بهاءالدین نقشبند(خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهاءالدین نقشبند، محمدبن محمد بخاری
عارف قرن هشتم و بنیانگذار طریقت نقشبندیه است.
برخی به غلط وی را، که به خواجه نقشبند و شاه نقشبند نیز معروف است، علوی دانسته و نسب او را با سیزده واسطه به علی اکبر، فرزند
امام حسن عسکری علیهالسلام، رسانده اند،
در حالی که امام فرزندی به این نام نداشته است.
پدر بهاءالدین، معروف به باباصاحب سرمست، پیشه نقشبندی و کَمخابافی داشت، ازینرو وی نیز، که شغل پدر را پی گرفت، به نقشبند ملقب گردید.
همچنین گفتهاند که چون با اشتغال مداوم به ذکر قلبی به درجهای رسید که اسم جلاله «الله» بر صفحه دلش نقش بست لقب نقشبند یافت. (در باب استعمال این کلمه در معنای عرفانی در عصر بهاءالدین و اعصار بعدی رجوع کنید به این منابع).
بهاءالدین در محرم ۷۱۷ در قصر عارفان (قصر هندوان) از قرای
بخارا ، به دنیا آمد.
جد بهاءالدین، نوه خود را نزد خواجه محمد باباسَماسی (متوفی ۷۵۵) از پیروان خواجه ابویعقوب همدانی برد و خواجه سماسی، بهاءالدین را به فرزندی پذیرفت.
بهاءالدین در هجده سالگی به طریقت خواجه سماسی پیوست و پس از او تحت تربیت و ارشاد سید امیر کُلال (متوفی ۷۷۲)، خلیفه خواجه سماسی، قرار گرفت و سپس سالها در متابعت و ملازمت عارف دیگ گرانی، از خلفای امیر کُلال، بود.
چندماه نیز نزد قُثَم شیخ، از مشایخ ترک منتسب به خواجه احمد یَسَوی، به ریاضت و مجاهدت گذراند و دوازده سال در متابعت خلیل آتا، یکی دیگر از مشایخ ترک، بود، و به هنگام سلطنت وی در
ماوراءالنهر در دستگاه او محتسب یا
قاضی شرع بود.
برخی از این شغل حکومتی او با تعبیر جلاّد یاد کردهاند و آن را نمونهای قدیمی برای گرایش نقشبندیان به همکاری با حکّام به منظور اجرای
شریعت میدانند.
علاوه بر اینها، بهاءالدین، به گفته خود، از تربیت روحانی خواجه عبدالخالق غُجدوانی (متوفی ۵۷۵) بهره گرفت
و چندی نیز نزد برخی از علما به فراگیری
حدیث پرداخت.
بهاءالدین دوبار به سفر
حج رفت که در سفر اول در هرات، ملاقاتی با ملک معزالدین حسین از امرای آل کَرت، داشت و در سفر دوم در همانجا با زین الدین ابوبکر تایبادی (متوفی ۷۹۱) دیدار کرد.
او در ربیع الاول ۷۹۱ در موطن خود درگذشت و بنابر وصیتش پیشاپیش جنازهاش
شعر فارسی میخواندند.
بهاءالدین حنفی مذهب بود.
با وجود این، در آثار او و خلفایش،
امامان شیعه علیهمالسلام، جایگاهی بس رفیع دارند.
حتی شجره نَسَب صوفیانة او را از دو راه، یکی از طریق
امام رضا و امامان پیش از ایشان علیهمالسلام، دیگری از طریق حسن بصری به
حضرت علی علیهالسلام رسانده اند.
گاه نیز شجره نسب او را از طریق
امام صادق علیهالسلام، به
ابوبکر خلیفه اول، می رسانند؛
.
طریقت بهاءالدین تقیّد به
سنت و حفظ آداب
شریعت است.
وی برخی از آداب و شعائر صوفیه، همچون ذکر جهر، خلوت و سماع و رقص را نفی کرده است.
بهاءالدین هرچه را که از نظر متشرعان سنّی از دایره مسلمانی بیرون بود، باطل شمرده و ازینرو برخی از آنان او را مجدّد سده هشتم شمردهاند.
طریقت او در سرزمینهای ایران، ماوراءالنهر،
هند ،
چین ، ممالک عربی و
ترکیه بیش از هر طریقة دیگری در میان
اهل سنت رواج یافت و غالباً مورد تأیید حکومتهای سنّی بود،
چنانکه ملک معزالدین حسین از حرمت نهادن به او کوتاهی نمیکرد،
اما بهاءالدین از پذیرفتن هدایا و خوردن غذاهای او امتناع میکرد.
البته در دو یا سه نسل بعد، خلفای بهاءالدین این گونه پرهیز را ترک، و ثروتهای افسانهای جمع کردند و در برابر عزت و حرمتی که از
تیموریان میدیدند، نفوذ خود را برای تحکیم پایههای حکومت ایشان به کار گرفتند،
تا آنجا که مدعی شدند بهاءالدین نیز پس از
مرگ تیمور (۸۰۷)، بر ایمان وی صحه نهاده است.
بهاءالدین شاگردان و مریدان بسیاری داشت که در ترویج و استمرار طریقت وی نقش مهمی داشتند.
از جمله شاگردان او عبارتاند از: خلیفه نخستین او خواجه علاءالدین عطار (متوفی ۸۰۲)، فرزند خوانده و داماد بهاءالدین
خواجه محمد پارسا (متوفی ۸۲۲)؛ خواجه حسام الدین یوسف حافظی بخاری
علاءالدین غجدوانی
صلاح بن مبارک بخاری (متوفی ۷۹۳؛
و یعقوب چرخی (متوفی ۸۵۱؛.
آثار او عبارت است از:
۱) رساله قدسیه، که در منابع به نامهای انفاس قدسیه، رسالة القدسیة النقشبندیة، کلمات قدسیه، الحاشیة القدسیة، مقالات خواجه بهاءالدین، کلمات بهاءالدین نقشبند و رسالة القدسیة البهائیة آمده است.
رساله قدسیه مجموعهای از سخنان نسبتاً کوتاه بهاءالدین به
فارسی مشتمل بر یک مقدمه و دوازده فصل است که خواجه محمد پارسا آن را تحریر کرده و پس از مرگ بهاءالدین با استفاده از دیگر کتب عرفانی همچون مصباح الهدایة عزالدین کاشانی، شرح و توضیحاتی برآن افزوده است.
این رساله از کتب اصلی نقشبندیه است و نسخ خطی متعددی از آن وجود دارد
و بارها در
لکهنو ،
استانبول ،
راولپندی ،
دهلی ،
حیدرآباد ، سند و تهران چاپ و به ترکی عثمانی ترجمه شده است.
ذکر رسالة قدسیه و پارهای از مطالب آن در بسیاری از کتب نقشبندیه آمده است، از جمله در مکتوبات احمد سَرهندی
و شرح عبدالرحمان جامی با عنوان الحاشیة القدسیة بر کلمات قدسیه
۲) الاوراد البهائیة، که بنابر مشهور این اوراد را بهاءالدین در رؤیا از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آموخته است
و یکی از مریدان وی به نام حمزة بن شمشاد مشکلات آن را شرح کرده و به ترتیب حروف تهجی مدون ساخته است.
از دیگر شروح این متن، منبع الاسرار فی بیان خواص الاوراد البهائیة
و شرح عبدالقادربن محمد کیالی به نام الفیوضات الاحسانیة که در اسکندریه چاپ شده است، در خور ذکر است.
۳) رسالة الواردات به فارسی که نسخه خطی آن در کتابخانه ایاصوفیه موجود است
۴)دلیل العاشقین در تصوف؛
۵) حیات نامه در نصایح و مواعظ
۶) وجه تسمیه نقشبند.
علاوه بر اینها، رسالهای به نام انیس الطالبین را نیز به او نسبت داده اند.
از بهاءالدین اشعاری به فارسی و بیشتر در قالب رباعی باقیمانده و بهطور پراکنده در شرح احوال او ذکر شده است.
از کتابهایی که در شرح احوال، اقوال و مقامات وی نوشته شده میتوان از اینها نام برد: انیس الطالبینِ صلاح بن مبارک بخاری که عبدالرحمان جامی منتخبی از آن را فراهم آورده و سلیمان عزتی (متوفی ۱۱۶۸) به ترکی ترجمه کرده است
کتاب دیگری به همین نام، منسوب به حسام الدین یوسف بخارایی در سخنان واحوال بهاءالدین
محبوبیه خواجه محمدپارسا در مناقب بهاءالدین
رسالة بهائیه، تألیف ابوالقاسم بن محمد بخاری
مقامات (حضرت) خواجة نقشبند تألیف ابوالحسن محمدباقربن محمدعلی که در بمبئی به چاپ رسیده است.
نسخههای خطی متعددی با عنوان مقامات خواجه نقشبند از نگارندگان ناشناس وجود داردکه شاید پارهای از آنها با آثار پیشین یکی باشند.
شاعران متعددی، از جمله
جامی و خواجه باقی بالله (متوفی ۱۰۱۲) از مشایخ نقشبندیه، اشعاری در مدح بهاءالدین و خلفای او سروده اند.
آرامگاه بهاءالدین اکنون در بخش بهاءالدین در دوازده کیلومتری شهر بخارا واقع است که این بخش با تلفظ محاورهای در بخارا به صورت «باودّین» خوانده میشود
مقبره بهاءالدین دارای
خانقاه ،
مدرسه ،
مسافرخانه و
مسجد است.
مقبره و ضمائم آن، در حدود ۸۹۵ به امر عبدالعزیزخان ساخته شد و از عوامل مهم موقعیت بخارا به عنوان مرکز
علم و تقدّس در سراسر نواحی
مسلمان نشین این منطقه بوده است.
آرامگاه او هنوز زیارتگاه است و از شهرهای دور و نزدیک و حتی از اقصی نقاط چین به
زیارت آن میروند.
به بهاءالدین
کرامات بسیاری نسبت میدهند و میگویند که وقوع این کرامات حتی پس از مرگ او ادامه دارد.
ازینرو، مردم ترکستان وی را مظهر تقدّس میدانند و اهالی بخارا معتقدند که هرکس به او
توسل جوید، از بلا محفوظ میماند.
افسانههایی نیز درباره او گفته اند، از جمله اینکه نسبت به عدد هفت علاقه خاصی داشت، زیرا هفت ماهه به دنیا آمد و در هفت سالگی
قرآن را حفظ کرد و هدایایی نیز که بر روی سنگ قبرش میگذارند، باید مقسم هفت باشد.
بهاءالدین پسرانی داشت که یکی از آنان در زمان حیات او درگذشت.
چهار دختر نیز برای او یاد کردهاند که یکی از آنان به عقد علاءالدین عطار درآمد.
به نوشته معصوم علیشاه
خاندانی به نام خواجگان در بخارا، نسب خود را به بهاءالدین میرسانند.
(۱) صلاح بن مبارک بخاری، انیس الطالبین وعدة السالکین، چاپ خلیل ابراهیم صاری اوغلی و توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲) محمدبن سلیمان بغدادی، الحدیقة الندیة فی طریقة النقشبندیة و البهجة الخالدیة، در عبدالمجیدبن محمدخانی خالدی نقشبندی، السعادة الابدیة فیما جاءبه النقشبندیة، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳) محمدبن محمد پارسا، رساله قدسیه، چاپ ملک محمد اقبال، راولپندی، ۱۳۵۴ ش.
(۴) محمدبن محمد پارسا، رساله قدسیه: کلمات بهاءالدین نقشبند، چاپ احمد طاهری عراقی، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۵) اکبر ثبوت، «حروفیه»، فلق، نشریه دانشجویی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دفتر ۲.
(۶) عبدالرحمان بن احمد جامی، مثنوی هفت اورنگ، چاپ مرتضی مدرسی گیلانی، تهران.
(۷) عبدالرحمان بن احمد جامی، نفحات الانس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۸) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، چاپ محمد شرف الدین یالتقایا و رفعت بیلگه کلیسی، استانبول ۱۹۴۱ـ۱۹۴۳، چاپ افست تهران ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۹) عبدالمجیدبن محمدخانی خالدی نقشبندی، انوار القدسیة فی مناقب السادة النقشبندیة، مصر ۱۳۴۴.
(۱۰) داراشکوه بابری، سفینة الاولیا، کانپور ۱۳۱۸.
(۱۱) دانشگاه تهران، کتابخانه مرکزی، فهرست نسخههای خطی، نگارش محمد تقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۱۲) عبدالحسین زرین کوب، ارزش میراث صوفیه، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۳) عبدالحسین زرین کوب، دنباله جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) شمس الدین سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۱۵) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸.
(۱۶) احمدبن عبدالاحد سرهندی، مکتوبات امام ربانی، استانبول ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۱۷) سلامه عزامی، تنویر القلوب فی معاملة علام الغیوب، مصر ۱۳۷۲.
(۱۸) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴.
(۱۹) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ ش.
(۲۰) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
(۲۱) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش.
(۲۲) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۲۳) سعید نفیسی، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۴) علی بن حسین واعظ کاشفی، رشحات عین الحیات، چاپ علی اصغر معینیان، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۲۵) آرمین وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، تهران ۱۳۶۵ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاءالدین نقشبند»، شماره۲۱۵۷.