۴۶۲.



به موجب روایت ابن عباس آیه شریفه «والَّذینَ ءامَنوا وهاجَروا وجـهَدوا فی سَبیلِ اللّهِ والَّذینَ ءاووا وَنَصَروا اُولئِکَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقـًّا لَهُم مَغفِرَةٌ ورِزقٌ کَریم» و آنها که ایمان آورده و هجرت کردند و در راه خدا به جهاد پرداختند، و آنها که پناه دادند و یاری کردند، آنان مؤمنان حقیقی‌اند. برای آنها، آمرزش و روزی شایسته‌ای است»، درباره جمعی از جمله بلال نازل شده است.
[۶۳] مناقب، ج۲، ص۶۹.



بغوی نزول آیه ۲۸ اسراء را در پی درخواست کمک گروهی از مؤمنان چون بلال از پیامبر دانسته است که حضرت چون چیزی در اختیار نداشت شرم کرده، روی از آنها برمی گردانید. خداوند در این آیه از پیامبر خواست چنانچه امید به گشایشی داری، روی از آنها بر مگردان و با نرمی با آنان سخن بگو: «واِمّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتِغاءَ رَحمَة مِن رَبِّکَ تَرجوها فَقُل لَهُم قَولاً مَیسورا».


هنگامی که پیامبر از سختی قیامت سخن می‌گفت گروهی از اصحاب تصمیم گرفتند خود را از لذات دنیوی محروم کرده، رهبانیت در پیش گیرند.
[۶۵] جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۱۳ - ۱۸.
[۶۶] تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۵۵.
[۶۷] التبیان، ج۴، ص۸.
بر اساس روایت امام صادق، بلال تصمیم گرفته بود همه روزها را روزه بدارد
[۶۸] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۹.
[۶۹] مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.
[۷۰] روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۱۳.
که آیات ۸۷-۸۸ مائده نازل شد: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تُحَرِّموا طَیِّبـتِ ما اَحَلَّ اللّهُ لَکُم ولا تَعتَدوا اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ المُعتَدین...» ای کسانی که ایمان آورده‌اید چیزهای پاکیزه را که خدا برای شما حلال کرده حرام نکنید و از حدّ مگذرید که خدا از حد گذرندگان را دوست ندارد...».


به نقل ابن عباس بلال از جمله صالحانی است که در آیه ۶۹ نساء مشمول نعمت الهی شمرده شده است:
[۷۴] شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۷.
«و مَن یُطِعِ اللّهَ والرَّسولَ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِم مِنَ النَّبِیّینَ والصِّدّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّــلِحینَ وحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا».


اخبار مکّة و ما جاء فیها من الآثار؛ الاختصاص؛ اختیار معرفة الرجال (رجال کشّی)؛ اسباب النزول؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ اعیان الشیعه؛ الامالی، صدوق؛ انساب الاشراف؛ بحارالانوار؛ بحرالعلوم، سمرقندی؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ البدء والتاریخ؛ البدایة و النهایه؛ البرهان فی تفسیرالقرآن؛ تاریخ الامم و الملوک، طبری؛ التاریخ الاوسط؛ التاریخ الکبیر؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ تفسیر القمی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر الوسیط؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السّلام؛ تهذیب التهذیب؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ حواشی شهید ثانی بر خلاصه علامه؛ الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ رجال الطوسی؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم؛ سفینة البحار و مدینة الحکم والآثار؛ سنن ابن ماجه؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن کثیر؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ السیر والمغازی؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید؛ شواهد التنزیل؛ صحیح البخاری؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ صفة الصفوة؛ الطبقات الکبری؛ عارضة الاحوذی شرح جامع الترمذی؛ غرر التبیان فی من لم یسم فی القرآن؛ فقه السنه؛ قاموس الرجال؛ الکامل فی التاریخ؛ کتاب الثقات؛ کتاب الخصال؛ کتاب الطبقات؛ کتاب الفتوح؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ اللباب فی علوم الکتاب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المجموع فی شرح المهذب؛ المحبر؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ المستدرک علی الصحیحین؛ مسند احمدبن حنبل؛ المعارف؛ معالم التنزیل فی التفسیر والتاویل، بغوی؛ المعجم الکبیر؛ المغازی؛ مناقب آل ابی طالب؛ المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم؛ من لایحضره الفقیه؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النکت والعیون، ماوردی؛ وسائل الشیعه.


۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۴۹..    
۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳..    
۳. اسباب النزول، ص۳۳۵.
۴. کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۳.
۵. مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۳.
۶. تفسیر بغوی، ج۳، ص۳۱۰.
۷. تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۵.
۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۲۰..    
۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱..    
۱۰. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۳۰۴.    
۱۱. تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۱۳.
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۲۱۲..    
۱۳. مجمع البیان، ج۲، ص۵۴۰-۵۴۱.
۱۴. تفسیر قرطبی، ج۳، ص۲۱.
۱۵. ص/سوره۳۸، آیه۶۲-۶۳..    
۱۶. جامع البیان، مج ۱۲، ج۲۳، ص۲۱۶.
۱۷. مجمع البیان، ج۸، ص۷۵۵.
۱۸. الدرالمنثور، ج۷، ص۲۰۱.
۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۴۹..    
۲۰. اعراف/سوره۷، آیه۴۹..    
۲۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۹-۱۱۱..    
۲۲. تفسیر بغوی، ج۳، ص۲۷۰.
۲۳. تفسیر قرطبی، ج۱۲، ص۱۰۳.
۲۴. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۲۹..    
۲۵. مطفّفین/سوره۸۳، آیه۳۴.    
۲۶. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۳.
۲۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۲۸. بحرالمحیط، ج۹، ص۴۳۷.
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۵۲-۵۴..    
۳۰. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۶۲-۲۶۵.
۳۱. مجمع البیان، ج۳، ص۴۷۲.
۳۲. الدرالمنثور، ج۳، ص۲۷۲.    
۳۳. مسند احمد، ج۱، ص۶۹۲.
۳۴. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۲۹۶.    
۳۵. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۶۳.
۳۶. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۴، ص۱۲۹۷.    
۳۷. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۲۶، ۱۳۹.
۳۸. کهف/سوره۱۸، آیه۲۸-۲۹..    
۳۹. مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۸.
۴۰. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۸۵.
۴۱. روح المعانی، مج ۹، ج۱۵، ص۳۷۷.    
۴۲. المحرر الوجیز، ج۱۰، ص۳۹۳.
۴۳. البحرالمحیط، ج۷، ص۱۶۶.
۴۴. روح المعانی، مج ۹، ج۱۵، ص۳۷۸.
۴۵. المیزان، ج۱۳، ص۳۰۶.    
۴۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲..    
۴۷. تفسیر ماوردی، ج۴، ص۲۷۵.    
۴۸. غررالتبیان، ص۴۰۰.
۴۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.    
۵۰. التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۲۱.    
۵۱. تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۶۰۹.
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۲۰۷..    
۵۳. البرهان، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۵.
۵۴. روح المعانی، مج ۲، ج۲، ص۱۴۶.
۵۵. المیزان، ج۲، ص۱۰۰.
۵۶. الدرالمنثور، ج۱، ص۵۷۷.    
۵۷. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱..    
۵۸. تفسیر الوسیط، ج۳، ص۶۳.
۵۹. اسباب النزول، ص۲۳۴.
۶۰. مجمع البیان، ج۶، ص۵۵۶.
۶۱. کشف الاسرار، ج۵، ص۴۶۲.
۶۲. انفال/سوره۸، آیه۷۴..    
۶۳. مناقب، ج۲، ص۶۹.
۶۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۸..    
۶۵. جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۱۳ - ۱۸.
۶۶. تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۵۵.
۶۷. التبیان، ج۴، ص۸.
۶۸. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۷۹.
۶۹. مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.
۷۰. روح المعانی، مج ۵، ج۷، ص۱۳.
۷۱. مائده/سوره۵، آیه۸۷-۸۸..    
۷۲. مائده/سوره۵، آیه۸۷-۸۸..    
۷۳. نساء/سوره۴، آیه۶۹..    
۷۴. شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۷.



دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بلال در شأن نزول».    
titrspan class=



جعبه ابزار