بنی ضمره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از قبایل عدنانی همپیمان
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند.
بنیضمره فرزندان بکر بن عبد مناة از تیرههای قبیله
کنانه هستند که منسوبان به آن را ضَمْری گویند.
سه قبیله بنودِیل، بنیلیث و عُریج از قبایل همعرض و
بنیغفار از زیرشاخههای بنیضمرهاند.
قبیلهای دیگر نیز با نام بنیضمره وجود دارد که از شاخههای قُشیر بن کعب از زیرمجموعههای قبیله
هوازن است.
سرزمین بنیضمره در جنوب غربی
یثرب (مدینه) جای داشته و مشهورترین مکان سکونت آنان ودّان بوده که بر راه
مکه قرار داشته است.
آنها به صورت مجموعههای پراکنده در منطقهای گسترده میان بندر یَنْبُع در غرب یثرب تا جُحْفه در میانه راه مکه و در مناطقی چون مَرُّود
، بَزْواء
، هَدَّه
، اُثَیْل
، ودّان
، مِرْجَم
، یَنْبُع
، اَبْواء
و بدر
مستقر بودند؛ کوه نِصع در پایین
حجاز و ثافل اکبر (جبل صبح) و ثافل اصغر (جبل بنیایوب)
از کوههای
تهامه و وادی جُمیش
و دوْم
و آبهای شُبیکه
، بَرود
و کُلَیّه
را نیز به بنیضمره نسبت دادهاند. خرّار نیز آبی برای بنیزُهیر و بنیبدر از تیرههای فرعی بنیضمره
بوده و بُغَیبغه، غَیقَه و اَذناب الصفراء از آبهای مشترک بنیغفار و بنیضمره شمرده شدهاند.
آنها برای
ییلاق به جایی به نام رُکبه و برای
قشلاق به ذات نُکیف، از سرزمینهای یلملم نزدیک مکه
در تهامه میرفتند.
سکونت بنیضمره در مسیر تجارت مکه به شام، فرصت تجارت را برایشان مهیا ساخته بود. آنها را دارای ثروت فراوان و جمعیت بسیار خواندهاند.
بنیضمره در دوران جاهلی در نبرد فجار که حدود ۲۶ سال پیش از
بعثت رخ داد، همراه
قریش با قبیله قیس عیلان جنگیدند.
برّاض بن قیس ضمری با قتل عروة الرحال بن عتبه، از
بنیکلاب ، آتش نبردهای مشهور به فجار را برافروخت و ضربالمثل «فَتَکَهُ البرّاض:برّاض او را غافلگیرانه کشت» از آن هنگام رایج شد.
معبد بن صخر ضمری، پرچمدار ضمریان در
نبرد عکاظ از نبردهای فجار بود.
نبرد دیگر او با بنومحارب بن فِهر، به انگیزه آب دادن به شتران درگرفت.
بنیضمره گاه در برابر قریش و برخی از قبایل همعرض خود، چون
بنودیل و
بنیلیث ، وارد نبرد شدند.
بنیضمره با برخی از دیگر قبایل کنانی چون
بنیاشجع ، همپیمان بودند.
از شخصیتهای بنیضمره در
دوران جاهلیت میتوان به مالک بن صَخر بن حَرّیم از رؤسای این قبیله
و مخشی بن عمرو رهبر آن اشاره کرد.
از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا
هجرت او به مدینه، گزارشی از بنیضمره در رویدادهای مربوط به پیامبر در دست نیست. میتوان دوری سکونتگاههای بنیضمره از مکه را از عوامل این امر دانست؛ برخی مفسران آیه ۱۰۰
سوره نساء /۴:(و مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِرًا اِلَی اللهِ ورَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ) را درباره یکی از مسلمانان بنیضمره دانستهاند که پس از پذیرش
اسلام ، قصد هجرت به مدینه را داشت، اما به محض بیرون آمدن از مکه، بر اثر بیماری درگذشت.
شأن نزولهایی دیگر نیز برای این
آیه وجود دارد.
پس از حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه، بنیضمره از نخستین قبایلی بودند که با او پیمان بستند. آنها در غزوه ودّان، نخستین
غزوه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در ماه
صفر سال دوم ق. برای تصرف کاروان تجارت قریش در
ابواء صورت پذیرفت، با او پیمان عدم تعرض بستند.
بر پایه گزارشهای دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ابتدا به منظور برخورد با بنیضمره و تصرف کاروان تجاری قریش
از مدینه بیرون شد. اما این گزارش با توجه به عدم تحرک ضمریان بر ضد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پذیرفتنی نیست؛ بر اساس پیمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان بست، آنها نباید در برابر وی با دشمنان اسلام همکاری میکردند. ابن سعد و برخی دیگر، متن مکتوب این
پیماننامه را ثبت کردهاند که دارای بندهایی از جمله
تعهد دو طرف به یاری یکدیگر است.
بنیضمره در رویداد
غزوه ذوالعشیره (۲ق.) هنگامی که رسول خدا به منطقه مسکونی آنها در ابواء رسید، همراه همپیمان مدلجی خود، پیمانی دیگر را با او منعقد کردند.
به احتمال، برخی از طوایف فرعی بنیضمره که پیش از این به پیمان ابواء نپیوسته بودند، در این فرصت توانستند همراه بنیمُدلِج خود را همپیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سازند.
یعقوبی بر خلاف دیگران، بدون یاد کردن از
پیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان در غزوه ابواء، گزارش پیمان پیامبر با بنیضمره را در غزوه ذوالعشیره آورده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر پایه روابط خود با بنیضمره، چارپایانی را که در حمله
سعد بن ابیوقاص به کاروان قریش در سریّه خرّار پس از
غزوه ابواء به سال دوم ق.
از بنیضمره به
غنیمت گرفته شده بود، به آنها بازگرداند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به پیمانی که با ضمریان داشت،
وفادار ماند. اما با توجه به گزارشها و شواهد میتوان در وفاداری بنیضمره به این پیمان پس از ناکامی مسلمانان در
نبرد احد و رویدادهایی مانند
بئر معونه و
رجیع ، تردید کرد. دو گزارش مؤید تزلزل ضمریان و نادیده گرفتن پیمان از سوی آنها است. نخستین گزارش مربوط به فرستادن نُمیلة بن حارث از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی بنیضمره است که آنها اعلام کردند هیچ تعهدی درباره نبرد و
صلح با پیامبر امضا نمیکنند. پیامبر نیز آنها را به حال خود واگذاشت و به یاران خود نیروی بسیار و بزرگی بنیضمره را یادآور شد.
دومین گزارش مربوط به سریّه اسامة بن زید به سوی بنیضمره است.
در این رویداد، اسامه فردی از بنیضمره را که به او سلام کرد، کشت؛ زیرا به گمان وی، سلام او فریبکارانه و برای فرار از مرگ بود. با نزول آیه ۹۴ سوره نساء
:(...و لا تَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلمَ لَستَ مُؤمِنًا) کار وی مورد نکوهش قرار گرفت.
رسول خدا به سال چهارم ق. پس از غزوه اُحد بر پایه وعدهای که با قریش داشت، برای نبرد در منطقه
بدر ، سکونتگاه بنیضمره، حاضر شد. مَخْشی بن عمرو، بزرگ قبیله بنیضمره، نزد او آمد و در برابر سخن وی که از آمادگی مسلمانان برای نبرد با بنیضمره در صورت پیمانشکنی گزارش داد، بر پایبندی خود به پیمان پیشین تأکید کرد.
برخورد مقتدرانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان که با هدف آمادگی کامل مسلمانان برای نبرد با قریش انجام میگرفت، سیاستی حساب شده از سوی او بود؛ زیرا میدانست که مخشی بن عمرو و شماری دیگر که با قریش سر و سرّی دارند، چنین کاری را خواهند کرد.
بر اساس گزارشی، آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سال ششم ق. رهسپار
حدیبیه بود، اصحاب از بیم یورش ضمریان به
مدینه پیشنهاد نبرد دادند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وفا و
صله رحم ضمریان را ستود و آنها را از این کار بازداشت.
بنیضمره از سال هشتم ق. به بعد که اسلام گسترشی چشمگیری یافت، به همکاری مثبت و سازنده با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روی آوردند. در این سال، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنیضمره را به مدینه فراخواند تا برای
فتح مکه به او بپیوندند.
ابوجَعد ضمری عهدهدار فراخواندن آنها شد و آنان دعوت رسول خدا را اجابت کردند.
ایشان با دو قبیله کنانی دیگر دسته واحدی را به شمار ۲۰۰ تن تشکیل داده بودند که همراه دیگر نیروهای شرکت کننده در فتح مکه، به فرمان پیامبر برای نمایش قدرت از برابر
عباس عموی پیامبر و
ابوسفیان که برای واپسین کوششها جهت حفظ مکه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده بود، عبور کردند.
پس از فتح مکه نیز بنیضمره همراه دو قبیله کنانی دیگر به شمار ۲۰۰ تن زیر پرچم ابوواقد لیثی در
غزوه حنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را همراهی کردند.
آنها همچنین در
غزوه تبوک (۹ق.) به پرچمداری ابوجعد ضمری به یاری پیامبر شتافتند.
در سال نهم ق. در ماجرای لغو پیمانهای
دوران جاهلیت و اعلام
برائت از مشرکان، آیاتی نازل شد که با بنیضمره ارتباط مییافت. آیات ۴ و ۷ برائت/۹، بنیضمره را شامل حکم کلی لغو پیمانها ندانسته، آنها را استثنا کرد. به گزارش سدّی آیه (إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ...) درباره بنیضمره و
بنیمدلج از تیرههای
کنانه است که با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیمان داشتند و هنوز نُه ماه به پایان قراردادشان مانده بود.
این آیات پیامبر را به استمرار رعایت آن پیمان سفارش میکند؛ چنانکه
ابن عباس آیه نخست سوره توبه
را که به لغو کلی پیمانها اشاره دارد، درباره مشرکان
عرب جز بنیضمره دانسته است.
آیه ۷ همین سوره نیز برخی از پیمانها را که در مسجدالحرام بسته شد، از شمول حکم کلی بیرون میکند:(کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمسجدالحرام فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ).
مفسران این استثنا را درباره بنیضمره و قبایل دیگر که در
صلح حدیبیه همراه قریش با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیمان بستند و بر خلاف قریش به پیمان خود وفادار ماندند، ذکر میکنند.
برخی نیز این آیه را مربوط به پیمانی دیگر به مدت چهار ماه میدانند که مشرکان از جمله بنیضمره در
مسجدالحرام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بستند.
در منابع به نحوه اسلام آوردن بنیضمره اشاره نشده و هنگام سخن از آمدن هیئتهای قبایل شبه جزیره نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هیئت ضمره یاد نشده است؛ وجود محلهای به نام بنیضمره در مدینه، حاکی از مهاجرت برخی ضمریان به مدینه است. در شرح حال برخی از منسوبان به این قبیله آوردهاند که در محله بنیضمره مدینه خانه داشتهاند.
بر پایه گزارشها، برخی از ضمریان در محلهای از مدینه که به نام آنان شناخته میشد، سکونت گزیدند و همان جا مسجدی ساختند.
برخی از افراد این قبیله نیز پس از اسلام به
مصر کوچ کردند.
منابع درباره برجستگان این
قبیله در دوره اسلامی گزارشهایی عرضه کرده و گاه عنوانی را به
رجال و بزرگان ضمری
اختصاص دادهاند. از مشهورترین شخصیتهای آنها در این دوره،
عمرو بن امیه از نخستین مسلمانان بنیضمره و از کارگزاران رسول خدا است.
از مأموریتهای وی، قتل ابوسفیان به سال چهارم ق. در مکه بود
که نتیجهای نداشت. از این مأموریت با عنوان سریّه «عمرو بن امیه ضمری» و «سلمة بن أسلم بن حریش» یاد میشود. بر پایه گزارشی، پیامبر در منزل عمرو بن امیه در مدینه
نماز خوانده است.
وی
راوی حدیث رسول خدا است.
بلاذری
،
ابن حزم و
خلیفة بن خیاط ، برخی از شخصیتهای بنیضمره را یاد کردهاند.
(۱)
اسد الغابه :
ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، به كوشش علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
(۲)
الاصابه :
ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
(۳)
اعلام الوري :
الطبرسي (م.۵۴۸ق.)، قم، آل البيت عليهمالسلام، ۱۴۱۷ق.
(۴)
الاعلام :
الزركلي (م.۱۳۹۶ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۹۹۷م.
(۵)
الاغاني :
ابوالفرج الاصفهاني (م.۳۵۶ق.)، به كوشش علي مهنّا و سمير جابر، بيروت، دار الفكر.
(۶)
الاكمال :علي بن هبة الله ابن ماكولا (م.۴۷۵ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۱ق.
(۷)
انساب الاشراف :
البلاذري (م.۲۷۹ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۷ق.
(۸)
الانساب :عبدالكريم
السمعاني (م.۵۶۲ق.)، به كوشش عبدالله عمر، بيروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق.
(۹)
تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك):
الطبري (م.۳۱۰ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۷ق.
(۱۰)
تاريخ المدينة المنوره :
ابن شبّة النميري (م.۲۶۲ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، ۱۴۱۰ق.
(۱۱)
تاريخ خليفه :
خليفة بن خياط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
(۱۲)
تاريخ مدينة دمشق :
ابن عساكر (م.۵۷۱ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق.
(۱۳)
تاريخ اليعقوبي :
احمد بن يعقوب (م.۲۹۲ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۴)
تفسير ابن ابيحاتم (
تفسير القرآن العظيم ):
ابن ابيحاتم (م.۳۲۷ق.)، به كوشش اسعد محمد، بيروت، المكتبة العصريه، ۱۴۱۹ق.
(۱۵)
تفسير ثعالبي (
الجواهر الحسان ):
الثعالبي (م.۸۷۵ق.)، به كوشش عبدالفتاح و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۸ق.
(۱۶) تفسير صنعاني (
تفسير عبدالرزاق ):
عبدالرزاق الصنعاني (م.۲۱۱ق.)، به كوشش محمود محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۹ق.
(۱۷)
تفسير فرات الكوفي :
الفرات الكوفي (م.۳۰۷ق.)، به كوشش محمد كاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۸)
تفسير القمي :
القمي (م.۳۰۷ق.)، به كوشش الجزائري، قم، دار الكتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۹)
التنبيه و الاشراف :
المسعودي (م.۳۴۵ق.)، بيروت، دار صعب.
(۲۰)
تهذيب الكمال :
المزي (م.۷۴۲ق.)، به كوشش بشار عواد، بيروت، الرساله، ۱۴۱۵ق.
(۲۱)
جامع البيان : الطبري (م.۳۱۰ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق.
(۲۲)
جمهرة انساب العرب :
ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳)
حجاز در صدر اسلام :
صالح احمد العلي ، ترجمه: آيتي، مشعر،
تهران ، ۱۳۷۵ش.
(۲۴)
روض الجنان :
ابوالفتوح رازي (م.۵۵۴ق.)، به كوشش ياحقي و ناصح،
مشهد ،
آستان قدس رضوي ، ۱۳۷۵ش.
(۲۵)
الروض المعطار :
محمد بن عبدالمنعم الحميري (م.۹۰۰ق.)، بيروت، مكتبة لبنان، ۱۹۸۴م.
(۲۶)
زاد المسير :
ابن جوزي (م.۵۹۷ق.)، به كوشش عبدالرزاق، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۲۲ق.
(۲۷)
سبل الهدي :
محمد بن يوسف الصالحي (م.۹۴۲ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۴ق.
(۲۸)
السيرة النبويه :
ابن هشام (م.۲۱۳/۲۱۸ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه.
(۲۹)
الطبقات الكبري :
ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به كوشش محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) الطبقات:
خليفة بن خياط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
(۳۱)
عيون الاثر :
ابن سيد الناس (م.۷۳۴ق.)، بيروت، مؤسسة عزالدين، ۱۴۰۶ق.
(۳۲)
فتح الباري :
ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، بيروت، دار المعرفه.
(۳۳)
الكامل في التاريخ :
ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۳۴)
اللباب في تهذيب الانساب : ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر.
(۳۵)
مجمع البيان :
الطبرسي (م.۵۴۸ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۶)
مراصد الاطلاع :
صفي الدين عبدالمؤمن بغدادي (م.۷۳۹ق.)، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق.
(۳۷)
المعارف :
ابن قتيبه (م.۲۷۶ق.)، به كوشش ثروت عكاشه،
قم ، الرضي، ۱۳۷۳ش.
(۳۸)
المعالم الاثيره :
محمد حسن شراب ، بيروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
(۳۹)
معاني القرآن :
النحاس (م.۳۳۸ق.)، به كوشش الصابوني، عربستان، جامعة ام القري، ۱۴۰۹ق.
(۴۰)
معجم البلدان :
ياقوت الحموي (م.۶۲۶ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۱)
معجم قبائل العرب :
عمر كحّاله ، بيروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۴۲)
معجم ما استعجم :
عبدالله البكري (م.۴۸۷ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، ۱۴۰۳ق.
(۴۳)
المغازي :
الواقدي (م.۲۰۷ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۹ق.
(۴۴)
المفصل :
جواد علي ، دار الساقي، ۱۴۲۲ق.
(۴۵)
المنمق :
ابن حبيب (م.۲۴۵ق.)، به كوشش احمد فاروق،
بيروت ، عالم الكتب، ۱۴۰۵ق.
(۴۶)
المواهب اللدنيه :
القسطلاني (م.۹۲۳ق.)، التوفيقيه،
قاهره .
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی ضمره». ]