از رفت و آمدهای مکرّر او به مکهخبر دادهاند، و شاید همین رفت و آمدها و مراوده با مسلمانانسبب شده است که او جزو اولین کسانی باشد که در رجب سال پنجم همراه وَفْد مزینه با گروهی چهارصد نفری به حضور پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم رسیده و اسلام آوردهاند.
بلال بنحارث گویا نزد افراد قبیله خود محترم بوده و ازینرو در شرفیابی به حضور رسول خدا، به نمایندگی از آنها اظهار میدارد، نزد او اموالی است که جز او کسی صلاحیت حفظ و مراقبت آنها را ندارد؛ با اینهمه اگر لازمه اسلام آوردن مهاجرت باشد، میتواند اموال را بفروشد و پس از آن هجرت کند.
(در قسمت اول عبارت منقول در کتب تاریخ صیغه مفرد «اِنَّ لی مالاً» و در قسمت دوم صیغه جمع به کار رفته است). اما پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در پاسخ فرمودند: شما هر جا باشید، اگر تقوی را حفظ کنید، از پاداش اعمالتان نزد خدا چیزی کم نمیشود
حضرت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، طی نوشتهای (که متن آن نیز موجود است)، معادن قَبْلیه در ساحلبحر احمر و زمینهای قابل کشت قدس را به بلال بنحارث بخشیدند.
سمهودیعقیق را نام مشترکی برای دو موضع معرفی کرده: یکی عقیق اکبر در مسیر طائف به مدینه ، دیگری عقیق اصغر، واقع در سرزمین مزینه که بئر روُمه (حفیرة المزینه) در آن است. او عقیده دارد که پیامبر اکرم همین عقیق اصغر را به بلال بنحارث بخشیدند، ولی اضافه میکند که چه بسا بخشش پیامبر شامل هر دو عقیق میشده و این تقسیم در زمانخلیفه دوم که بخشی از آن سرزمین را از بلال گرفت و به دیگران بخشید، صورت گرفته باشد.
واقدی و دیگران از شرکت بلال بنحارث در اغلب غزوات صدر اسلام خبر دادهاند، از جمله در غزوه مُرَیسیع (بنی مصطلق). چون پیامبر و یارانش در بازگشت از آن غزوه به سرزمین نقیع، واقع در منطقه سکونت قبیله مزینه رسیدند، سرسبزی و مراتع بزرگ و به هم پیوسته و برکههای پر آب آن سرزمین نظر ایشان را جلب کرد و چون به آن حضرت گفته شد که برکهها در فصل تابستان خشک و کمآب میشود، دستور دادند چاه آبی در آن محل حفر کنند و بلال بنحارثمأمور حفاظت از آنجا شود تا چراگاه مرکبهای سپاهیان اسلام باشد.