• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحلیل بلاها (علامه طباطبایی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: بلا، فتنه، امتحان الهی، عذاب
پرسش: حکمت نزول بلایی مانند بیماری کرونا از سوی خداوند چیست؟
پاسخ: انسان‌ها در برابر بلاها سه دسته‌اند: اول مؤمنین و صالحان که بلاها، فضائل نهفته در نفس آنان را به فعلیت می‌رساند؛ دوم افرادی که نه مؤمن هستند و نه شقی و کافر؛ بلاها در این افراد موجب می‌شوند راه کفر یا ایمان آنان مشخص شود؛ سوم افرادی که شقی و کافر هستند؛ بلاها در این افراد جنبه عذاب دارد.



شکی نیست که ناملایمات جسمی و بلاها و مصائب دنیوی بر مؤمنان و کافران و بر صالحان و عاصیان وارد می‌شود و این سنت خداوند در بندگان گذشته نیز بوده است اما عنوان و اثر این بلاها با اختلاف دیدگاه‌ها و موقعیت‌های انسان‌ها متفاوت خواهد بود. انسان‌ها در برخورد با مصائب دنیوی سه دسته‌اند:

۱.۱ - دسته اول

کسانی که صلاح و سداد در سویدای دلشان جای گرفته و فضیلت انسانیت در جوهره ذاتشان مستحکم شده، - همچون انبیای گرام و افراد تالی تلو آنان- وقتی با مصائب و محنت‌های دنیوی روبرو می‌شوند، مصائب و محنت‌ها، فضائل نهفته در نفس آنان را به فعلیت می‌رساند، هم خود آنان از آن فضائل فعلیت یافته برخوردار می‌شوند، و هم دیگران را برخوردار می‌سازند، پس این نوع مصائب در عین اینکه مایه کراهت طبع است، چیزی و عنوانی جز بلیه و پیش‌آمد الهی ندارد، و می‌توان گفت این مصائب برای این نوع افراد ترفیع درجه است.

۱.۲ - دسته دوم

افرادی که نه صلاح و سداد در سویدای دلشان جای گرفته و نه شقاوت و فسق، این گروه وقتی مصائب و بلاها بر آنان هجوم میآورد، راه کفر یا ایمان و راه صلاح و یا طلاح آنان مشخص می‌شود. در نتیجه مصائب برای اینگونه افراد جنبه امتحان و آزمایش الهی را دارد خدای تعالی اینگونه افراد را می‌آزماید تا معلوم شود آیا راه بهشت را پیش میگیرند و یا راه دوزخ را.

۱.۳ - دسته سوم

کسانی‌اند که در زندگیشان جز بر هوای نفس تکیه و اعتماد ندارند، و جز با فساد و افساد و فرو رفتن در شهوت و غضب انس نمی‌ورزند و هیچگاه فضیلت را بر رذیلت و خضوع در برابر حق را بر استکبار نسبت به خدای تعالی بر نمی‌گزینند، هم چنان که قرآن نمونه‌هایی چون امت نوح و قوم عاد و ثمود و مردم فرعون و اصحاب مدین و قوم لوط را آورده است. مصائب برای اینگونه انسان‌ها جنبه عذاب دارد. به بیان دیگر حوادث و بلاها و بیماری‌ها با نوع برخورد انسان می‌توانند نعمت و یا نقمت باشند. مؤمنان در بیماری و مرگ راه شکر و بندگی خداوند را برمی‌گزینند اما کافران و بدکاران، راه طغیان و ظلم و کفر را استمرار می‌بخشند.


خدای تعالی همه این معانی یعنی معنای عذاب طائفه اول و دوم و سوم را در یک آیه جمع کرده و می‌فرماید:
«وَتِلْکَ الْاَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ• وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ »
و ما این روزگار و کامروایی و ناکامی از آن روی در بین انسان‌ها دست به دست می‌گردانیم، تا مردم را که سه طائفه هستند از یکدیگر مشخص سازیم، یک طائفه آنهایی هستند که ایمان به خدا دارند، و ما آنان را شهیدان و گواهان بر سایرین قرار می‌دهیم و طائفه دیگر درست در مقابل این طائفه‌اند، یعنی ستمکاران که خدا دوستشان نمی‌دارد، و طائفه سوم بین دو طائفه و دو نقطه قرار دارند، و خدا می‌خواهد با زیر و رو کردنشان امتحانشان نموده مؤمنین را خالص و کافران را مورد غضب قرار دهد.
تاریخ یهود از زمان بعثت موسی (علیه‌السّلام) تا زمان بعثت محمد خاتم الانبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که بیش از دو هزار سال است- و همچنین تاریخ نصارا از زمانی که عیسی (علیه‌السّلام) به آسمان برده شد تا زمان ظهور اسلام، - بطوری که می‌گویند تقریبا ششصد سال طول کشیده- مالامال از انواع جرائم و گناهانی است که این دو ملت مرتکب شدند، و در ارتکاب گناهان هیچ گناهی را فروگذار نکردند تا آنجا که بدون ندامتی و شرمی کارشان به اصرار و استکبار کشیده شد، و معلوم است که بلاها و مصائبی که بر سر این دو ملت آمده جنبه‌ای به غیر از عذاب و عنوانی به غیر از نکال نداشته، و نمی‌تواند داشته باشد.
بخلاف مسلمین که اگر آنها نیز به بلاهایی مبتلا شدند یا در نظر گرفتن اینکه بلاها از نظر طبیعت که این عالم دارد چیزی بجز حوادث عادی نبوده، حوادثی که دست تدبیر الهی آنها را پیش می‌آورده و می‌آورد این سنتی است از خدای تعالی که همواره جاری بوده و همواره جاری خواهد بود، آری «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا؛ هرگز نمی‌توان سنت الهی را دگرگون ساخت.»
و این حوادث بالنسبه به حال مسلمانانی که مبتلا به آن می‌شده‌اند- البته سخن ما درباره مسلمانانی است که بر طریق حق استوار بودند چیزی به جز امتحان نبوده هم چنان که نسبت به مسلمانانی که از راه اسلام منحرف شدند چیزی بجز نکال و عذاب نبوده و از نظر اسلام احدی نمی‌تواند ادعا کند که من به خاطر اینکه در شناسنامه‌ام مسلمانم نزد خدای تعالی کرامتی و حرمتی علی‌حده دارم، زیرا قرآن کریم چنین کرامتی و چنین احترامی برای احدی اثبات نکرده، تا چه رسد به اینکه مسلمانان را پسران خدا و دوستان او بداند، و اسلام هیچ اعتنایی به اسماء و القاب ندارد؛ بلکه در خطاب به مسلمانان فرموده: «اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ؛ شما پنداشته‌اید که به صرف ادعای مسلمانی و بدون اینکه خدای تعالی از راه آزمایش مجاهدان و صابران شما را از دیگران متمایز سازد داخل بهشت می‌شوید؟»
تا آنجا که می‌فرماید: «وَمَا مُحَمَّدٌ اِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ مَاتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَی اَعْقَابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ؛ و محمد جز رسالت از ناحیه خدای تعالی سنتی ندارد، قبل از وی نیز رسولانی بودند و گذشتند، حال آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما به دوران جاهلیت قبلی خود بر می‌گردید؟ کسی که به عقب برگردد باید بداند ضرری به خدا نمی‌زند، و خدا به زودی شاکران را پاداش خیر خواهد داد.» و نیز فرموده: «لَیْسَ بِاَمَانِیِّکُمْ وَلَا اَمَانِیِّ اَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلَا یَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا؛ به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب و صرف نامگذاری‌های شما نیست هر کس عمل زشت کند کیفرش را خواهد دید، و هنگام کیفر دیدن غیر از خدا یاوری و فریادرسی نخواهد داشت.»


۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۴۰۸.    
۲. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۰-۱۴۱.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۲.    
۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۲.    
۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۱۲۳.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۴۰۹-۴۱۰.    



سیدجعفر حق‌شناس



جعبه ابزار