• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌ ظهیره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از خاندان‌های علمی مشهور مکه بودند.



این خاندان در سده‌های ۹ و ۱۰ق. در مکه به مناصب عالی علمی، دینی و قضایی دست یافتند و آثار مکتوب علمی گوناگون از خود بر جای نهادند. بنی‌ظهیره را قرشی، مکی و مخزومی لقب داده‌اند
[۱] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ۲۹۲.
[۲] اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۸۵-۱۳۸.
؛ زیرا به ولید بن ولید بن المغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم قرشی صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم و برادر خالد بن ولید نسب می‌برند. عنوان «ابن ظهیره» که بر همه دانشوران این خاندان اطلاق می‌شود، از یکی از اجدادشان عطیة بن ظهیرة بن مرزوق قرشی مخزومی مکی (م. ۶۴۷ق.) بر جای مانده و چندین تن از این خاندان ظهیره نام داشته‌اند.
[۶] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۶، ص۱۰۷.
[۷] الدرر الکمین، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۳۵.
خاندان ابن ظهیره از لحاظ شمار دانشوران و آثار مکتوب علمی، از مهم‌ترین خاندان‌های مکه عصر مملوکی است و تک‌نگاری‌هایی چند در شرح حال بزرگان این خاندان نوشته شده است؛ همچون: المشارق المنیرة فی ذکر بنی‌ظهیره نوشته عمر بن فهد مکی و نیز کتابی که زبیدی با عنوان البُدور المُنیرة فی السادة بنی‌ظهیره بدان اشاره کرده است. نیای خاندان، عطیة بن ظهیره، در دانش و مناصب مکه شهرتی ندارد و بیشتر مشاهیر علمی و دینی خاندان او از نسل فرزندش احمد بن عطیة بن ظهیره پدید آمدند. احمد چهار پسر به نام ظهیره، علی، محمد و عبدالکریم داشت که نفوذ و شهرت خاندان ظهیره در علوم و مناصب دینی، از طریق آن‌ها گسترش یافت. مرجعیت بنی‌ظهیره در علوم دینی و بر عهده داشتن مقام قضا ، اعتبار و نقش اجتماعی و سیاسی چشمگیری در شهر مکه بدانان بخشید. امیران مکه بدین دانشوران بسیار حرمت می‌نهادند و در مراسم مهم حکومتی آن‌ها را شرکت می‌دادند.
[۱۱] بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۵.
[۱۲] بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
برخی از دانشوران بنی‌ظهیره مانند کمال الدین بن ابوالبرکات ظهیره (م.۸۲۰ق.) منصب قضای جده را در اختیار داشته‌اند.
[۱۳] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۳۳۹.
بیشتر این دانشوران در مدارس دینی و نیز مسجدالحرام به صورت رسمی کرسی تدریس داشته و شاگردانی بسیار پرورانده‌اند و تدریس از مشاغل اصلی آن‌ها بوده است. در برخی منابع تاریخی از کتابخانه‌های غنی دو تن از اعضای این خاندان، جلال الدین محمد بن محمد بن محمد (۷۹۵-۸۶۱ق.) و ابوالبرکات محمد بن محمد بن محمد (زاده ۷۸۹ق.) در خانه‌هایشان با عنوان «مکتبة ابن ظهیره» یاد شده است.
[۱۴] موسوعة مکة المکرمه، احمد زکی یمانی، ج۱، ص۳۸۶.
خاندان ابن ظهیره در قبرستان معلات آرامگاهی اختصاصی داشته‌اند.
[۱۵] بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۳۶۴.



بنی‌ظهیره در بسیاری از رشته‌های علوم مانند حدیث ، فقه ، صرف و نحو ، ادب و معانی و بیان ، شعر ، و تاریخ دست داشته‌اند. اما بیشتر در دو رشته نخست دارای تخصص، تألیف و کرسی تدریس بوده‌اند. از میان آنان، محمد بن جار الله (م.۹۸۶ق.) در تاریخ محلی مکه نیز شهرت دارد. او در کتاب الجامع اللطیف افزون بر آگاهی‌های تاریخی کتاب‌های پیشین درباره مکه، رخدادهای معاصر خود را نیز گزارش کرده است. نزد محققان این آگاهی‌ها برای آن دوره زمانی، منبعی دست اول به شمار می‌آید. از بنی‌ظهیره، جز کسانی که درباره آن‌ها جداگانه سخن خواهد رفت، این دانشوران شهرت داشته‌اند:در حدیث:احمد بن ظهیرة بن احمد (۷۲۸-۷۹۲ق.)
[۱۶] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۳، ص۵۲.
، برادرش عبدالله (م.۹۲۷ق.)
[۱۷] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۵، ص۱۸۴.
و جمال الدین محمد بن عبدالکریم بن محمد (م.۹۲۷ق.)؛ در فقه:محب ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالله (م.۷۸۹-۸۲۷ق.)
[۲۰] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۳، ص۱۳۹.
، عبدالمحسن بن احمد بن ابی‌بکر (۸۴۰-۸۹۸ق.)و علی بن جار الله بن محمد (م.۱۰۱۰ق.) که دیوان شعری نیز دارد؛ در شعر و ادب
[۲۳] اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۱۰۲.
:احمد بن محمد بن عبدالله (۷۸۹-۸۲۷ق.)العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۳، ص۱۳۹.، محب ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالله پیش‌گفته، صلاح‌الدین بن ابی‌السعود ابن ظهیره (م.۹۲۷ق.)
[۲۵] اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۹۳.
و علی بن جار الله بن محمد پیش‌گفته؛ مشهورترین اعضای این خاندان عبارتند از:


جمال الدین (۷۵۱-۸۱۷ق.) فقیه، محدث، نحوی و قاضی مکه، نزد شافعیان حجاز مقام علمی والایی داشت؛ چنان‌که او را «عالم حجاز» لقب دادند و از مناطق گوناگون برای پرسیدن مسئله‌های فقهی نزد او می‌آمدند.چند بار در سمت قضاوت مکه نصب و عزل شد. هنگام مرگ در همین سمت بود. مدفن او قبرستان معلات است.
[۲۷] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۷-۵۸.
در مکه، دمشق ، شامات و مصر نزد بسیاری کسان حدیث و فقه آموخت؛ از جمله خلیل مالکی، قاضی تقی الدین حرازی، قاضی عزالدین بن جماعه، زین بن عبدالرحمن، محمد بن علی حراوی، و ابن اُمَیله. او از دانشوران بسیار اجازه افتاء و روایت گرفت.
[۲۸] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۲۰۲-۲۰۴.
بزرگان فراوان از او در رشته‌های گوناگون دانش آموختند؛ از جمله ابن حجر عسقلانیو تقی الدین فأسی
[۳۱] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۸-۵۹.
در دانش حدیث و ابن فهد مکی به گفته خودش:بیش از ۱۵ سال در حدیث و فقه.از آثار او است:شرح الحاوی الصغیر؛ معجم الشیوخ. نیز رساله‌ای فقهی در پاسخ به پرسش‌های مردم زهران و رساله‌ای دیگر در پاسخ به مردم عدن نگاشته است.
[۳۳] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۶.



ابوالبرکات کمال الدین (۷۶۵/۸۲۰ق.) فقیه شافعی ، محدث و قاضی مکه که بیشتر در حدیث شهرت داشته و کسانی همچون نجم الدین ابن فهد در جلسه درس او در مکه حاضر می‌شده‌اند. ابوالبرکات به مصر رفت و به سال ۸۰۸ق. بازگشت و قاضی مکه شد. اختلاف او با قاضی القضاة جمال الدین ابن ظهیره باعث گشت تا بارها از مقام قضاوت مکه عزل و نصب شود. واپسین بار به سال ۸۱۹ق. به این مقام رسید؛ اما پس از مدتی قاضی محب الدین ابن ظهیره جای او را گرفت و دیگر نصب نشد تا درگذشت
[۳۶] العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۲۸۷.
و در قبرستان معلات به خاک سپرده شد.
[۳۹] معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶.



ابوالسعادات جلال الدین (۷۹۵-۸۶۱ق.) فقیه شافعی که به سال ۸۱۸ق. پس از مرگ پدرش قاضی مکه شد. او مدتی به قاهره و مدینه رفت. اما به مکه بازگشت و همان جا در سمت قاضی مکه درگذشت. شهرت ابوالسعادات بیشتر به دلیل تدریس فقه و فرائض در مسجدالحرام بوده و سخاوی او را بسیار ستوده و از محضرش حدیث آموخته و به گزارش از مقریزی، آثاری بدو نسبت داده است؛ مانند تکمله شرح الحاوی فی الفقه، المناسک ، تعلیق بر جمع الجوامع، و ذیل برطبقات الفقهاء سبکی.
[۴۱] معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۸.
ابن فهد در معجم شیوخ خویش، شرح حال او را نگاشته و گفته است که ریاست فقیهان شافعی به او بازمی‌گردد.
[۴۳] معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶.
در اتحاف الوری، از ماجرای بالا رفتن او از کوه ابوقبیس برای رؤیت هلال ذی‌حجه سال ۸۴۹ق. یاد کرده و گفته است که اعلام رؤیت هلال این ماه، از وظایف مرسوم قاضی القضاة شافعی است.
[۴۴] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۲۴۷.



محب الدین (۸۲۵-۸۸۵ق.) فقیه، محدّث، صوفی و قاضی شافعی، از محدثان و تاریخ‌نگاران تاریخ محلی مکه مانند مقریزی و تقی الدین فاسی و ابن فهد حدیث شنید.در روزگار زندگانی پدرش به سال ۸۴۷ق. به نیابت از او قضاوت کرد و پس از او به این منصب برگزیده شد. او نیز همچون برخی دیگر از اعضای خاندانش چند بار در این مقام عزل و نصب‌ شد. اما مدتی پیش از مرگ، از همه مشاغل کناره گرفت و او را در قبرستان ابوطالب دفن کردند. ابن فهد، معاصر ابن ظهیره، چند رخداد زندگی او را در اتحاف الوری آورده و از او با عنوان «قاضی» یاد کرده است.
[۴۶] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۳، ص۵۷۳، ۵۹۰.
[۴۷] اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۳۸۱.



فخرالدین (۸۳۸-۸۸۹ق.) محدث، مدرس مسجدالحرام و فقیه شافعی. سخاوی از ملاقاتش با او به سال ۸۷۱ق. سخن گفته و جایگاه علمی‌اش را ستوده و استادانش را نام برده است.ابوبکر تحصیلات خود را در زادگاهش مکه آغاز کرد و از کسانی مانند ابن حجر، مقریزی و عینی اجازه روایت گرفت. به قاهره نیز سفر کرد و از دانشوران آن جا حدیث شنید.او مسؤولیت‌هایی مانند قضا، خطابه مسجدالحرام و نظارت بر برخی از موقوفات را نیز بر عهده داشت. محل دفن او قبرستان معلات است.از آثار او است:شفاء الغلیل و دواء العلیل فی حج بیت الرّبّ العظیم الجلیل که آگاهی‌های ارزشمندی را از وضعیت حرمین و اوضاع اجتماعی آن در روزگار نویسنده به دست می‌دهد.
[۵۱] التاریخ و المورخون، محمد الحبیب الهیله، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳.
نیز چند اثر فقهی مانند کفایة المحتاج الی الدماء الواجبة علی المعتمر و الحاج، غنیة الفقیر فی حکم حج الاجیر
[۵۳] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۱۲۱۱.
و بلوغ السؤال فی احکام بسط الرسول به او نسبت داده‌اند.
[۵۴] کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۲۵۴.



محمد جارالله (م. ۹۶۰ق.)
[۵۵] اعلام اعراب، عبدالصاحب الدجیلی، ج۲، ص۲۲۷.
تاریخ‌نگار و فقیه حنفی ساکن مکه و مدرّس مسجدالحرام. وی فقه و دیگر علوم دینی را نزد دانشوران و فقیهان مکه مانند احمد بن طولون، محمد نجمی و احمد بن عبدالغفار آموخت.
[۵۶] المختصر من کتاب نشر النور، عبدالله مرداد ابوالخیر، ج۱، ص۱۵۱.
برخی تاریخ وفات او را ۹۸۶ق. دانستهو شماری تنها از زنده بودنش در این سال سخن گفته‌اند.بیشتر منابع معاصر تاریخ وفات او را ۹۸۶ق. دانسته‌اند.
[۵۹] المختصر من کتاب نشر النور، عبدالله مرداد ابوالخیر، ج۱، ص۱۵۱.
[۶۰] معجم ما کتب فی الحج، علی جواد طاهر، ج۱، ص۸۸.
[۶۱] التاریخ و المورخون، محمد الحبیب الهیله، ج۱، ص۲۳۶.
[۶۲] وسام الکرم، یوسف بن محمد الصبحی، ج۱، ص۱۴۹.
از او تنها کتاب الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف در تاریخ محلی مکه بر جای مانده که از مشهورترین آثار تاریخ محلی مکه است.


(۱) اتحاف الوري :عمر بن محمدبن فهد (م.۸۸۵ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، ۱۴۰۸ق.
(۲) اعلام اعراب في العلوم و الفنون : عبدالصاحب الدجيلي ، نجف ، ۱۳۸۶ق.
(۳) اعلام المكيين : عبدالله بن عبدالرحمن المعلمي ، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۱ق.
(۴)الاعلام : الزركلي (م.۱۳۹۶ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۹۹۷م.
(۵) انباء الغمر بابناء العمر في التاريخ : ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۰۶ق.
(۶) ايضاح المكنون : اسماعيل پاشا البغدادي (م.۱۳۳۹ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
(۷) بلوغ القري في ذيل اتحاف الوري : عبدالعزيز بن فهد المكي (م.۹۲۰ق.)، به كوشش صلاح الدين و ديگران، دار القاهره، ۱۴۲۵ق.
(۸)تاج العروس : الزبيدي (م.۱۲۰۵ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
(۹) التاريخ و المورخون : محمد الحبيب الهيله ، مكه ، موسسة الفرقان، ۱۹۹۴م.
(۱۰) خلاصة الاثر : محمد امين المحبي (م.۱۱۱۱ق.)، بيروت، دار صادر.
(۱۱) الدرر الكامنه : ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، به كوشش عبدالمعيد خان، حيدرآباد ، دائرة المعارف العثمانيه، ۱۳۹۲ق.
(۱۲) الضوء اللامع : شمس الدين السخاوي (م.۹۰۲ق.)، قاهره ، دار الكتاب الاسلامي.
(۱۳)العقد الثمين في تاريخ البلد الامين : محمد الفأسي (م.۸۳۲ق.)، به كوشش فؤاد سير، مصر، الرساله، ۱۴۰۶ق.
(۱۴)كشف الظنون : حاجي خليفه (م.۱۰۶۷ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۳ق.
(۱۵)الكني و الالقاب : شيخ عباس القمي (م.۱۳۵۹ق.)، تهران ، مكتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
(۱۶) لحظ الالحاظ بذيل طبقات الحفاظ : محمد بن فهد المكي (م.۸۸۵ق.)، به كوشش ابن دهيش، بيروت ، دار خضر، ۱۴۲۱ق.
(۱۷) المختصر من كتاب نشر النور : عبدالله مرداد ابوالخير (م.۱۳۴۲ق.)، به كوشش العامودي، جده ، عالم المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۱۸) معجم الشيوخ : عمر بن فهد المكي (م.۸۸۵ق.)، به كوشش الزاهي، دار اليمامه، ۱۴۲۰ق.
(۱۹) معجم مطبوعات العربيه : علي جواد طاهر ، بغداد ، المكتبة العالميه، ۱۹۸۵م.
(۲۰) موسوعة مكة المكرمة و المدينة المنوره : احمد زكي يماني ، مصر ، مؤسسة الفرقان، ۱۴۲۹ق.
(۲۱)نظم العقيان: السيوطي (م.۹۱۱ق.)، به كوشش فيليپ حتي، بيروت، المكتبة العلميه.
(۲۲) وسام الكرم في تراجم ائمة و خطباء الحرم : يوسف بن محمد الصبحي ، لبنان ، دار البشائر الاسلاميه، ۱۴۲۶ق.


۱. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ۲۹۲.
۲. اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۸۵-۱۳۸.
۳. خلاصة الاثر، محمد امین المحبی، ج۳، ص۱۵۰.    
۴. لحظ الالحاظ، محمد بن فهد المکی، ج۱، ص۲۵۳.    
۵. نظم العقیان، السیوطی، ج۱، ص۱۷.    
۶. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۶، ص۱۰۷.
۷. الدرر الکمین، ابن حجر العسقلانی، ج۱، ص۳۵.
۸. تاج العروس، الزبیدی، ج۱۲، ص۵۰۰.    
۹. ایضاح المکنون، اسماعیل پاشا البغدادی، ج۴، ص۴۸۵.    
۱۰. الاعلام، الزرکلی، ج۵، ص۶۳.    
۱۱. بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۵.
۱۲. بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
۱۳. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۳۳۹.
۱۴. موسوعة مکة المکرمه، احمد زکی یمانی، ج۱، ص۳۸۶.
۱۵. بلوغ القری، عبدالعزیز بن فهد المکی، ج۱، ص۳۶۴.
۱۶. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۳، ص۵۲.
۱۷. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۵، ص۱۸۴.
۱۸. الدرر الکامنه، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۳۹.    
۱۹. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۷۸.    
۲۰. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۳، ص۱۳۹.
۲۱. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۵، ص۷۸.    
۲۲. خلاصة الاثر، محمد امین المحبی، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱.    
۲۳. اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۱۰۲.
۲۴. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.    
۲۵. اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن المعلمی، ج۱، ص۹۳.
۲۶. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۹۲-۹۵.    
۲۷. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۷-۵۸.
۲۸. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۲۰۲-۲۰۴.
۲۹. لحظ الالحاظ، محمد بن فهد المکی، ج۱، ص ۱۶۶- ۱۶۷.    
۳۰. انباء الغمر، ابن حجر العسقلانی، ج۳، ص۲۳۴.    
۳۱. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۸-۵۹.
۳۲. لحظ الالحاظ، محمد بن فهد المکی، ج۱، ص ۱۶۶.    
۳۳. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۵۶.
۳۴. لحظ الالحاظ، محمد بن فهد المکی،ج۱، ص۱۶۷.    
۳۵. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۸، ص۹۴.    
۳۶. العقد الثمین، محمد الفأسی، ج۲، ص۲۸۷.
۳۷. لحظ الالحاظ، محمد بن فهد المکی، ج۱، ص۱۷۳.    
۳۸. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۹، ص۷۸.    
۳۹. معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶.
۴۰. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۹، ص۲۱۴-۲۱۶.    
۴۱. معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۸.
۴۲. نظم العقیان، السیوطی، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸.    
۴۳. معجم الشیوخ، عمر بن فهد المکی، ج۱، ص۲۷۶.
۴۴. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۲۴۷.
۴۵. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۴.    
۴۶. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۳، ص۵۷۳، ۵۹۰.
۴۷. اتحاف الوری، ابن فهد، ج۴، ص۳۸۱.
۴۸. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۱۱، ص۵۸-۶۰.    
۴۹. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۱۱، ص۵۸.    
۵۰. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۱۱، ص۶۰.    
۵۱. التاریخ و المورخون، محمد الحبیب الهیله، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۳.
۵۲. الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی، ج۱۱، ص۵۹.    
۵۳. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۱۲۱۱.
۵۴. کشف الظنون، حاجی خلیفه، ج۱، ص۲۵۴.
۵۵. اعلام اعراب، عبدالصاحب الدجیلی، ج۲، ص۲۲۷.
۵۶. المختصر من کتاب نشر النور، عبدالله مرداد ابوالخیر، ج۱، ص۱۵۱.
۵۷. الاعلام، الزرکلی، ج۳، ص۲۳۸.    
۵۸. الکنی و الالقاب، شیخ عباس القمی، ج۱، ص۳۴۵.    
۵۹. المختصر من کتاب نشر النور، عبدالله مرداد ابوالخیر، ج۱، ص۱۵۱.
۶۰. معجم ما کتب فی الحج، علی جواد طاهر، ج۱، ص۸۸.
۶۱. التاریخ و المورخون، محمد الحبیب الهیله، ج۱، ص۲۳۶.
۶۲. وسام الکرم، یوسف بن محمد الصبحی، ج۱، ص۱۴۹.
۶۳. الاعلام، الزرکلی، ج۶، ص۲۳۹.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی‌ ظهیره».    



جعبه ابزار