تحیر کافران (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هنگامی که
کافران گرفتار
عذاب الهی می شوند دچار
بهت و
حیرت می گردند.
لو یعلم الذین کفروا حین لایکفون عن وجوههم النار ولا عن ظهورهم ولا هم ینصرون(ولی اگر
کافران میدانستند زمانی که (فرا میرسد) نمیتوانند شعلههای
آتش را از
صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمیکند (این قدر درباره
قیامت شتاب نمیکردند)!)
تعبیر به" صورتها" و" پشتها" در
آیه فوق، اشاره به این است که
آتش دوزخ چنان نیست که از یک سو آنها را احاطه کند، هم قسمت پیش روی آنها در آتش است و هم پشتها، گویی در وسط آتش غرق و
دفن میشوند! و جمله" و لا هم ینصرون" اشاره به این است که این بتهایی را که گمان میبرند شفیعان و یاوران آنها خواهند بود هیچکاری از آنها ساخته نیست.
بل تاتیهم بغتة فتبهتهم فلایستطیعون ردها ولا هم ینظرون.( (آری، این مجازات
الهی) بطور ناگهانی به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند؛ آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها
مهلت داده نمیشود! )
(«بهت» یعنی: به دهشت و
تحیر افتاد. )
احتجاج ابراهیم علیهالسّلام به آوردن
خورشید از
مغرب، موجب تحیر
نمرود کفرپیشه شد.
الم تر الی الذی حاج ابرهیم فی ربه... قال ابرهیم فان الله یاتی بالشمس من المشرق فات بها من المغرب فبهت الذی کفر والله لایهدی القوم الظـلمین.(آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی (نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا
خداوند به او
حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده
غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده میکند و میمیراند.» او گفت: «من نیز زنده میکنم و میمیرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبهساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان
آزادی یکی و
قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق
مشرق میآورد؛ (اگر راست میگویی که حاکم بر
جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد
کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را
هدایت نمیکند.)
کلمه" محاجه" که مصدر
فعل ماضی" حاج" است به معنای ارائه
حجت و
دلیل در مقابل حجت
خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه" حجت" در اصل به معنای
قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در" به کرسی نشاندن مقصد و مدعا"، به کار رفت و کلمه" فی ربه" متعلق است به فعل" حاج" و ضمیر آن هم به ابراهیم بر میگردد چون جمله بعدی که میفرماید: " ربی الذی یحیی و یمیت" بیانگر همین معنا است. و این کسی که با ابراهیم در خصوص
پروردگار ابراهیم بحث و
محاجه میکرده پادشاه معاصر او یعنی
نمرود بود و بنا به گفته
تاریخ و
روایات یکی از سلاطین
بابل قدیم بوده است. با دقت در سیاق
آیه و در مضمون آن و مقایسه اش با آنچه امروز و همه روزه در میان بشر جریان دارد، معنای آیه به دست میآید که محاجه و بگومگویی که در این آیه، خدای تعالی از ابراهیم ع و پادشاه زمانش نقل کرده بر چه چیز بوده است.
کافران به
آخرت، متحیر و سرگردان در
طغیانگری خویش هستند.
وان الذین لایؤمنون بالاخرة... (امّا کسانی که به آخرت
ایمان ندارند از این
راه منحرفند!)
جمله" اعبدوا الله ما لکم من اله غیره"
دعوت به سوی
پرستش خدا و ترک پرستش
آلهه غیر خدا است، چون وثنیها غیر خدا از
ملائکه و
جن و مقدسین را میپرستیدند و برای آنها ادعای
الوهیت میکردند، یعنی آنها را معبود میدانستند نه خدا را. بعضی «۱» از مفسرین گفتهاند: معنای" اعبدوا الله" این است که تنها خدا را بپرستید، هم چنان که آیه" الا تعبدوا الا الله" که در
سوره هود است این معنا را روشن میکند. و اگر در آیه مورد بحث جمله را مقید به قید نکرد و نفرمود" فقط خدا را
عبادت کنید" برای این است که بفهماند اصلا عبادت تنها عبادت خدا است و عبادت غیر خدا و شرک ورزیدن به کلی عبادت نیست.
و لو رحمنـهم و کشفنا ما بهم من ضر للجوا فی طغیـنهم یعمهون.(و اگر به آنان رحم کنید و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمیشوند، بلکه) در طغیانشان
لجاجت میورزند و (در این وادی) سرگردان میمانند!)
ان الذین لایؤمنون بالاخرة زینا لهم اعمــلهم فهم یعمهون.(کسانی که به آخرت ایمان ندارند، اعمال (بد) شان را برای آنان زینت میدهیم بطوری که سرگردان میشوند. )
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تحیر کافران».