• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تأویل‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



برگرداندن لفظ از معنای ظاهری‌اش را تأویل گویند. تأویل در دو علم اسلامی به کار رفته است:
۱. در علوم قرآنی
۲. در فقه.
از آن به مناسبت در بابهای جهاد، تجارت، رهن، عتق و قضاء سخن رفته است.




تأویل مشتق از لفظ «اول» و به معنی بازگرداندن است. اگر گفته شود فلان چیز را تأویل کرده یعنی آن را به اصل اول خود بازگردانده است.

۱.۱ - تأویل در علوم قرآنی


تأویل از کلمات کلیدی قرآن و هم چنین از اصطلاحات علوم قرآنی است که در حوزه حدیث و حکمت و عرفان و علوم بلاغی و ادبی هم کاربرد دارد.

۱.۲ - معنای تأویل در نزد علمای الهی


تأویل نزد علمای الهی به معنی تفسیر کتابهای مقدس به نحو رمزی یا مجازی است برای آنکه معانی پنهانی آنها را کشف کند.

۱.۳ - دیدگاه جرجانی در تأویل


جرجانی گوید: تأویل در شرع «عبارتست از گرداندن لفظ از معنی ظاهری آن به معنائی که در لفظ پنهان و در نظر مفسر موافق کتاب و سنت باشد. مثلا در آیه «زنده را از مرده بیرون آورد» (یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ) اگر بیرون آوردن پرنده از تخم اراده شده تفسیر است و اگر بیرون آوردن مؤمن از کافر یا عالم از جاهل اراده شده تأویل است.
[۲] جرجانی، میر شریف، التعریفات.


۱.۴ - تأویل در فقه


یکی از موارد کاربرد اصطلاح تأویل در فقه می‌باشد که در برخی از ابواب فقهی به مناسبت از آن بحث شده است.

۱.۴.۱ - تأویل در ارتباط با باغیان


برخی قدما شرط جریان احکام باغیان بر خروج‌کنندگان بر امام علیه‌السّلام را خروج به تأویل از دیدگاه خود آنان دانسته‌اند؛ یعنی برپایۀ تأویلی که خودشان بدان اعتقاد دارند بر امام علیه‌السّلام خروج کنند، مانند خوارج و چنانچه خروج ایشان به تأویل پذیرفته نزد خودشان نباشد، در حکم محارب هستند و مشمول احکام اهل بغی نخواهند بود.

۱.۴.۲ - تأویل در ارتباط با اقرار


در ارتباط با اقرار، اگر فردی به چیزی اقرار کند، سپس کلام خود را تأویل نماید، سخن او در صورتی پذیرفته می‌شود که تأویل در حقّ وی محتمل باشد، مانند آنکه شخصی پس از اقرار به بردگی خویش، ادّعای غلط بودن آن را بکند و بگوید: من گمان می‌کردم برده بودن یکی از پدر و مادر سبب برده بودن فرزند می‌شود. در این فرض بنابر قول برخی ادّعای بعدی او با وجود بیّنه پذیرفته خواهد شد.

۱.۴.۳ - تأویل در ارتباط با اقرار راهن


تأویل راهن نسبت به اقرار قبلی خود دربارۀ مال رهنی، چنانچه قابل پذیرش باشد همین حکم را دارد، مثل آنکه ابتدا اقرار کند مال رهنی را تحویل گرفته است، سپس از اقرار خود برگردد و بگوید: اقرار من به استناد نامه‌ای بوده که وکیلم به دروغ برای من نوشته است.
در این فرض نیز ادّعای بعدی او پذیرفته و قسم به مرتهن متوجّه می‌شود.


 
۱. روم/سوره۳۰، آیه۱۹.    
۲. جرجانی، میر شریف، التعریفات.
۳. المبسوط ج۷، ص۲۶۵.    
۴. الوسیلة، ص۲۰۵.    
۵. کتاب السرائر ج۲، ص۱۵.    
۶. مسالک الافهام ج۳، ص۳۷۷.    
۷. مسالک الافهام ج۱۰، ص۲۶۹.    
۸. تکملة العروة ج۲، ص۱۳۷.    
۹. مسالک الافهام ج۴، ص۱۷-۱۸.    
۱۰. الروضة البهیة ج۴، ص۵۹.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۳۲۳.    
خاتمی،احمد،فرهنگ علم کلام،ص۸۱




جعبه ابزار